گفتگو با دوستان 57 | به هیچ چیز باج نده

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • سمت خودت را انجام بده؛
  • معجزه “بازسازی احساس لیاقت درونی”؛
  • معجزه “ورود به دل ترس ها”؛
  • چرخه ای نابود کننده به نام “راضی نگه داشتن دیگران”؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 57 | به هیچ چیز باج نده
    28MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

105 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «آتوسا رضائی‌پور» در این صفحه: 1
  1. -
    آتوسا رضائی‌پور گفته:
    مدت عضویت: 1424 روز

    آتنا :

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و تک تک اعضای این خانواده ی صمیمی

    سپاس فراوان از دوست عزیزم به خاطر حرف های زیبا و ارزشمندی که زدن و سپاس فراوان از استاد گرانقدرم بابت توضیحاتشون

    وقتی که دوست عزیزمون راجب به احساس عدم لیاقت برای کار کردن و ساخت ثروت با توجه به این که خانم هستن توضیح دادن یادم اومد که چقدر این موضوع ترمز بزرگی توی زندگی من بود و شروع نتایجم اصلا از وقتی بود که تونستم این ترمز رو برطرف کنم

    کار من املاک هست و من کارشناس و مشاور فروش هستم

    وقتی که شروع به این کار کردم یعنی اول سال 1400 توی اصفهان مشاور خانم تک و توک بود اکثرا هم توی بخش اجاره بودن و توی منطقه ای که من کار میکردم که حتی یه نفر هم نبود و هرکس منو میدید تعجب میکرد

    این شده بود واسه من یه ترمز بزرگ برای احساس عدم لیاقت و ارزشمندی برای این کار و جلوی معامله بستن و رشد منو گرفته بود

    وقتی متوجه شدم که این باور محدود کننده منو از حرکت نگه داشته شروع کردم کار کردن روش

    اول نوشتم چرا فکر میکنم خانم بودن من باعث کمتر بودن من از مرد های توی این شغل میشه

    چند تا دلیلی که ذهنم تراشیده بود رو نوشتم و وقتی بهشون فکرکردم متوجه شدم هیچ کدوم منطقی نیستن ! و همین یه ذره این باور رو کمرنگ کرد

    مثلا این که چون خانم هستم و 21 سالمه کسی به من اعتماد نمیکنه که ازم خونه بخره و پولشو دست من بده که واسش خرید کنم بعد گفتم مگه اعتماد به سن و سال یا جنسیته؟!

    یا مثلا وقتی انقدر رقیب اقا دارم کار من که خانمم به چشم نمیاد

    یا اینکه مثل بقیه ی همکارهام نمیتونم با اقایونی که تصمیم گیرندن و پول. و پرداخت میکنن دوست و صمیمی بشم و بیارمشون پای قرار داد

    یا مثلا چون من زیبا هستم حساسیت ایجاد میکنم برای زوجین که دوست ندارن با من بازدید برن

    توی مرحله ی بعدی شروع کردم منطق های قوی ای ساختن که ن تنها من کمتر از اقایون نیستم بلکه این جنسیت خانم بودن من باعث برتری من میشه

    منطق هامو مینویسم چون میدونم خیلی ها مثل گذشته ی من با این موضوع مشکل دارن که باعث میشه اصلا خودشونو لایق خلق ثروت و کار کردن ندونن همونجوری که من این افکار رو داشتم و مینویسم که یادم باشه اگه من الان اینجا ایستادم نه شانس بوده نه اتفاق نه قسمت خداوند بلکه به خاطر تغییراتی بوده که من درون خودم ایجاد کردم و مسیری که سعی کردم قدم به قدم توش جلو برم

    اینم بگم که این باورها هیچکدوم نه درست هستن نه اشتباه ! اینا باورهاییه که به من به عنوان یه خانم کمک کرد که رشد کنم و هرچی که باور کردم رو تجربه کردم و نتایج من گویای این موضوع هست که این مسائل رو با تموم وجود نه فقط به حرف باور کردم

    1. من گفتم که اتفاقا من چون خانم هستم خیلی ادم ها بیشتر بهم اعتماد میکنن نسبت به اقایون چون خانم ها اصولا قابل اعتماد تر بی شیله پیله تر و دلنشین تر هستن

    2. هم خانم ها نسبت به هم جنس خودشون گارد کمتری دارن و راحت تر هستن هم اقایون نسبت به خانم ها با ملاحضه تر و نرم تر هستن

    3. درسته اقایون پول رو پرداخت میکنن اما تصمیم گیرنده برای بحث خونه خانم ها هستن چون اکثرا زمان بیشتری توی خونه سر میکنن و اگر یه مرد داره خونه میخره بیشتر به خاطر زنش داره این کارو میکنه و دوست داره اون راضی و خوشحال باشه ( خریدارهای املاک قابل سکونت 99 درصد زوج هستند )

    4. اینکه خانم دیگه ای توی شغل من فعالیت نداره یا اینکه خیلی کم هستن نه تنها مانع رشد من نمیشه بلکه باعث میشه که من خیلی راحت توی ذهن همه ثبت بشم و باعث خاص بودن من میشه و اسم من خیلی راحت توی زبون ها میپیچه باعث اعتبار بیشتر من میشه

    5. خانم ها اتفاقا خیلی راحت تر میتونن کسی رو برای کاری اقنا کنن چون به چشم همه صادق تر و قابل اعتماد ترن

    6 . همه همانند من بخشی از وجود خداوند هستن و من برخورد اون ها با خودم رو برانگیخته میکنم همونجوری که من دوست داشتنی و قابل اعتمادم همه دوست داشتنی و قابل اعتمادن و من با همه ارتباط خیلی خوبی میتونم بگیرم و همه حسن نیت من و صداقت من حرفه ای بودن و کاسب بودن من رو متوجه میشن

    و من به جای اینکه با این باور پیش برم که باید مثل بقیه باشم و همرنگ جماعت شم تا موفق شم به این فکر کردم چیکار کنم تا خاص باشم و سبک خودمو ایجاد کنم

    یکی از مواردش این بود که من به جای دوست شدن با اقایون و با فوحش و … که میدیدم بقیه انجام میدادن اون هارو پای جلسه بیارم یه سبک حرف زدن کاملا مودبانه رسمی و قدرتمند برای خودم ایجاد کردم که به جرئت میگم همه رو محو خودش میکنه و به شدت تاثیر گذاره جوری که هرکی با من حرف میزنه از کلام شیوا و تاثیر گذارم تعریف میکنه و شیفته ی من میشه و من توی ذهنش ثبت میشم انقدری که من خطمو عوض کردم و به هرکی زنگ میزدم 99 درصد حتی اگر یکبار با من حرف زده بودن حتی اگر فامیل من رو به خاطر نمیوردن منو میشناختن فقط با دو سه تا جمله سلام و احوال پرسی!

    یا مثلا یه سبک خیلی زیبا از لباس رسمی و با توجه به شرایط شهرم و کارم برای خودم طراحی کردم که هم حساسیتی ایجاد نکنه هم حرفه ای بودن منو نشون بده هم باعث خاص تر شدن من شد بدون اینکه به این بخشش فکر کرده باشم و هدایت خداوند بود

    نتیجه این شد که الان هم با اینکه منطقه رو عوض کردم خانم تک و توک هست توی منطقه ی من 99 درصد هم توی اجاره هستن اما من یکی از بهترین مشاورهای منطقم

    همه منو میشناسن و دوست دارن با من کار کنن

    نه تنها برای زوجین حساسیت ایجاد نمیکنم بلکه همه دوست دارن با من کار کنن

    نه تنها به من اعتماد میکنن بلکه تمام مشاوره هاشون رو از من میگیرن و من بدون درنظر گرفتن منافع خودم به همه مشاوره ی صادقانه و درست میدم جوری که از پیش من دیگه جایی نمیرن

    نه تنها خانم بودن من مانع کار کردنم نشده بلکه من رو خاص کرده و توی ذهن همه ماندگار و ثبت میشم

    نه تنها مانع حرفه ای بودن و اعتبار من نشده بلکه همه منو به عنوان یه خانمکاملا حرفه ای کاسب و کار بلد میشناسن و اتفاقا میدونن خدمات من گرونه اما با عشق به من پرداخت میکنن و من رو انتخاب میکنن

    این نتایج اتفاقی نبوده شانس نبوده خود به خود به وجود نیومده

    اتفاقا اون اوایل کارم کاملا برعکس بود و من رو کسی ادم حساب نمیکرد!

    شرایط که تغییری نکرده! چند تا خانمی که توی منطقه ی ما هستن توی بخش اجاره دارن این بی ارزشی رو تجربه میکنن که من کاملا شاهدش بودم که چقدر بهشون بی احترامی میشه و هیچکس اون هارو حساب نمیکنه اما شرایط من متفاوته

    این حرفا رو نمیزنم که مقایسه کنم و به خودم یا اون ها برچسب بزنم و میزان ارزشمندی مشخص کنم

    نه! میخوام بگم من هم اینجوری بودم!

    اما شرایط من تغییر کرد وقتی من تغییر کردم

    وقتی متعهد روی باورهام کار کردم و خودمو شناختم و شخصیت خودمو جوری که دوست داشتم ساختم و الان فقط دارم عشق و احترام دریافت میکنم

    من عاشق خودم هستمچون عاشق شخصیتمم شخصیتی که هرجوری که خواستم ساختمش با تعهد و استمرار و همچنان هم توی این مسیر زیبا هستم و هروز دارم خودمو بهتر و بهتر میکنم

    اینو مینویسم تا هر وقت از مسیر دور شدم و به خودم و قانون بی اعتماد شدم یادم بیاد که از کجا به کجا رسیدم و دلیل نتایجم چی بوده…

    هرچی که باور کردم جهان مثل یه ایینه بازتابش رو توی زندگیم نشونم داد و تجربش کردم

    و مینویسم که یادم باشه زمان برد تغییر این باورها و ایجاد باورهای جدید ولی هربار به اندازه ای که تغییر کردم نتیجه گرفتم

    این مسیر مسیره یه روزه و یه هفته ای و یه ماه نیست

    این مسیر سبک زندگیه ، این مسیر، سیره استمرار و تعهده

    و این که خداوند سریع الاجابت هست به محض اینکه من یه درجه تغییر کردم خداوند به من بیش از انتظارم پاسخ داده اما به شرطی که واقعا تغییر کرده باشم نه فقط حرف های قشنگ بزنم به شرطی که به حرف هایی که میزنم عمل کرده باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: