گفتگو با دوستان 56 | توانایی پول ساختن - صفحه 7

167 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد شادی گفته:
    مدت عضویت: 815 روز

    بادورود به استاد عباس منش وخانوم شایسته عزیز

    من خیلی خدارو شاکرم که من رو با این خانواده بزرگ آشنا کرد والان هم سعی میکنم تا در فرکانس دوستان باشم .

    همانطور که استاد میگن واقعاً همان طوره است چون من خودم هر موقع هدفی دارم و دنبال کاری هستم که درسال خودم وچه در مورد کارهای دیگه از همیشه سرحال تر وشادتر دنبال کارها و برنامه ها هستم ولی تا احساس میکنم که کارم تمام شد و دیگه کاری نمانده احساس افسردگی بهم دست میده وخیلی حالم گرفته میشه .ودرمورد بازنشستگی هم تا افرادی که تا یه ماه پیش کار میکردن ومیرفتم ومیامدن ولی بعد بازنشسته شدن زود مریض میشن و حتی تا مرگ هم پیش میرن من اچچند تا از این افراد رو از نزدیک دیدم وله قول استاد عزیز جهان هیچ وقت اشتباهی در کارش پدر قوانینش نیست باتشکر از تمام دوستان عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    امیر تابع گفته:
    مدت عضویت: 3540 روز

    به نام خدا

    سلام به استادعزیزم و خانم شایسته

    روزشمار تحول زندگی من روز 158

    فایل بسیار ارزنده ای بود که آگاهیهایی درباره‌ توانایی پول ساختن و افزایش اعتماد بنفس در این باره و اینکه بعد از رسیدن به نعمت و ثروت و هدف خود همچنان این مسیرها رو ادامه بدیم و دچار روزمرگی نشیم که جهان مارو دنبال نخود سیاه نفرسته و یا مریض نشیم و مجبور به کارهایی بشیم که فقط بدو بدو و حل کردن مشکلات بیهوده که این مورد خیلی نکته مهمی بود که استاد به خوبی توضیح دادن که چطور تو این دام نیفتیم و اعتدال رو رعایت کنیم که منظور اینه دوباره آدم بی هدفی نشیم که دچار روزمرگی شده و نکته مهم دیگه ای که دونستم اینکه توانایی ساختن پول هر چند کم این خودش به من کلی اعتماد بنفس میده که بیشتر بتونم پول بسازم مخصوصا از علایقم و تواناییهام که خودش نعمت بزرگی که مثل اکثریت درصد بالایی از مردم در زندگی روزمرگی دغدغه نداشتن پول و نداشته باشم و براحتی هزینه های زندگی رو تامین کنم که این خودش باعث میشه که اعتماد بنفس و آرامش داشته باشم و راحت‌تر بتونم به اهداف بالاتر وسطح بالاتر و مهمتری فکر کنم و براشون هدف و برنامه بزارم.

    خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم.

    درپناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    بنام خدای مهربان

    من هم با آقا مهدی هم عقیده هستم و برای منهم همینجور بوده

    اولین و مهمترین چیزی که از آموزشهای استاد یاد گرفتم و تو کل موفقیت انسانهای موفق هم تأثیرگزاره همون کلید طلایی احساس خوب=اتفاقات خوب هست

    و تمرکز بر نکات مثبت

    و دیدن نعمتهای زندگی و سپاسگزاری برای داشته هایم

    نتایج مالی اعتماد بنفس بالایی میاره

    موفقیت مالی که بمعنای توانایی پول ساختنه نه صرف پول زیاد داشتن

    من هم خیلی دوست دارم خلق ثروت کنم امیدوارم بزودی خدای مهربان منو به ایده ای که مورد علاقه ام باشه هدایت کنه

    فعلا تا اون موقع روی باورهام کار می کنم و لذت میبرم

    در پناه رب العالمین شاد و سلامت و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    آزاد شو از بند خویش

    زنجیر را باور نکن

    اکنون زمان زندگیست

    تاخیر را باور نکن

    حرف از هیاهو کم بزن

    از آشتی ها دم بزن

    از دشمنی پرهیز کن

    شمشیر را باور نکن

    خود را ضعیف و کم ندان

    تنها در این عالم ندان

    تو شاهکار خلقتی

    تحقیر را باور نکن

    بر روی بوم زندگی

    هر چیز میخواهی بکش

    زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن

    سلام خدمت همه عزیزان

    استادید بزرگوار و دوستان ارزشمندم

    آومده بودیم که ثروتمند بشیم

    همه ی ما آمده بودیم که ثروتمند شدن را در آغوش بگیریم سالها در مسیر بودیم که سرانجام در بهشت باشیم

    ماشینها و خونه های لاکچری

    کلی حسادت بچه هایی خوردیم که تونسته بودن تو این مسیر رشد کنند

    کلی آه کشیدیم آهمون ن از سر حسرت بود، که بود

    نگاهمون کم کم از مردم ب سمت خودمون رفت و از خودمون رفت ب سمت خدا

    کم کم خدایی شدیم بعد از اون همه خودسازیها و فهمیدیم خدا همه چیزه

    خودمون قدرتمندیم و اینو خداوند بهمون ارزانی کرده

    آسون نبود ، نه که سخت بود ولی استمرار میخواست

    بارها نوشتیم

    دفترها پر کردیم

    دفترامون میشمردیم تا ببینیم شد اندازه سپیده که 250 تا دفتر پر کرده بود

    ساعتها فایل گوش کردیم اما ب اندازه رضا نشد

    سرزنش نکردیم اما ب تلاشمون اضافه کردیم

    آروم آروم همه روزمون پر شد از ویس و جمله هایی که باید مداوم تکرار میشد

    کم کم متوجه شدیم که باید رابطه تو با خدای درونت محکم‌تر کنی

    پس شروع کردیم به صحبت کردن با خدا

    اما بلد نبودم

    نمی‌دونستیم چی باید بگیم

    انگار که تازه با ی نفر آشنا بشی و ندونی چی بگی

    اصلا حرفی نداشتم که باهاش بزنم

    از درون ب خودم میگفتم که زود باش باهاش صحبت کن

    و باز میگفتم آخه چی بگم؟

    شروع شد از اونجایی که هدایت شدم ب خواندن دعای جوشن کبیر و دعای امین‌الله و دعای پر برکت کمیل

    آره دعای کمیل ی دعای عاشقانه بود و کم کم یاد گرفتم که چطور باهاش صحبت کنم

    نمی‌دونم چطوری ولی اینها همون هدایتها بود که منو هر دم با ی کانال یا ی آدم روبرو میکرد و ی چیزی ازش می‌شنیدیم و یاد می‌گرفتم و پیش میرفتم

    همه جا سر میزدم

    می‌پرسیدم

    خیلی عجله داشتم که هر چه سریعتر بتونم باهاش رابطه خوبی ایجاد که کنم تا اونم منو ب ثروت برسونه

    غافل از اینکه اون خودش عند ثروته

    اصلا اون ملک یوم الدین بود

    و من باید صادقانه بهش میگفتم که ایاک معبد و ایاک نستعین

    و من و سبک سرانه این جمله تکرار میکردم

    هیچ حسی نداشتم فقط شده بود اهرم رنج و لذتم

    که اگر بگی

    که اگر تکرار کنی به ثروت می‌رسی اصلا اگر خدا خدا کنی اونم تو رو به خواسته ت می‌رسونه

    نمیشد که نمیشد

    هر چی جای مهرها رو عوض میکردم اون بیگ بنگها اتفاق نمی افتاد

    چرخهای زندگیم نرم تر وروانتر شده بود نه که نشده بود

    من منتظر ی اتفاق شارپی بودم

    بخاطر همین بود که اسفند میشدم روی آتیش

    ب هر کسی می‌رسیدم میگفتم کجاست

    چطوری باهاش دوست بشم

    می‌دونی من اونو میخواستم که ب پولش برسم

    من خدا رو بخاطر دنیا میخواستم

    یعنی اصلا خدا رو نمی‌خواستم

    و اما خدا برای من طرح نویی ریخت

    اون مشتاق من بود و من محتاج اون

    دیگه کم آورده بودم

    گاهی درآمدم ب صفر می‌رسید. اما می‌دیدم که همه چیز هست

    صفر بودم اما بهترین لباس تنم بود

    صفر بودم اما سفره مون خالی پر بود

    اگر قبلاً از حقوق بازنشستگیم بعد پانزدهم هیچی نمی موند اما الان دیگه تا اخر ماه پول داشتم ن زیاد اما داشتم

    یکبار پول باشگاه نداشتم

    داشتمااا ولی کمتر از اونی بود که باید پرداخت میکردم

    رابطه‌ی مون صمیمیتر شده بود

    دیگه راحت درخواست میدادم

    گفتم خدایا تو حسابم کافی نیست تا شب که برم باشگاه کافیش کن

    بهم الهام شد (خب روزانه بریز )

    ب خودش قسم برق از سرم پرید

    چون اولا پولم اندازه پرداخت روزانه بود

    دوماً باشگاه مداوم تعطیل می‌شد و از 8 جلسه گاها پنج یا شش جلسه ما باشگاه می‌رفتیم

    فکر کنم اکثر اعضا هزینه باشگاه‌ها روزانه پرداخت میکردن

    گفتم خدایا شکرت عجب هدایتی شدم

    یهو گفتم خدایا بازم کمه:(

    سکوت بین ما حکمفرما شد

    اون سکوت کرد منم رفتم پی کارام مطمئن بودم که کارشون خوب بلده

    انگار که یکی گفت برو تو گروه باشگاه

    وقتی رفتم °|° شدم مربی یک هفته باشگاه تعطیل کرده بود

    بعدشم که غزل بهم. پیام داد که مامان 600 تومن بحسابم پول اومده احتمالا سهام عدالت ها رو ریختن

    و بعد از دو سه ساعت حساب من کافی شد

    تو این مدت که رفتم یسری جنس قسطی خریدم که اونم خودش هدایتم کرد

    ی عالم اتفاق شگفت انگیز. افتاد

    بارها بهش گفتم خدایا مطمئنی که برم وسایل قسطی بردارم

    راهها رو هموار کرد نشانه ها اومد که برو

    و من با توکل به خودش رفتم عمل کردم

    مدتها بود که دیگه قسطی برنمیداشتم

    اما ایندفعه فرق داشت

    و چقدر هدایت آگاهانه بود

    و در این مدت الهامات پشت الهامات آروم آروم. منو با خودم و خدای درونم بیشتر بیشتر آشنا کرد

    تابوی ثروت در ذهنم شکسته شد

    و فهمیدم من هم الان هم ثروتمندم

    من بودنم ثروته

    آرامشم ،سلامتیم ،حال خوبم ،پولم ، خونه م ، لحظه هایی که دارم با تمام وجودم از بودنم لذت میبرم

    همه و همه ثروته

    اینکه وقتی تو خیابون ی گل زرد میبینم که توی جوی آب درآمده و داره خودنمایی میکنه با اینکه عمرش فقط دوروزه ،باید لذت ببرم

    و میبرم

    من ثروتمندم

    چون میتونم زیباییها رو ببینم

    چون میتونم از بودن در کنار عزیزانم. غرق در شادی بشم

    من ثروتمندم چون هر آنچه رو که اراده کنم و خواهم داشت بشرط اینکه در لحظه حال باشم

    اون چند روزی که رفته بودم پیش مادرم ،دلم میخواست ی کیف داشته باشم برای گوشی و کارت بانکیم

    بخاطر همین ی کیف کوچولو ی مشکی برداشتم و رفتم که حساب کنم خانم برادرم گفت که کرمیشو نداری ؟؟

    یهو ب خودم اومدم که من از کیف مشکی چند تا دارم نخریدم وقتی برگشتم خونه دیدم من ی کیف دارم با همون ویژگیهای مورد نظرم کیفیتش عالی و زیبا هم بود

    بشرط اینکه باور کنم که من لایقم

    و من در این پروسه خود کافیم شناختم

    و فهمیدم که خدا عاشق منه

    منم باید عاشق خودم بشم

    فهمیدم که زندگی ی شوخی بیش نیست

    فهمیدم که اگر خوش باشم با خوش حالی بیشتر مواجه می شم

    فهمیدم که چقدر با ادمهای اطرافم رفتار بهتری دارم

    دیدم نسبت به همه چیز عوض شده دیگه مثل قبل مسئولیت همه چیز گردن دیگران نمی اندازم

    فهمیدم که من خودم مسئول همه لحظه هامم

    فهمیدم که من از فصل خدا چقدر عزیز و محترمم

    فهمیدم که هر چی دارم از خدا دارم

    فهمیدم من خالقم

    و نظر مردم اصلا مهم نیست

    چقدر راحت ادمهای اطرافم سرند شدن

    چقدر راحت هدایت میشم

    الان من ثروتمند ترینم شاید تو حسابم چیزی ب اسم پول خیلی کمتر از نیازم باشه اما این احساس خوشبختیه ،احساس آرامشه ست که منو ثروتمند کرده و می‌دونم که دادم تکاملم طی میکنم

    اینکه همه چیز داره ب راحتی درست میشه

    بچه ها هر کدوم براحتی مسیر درست دارن طی می‌کنند

    رابطه م با همسر و اطرافیانم خیلی عالی تر شده

    سلامتیم بهتر از قبله

    چند وقت پیش رفتم خونه مادرم که چند روزی پیشش بمونم

    چند روز که گذشت مادرم بهم گفت تو هیچ قرص و دارویی نمی‌خوری

    گفتم نه

    گفت هی دقت میکنم میگم چرا زهرا قرص و دارو نمیخوره

    گفتم خب چرا باید بخورم

    چند روز پیش یکی از دوستانم بهم گفت الان 6 _7ساله که داری رو خودت کار می‌کنی

    از نظر ثروت چه رشدی داشتی ؟

    گفتم بستگی داره ثروت از نظر تو چی باشه

    اگر ثروت از نظر تو پوله

    باید بگم دارم تکاملم طی میکنم

    اگر بهتر نشدم بدترم نشدم و رشد رو میبینم

    ولی اگر در نظر تو ثروت فقط پول نیست بشین بهت بگم که چ اتفاقات فوق العاده ای برام افتاده

    از ازدواج موفق دخترم تا شغل پسرا

    و رابطه خوبم با همسر و اقوامشون و ……

    از سلامتی و حال خوبم دیگه نمی‌گم

    اینکه همیشه کارتم خالی بود والان می‌دونم که ی نفر هست که برام مهیا می‌کنه و همیشه حسابم پول دارم

    دیگه چی؟

    آمده بودم ثروتمند شوم

    و من ب گنجی پی بردم که خیلی‌ها متوجه ش نمیشن مگر بچه های سایت خدارو شکر

    استاد بزرگوارم سپاس

    دوستای عزیزم دوستون دارم

    در پناه شاه شاهان

    خدا نگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  5. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1815 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روزشمار 158 فصل ششم

    و باز هم قانون اصل اللهی احساس خوب = اتفاقات خوب

    * توانائی پول ساختن = اعتماد به نفس خیلی زیاد

    * وقتی به موفقیت میرسی عطشت کم میشه چی باعث میشه دوباره ادامه بدی؟ انگیزه

    چون اگه انگیزه نباشه حرکت نمیکنی میتونی ذهنتم اینجوری قانع کنی با خودت بگی اگه این روند و ادامه بدم تضادهایی میاد که مجبورم میکنه حرکت کنم پس خودم مثل بچه آدم حرکت کنم :))))

    * استراحت مقطعی و لذت بردن از نعمتها و موفقیتها طبیعیه ولی نباید بزاری راکد بمونی

    * اما وقتی انگیزه نداشته باشی و انرژی جهان اینو میبینه و با تضادهایی مثل بیماری، مهمون، درگیری های اجباری و … گرفتارت میکنه

    * خیلی از آدمها هستن که به همه چیز و هر موفقیتی رسیدن از هر جهت اما همیشه دنبال پیشرفتن …

    تحسین کردن این آدمها باعث میشه که بهمون کمک بشه ما هم شبیه اونا بشیم و اینو بفهمیم که این آدمها متفاوتن کسانی که دنیا رو جای بهتری برای زندگی کردن

    * بجای اینکه غرور بیاد سراغت انگیزه بگیر برای اهدافت اگه داری به هدفت میرسی هدف بعدی هم مشخص کن

    * پتانسیل، حرکت، الگو داشتن و تحسین کردن افراد و البته یادآوری این موضوع که راکد نباشیم باعث موفقیت های بیشتر و بیشتر میشه و موفقیت انگیزه ایجاد میکنه برای انجام هدف های بعدی

    چون در غیر اینصورت جهان برای تو گره ایجاد میکنه اگه راکد بمونی و ما باید بدوییم تا این گره رو باز کنیم

    تمام این مباحث و درشت توی دفترم نوشتم که از روش چندین بار بخونم تا ملکه ذهنم بشه که اینقدر بشنوم که دیگه نتونم بهونه ای بیاریم و نخوام که یکجا ایستاده بمونم و راکد باشم

    ممنونم استاد بینظیرم از انتشار دوباره این آگاهی ها و آپلود مجددش توسط خانم شایسته عزیزم دوستتون دارم خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 906 روز

    سلام به عشقای زندگیم استاد عزیزم ومریم نازنینم

    وهمه دوستانِ لبریزازآرامش وبی نظیرم

    وسلام به پروردگارم سلطان قلبم که دمش گرم چه کن فیکونی کرده در ذهن وقلبم یک لحظه ازش جدانیستم یک لحظه نه ها،یککککک لحظه ،می دانید چرا والا خودم هم نمی دانم چون فقط درگوشم زمزمه می کند همینجوری مریم گلی برونش برو جلو مثل موتور پرشیِ استادت چون با این ایمان وتوکلی که کنار استادت آموخته وعمل می کنی، بسانِ سلیمان نبی، کافیست هرچه را بخواهی تاکن فیکون کنم همه چیز را ……

    هرچقدر شکر گزارترشدم ،هرچقدر این مسیر زیبا را هرروز پیوسته وعاشقانه باشادی وشعف وصف ناپذیری طی می کنم وهرچه پیش آمده تضاد ،مضاد قضات خلاصه هرچیزی… قلبم آرام تر وذهنم بازوپاک ترشد واینطور است که همیشه می نویسم آرامش واحساس عالی دوسرمایه اصلی دروجودم هستند چون از خداوند تقاضاکردم ، واقعی باتسلیم محض خودم بازانو زدن به درگاه مقدسش، این دو سرمایه طلایی راخواستم که دروجودم نهادینه کند چون

    دردها راکشیده بودم،تنهایی هاوبی کسی ها را،بی ایمانی هارا،بی مکانی هارا وخسته ودرمانده ومستاصل ویهو چه می کند… وتاابد به یادم می ماند و وخواهدماند وهرروز تداعی کردن آن همه حسبی الله اش را ،کجا هدایتم کرد چه بودم وچه شدم درعرض این مدت خواستن وتسلیم شدن واین حد ازرشدو پیشرفت درتمام زمینه ها ،من بهبود سلول به سلول بدنی رامی خواستم که خودش باسلام وصلوات به این دنیا آورده بود وچه ناجوانمردانه بااین بدن برخورد کرده بودم وچقدر روحم آسیب دیده بود ….

    آخ که ناآگاهی چه برسر تارو پودم آورده بودم ،اینها رانمی نویسم که بخواهم حالی را خدای ناکرده بد کنم اصلا وابدا

    می نویسم تاقدر بدانم کلام به کلام صحبت های نابی که الان اینطور باید بااشک چشمانم برایش بنویسم که استاد مهربانم بنده خاص وتو حیدی وبی نهایت تاثیر گذار درجای جای وجود وزندگیم که چه زیبا خدایم به سمت تان هدایتم نمود،مرا هرروز پربار نمودی دانه بودم به من جانِ دوباره بخشیدی ،ریشه هایم چه قدر آگاهانه درسایه سار وجودت رشد کردند ومن آرام آرام سراز خاک بیرون آوردم ودنیای جدیدی پبش رویم دیدم …عجب دنیایی ،عجب خدایی وامروز شده ام درختی پربار که هرروز بارشدو پیشرفتش ،بیشتر شکرگزاری راقدر می داند ،بیشتر قدر وارزش این مسیر الهی رادرک می کند وهرروز باتغییر باورهایش، خداوند وجودش راباایمان وتوکل پرنور ترکرد تااینطور همه چیز رابه خودش بسپارد فارغ ازهرگونه نتیجه ای وبعد می بینم که چقدر صعود وارانه مرا به همه چیز رسانده است وانگیزه ها واهداف وایده هایی که روز به روز به من الهام می کند تاعالی تر ومثمرثمر تر درکنارش، به رشدو پیشرفت دنیاوتوحید زیبایش کمکی کرده باشم ومن هرروز عاشقانه تر اورا می پرستم وازخودش وتنها خودش یاری می جویم تاهمان درختِ پرثمر وپرباری باشم که همیشه متواضع وفروتنانه ، هرچه پرثمر ترمی شود افتاده تر وشکرگزارتر…….به جایی برسیم که تک تک خصلت های نابش رادرجای جای وجود وزندگیمان به اندازه خود بپرورانیم وهرروزرشد عالی تر وتاثیرگذار تر ،انشالله…..

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و زیر سایه امن خدای یکتا وبی همتا یمان هرنفس بدرخشیم،الهی آمین…

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    م امیری گفته:
    مدت عضویت: 2439 روز

    سلام و درود به استاد عزیز و هم آهان دوست داشتنی

    فایل رو نگه داشتم و اومدم می‌نویسم

    وای وای وای ….. استاد چقد شما لیزری نور میندازین روی مسایل

    چقد من اینو با گوشت و پوست و استخوانم لمس کردم که خانم خانه داری که از کار مثلاً شیرینی پزی ماهی 500 هزارتومان در میاره اعتماد بنفسش با هیچ کس که ارث بهش رسیده یا همسر و یا پدرش بهش پول میده، قابل مقایسه نیست

    استاد من همیشه دوست داشتم که ثروتمند باشم با اینکه هیچ وقت نبوده که من بصورت مستمر 6 ماه ورودی مالی که از توانمندی خودم باشه، داشته باشم

    اما همیشه رویاهابزرگ و چیزهای گنده خواستم

    همیشه هم با اینکه همسرم یا پدرم بهم پول می‌داده و من از خدا بخاطر داشتن این افراد و اون پول سپاسگزار بودم و هستم

    اما همش بخدا میگم، خدایا من می‌خوام خودم پول بسازم/پول بیاد تو حسابم بخاطر کار و فعالیتی باشه که خودم انجام دادم

    استاد من همیشه به خانم هایی توجه میکردم که شوهرهای خیلی پولدار داشتن اما از زمانی که متوجه ارزش اعتماد به نفس و عزت نفس شدم، نظرم رفت به اعتماد بنفس، کارایی، و ارتباطات خانم های خدمه ای که توی تالار عروسی کار میکردن و واقعااااااا اعتماد به نفس واقعی تر، کمتر خدشه پذیر، کم اهمیت بودن نظر مردم و هزار مورد دیگه شدم

    که این باعث یه چالش در ذهن من شد،که خودت پول بسازی خیلی در داشتن حالخوبت با اینکه پول بهت بدن فرق میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1397 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام خداوند عزیز و کریم

    جهان دارِ پاینده مستقیم

    سلام استاد عزیزم

    سلام مهدی عزیز،تحسینت میکنم این حد از متعهد بودنت رو و تحسین میکنم که به نتایج مالی عالی رسیدید.

    دقیقا ما هم هر چه داریم اول از خدا بعد از آگاهیهایی که استاد به ما دادند است و بزرگترینش توحید

    سپاسگزاریم استاد

    احساس خوب =اتفاقات خوب

    مهدی جان گفتن تمرکز روی خواسته ها و داشته ها وشکرگزاری و سپاسگزاری داشتن و دو ه دستیابی رو شون تاثیر داشته.

    پول نه،توانایی پول ساختن به شما اعتماد به نفس میده

    بعد از رسیدن به نتایج برای خودت جایزه بزار و دوباره هدف بزار و شروع کن.

    وقتی هدفدار زندگی میکنی فرصت ملی‌شدن از هر لحاظ رو به خودت نمیدی ولی وقتی به بی هدفی میرسی جا رو برای ضعیف شدن باز میکنی.

    این فایل هم خیلی فایل قشنگ و کاربردی مثل همه فایلها بود و من هم امیدوارم درس گرفته باشم.

    فاذا فرغت فانصب، والی ربک فارغب

    سپاسگزار استاد هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    چه فایل قشنگی، ممنونم به خاطر این آگاهی‌ها.

    1) اصلا دلیل اینکه کارمندی و بعدش بازنشستگی باعث سالخوردگی بیشتر میشود، در متن صحبت‌های امروز شما مستور بود. توی کارمندی، آدم عادت می‌کند به کم فروشی کردن… بخصوص برای خودش. به همین خاطر، بعد از بازنشستگی هم با توجه به اینکه فکر می‌کند حالا وقتش است که به جای تمام آن سال‌های محرومیت، باید تلافی کند، شروع می‌کند به تنبلی کردن مضاعف در تمام زمینه ها و… هیچ چی!

    2) اینکه بارها تاکید کرده اید که اگر کاری را که عاشقش هستید شروع کنید، نه روز را می‌فهمید و نه شب را و… به زودی نتایج مالیش هم ظاهر میشود، دلیلش را فهمیدم. به خاطر همین است که حین انجام کاری که دوستش دارید، به هیچ عنوان به بازنشستگی فکر نمی‌کنید و آن توصیه ای که راجع به داشتن هدف قبل از قله بعدی گفتید، با انجام کاری که دوستش دارید، خود بخود عملی میشود.

    3) من شانس آوردم و در 43 سالگی بازنشسته شدم. این باعث شد که سراغ کاری بروم که همیشه خوابش را می‌دیدم و به خاطرش تحمل میکردم…. باورتان نمی‌شود که متوجه شدم راندمان کاری من بعد از بازنشستگی، از روزی 4 ساعت کار مفید، حالا به روزی 7 یا 8 ساعت رسیده و این بزرگترین دست آورد من در این سال‌های جدید است. تازه فهمیده ام که کار یعنی چه!!

    4) فقط هنوز نتوانسته ام فقط روی شغل خودم تمرکز کنم و مجبورم برای پر کردن چاله چوله ها، تاکسی اینترنتی هم بروم… کار خودم، جواب مالیش عالیست، ولی دریافتی ازش نظم ندارد … اون هم درست میشه! چیزی که بشدت سورپرایزم کرده این بوده که از همین کار تاکسی اینترنتی هم توانسته ام پول بسازم! حالا، یه ذره! ولی دم همین هم گرم!

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1173 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    شنیدن صحبت های دوستان با استاد واقعا برای من خیلی عالی و خوشحال کننده و مفید است

    چرا که من هر چه بیشتر در این صحبت ها جستجو می کنم برای ذهن من این تداعی می شود که آنها توانسته اند و من هم خواهم توانست

    همه چیز در ذهن من رقم می خورد

    می دانم که این من خودم هستم که با رفتار و باورهای خودم می توانم زندگی خودم را بسازم در حالیکه من زندگی خودم را اکنون در حال ساختن هستم

    از زمانی که خواستم روی خودم کار کنم و تغییر کنم این جهان هم به من کمک کرد

    داشتن کار دلخواه

    بیرون آمدن بعد از 17 سال از کار کارگری و اکنون صاحب کار خودم شدم

    در همان کاری مشغول به کار هستم که در آن علاقه دارم

    آرامشی که اکنون دارم

    آزادی زمانی و مکانی که اکنون در مورد کار و زندگی خودم دارم

    روابط بسیار فوق العاده ای که در حال تجربه کردن آن هستم

    این که خودم می توانم برای خودم درآمد داشته باشم و این مهمترین حس خوب را برای من دارد

    تمام اینها برای من خیلی عالی و حس خوب را دارد چرا که من خودم خواستم و خودم برای خودم خواستم

    همه اینها به یک طرف و نکته مهم این است که باید و باید روی باورهای خودم همیشه کار کنم و بتوانم همیشه خودم را خودم را در این راه مشتاق نشان بدهم

    از خدای خودم همیشه کمک بخواهم

    از او هدایت بخواهم چرا که او بهترین هدایتگر در این جهان است

    سپاس از استاد عزیز

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: