گفتگو با دوستان 56 | توانایی پول ساختن

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • آنچه عزت نفس شما را رشد می دهد، داشتنِ پول بیشتر نیست بلکه “توانایی پول ساختن” است؛
  • تاثیرگذارترین شیوه برای افزایش اعتماد به نفس، پول ساختن از توانایی هایت است؛
  • نقش “هدف های کوتاه مدت” در پیشگیری از تضادها؛

این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 56 | توانایی پول ساختن
    20MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

167 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «صبا بانو» در این صفحه: 2
  1. -
    صبا بانو گفته:
    مدت عضویت: 1322 روز

    سلام به استاد عزیزم

    چقدر دلم برای کامنت نوشتن تنگ شده بود :))

    استاد مهربونم، تقریبا یک ماهه تصمیم گرفتم به حرف های شما عمل کنم و این نتیجه شاااااید نزدیک به یک درصد از حرف های شماباشه

    1ما هدایت شدیم به ویلا یکی از فامیل های دورمون در دماوند که باورتون نمیشه چقدددد اونجا زیبا بود مثل فیلما سرسبزززز، تمیزززز، هوای پاک و سالم و خنک، خونه های بزرگ با طراحی مدرن و میلیون ها صفت قابل تحسین دیگه

    2اون فامیلمون پرستار داشتن و عاشق گشت و گزار بودن به من گفتن که میخوای بریم کوه؟ و ما تا ارتفاع خیلییی بالایی از اون کوه بالارفتیم و منظره بعدش دیدنی بود، کوه های سرسبزی که نور خورشید بهشون تابیده و اونجارو مثل بهشت کرده!

    3من روز تحویل سال برای خدا نوشتم که دوست دارم با یک تور برم مسافرت و الان، کمتر از یک ماه با اینک برام خیلی باورکردنی نبود، ولی ثبت نام کردم‌ :)

    داستانش اینطوری بود که من حساب می کردم حتی اگ تماممم پول خودم و خواهرم و مادر و پدر و…. بزارمم بازم پولم نمی رسه، اما به خودم گفتم صبا، تو مگه نمیگی تماممم اتفاقات زندگی تو بر اساس کانون توجه تو و باورهای توعه؟

    مگه نمیگی خدا به تو توانایی و شایستگی خلق تماممممم اتفاقات زندگیتو داده؟

    پس اگ راست میگی بیا خلقش کن

    خلاصه من تمرکزمو گزاشتم روش، تجسم کردم، سناریو نوشتم و….

    بعد از چهار روز یادم اومد من یه پولی دست پدرم داشتم و شرایط طوری شد که ثبت نام کردم و تازه پولم برام اضافه اومد!

    4من توی مدرسه یه بار یه توپ پیدا کردم و با دوستام والیبال بازی کردیم و از اون روز به بعد تمام کسایی که والیبال بلدن به طرز واقعاا هدایتی بهمون اضافه میشدن و ما هرروز داریم والیبال بازی می کنیم! یعنیی انقد این اتفاقا هدایتی می یوفته که اگ آدم حواسش نباش فک می کنه روند عادی و طبیعی زندگیه!

    5من هیچ دوست صمیمی تو محل زندگی خودمون نداشتم و وقتی وارد مدرسه شدم با یه دختر مهربوننننن،انرژی مثبت،با ادب، درس خون، هدف‌دار و… با رعایت قانون تکامل دوست شدم و نمی تونید باور کنید چقدررر یک انسان می تونه فوق العاده و مهربون و دوست داشتنی باشه

    6من می خواستم برم کتابخونه و اونجا عضو نبودم، پشت تلفن اون کتابخونه به من گفت که شما نمی تونید بیاید اما خدا هی به من می‌گفت تو برو کاریت نباشه بابا😂

    خلاصه من رفتم و نمیدونم اون ادم عوض شد یا چی بهم گفت عیب نداره تو اگ می خوای از محیط کتابخونه استفاده کنی برو بشین استفاده کن و

    یه میز خالی کنار پنجره،ویو رو به پارک بزرگگ سر سبزززز و جلومم خالی… اصلا هرچی از معجزات خدا بگم تمومی نداره

    7هدفم برای تعیین رشته مشخص شد و فهمیدم که می خوام طراحی دوخت برم و خیلیی خوشحالم چون از بی هدفی و روزمرگی خارج شدم

    8مجتمع فنی حرفه ای ثبت نام کردم و چقدر معجزه دیدم طوری که مادرم گفت همه چی دست به دست هم داده تو اینجا ثبت نام کنی 🥺

    شرایط اینطوری شد که شروع کلاس از یه هفته قبل امتحانایه خردادماه و مسئول اونجا گفت فقط به خاطر “صبا” ما می تونیم یک هفته دیر تر شروع کنیم و تایمی که صبا دیر میادو به مربی می گم براش فیلم بگیره(درصورتی که توی فرم ثبت نام نوشته دیر کردن =تاخیر و تاخیر=صادر نشدن مدرک!) و همهه جوره با ما کنار اومدن بدون اینک اصلا حتی یک بار مارو دیده باشن یا پارتی چیزی داشته باشیم!

    9من از مدرسه با اتوبوس میام و هروقت پام میرسه ایستگاه پنج دقیقه بعدش میاد

    (حتی خیلی وقتا پام که میرسه می بینم اتوبوس اومده و داره سوار می کنه)

    10من یک سال بود دنبال فعال کردن تیک تاک بودم اما هرکاری می کردم نمی شد، از خدا خواستم و رهاش کردم و دیروز به چه سادگییی و آسونی تیک تاکم وصل شد :))

    اینا اون نشونه های واضح این ماه بودن که من واقعاا شادی بگم نزدیک یک درصد تونستم طبق قانون پیش برم و ایننننن همه نشونه فوق العاده تجربه کردم‌ :))))

    یادمه اولایه بهار، نگاه می کردم به شاخه هایی که جون گرفتن و دارن برگ میدن، به خدا می گفتم، خدایا، تویی که میتونی یه درخت مرده رو تو یک ماه اینطوری شاداب و سرحال کنی، پس زندگی منم تو یک ماه می تونی از این رو به اون رو کنی و الان دیدم که واقعا زندگی من توی یک ماه از این رو به اون رو شده و این فقطططط نتیجه حرکت طبق قوانین الهیه :))

    دوستون دارم و به خدای هدایت گر می سپرمتون💗❤️

    خواسته هات از تصوراتت بهت نزدیک ترن❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    صبا بانو گفته:
    مدت عضویت: 1322 روز

    سلام به محمد عزیز، یکی از دوست داشتنی ترین مخلوقات خدا

    محمد عزیزم، چقدر. ازت ممنونم بابت پاسخی که به دیدگاهم دادی و خاطرات زیبای قدیمم رو بهم یادآوری کردی

    یادمه اون اوایل که وارد سایت شده بودم و داستان هدایت رو می خوندم به خدای خودم گفتم خدایا، منم میخوام این عشقی که این بندت داره تجربه کنم، این انرژی که این بندت داره تجربه کنم، این رابطه فوق العاده ای که با تو داره تجربه کنم

    یادم اومد چه شبایی که هدایت می شدم به کامنت های پرشور و هیجانت و هدایت خدارو دریافت میکردم و دوباره به مسیر درست بر می گشتم

    محمد عزیزم، امروز شروع کردم لیزری بر روی باور قوانین خداوند کار کردن و میدونم کامنت تو برای من قطعا نشونه ایست از درست بودن مسیرم چون فقط آدم های هم فرکانس در مسیر همدیگه قرار می گیرد!

    تا ابد تحسینت می کنم و شکر می کنم خدای خالق رو بابت افریدنت

    یک دنیا عاشقتم محمد عزیز و دوست داشتنیم❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: