مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- مفهومی فراتر از درآمد ساختن؛
- تواناییِ ابراز قدردانی؛
- بهبود = شناسایی مسائل موجود و حل آنها؛
- مسیر تکاملی ساختن عزت نفس واقعی؛
- کلید: با قدم برداشتن، موقعیت ها خلق می شود؛
- “فرصت”، یافتنی نیست، بلکه خلق کردنی است؛
- خودباوری چگونه ساخته می شود؟
- چگونه برای خودم درآمد بسازم؟
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD540MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد35MB34 دقیقه
سلام به خدا سلام به بنده محبوب خدا و سلام به تمام هم فرکانس ها
چقدر با دیدن این فایل در ساعات اولیه نشر آن انرژی گرفتم .
خدایا صد هزاران مرتبه شکر( تکه کلام پدر آسمانی ام و استاد عزیزم ) خدایا به عدد ریگ ها به عدد ستاره ها به وسعت جهان که خلق نمودی سپاسگزارم .
تحسین برانگیز بود آزاده جان و ممنون برای تحلیل استاد آسمانی .
چقدر مرا یاد دوره نوجوانی ام انداخت که چقدر شبیه به دوران نوجوانی ات بود و با تحلیل زیبای استاد فهمیدم که چه نعمات و ویژگی های خاصی از دوران نخست نوجوانی در من سحر سادات هم بوده ولی با این نگاه خاص و هوشمندانه تحلیل نشده بود .
دوست دارم از آن دوران بگویم که هم از خدا و نشانه ها یاد کنم و هم مُهر تایید جمله زیبا ازاده جان که گفتن خداوند بی نظیرمان به همه انسان این شانس رو داده و فقط تفاوت اینجاس که بعضی ها انتخاب می کنند و عمل می کنند و به قول استاد آسمانی مان ایمان را نشان می دهند با شجاعت و رفتن در دل موقعیت ها .
یادمه پدر آسمانی ام در ۱۶ سالگی ام با توجه به رشته هنرستان برام کامپیوتر خرید ، من هم شبیه آزاده جان خیلی خیلی اشتیاق داشتم که خودکفا بشم این ویژگی از دوره کودکی ام بود که دلم میخواست من مستقل باشم و به قولی دستم تو جیب خودم باشه، یادمه تو همون ماه های اول شروع کردم به ارزش خلق کردن با آن هدیه خاص پدر ( کامپوتر) رایت سیدی که آن سالها خیلی خاص بود را انجام می دادم و در ازاش بها کسب میکردم ، همون شیرینی و باورهای پنهان اینکه من باید مستقل تربشم را برام خلق کرد به طوری که حتی تدریس خصوصی هم داشتم اما در ازای تدریس بهایی طلب نمی کردم ( عطشم به اندازه آزاده جان نبود و به قولی خود باوری ام کم بود که چون فامیل هستن نمی شود بها تدریس را طلب کرد بخاطر باورهای غلط من بود و لاغیر
یادمه عطش مستقل بودنم آنقدر بود که سال اول بعد از فارغ التحصیلی را کنکور شرکت نکردم بلکه رفتم یک مدرسه و کار پاره وقت دفتری را انجام دادم و در ان سالها با حقوق ۴۰ هزار تومان شروع کردم و اما بعد …
بعد گذشت یک ماه در اتاق معلمان ، که خدا حافظشان باشد ان شا… آنها به من گفتن که با این سن کم ات برو دانشگاه که همین وقتی که میگذاری بتوانی بیشتر تر حقوق دریافت کنی و از انجاییکه همیشه گوش شنوا داشتم و بعد کار خودم رو انجام می دادم این حرف به دلم نشست و برام منطقی اومد که لیاقتم حقوق بیشتر هست و در ازاش باید مهارت و تخصص ام بالاتر بره و تصمیم گرفتم که ابتدا دانشگاه برم بعد ۲ سال فوق دیپلم هنوز آن ولع مستقلی بامن بود به طوریکه همزمان با انتهای فارغ التحصیلی وارد شهرداری شدم با سن ۲۰ سال و همزمان کنکور کارشناسی را هم دادم و دانشگاه بسیار خوب قبول شدم با آن سن کم، هم کار میکردم و هم تحصیل ام را ادامه می دادم . آزاده جون ممنون که داستان موفقیت ات را بازگو کردی و استادددددد جانممممممم بسیار سپاس 🙏🙏🙏🙏برای تحلیل ات که باعث شد به گذشته پر افتخار پر از درس های زیبام مروری داشته باشم و از خدا ممنونم که الان دارم آن روزهای پر از موفقیت و پر از درس و پر از الطاف الهی را بازگو می کنم ، الله اکبر بازگو کردن آن همه نعمت بعد ۱۵ سال ، خدایا قرار چه عظایمی بهم لطف کنی در اینده برای تحسین این همه نعمت که کم براش وقت گذاشتم و کم دیدمش استاد جان ممنون که باعث شدی زنده بشم و زبان ام باز شود به عظایم الطاف رب همه چی تمامممممممممم .
و اما بعد … یادمه با سختی های البته شرین پشت سرهم مقطع فوق لیسانس رو هم شروع کردم و در اقوام و دوستان جز اولین ها بودم که در این مقطع داشتم درس میخواندم از نگاه دیگران بسیار سخت بود که هم کار شهرداری و هم اخر هفته ها کلاسهای ارشد ان هم در شهر اراک که چقدر فاصله مکانی داشت اما برای من شیرین بود و عطشی که سیراب نمیشدم .
یادمه تو ترم ۲ ارشد خیلی اتفافی مادرم از من و رشته تحصیلی برای دوستی تعریف کرده بود که باعث شد ان دوست که الان می دانم دست خداوند بود پل ارتباطی من با تدریس در دانشگاه بشن و همزمان هم کار شهرداری و هم تحصیل ارشد و هم تدریس در دانشگاه را باهم به لطف رب ام داشته باشم …
و اما بعد …
الان حدود ۱۰ سالی از تدریسم داره میگذره تو این سالها و گذشت این ایام به فکر ادامه تحصیل بودم و حتی تا لب مرز دکتری خارج از ایران هم رفتم اما به لطف خدا خودم مسیر زیباتر را انتخاب کردم🤲🙏🤲🙏🤲🙏😍 و به خودم گفتم سحر دکتری کامپیوتر هم گرفتی ان هم خارج ایران بعدش چی ؟؟؟؟در دل سودای هدایت به سوی مسیر توحیدی مرا صدا میزد آن روزها به طور معجزه اسا با اولین استاد حال خوبم آشنا شدم و انجا بود که در دادگاه دل خودم به خودم صادقانه گفتم دوست دارم اثر گذار مثبت در این عالم باشم و چقدر عطش این خواسته در آن روزها و حتی الان هم که ۷ سال ازش میگذرد شدیده شدیده
و بعد از آن با شجاعت و طی کردن دوره تکامل شاگردی در این عرصه بعد حدود ۴ سال با شما استادِ جان آشنا شدم و افتخار شاگردی شما را دارم و چه قدر خوشبختم و الله اکبر به یاداوری ازاده جان که باعث شد به خوشبختی خودم نمره ۱۰۰ درصدی را بدهم که بله من هم از دوران کودکی رابطه شیرینی با رب ام داشتم و به قول آزاده جان با کمرنگی و تضاد در مسیر زندگی ام متوجه شدم که چه نعمت عظیمی داشتم و الان چقدر خوشحالم برای این رابطه و این ویژگی ام .
الله اکبر به قوانین ثابت بدون تغییر خداوند که این جهان را متزلزل نیافریده و قدرت خلق را به تک تک مخلوقاتش داده .
قانون تکامل اتون بهترین قانونه و شاه کلید خوبی برام در روزهای اول آشنایی ام با سایت اتون بود و بعد خرید دوره و معجزه ها که قبلا بازگو کردم و البته دوست دارم با توجه به این قانون و صبر امیدوارم در مرحله خلق ثروت هم انچنان نتایج عالی بیافرینم که ساعتها از نتایج ام براتون بگم و البته این جمله شما که نشست با افرادی دارید که موفقیتهای عالی مالی دارن ، امیدوارم در این مسیر هم عالی بیافرینم و برایتان از نزدیک بحرفم …
خدایا شکرت و سپاسگزارم از خودت و بنده های محبوبت که با خلق این جلسه باعث شدن من سحرسادات لب بگشایم به نعمات بیکران زندگیم که از کودکی ام همراه بودن و من کم دیدمشان .
خدایا صد هزاران مرتبه شکر🤲🤲🤲🤲🤲🤲