مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- مفهومی فراتر از درآمد ساختن؛
- تواناییِ ابراز قدردانی؛
- بهبود = شناسایی مسائل موجود و حل آنها؛
- مسیر تکاملی ساختن عزت نفس واقعی؛
- کلید: با قدم برداشتن، موقعیت ها خلق می شود؛
- “فرصت”، یافتنی نیست، بلکه خلق کردنی است؛
- خودباوری چگونه ساخته می شود؟
- چگونه برای خودم درآمد بسازم؟
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD540MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد35MB34 دقیقه
سلام خدمت شما استاد عزیز، بانو شایسته مهربان و تمامی دوستان.
استاد اینمدت که شروع کردم به گوش دادن مجدد و نت برداری از،سری فایلهای گفتگو با دوستان، و تماشای سریال سفر بدور آمریکا، خیلی کمک کننده بود برام، برای درک آگاهی هایی که در دوره عزت نفس بیان میکنید.
هربار که داستان زندگی و عملکرد دوستان را میشنوم، خیلی چیزها از زمان بچگیم تا الان یادم میاد و وقتی بهشون دقیق میشم و در اون شرایط عملکرد خودم را میبینم، چقدر کمکم میکنه برای رفع بزرگترین ترمز و نقص وجودیم که کمالگرایی هست و باعث شده هیچوقت نتونم عملکردهای عالی و بینظیرم را ببینم و قدردان خودم باشم و فقط سختگیری داشته باشم نسبت بخودم.
صحبتهای آزاده جان را که میشنیدم، یاد خیلی خاطرات گذشته افتادم، یکسریش درد اوره که سعی میکنم اصلا روش نمونم و فقط اون عملکرد خودم را دراون شرایط مرور کنم.
منم در یه خانواده بسیار سختگیر بزرگ شدم که مثلا در همون سن بچگی که فقط حواسمون به بازی بود و اصلا نمیفهمیدیم دختر چیه پسر چیه!!! اگر با یه بچه پسر از اقوام یا همسایه ها بازی میکردیم بعدش کلی دعوا و تهدید میشدیم که چرا با پسرها تو کوچه بازی کردیم.
و کم کم که بزرگتر شدیم همچنان این رویه بود و تازه بدتر هم شده بود چون، برادرهامم بزرگتر میشدن و اونا هم به جمع اون گروهی که همه چیز را برای یه دختر منع میکردن، ملحق میشدن.
سختگیری های بی اساس، بحدی بود که مثلا یه دختر نباید گوشی تلفن خونه را جواب بده، یا دانشگاه بره یا جایی کار کنه که توش مرد هم باشه.
و منم هیچوقت نمیتونستم این محدودیت ها را بپذیرم، همیشه از اول یه روحیه مستقل بودن، یه روحیه آزادی خواه، زیر بار حرف زور نرفتن و جنگنده داشتم.
خلاصه با تمام اون شرایطی که بود من تونستم خیلی کارهای بینظیر و بزرگی انجام بدم.
و همیشه کسبو کارم جوری بود که فقط با آقایون سروکار داشتم. دیگه چندین ساله که یباره هم شده و بخاطر شغلم که ساختو ساز و ساختمانی هست فقط و فقط با آقایون سروکار داشتم.
اگر من، اونموقع ها تسلیم افکار و دیدگاههای خانوادم و اقوام درباره دخترها، شده بودم الان به این جایگاه فوق العاده ای که هستم نرسیده بودم.
یعنی واقعا ایول دارم. خدایا شکرت که با تمام موانعی که خانوادم برام ایجاد میکردن، من تونستم اونطور که دوست داشتم عمل کنم و پیش برم. کار راحتی نبود ولی تونستم.
استاد بینهایت سپاسگزار شما هستم بابت این سری فایلهای گفتگو با دوستان که چقدرررر چقدرررر عالی و کمک کننده بوده. و امیدوارم ادامه دار باشه.
درپناه خداوند باشین