گفتگو با دوستان 57 | به هیچ چیز باج نده

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • سمت خودت را انجام بده؛
  • معجزه “بازسازی احساس لیاقت درونی”؛
  • معجزه “ورود به دل ترس ها”؛
  • چرخه ای نابود کننده به نام “راضی نگه داشتن دیگران”؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 57 | به هیچ چیز باج نده
    28MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

105 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Shiva» در این صفحه: 1
  1. -
    Shiva گفته:
    مدت عضویت: 939 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان مهربانم

    صحبت از ترس ها خیلی برام جالبه و همیشه به خودم افتخار میکردم که از هیچی نمیترسم از بچگی ادم شجاعی بودم وکم پیش میومد از چیزی بترسم من وقتی 3 ساله بودم تو خونه تنها میموندم نه از تاریکی میترسم نه از تنهایی نه از ارتفاع

    یادمه 10 سالم بود که پدربزرگ پدرم فوت کرده بود و ما تا نیمه شب پیش جنازه بودیم اون زمان ما طبقه پایین خونه پدربزرگم زندگی میکردیم دیگه دیروقت شد و من خوابم گرفت و تنهایی اومدم پایین تو خونه خودمون خوابیدم که یهو بقیه دیدن من نیستم و دنبالم گشتن و اصلا فکرشو نمیکردم که من پیش جنازه باشم و ببینمش و پاشم تنها برم بخوابم بدون ترس وقتی که تعجب همه و میدیدم باعث میشد که شجاع تر بشم

    خیلی همیشه دوست دارم چیزای پرهیجان و تجربه کنم مثل زیپ لاین مثل پاراگلایدر یا تو شهر بازی کم پیش میاد از چیزی بترسم.

    اما تنها ترس من از بعضی از حیواناته مخصوصا سوسک حتی از مردشم میترسم یه روز گفتم خیلی ضایعست که من از سوسک بترسم و باید یه جوری این مشکل و حل کنم بعد چند روز یه سوسک مرده دیدم و رفتم پیشش و کلی زیرو روش کردم نگاش کردم با خودم گفتم مگه این الان زنده بود میخواست چیکارم کنه چرا من باید ازش بترسم و به آقای سوسک گفتم من دیگه از تو نمیترسم و این تویی که باید از من بترسی و اینجوری خودم و قانع کردم و این ترسمم از بین بردم اما هنوز از سگ و مار میترسم که انشاالله به امید الله اون ترس ها هم از بین میره.

    امیدوارم که هممون مثل لیلا جان بتونیم بر ترس هامون غلبه کنیم و عزت نفسمون و بالا ببریم و هر روز شاهد پیشرفتامون باشیم

    ممنونم استاد خوبم و مریم جون که با فایل های زیباتون مارو به آگاهی بیشتر میرسونین.

    امیدوارم که همیشه سلامت و سلامت و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: