مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- مفهومی فراتر از درآمد ساختن؛
- تواناییِ ابراز قدردانی؛
- بهبود = شناسایی مسائل موجود و حل آنها؛
- مسیر تکاملی ساختن عزت نفس واقعی؛
- کلید: با قدم برداشتن، موقعیت ها خلق می شود؛
- “فرصت”، یافتنی نیست، بلکه خلق کردنی است؛
- خودباوری چگونه ساخته می شود؟
- چگونه برای خودم درآمد بسازم؟
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD540MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد35MB34 دقیقه
به نام ربم
سلام بر استادم و بر آزاده ی عزیز
سلام به مریم عزیزم و تو دوست ارزشمندم
این مصاحبه یک مصاحبه معمولی نیست این داستان شجاعت هست، داستان سبک شخصی است. داستان اعتماد به نفس، قدم برداشتن، آرزو داشتن، خواستن و رفتن در دل ماجراست.
داستانی است که حتی استاد عزیزم هم اولین بار است میشنود و چقدر من لذت بردم از کنترل احساس استاد. نگاه نافذ استاد و اینکه در حین شنیدن داستان برای اولین بار هم باز استاد دنبال تایید قوانین هستند.
آزاده ی عزیز و شجاع را تحسین میکنم که در پانزده سالگی به فکر اثبات ارزشمندی اش بوده، چقدر زیبا که این دختر با داشتن باورهای توحیدی و ثروت ساز در پی ساختن پول بوده، پول نه برای پول نه برای برطرف کردن نیازهایش، بلکه برای احساس لیاقت و ارزشمندی اش. از جایی دم دستش. از همون فیزیک و شیمی و ریاضی و فیزیک و زبانی که بلد بوده در همون حد دبیرستان،
اینکه برای همون دانشش ارزش قایل بوده و قشنگ درک کرده بوده که من توانایی های دارم که ارزشش را دارد. که خواهانش را دارد که میشود از اینها استفاده کرد و در ازایش پول طلب کرد. پول این فیزیک ارزشمند و مقیاسی برای سنجش توحید تو.
صد در صد که رفاقت آزاده با خدا کارها را جلو برده، اخیرا بیشتر میبینم که هر جا موفقیتی هست، توحید هم آنجاست، باج دادن به خدا و نه غیر خدا آنجاست و هر چه این توحید بیشتر، موفقیت و پول هم بیشتر.
صد در صد رفاقت آزاده با خدا باعث شده که آزاده صدای خدا را بشنود که برو و این توانایی آت را روی کارتن بنویس و بزن به در و دیوار، صد در صد در پس این رفاقت بوده که آزاده شنیده: نترس من دلها را برای تو نرم میکنم و شماره خانه ی پدربزرگت را بزن پای آگهی. صد در صد همون رفاقت بوده که گفته نترس، مخالفتها با من و من اندازه ی آنها را برای تو کوچک میکنم.
آفرین به آزاده و استاد و تمام کسانی که این صدا را میشنوند و ازش تبعیت میکنند.
آفرین که این رفاقت را از کوچکی داشته آید. آفرین که ذهنتان نپذیرفتن مرزها را. فراتر از مرزها فکر کردن میشود همین، همین که در پانزده سالگی میتوانی پول بسازی مثل استاد و آزاده و میلیون ها انسان دیگر. احسنت.
چقدر لذت بردم که قانون همیشه عمل میکند چه تو بدانی و بخواهی و چه ندانی و ناخودآگاه به کار بگیری اش. اینکه تو دوست داری زبان درس بدهی بعد دوستی داشته باشی که مادرش آمریکایی باشد. و بعد اینقدر خودت و خواسته آت را بشناسی که درخواست بدهی به من آموزش زبان میدهید و اینگونه پازل زندگی آزاده چیده میشود برای مهاجرتش به آمریکا اون هم با لهجه ی نزدیک به آمریکایی که میشود شکسته نفسی را در چهره ی آزاده خوند وقتی از لهجه ی خویش حرف میزند. احسنت به تو دختر.
داشتم از قانون میگفتم از قانون که دنیا شکلش را در مقابل فرکانس های تو عوض میکند و از مادر آمریکایی دوستت تا مواجه با توریست ها. تو فقط بخواه، من برایت انجام میدهم.
و بعد با تمام نجواها میروی و درخواست کار میدهی. مگر میشود ایمان باشد و نشود؟؟؟
مگر میشود ایمان باشد و عملگرایی نباشد؟؟؟
و بعد سربلندی از درس دادن به کلاسهای درس سخت و زیبایی تکامل، از جایی که تو میگویی کلاسهایی را به من بده که بقیه نمیخواهند تا جایی که هر شاگرد خصوصی ای را نپذیری.
استاد اعتراف میکنم تکامل را در کنار شما شنیدم، یاد گرفتم و تمرین میکنم و این تکامل چه آرامشی را ریخته به زندگی ام.
تکامل وقتی وارد کلاس میشوی و دو جلسه را میگذاری برای فهمیدن بچه ها، تکامل در نحوه ی درس دادن تا حدی که شاگرد و خواسته اش را بشناس و متناسب با آن درس بده.
دوست دارم هزار بار بنویسم احسنت به آزاده. این ویژگی را دوست دارم که دوزاری آت زود بیوفتد، این ویژگی را دوست دارم که درخواستت را بکن و از جواب نترس.
در دوران دانشجویی ام دو تا از دوستانم که شب و روزم با آنها بود پول میساختن، هم درس هم کار آفرین به دوزاری صافشان. نمیدونم آیا اینکه الان یکی از آنها آمریکا زندگی میکند و دیگری در کانادا به دوزاری صافشان برمیگردد یا نه؟؟؟
اینکه همکارم به من میگفت درخواستت را بکن، نترس، از جواب نترس، به این ربط دارد که در حال خرید دومین خونه اش هست؟
مگر میشود شجاع باشی و پاداش نگیری؟؟؟
دوست دارم اینا را هم بدانم،
چرا آزاده،
چرا یه زن،
چرا از آموزش زبان اون هم در شرایطی که یکی از اتاق های خونه ام را کردم کلاس درس زبان برای بچه های سه تا هفت سال،
و چرا این قصه در آمریکا و در کنار استاد عزیزم.
اینها فقط نشانه اند برای من. این همه زیبایی، شجاعت، صداقت، قدم برداشتن، عملگرایی و هزاران هزاران زیبایی دیگر این فایل را تحسین میکنم و وعده ی خداوند را ارج مینهم.
بی صبرانه مشتاق دیدن الباقی این مصاحبه ی بی نظیر و یونیک هستم.
سپاسگزارم.