مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- مفهومی فراتر از درآمد ساختن؛
- تواناییِ ابراز قدردانی؛
- بهبود = شناسایی مسائل موجود و حل آنها؛
- مسیر تکاملی ساختن عزت نفس واقعی؛
- کلید: با قدم برداشتن، موقعیت ها خلق می شود؛
- “فرصت”، یافتنی نیست، بلکه خلق کردنی است؛
- خودباوری چگونه ساخته می شود؟
- چگونه برای خودم درآمد بسازم؟
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD540MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد35MB34 دقیقه
سلام استاد جانم
سلام عزیزدلم
سلام پدر معنوی من
سلام راهنمای من
تو را چون خانواده ام دوست میدارم 🙂 انگار که تو از هم خون های منی ❤️
استاد جان امروز به خودم تبریک گفتم و با کامنت خواستم دل شما رو هم شاد کنم که از بین شاگردهایی که تربیت کرده ایید هستند کسانی که فقط به ظاهر توجه نمیکنند ، بلکه آموزش های شما را در مرحله به مرحله داستان آزاده جان مشاهده کردم …
هنگامی که آزاده جان از شماره گذاشتن صحبت کردند همون لحظه به ذهنم آمد که ایشون فعل خواستن را صرف کرده و به بهانه آیی که پدرشون اجازه نمیدن دست از خواسته آش نکشیده و راهی برای تحقق خواسته آش پیدا کرده
و یا وقتی که با خارجی ها صحبت میکردند اعتماد بنفس و شوق و انگیزه را در ایشون کشف و تایید کردم
قدم به قدم داستان ایشون الگوی آموزش های شما در ۱۲ قدم بود و همه اون توضیحاتی که در کنار داستان آزاده دادین من مو به مو شکافته بودم
و خبر بهتر از این ، اینکه من هم این مدت قدم های عملی را برداشته ام .
به تغییر و مهاجرت از محل کار قبلی ام تن دادم با اینکه در بهترین شرایط بودم
بطوری که یکی از دوستان بمن گفتند که تو وقتی از اون پالایشگاه که خونه ات بود دل کندی ، دیگه هر کاری ازت بر میاد
و وقتی من اینو شنیدم ی لبخند به صورتم نشست و حس کردم خدا اینو بمن گفت و بخودم افتخار کردم که تونستم از دایره امنم خارج بشم
و این خارج شدن مصادف شد با حقوق تقریبا دو برابری نسبت به کار قبلی ام
البته اعتراف میکنم هنوز که هنوزه به جای قبلی فکر میکنم بغض گلویم را میگیرد چون ی دلبستگی عجیبی به آنجا داشتم
اما آموزش های شما باعث شده بود الهامی را دریافت کنم که مرا به سمت تصمیم گرفتن و رفتن از محیط قبلی هل میداد و وقتی که رفتم فهمیدم چقدر به موقع و درست بوده است
گرفتن این تصمیم و رفتن به یک جای جدید و تجربه خودم و ساختن اعتماد بنفسم آن هم در جایی کع هیچ آشنایی ندارم برایم قطعا رشد خواهد آورد
در محل کار قبلی مدیر عامل پالایشگاه از حمایت کننده های من بود، چون ما با ایشون دوستهای خانوادگی نزدیک بودیم .
خودم تصمیم گرفتم ( با عشق ) از کار قبلی مهاجرت کنم
و الان هم داوطلبانه مسبولیت کاری را پذیرفته ام که وظیفه شغلی من نیست ، اما الهامی که به قلبم شده بود که سمعا و طاعتا کردم و خدا میداند که چه اتفاقی برایم خواهد افتاد
میخاهم یاد بگیرم چون شما ، وقتی که بهتون الهام شد که دوره های تند خوانی برگزار کنید سمعا و طاعتا کردین و خدا پاسخ شما را نه بخاطر آن دوره ها ، بلکه بخاطر تسلیم بودنتان به شما عطا کرد …
استاد خیلی جاها با شما همزاد پنداری کردم و تجربیات شبیه به شما داشتم ، من هم میخاهم بنده صالح و تسلیم خدا باشم
من هم میخاهم خدایم در ذهنم بزرگ باشد
قدرتمند باشد
توانمند باشد
ثروتمند و بخشنده باشد
من هم میخواهم همه تلاشم را برای ساختن این باور بکنم و هر قدمی کع به ذهنم خطور کرد را در حد توانم سمعا و طاعتا بگویم
چرا میگویم در حد توانم ؟
چون میخواهم نسبت به خودم مهربان باشم
مراقب خودم باشم
خودم را دوست بدارم
لذت زندگی را بر خودم بچشایم
و با حس لیاقت این مسیر را طی کنم …
استاد شما راهنمای من در دل تاریکی ها بودید و الان بشما مژده میدهم که من در هاله آیی از نور و رحمت پزوردگارم هستم …
هزاران بار از شما برای اینکه روی خودتان کار کردید که امروز چراغ راهی برای دیگر انسانها هستید بی نهایت ، بی نهایت سپاسگزارم
خانم شایسته عزیز را هم میبوسم
در پناه الله در کنار هم در سعادت و خوشبختی باشید ❤️❤️❤️