گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • مفهومی فراتر از درآمد ساختن؛
  • تواناییِ ابراز قدردانی؛
  • بهبود = شناسایی مسائل موجود و حل آنها؛
  • مسیر تکاملی ساختن عزت نفس واقعی؛
  • کلید: با قدم برداشتن، موقعیت ها خلق می شود؛
  • “فرصت”، یافتنی نیست، بلکه خلق کردنی است؛
  • خودباوری چگونه ساخته می شود؟
  • چگونه برای خودم درآمد بسازم؟

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    540MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد
    35MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

271 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهران لاچینانی» در این صفحه: 1
  1. -
    مهران لاچینانی گفته:
    مدت عضویت: 1576 روز

    به نام رب

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و همه دوستان هم فرکانسی

    استاد میخوام این یه توضیح در مورد نتایجی که تا الان گرفتم بدم تا برسم به این فایل

    استاد من از آموزه های شما خیلی نتیجه گرفتم

    من در شرایطی که اصلا شرایط روحی خوبی نداشتم،با ارسال فرکانس تغیر کم کم هدایت شدم به سایت بهشتی شما

    وقتی فایلای شمارو میشنیدم مخصوصا توحید عملیو انگار قلبم داشت از جا در میومد و اشک میریختم،هرچی میگفتید با جون و دل قبول میکردم و اصلا دنیام عوض شده بود،خلاصه بعد از چند ماه بخاطر درک نکردن صحیح قانون چندتا از محصولات شمارو از جایی دریافت کردم و شروع کردم به گوش دادن ولی نتیجه هیچ،توجیحمم این بود که بعد که نتیجه گرفتم بهاشو میدم😅

    خلاصه بعد از هدایت به یه کامنت فهمیدم مسیرم اشتباهه و با تماس با مدیر فنی سایت همه اون فایلارو پاک کردم و شروع کردم به کار کردن رو خودم،ارتباطم با خدا خیلی خوب سده بود،بعد از ۵ سال به کسی که دوستش داشتم رسیدم،اونم داشت تغیر میکرد و کم کم جذب سایت شد،خلاصه،من تونستم با اگاهی های شما روابطمو عالی کنم،سلامتیم با اینکه یه بیماری داشتم که دکترا گفته بودن امکان نداره بدون عمل اوکی بشه خوب شد،معنویت پرفکت،خلاصه معجزه پشت معجزه حالا برسی به مسائل مالی

    استاد من هیچ وقت از بچگی دوست نداشتم برای کسی کار کنم،بزرگتر هم شدم وابسته با خانواده بودم با اینکه شرایط مالی متوسطی داریم،ولی ترجیح میدادم کم خرج کنم ولی برای کسی کار نکنم

    البته چندتا کار پیش بابام انجام داده بودم که اون چندتا برمیگشت به فروش که من توش خوب بودم

    یعنی از بچگی باور فروشم خوب بود و مطمئن بودم اجناسی که داشتمو میتونم بفروشم

    خلاصه رفتم دانشگاه و اونجاهم خانواده میگفتن تمرکز فقط رو درس ولاغیر،البته نمره یک دانشگاه شدم اونم تو رشته عمران ولی اعتماد به نفس کاریم هرروز کمتر میشد،بعد دانشگاهم نوبت به سربازی رسید اونجاهم همینطور،یعنی حاضر بودم با حقوق سربازی سر کنم ولی برا کسی کار نکنم و به شدت مقاومت داشتم و دارم

    و هرچی میگذشت اعتماد به نفس من برای خلق پول کمتر و باورم به توانایی هام کمتر میشد بخاطر وابستگی مالی به خانواده

    چند ماه قبل اینکه با شما آشنا بشم 12میلیون جایزه برنده شدم و گذاشتم تو حساب بعد آشمایی با شما گفتم خب دیگه با این پول میرم یه دفتر میزنم و همزمان رو باورام کار میکنمو مشتری ها صف میکشن،درحالی که هیچ مهارت و تجربه ای و علاقه ای تو این رشته نبود،به قول شما توهماتم شروع شد و من بعد از شیش ماه حتی یه مشتری هم نداشتم

    در حالی که به شدت تمرکزم رو فایل درآمد سه برابری بود و باورسازی ثروت

    همه چی داشت خوب میشد ولی درآمد زیر صفر یعنی منفی

    بعد از شیش ماه یه فایل ازتون شنیدم درباره تکامل،فهمیدم باید جمع کنم دفترو،درحالی که کلی ترس و نجوا از همه جا میمد و مهمترینشم این بود که من تازه ازدواج کرده بودم و با این کار شغلمو از دست میدادم ولی گفتم باید ایمانمو نشون بدم و دفتر و جمع کنم ولی هنوزم مقاومت زیادی داشتم ،اشتباه بعدی گرفتن پول از خانواده و اوردن لباس از تهران و فروش اون بود که بازم شکست خوردم،درحالی که باورسازی ثروت میکردم،خلاصه بازم همون اشتباه و پول قرض گرفتن و پرورش قارچ و بازم همون موضوع تکراری،البته تو تمام این مدت سعی میکردم احساسمو خوب نگه دارم،ولی بازم حاضر نبودم برا کسی کار کنم دوس داشتم هرجوری هست کسب و کار شخصی داشته باشم البته تو تمام این مدت و بین همه این کارا به پیشنهاد یه نفر فروش برنجم انجام میدادم و ازون سود داشتم بعد ازکار آخر فک کردم دیدم من خیلی فروشو دوس دارم و توش مهارت دارم

    یعنی تنها درسی که همه این کسب و کارا برام داشت این بود که فروشم عالیه و تمرکز گذاشتم رو کار برنج و با باورسازی بدون هیچ سرمایه ای برنج و میفرستادم تهران و مشتری من تو عرض ۳ ماه ۱۷ برابر شد،حالم عالی بود،بالاخره به درامد هدفم رسیدم،اما حدود ۴۰ روزه حتی یدونه مشتری هم نداشتم

    بعد از دیدن این فایل فهمیدم تا موقعی که باورام شکل بگیره و تکاملم و طی کنم باید برای کسی کار کنم و دقیقا بعد تموم شدن گفته های شما اولین آگهی کار تماس گرفتم و فردا میرم برا مصاحبه

    ولی یه تضاد همیشه تو ذهنم هست

    اینکه فقط تغیر باورها نه تغیر شغل

    یا ورودی به هر قیمتی

    خوشحال میشم دوستانی که تجربیاته بیشتری دارن در باره این تضاد توصیح بدن

    ببخشید طولانی شد

    امیدوارم در پناه رب،شاد،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: