گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد - صفحه 12
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-13 08:02:192024-04-30 04:22:17گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آوردشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربان
تبریک به آزاده عزیز که یک مسیر زیبا رو برای موفقیت طی کردن و از همه مهمتر لذت بردن و احساس خوبشون بود که تونستن تکاملشون طی کنند
استاد عزیزم برای خود من و بیشتر بچه ها گفتگو با آدم های موفق و گوش دادن به مسیری که طی کردن برای موفقیتشون هم لذت بخشه هم اینکه باورهای خیلی خیلی قوی در من ایجاد میکنه که رسیدن به هدف امکان پذیره
شروع صحبت آزاده عزیز از عزت نفس بالای حکایت داره که ناخودآگاه باعث شده پا در این مسیر زیبا بذارن و اونم اینکه حرف مردم و فکر اونها براشون هیچ مهم نبود اون کاری میکردن که خودش میدونست درسته
و اونجای که به تضاد بر میخورن که کار کردن برای یه دختر و اونم با سن کم در فرهنگ و جامعه بیست سال پیش یه کار تقریبا سخت و غیر ممکن بود از نظر اکثریت مردم ولی دوست خوبمون از این تضاد یه پله ی محکمی ساختن برا به جلو رفتن…در حالی که اکثریت قریب به اتفاق مردم امروزی با همین تضاد آزاده عزیز زانو غم بغل میگیرن که نمیشه و من خانواده م اجازه نمیده و….
یه باور خیلی قوی “اگر کاری میکنی که در مقابل اون کارت بهت پول میدن یعنی کار تو برای اون شخص ارزش داشته و پول مهم نبوده” این یعنی به توانایی خودت ایمان داشته باشی و روی مهارتت کار کنی و در مهارتی که داری پیشرفت کنی کاری که آدم های خیلی موفق انجام میدن
شروع کردن از همون جایی که هستی و با شرایط الانت فاصله فرکانسی نداره”اگر بچه های یکی از همسایه ها مشکل درسی داشتن میتونستن بهشون کمک کنن و با ابتدایی ترین ابزار برا خودشون تبلیغ کردن ،نیومدن مثل خیلیا بشینن بگن من باید یه کلاس اجاره کنم شماره تلفن شخصی داشته باشم ،ابزار کار داشته باشم…ایده که همون لحظه اومد باید عملی بشه
وقتی در مسیر خواسته هامون نا امید نشیم و حس و حالمونو خوب نگه داریم جهان ما رو به مسیر و آدم های درست هدایت میکنه”مادر دوست آزاده عزیز. که آمریکایی بودن”
محدودیت هارو باور نکن” لیسانس ،فوق لیسانس ،تافل ،مدرک ،مخالفت خانواده…” وقتی برای هدفت اشتیاق سوزان داشته باشی جهان کار خودشو به نحو احسنت انجام میده
و دلیل اصلی تمام موفقیتها هم استاد عزیز و آزاده عزیز “رفاقت با خدا”
خداوند همه چیز میشود همه کس را،…به شرط اعتقاد ،به شرط پاکی دل ، به شرط طهارت روح ،به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
از خدا هدایت خواستن و خداوند از بی نهایت روش ایده و جرات و شجاعت بهشون میده و اقدام…
روی ناخواسته ها فوکوس نکنیم دنبال راه حل ها باشیم .حتما جوابی دریافت میکنی”مدیریت بچه های سه تا پنج ساله که کاری به ظاهر سخت بود ولی خواسته اصلی هدف بود و فریب به ظاهر سخت ماجرا رو نخوردن و به کارشون ادامه دادن تا….جهان به یه پله بالاتر هدایتشون کرد و البته این مرحله شاید سخت تر از مرحله قبلی “کلاس پسر بچه ها بزرگتر از آزاده عزیز”…و حالا طبق اون شرایط که به وجود اومده دنبال یه جواب برای اون مسله جدید هستش چون دنبال جواب هستش نه پیدا کردن و شمردن مشکلات جواب بهش گفته میشه و…
واقعا بهتون تبریک میگم برای این همهشجاعت ،جسارت و توکل به خدای که از ایمان قوی نشات میگیره
و استاد عزیز شما چه نکته های زیبایی رو اشاره کردین در واقع کلی این فایل درس داره که باید یاد بگیریم
دوستتون دارم عاشقتون هستم
فوق العاده بود
چقدر خلاقانه بود استاد که گفتگو با دوستان حضوری و رو در رو هستش، چقدر آزاده جان خوش رو وخوش خنده بود و این ویژگی هارو فقط میشه توی مصاحبه های حضوری دید. خیلی لذت بردم واقعا مسیر درست و مسیر پیشرفت برای همه یکسانه و نمیشه ی شبه و یکباره توقع زیاد داشت و تکامل باید طی بشه . چقدر نیاز داشتم به این حرفا برای انتخاب شغل مناسب و چه خوب تلنگر میزنید . واقعا ادمهای موفق از بچگی هم ذهن های قوی داشتن اینم ی الگو که من پیدا کردم البته به این معنی نیست که اگر از بچگی فکرایی مثل استقلال یا دوستی و رفاقت با خدا و ارزش لیاقت رو نداریم نمیتونیم به هدف برسیم ولی خب اگر هم داشته باشیم مسیر هموار تر میشه . خیلی نکته خوبی من متوجه شدم ، اینکه باید تلاش کنیم بعد توقع دستمز بالا داشته باشیم و احساس لیاقت رو اشتباه نفهمیم. این فایل خوشگل هم مصادف شد با کلی اتفاقای خوب توی زندگی من استاد ، دیروز قله دارآبادو به ارتفاع ۳۱۶۲متر زدم با همسرم واقعا سخت و دشوار بود چون مسیر یکی از سخت ترین کوهایی هستش که تو تهران میشه رفت و من با امید به الله این کارو کردم و همش تو مسیر به خودم میگفتم که استاد گفته تا تهش برو، عمل کن حرف زدن که درست نیست، حرف زدن که همه بلدن، ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ، و تو چندتا فایل قبل گفتم که پایان نامم قفل شده بود و به یاری الله بزرگوار فصل ۲ رو هم نوشتم و تو این سختی های زندگی کلی هم اتفاقای خوب تو مسیر هست مثل عروسی، مهمونی، خرید، پیکنیک و… که مسیرو لذت بخش میکنه ، شاید به نظر من کوه و قله زدن یا نوشتن پایان نامه و تاییدش توسط چند نفر کار سختی باشه اما لذت بخشه و خدا با کارهای باحال تر جبران میکنه جوری که اصلا نمیفهمی چطوری مسیرو رفتی . استاد تو راه قله آب خوردن نبود و ماهم آبی نداشتیم به همسرم گفتم من مطمئنم برسیم بالا همه بهمون آب میدن ، همسرم گفت نه بابا آب اون بالا آب طلاست ، باورتون نمیشه ی پیر مردی به ما رسید که مارو تا بالا هدایت کرد و انگیزه داد رفتیم وقتی رسیدیم ی کم خوابیدیم چون ۶ساعت کوه نوردی سنگین تو سر بالایی و شیب زیاد داشتیم ، بعد که بیدارشدم دیدم برامون چایی دم کرده صبحانه چیده و من لذیذترین صبحانه زندگیمو خوردم استاد یعنی مزه اون لقمه عسل و شیره و اون چایی جوری تو ذهنم مونده که تمام تایمی که تو پناهگاه با ما بود خدارو شکر میکردم. قمقمه مارو پر از اب کرد و موقع برگشت خداحافظی کرد و تو نیم ساعت کلا محو شد .اون واقعا دست خدا بود ی دست قدرتمند و مهربون. یا وقتی از سخره ها اومدیم پایین به یک آب گوارا از چشمه رسیدیم که به قدری لذت بخش بود خنکی و طعم اون اب که منو تا ۲۰۰۰ متر دیگه شارژ کرد و اومدم پایین و اینا همه معجزات زندگی ماست اینکه اراده کن و برو و من این درس هارو تو زندگیم پیدا میکنم . منم تک فرزندم اما جرئت نکردم برم تو دل ترس هام و برم دنبال رویاهام ولی هیچوقت دیر نیست و الان دارم تکاملمو طی میکنم. خیلی خوشحالم و خداروشاکرم که امروز از دیروزم بهتره . الهی شکرت
به نام خدا.
سلام استادم،سلام.خانم آزاده زیبا و مقتدر و نمونه،
چقدر آدم باید در مدار درستی باشه و روی خودش کار بکنه که خداوند اینجوری مهره ها رو بچینه و بدون اینکه بخوای زور بزنی و یا کار عجیب و غریبی انجام بدی ،تو یک مهمونی شما با هم برخورد کنی و امروز این فایل زیبا و پر از درس و آگاهی آماده بشه و به رایگان در اختیار صدها هزار نفر قرار بگیره ،تا اگه بخوان تغییر کنن،ازش استفاده کنن.
بی شک این فایل جواب سوال خیلی ها بوده که آماده شده.من به این موضوع ایمان اوردم،که هر فایلی که استاد میزاره روی سایت حتما و قطعا درخواستهای ما اعضای سایت بوده ،والا که استاد خودش این مطالب رو میدونه و داره باهاشون زندگی میکنه.
اول تحسین کنم نگاهی که آزاده عزیز داشته از بچگی که به هر اتفاقی طوری نگاه میکرده که به احساس خوبی برسه.مثلا میگفته اخراجم شدم که شدم ،لااقل تجربه ی خوبی کسب کردم و اونجا که توسط دوستش مسخره شده،بابت اون نوشته که زده بوده به دیوار.
من الان چند ساله که دارم از دوره های استاد استفاده میکنم که همین یه کار رو بتونم در لحظه انجام بدم و در لحظه بتونم جوری به اتفاقات نگاه کنم که احساس بهتری داشته باشم.
آزاده عزیز تحسینت کردم ،به همسرم گفتم ببین این خانم ۴۲سالشه ولی اصلا بهش نمیاد و چقدر زیبا و دوست داشتنی هستی.گفتم دلیل این
سرزندگی و شادابی شما اینه که اونجوری که دوست داشتی زندگی کردی و زور و اجبار رو نپذیرفتی.دمت گرم.
تجربه ی من تا اینجای فایل از این داستان زیبا که هنوز هم ادامه داره،
اینه که من چندین ساله که با استاد و دوره هاش
آشنا شدم.تا یک سال پیش که کلا تو درو دیوار بودم.فقط فک میزدم .
چهار تا محصول رو تهیه کردم از سایت.۱.راهنمای عملی ۲.کشف قوانین زندگی۳.ثروت یک۴.عزت نفس.
تازه بعد سه سال دارم کم کم درک میکنم که دوره ی راهنمای عملی چه گنجیه.نگاه سیستمی به خداوند و اینکه خداوند یک انرژی هست که داره به شکل افکار و باورهای ما تو زندگیمون متجلی میشه و هیچ بی عدالتی و شانسی در کار نیست.
تو دوره ی عزت نفس یه پاشنه ی آشیل خیلی ویران کننده پیدا کردم،اینکه همیشه دوست داشتم و حتی هنوز هم بعضی مواقع دارم،که جوری صحبت کنم و وانمود کنم که دیگران دلشون به حال من بسوزه کاری برام انجام بدن،این موضوع رو چند روز پیش دوباره متوجه شدم که چرا فلان اتفاق دوباره برای من تکرار شد،
و من همچین برخوردی رو از یه دوست و همکارم دیدم،
خیلی با خودم فکر کردم و سوال پرسیدم از خودم تا دوباره مچ این نقص شخصیتی رو گرفتم ،دیدم که بله ،ذهن من دوباره دنبال اینه که مثلاً به صاحب ملکم،دفتری که اجاره کردم،بگم ببخشید که کرایتون دیر شد ،راستش فلانی یه پولی از من دستی گرفته بود،الان چند ماهه که پرداخت نمیکنه بدهیش رو،و کلا دستم خالی شده،و یه خورده پیاز داغش رو زیاد میکردم که طرف پای من بیشتر صبر کنه،
این یه نمونه از مظلوم نمایی های من هست.
که دوسه روز پیش باز بهش پی بردم و دوباره دارم سعی میکنم اصلاحش کنم.
استاد دارم اینا رو مینویسم که بگم دارم عمل میکنم،ولی شخصیتی که چهل سال ساختم هم با منه و خیلی جاها جلوی بروز اتفاقات خواسته ام رو میگیره.
ولی شدنیه،چرا میگم شدنیه،چون نزدیک چهار ساله که تو این مسیر موندم و با وجود تمام مقاومت های شخصیتی که ازم شکل گرفته طی سالیان سال،باز هم به این مسیر ایمان دارم و دارم ادامه میدم.
من هم از سن کم آدم عملگرایی بودم و هستم.
هر چی که بهم الهام میشد،(البته نمیدونستم که الهام چیه)بدون تعلل انجام میدادم.و ضرر و زیانهای زیادی میکردم،به خاطر اون نقص های شخصیتی،ولی باز ادامه میدادم،این شاخه و اون شاخه میشدم،فکر میکردم کارم ایراد داره،محل زندگیم ایراد داره،هزار تا مقصر بود،الا خودم.
امروز میفهمم که کارهام اشتباه بوده ،ولی همون اشتباه رو هم انجام میدادم و نمینشستم یه گوشه ای بگم بیچاره شدم،شکست خوردم.باز بلند میشدم و اقدام میکردم.
تا رسیدم به آشنایی با شما استاد گلم.
جلوی هزاران ضرر و زیان رو گرفتم.ولی باز کج فهمی ها بود،من از کاری که دوستش نداشتم اومدم بیرون به تازگی،
چون هر کاری میکردم نمیتونستم به احساس خوبی بهش برسم.
بیزینس خودم رو راه انداختم،کارم رو قربانی کردم،مهاجرت کردم چند روز پیش،
ولی هنوز به درآمد تو کار جدیدم نرسیدم.
چند روز پیش با خودم فکر میکردم.رفتم جلسه اول ثروت یک رو باز مرور کردم،مثلی که اولین بار بود که این جمله رو شنیدم(اینکه مشکل از باورهاست،نرو کارت رو عوض کن،نرو محل زندگیت رو عوض کن)
ریختم به هم.گفتم نکنه باز اشتباه کردم.
نکنه میبایست صبر میکردم و اول با اون موقعیت به احساس خوبی میرسیدم،به صلح میرسیدم و بعد استارت کارم رو میزدم و بعد مهاجرت میکردم.
و این تکنیک امروز آزاده خانم رو به خودم یاد آوری کردم،ناخوداگاه.
گفتم که من بکشنم دیگه حاضر نیستم برگردم سر کار قبلیم،
به خودم گفتم ببین اگه فکر کردی میرم سر اون کار زجر آور ،فقط به این خاطر که پول در بیارم کور خوندی،
با خودم اینجوری صحبت کردم که حالا من که این کار رو میخوام انجامش بدم،یه مدت زودتر،اخرش که میبایست میومدم و انجامش میدادم.
و این چند روزه همش دارم با خودم فکر میکنم که من بیام تو همین کاری که شروع کردم ،به احساس بهتری برسم،
مونده بودم که چکار کنم،تا اینکه امروز استاد تو این فایل گفت یه راهی پیدا کن که ورودی داشته باشی،من نمیدونم،یه راهی باید پیدا کنی،.
یه جرقه تو ذهنم زد،گفتم خوب لامصب تمام ترس تو از همینه،اینکه از لحاظ مالی هزینه هات بمونن رو دستت.
خوب یه فکری بکن،در راستای همین کاری که داری انجام میدی یه راهی پیدا کن که تا حدودی ورودی مالی داشته باشی که بتونی تمرکزت رو بزاری روی کارت تا یه خورده تکاملت هم طی بشه،شناخته بشی تو این حرفه،بعد انشاالله به آزادی مالی هم میرسی.
گفتم حالا که هم مهاجرت کردی یه شهر دیگه و هم کاری که دوستش نداشتی رو رها کردی،
پس دیگه راه برگشتی نداری و فقط باید رو به جلو حرکت کنی.بگرد راهی پیدا کن که هم احساست خوب بشه و هم ورودی مالی داشته باشی برای ادامه کار.یه ایده ای به ذهنم رسید،انشاالله فردا عملیش میکنم.
حالا اینکه اینجوری خودم رو آروم کردم ،و جواب نجواهای ذهنم رو دادم،درسته یه نه دیگه نمیدونم.باید منتظر هدایتهای خداوند باشم.یا اگه کسی تجربه ای داره و میتونه بهم بگه ممنون میشم.
خلاصه میخوام بگم استاد عزیزم،من قبلاً عملگرا بودم،ولی بدون توکل بر خداوند و حساب کردن روی قدرتش،
و توکلم روی آدمها یا موقعیتهایی که داشتم بود.
ولی امروزه با توجه به آموزه هایی که از شما یاد گرفتم.دارم سعی میکنم که توحیدی عمل کنم.
انشاالله که مسیرم درست باشه و منم بتونم در محضر شما حرفی برای گفتن داشته باشم.
دوستتون دارم استاد عزیزم.
و از شما و آزاده ی عزیز هم سپاسگزارم برای این فایل زیبا و ارزشمند.
خدا نگهدارتان باشه
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیز و خانم شایسته
سلام ویژه ای هم دارم خدمت خانم آزاده عزیز، واقعا با تمام وجودم تحسینشون میکنم و بهشون میگم که ماشالله به این پشتکارت، واقعا دمت گرم، حرفاش من رو یاد بچگی های خودم مینداخت و همونجوری که تو حین صحبت کردن داشت گذشته ش رو مجسم میکرد و تعریفش میکرد منم دوران راهنمایی و دبیرستانم مثل فیلم از جلو چشمم میگذشت که چجوری دلم میخواست رو پای خودم باشم و ارزش و در آمد خلق کنم. واقعا از ته قلب دوستت دارم و تحسینت میکنم امیدوارم هر روز و هر روز به موفقیت های بیشتری برسی چون لیاقتش رو داری.
اما صحبت اصلی بنده راجع به توضیحات تکمیلی استاد عزیزم هست و بخصوص راجع به جایی که فرمودن ما باید اول خودمون رو ثابت کنیم بعد تقاضای پول یا در آمد بیشتر کنیم و تو توهم به سر نبریم.
واقعیتش من به واسطه ماهیت شغلم که مهندس مکانیک هستم زیاد با این موضوع برخورد داشتم و میخوام اگه جسارت نباشه در تکمیل فرمایش استاد یسری مواردی رو که دیدم بگم شاید به درد دوستان بخوره.
من اواسط تابستون سال ۹۵ بود که تونستم برای اولین بار بصورت رسمی جایی استخدام بشم و حقوق ماهانه بگیرم.
قبلا خیلی کار کرده بودم از سن کم اما همونجور که عرض کردم این اولین تجربه رسمی من بود و تو یه شرکت خصوصی کوچک به عنوان طراح ماشین های کشاورزی مشغول شدم.
من همزمان داشتم رو پایان نامه م کار میکردم و آخرای تحصیلم هم بود و یجورایی ذهنم پر بود از ایده های جدید که میشد تو اونکار انجام داد و تا قبل اینکه وارد اونکار بشم شاید تفکرم این بود که من برم اونجا و شروع کنم به ایده دادن و بقیه هم به به و چه چه بیفتن دنبالم و حرفهای گهربار من رو به مرحله عمل برسونن و منم به نتایج مالی برسم.
اما وقتی رفتم تو دل کار یهو جا خوردم و دیدم نه اصلا از این خبرها نیست و اگه یه ذره حواسم نباشه و یه سوتی کوچولو بدم سریع میشم مضحکه کارگرا و هیچ اصلا آدمم حسابم نمیکنن چه برسه به اینکه بیان ببینن چی میگم و بخوان حرفم رو گوش بدن.
من روز سوم یا چهارم بود که به این نقطه رسیدم و روز بعدش یه دست لباس کهنه تنم کردم و رفتم قاطی کارگرا، هر چی که میخواستم اونا انجام بدن رو خودم با دست خودم انجام میدادم و کاملا هم نگاه سنگینشون رو حس میکردم یه روز دو روز که گذشت و کمی از کاری که بخاطرش قرارداد بسته بودم رو پیش بردم دونه دونه میومدن نزدیک و رد میشدن ببینن چیکار کردم که اگه بازم جاییش خراب کاری کردم برن گزارش بدن و مچ گیری کنن اما باز چیزی عایدشون نشد. کم کم بعد چهار پنج روز میومدن و میگفتن مهندس کمک نمیخوای؟؟؟
من تو دلم ذوق میکردم که ای خدا اینا اخلاقشون چه زود برگشت و دارن میان سمتم. اما با احترام تشکر میکردم و میگفتم فعلا نه اما اگه کمک نیاز داشته باشم مزاحمتون میشم.
یا یه وقتی هم میدیدم یکار جدید انجام میدن و من تابحال ندیدم میرفتم ازشون میپرسیدم و اصلا هم برام سخت نبود که با اون مرتبه علمی که رتبه دوم و دانشجوی ممتاز و نخبه بودم از یه کارگر با سطح تحصیلات در حد سیکل سوال کنم. اونام شروع میکردن هر چی که میشد در مورد سوالم توضیح میدادن.
اینا رو دارم با این جزئیات میگم چون از این روش نتیجه گرفتم و الان یه عده ای زیر مجموعه واحد من هستن و دارن با مدیریت و سرپرستی من تو یه شرکت معتبر کار میکنن.
ببینید دور تکاملی من تو اون شرکت به یک ماه هم نرسید و کاری که بخاطرش قرارداد ۴ ماهه بسته بودم که به صورت پیمانی تحویل بدم رو تو ۱۴ روز تحویل دادم و یکی از دلایلش رفتار و روش کارم بود که باعث شد ده دوازده نفر دیگه با تمام وجودشون و به اختیار خودشون به خدمت من در بیان و کار من رو پیش ببرن.
روزی که کار به اتمام رسید مستقیم بار ماشین شد و رفت نمایشگاه و منم به عنوان نماینده شرکت رفتم نمایشگاه و اونجا با یه شرکت معتبرتر آشنا شدم و چون تعهدم رو اینجا عملی کرده بودم تونستم زودتر از موعد از این شرکت خارج بشم و وارد یه محیط بزرکتر و یه شهر بزرگتر و صنعتی تر بشم.
به همین منوال یکسال هم اونجا و چهار سال هم تو یه شرکت معتبرتر تو همون شهر و الانم که در خدمتتون هستم تو یه هلدینگ عظیم به مدت چهار ماه هست که مشغول شدم و حقوقم چهار پنج برابر آخرین حقوق سال قبلمه. این تصدیق فرمایش استاده که فرمودن روز اول توقع حقوق آنچنانی و شرایط ایده آل رو نداشته باشیم.
احساس لیاقت خوبه ولی توهم لیاقت ممکنه زندگیمون رو برباد بده.
بنده این مورد رو به چشم خودم دیدم و یه بنده خدایی یکسال و نیم با توهم اینکه نخبه هست اومد تو شرکت قبلی و با یه نگاه بالا به پایین و دستوری میخواست پیش بره و حاضر نبود که دست به سیاه و سفید بزنه و وقتی حاضر به تغییر در رفتارش نشد زیر چرخ دنده های جهان خرد شد خرد که میگم له و نابود شد ولی بازم حاضر به تغییر نشد. تحصیلکرده های زیادی هم هستن که متاسفانه با این توهم که سواد دارن میان تو بازار کار و همین بلا سرشون میاد به همین خاطر خواستم تجربه موفقیت خودم رو به اشتراک بذارم تا شاید کسی بخواد ازش استفاده بکنه.
به زبان ساده تر هم بخوام بگم اینه که ما هرچقدرم سواد تئوری بدست بیاریم چند صد برابر باید سواد عملی کسب کنیم و بهترین روشش اینه از کسانی که تجربه اونکار رو دارن کار رو یاد بگیریم پس توهم لیاقت رو کنار بذاریم و در عمل اون لیاقت رو کسب کنیم و بعد نتایج مالیش، اعتماد به نفسش، جایگاه و مرتبه بالاتر شغلیش و هر چی که دوسداریم به سراغ ما میاد. من به این نتایج رسیدم و دوسدارم بقیه هم برسن.
تجارب و نکات ریز زیادی تو این مورد دارم اما اصل داستان برای من اینجوری بود و هر جا هم پا گذاشتم منشا اثر بودم و تونستم همه چیز رو تو دست بگیرم و سر و سامون بدم و در قبالش هر امتیاز و پون مالی و رفاهی رو بگیرم چون کاری رو براشون انجام دادم که تابحال کس دیگه ای انجام نداده.
هدف بعدی من بعد از این دوره تکاملی به لطف الله استارت کار برای خودم هست و این آخرین شرکتی هست که من کارمندش خواهم بود و سعید زندیه تا سال ۱۴۰۵ یک کار آفرین موفق خواهد بود چون پایه های موفقیتش به لطف خداوند مستحکم هست و داره تکاملی خودش رو بالا میکشه.
خدا رو شکر که تو مسیر هدایتم با استاد بزرگوارم آشنا شدم و بعد خرید دوره های عزت نفس و دوازده قدم و ثروت یک به لطف خدا ثروت دو و سه رو هم تهیه خواهم کرد و مسیر تکاملم رو کنار استاد عزیزم و هم خانواده های عزیزی مثل خانم آزاده عزیز طی خواهم کرد.
به امید موفقیت روز افزون برای همه دوستان خوبم
شاد باشید و خوشحال
خدانگهدار⚘❤
به نام خداوندی که قوانین ثابتی دارد
سلام استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان گلم
خداوند متعال رو شکر می کنم که منو در مدار شنیدن و دیدن این فایل بسیار زیبا قرار داد تا از آگاهی های آن بهرمند شوم و چقدر آزاده عزیز رو تحسین می کنم که اینقدر شجاعت به خرج دادن و چه اعتماد به نفسی داره آزاده عزیز وقتی داشتن صحبت می کردن اینقدر ساده و شفاف داستان زندگی خودش را برای ما توضیح دادن و وقتی صحبت می کردن من احساس می کردم که خودم هستم که دارم این کار ها رو انجام میدم واقعا لذت بردم دمت گرم آزاده جان و چقدر من از صحبت های ایشون درس یاد گرفتم و معنی ایمانی که عمل می آورد رو بسیار خوب حس کردم و چقدر استاد عزیزم خیلی عالی صحبت های تکمیلی کردن و به ما هشدار دادن که از حرفهای آزاده جان درس یاد بگیریم و در زندگی خودمون بکار بگیریم
شجاعت
ساختن لیاقت
دوستی با خدا
توکل
در مقابل نجوا ها تسلیم نشدن
تلاش کردن و عملگرا بودن
حذف حاشیه
چسبیدن به اصل
خدایا شکرت 🙏🌹🙏
In the name of merciful Allah.
Dear Abasmanesh family Hiiii.
I’m so grateful and happy for living another wonderful and blissful day. Now that I just feel wonderful I said to myself let’s go to my peaceful nest and share my extraordinary feelings and good vibes.
I feel blessed. I’m well. I’m ok and I’m fine…I can’t tell you how close is the sound of guidance and how easy and comfortable and smooth life can be with just a slight change of attitude.
Once you settle on peace…once you settle on the beliefe that all is well…all is fine…all is good…you have no idea how nice and kindly universe would treat you…
The biggest generator of all starts to put and embed only good into your life and the secret to that is keeping peace and feeling good…so you may want to look at your feelings now and say how do you feel? Really? Is it good? So keep it up…keep that rythem and tempo….bring that good vibes and let me see how do you feel now…
Let’s dance to the symphony of the universe and let it go…
Let’s be just like water and let go and just be free.
The ocean of life is always there. It’s my decision to float and enjoy or to drawn myself with the unpleasant.
I love life and life loves me and in every moment of my life it brings only good into my life and I can see and feel it in the tears of joy running down my cheek.
It’s that simple yet not easy for the forgetful mind.
I love you dear life.
سلام استاد عزیزم و مریم جانم
آزاده جان، عزیزم چقدر چهرت آرومه، چقدر با یه آرامش و اعتماد ب نفس قشنگی اومدی جلوی دوربین و صحبت کردی.خنده های بانمک و باحالی ک وسط حرف زدنت داشتی و سپاسگزاری هایی ک از خداوند میکردی بابت وجود استاد در زندگیت. حرف زیبایی ک زدی و گفتی خدا همیشه منو سورپرایز میکنه:). اشک منو درآورد این حرفت عزیزم. ماشالا چقدرم خوب موندین😍. ان شالله همیشه در مسیر رشد و پیشرفت خودتون و این جهان باشین👏❤
حرفاتون، داستانی ک تعریف کردین خیلی قشنگ بود. چیزی ک منو ب وجد می آورد اون اعتماد ب نفسی ک داشتینه.اعتماد ب نفسی ک باعث شد خودتون برین و صحبت کنین با خانواده ی بچه ها و بگین من حاضرم درس بدم ب بچه هاتون. اون اعتماد ب نفسی ک باعث شد برین ب موسسه و بگین به من یه شانس و فرصت بدین. برام قشنگ بود وقتی ک دنبال حل مسئله و چالش ها بودین. یعنی بهونه نیاوردین ب خاطر مانع هایی ک وجود داشته. پدرتون، اینکه نمیذاشتن شماره تلفن خونتون رو بذارین و شما گفتین خب اوکی من از مادربزرگم اجازه میگیرم و شماره تلفن اونارو میدم. تمسخر باعث نشد شما از هدفتون دست بکشین و ادامه دادین.همین ممارست ها و جانزدن ها، همین تلاش برای حل مسئله ک به عزت نفس ما مربوطه باعث شد افراد مختلفی بهتون مراجعه کنن. چ بسا اگر شما در مقابل پدرتون یا حرف فامیلتون تسلیم میشدین بچه ها بهتون مراجعه نمیکردن و اون بخش از تکامل شما برای ادامه مسیر طی نمیشد، اعتماد ب نفستون برای تدریس در موسسه بالاتر نمیرفت و این پاداش جهان ب جا نزدن و ناامید نشدن شما بود.واقعا افرین ک اینقدر شجاع بودین.من همیشه ادم های شجاع رو تحسین میکنم و عاشق شخصیتشونم. همین دیروز ک خبر تغییر جنسیت اقای مازیارلرستانی (شهره لرستانی) رو شنیدم واقعا شوکه شدم و چقدر پیش خودم تحسینش کردم ک همچین شجاعتی ب خرج دادن و تونستن ب اون دردی ک طبق گفته خودشون از بچگی همراهشون بوده پایان بدن.
خب در ادامه صحبت های آزاده جان در ارتباط با مراجعه ب اون موسسه حرفای استاد برام درس داشت واقعا. اینکه ما نباید بگیم ک اغا ی نفر ب من کار بده ب خدا من خوب کار میکنم. نه. شما ی ایده ای ب ذهنت میرسه و عمل میکنی ب اون ایده و حرکت میکنی، قدم برمیداری و بعد هدایت میشی، هدایت میشی.
شجاعت، اعتماد ب نفس، خودباوری، چقدر این سه عنصر باید درونت فعال باشه ک بری با موسسه صحبت کنی و بگی ب من شانس رو بدین. دوباره اون اعتماد ب نفس و توانایی پذیرش چالش ها و تلاش برای حل مسئله ب جای فرار ازش ک باعث شد شما با دیدن بچه های کوچولو ی تکنیک متفاوت رو استفاده کنین و همه اینا، (اعتماد ب نفس، باور ب خود، شجاعت، پذیرش چالش و تلاش برای حل اون ها، کنترل ذهن و ناامید نشدن) باعث شد ک جهان ب شما جایزه بده از طریق خونواده ها. من خیلی برای این داستانی ک گفتین هیجانی شدم و اشک در چشمام حلقه زد. در واقع همین سرمایه های ما، همین سرمایه های درونی ما هست ک موجب ثروت ساختن و موجب همچین پاداش هایی میشه. اعتماد ب نفس شما و شجاعت شما سرمایه های شما بود ک براتون همچین اعتبار و ثروت و مسیر تکاملی تصاعدی ساخت. استاد الان بیش تر درک میکنم ک چرا شما تاکیدتون بر رشد سرمایه های درونیه. چون وقتی تو خودت رو باور داشته باشی، وقتی کارت رو ارزشمند بدونی، وقتی اعتماد ب نفس عبور از ترس هارو داشته باشی وقتی توانایی مواجهه با چالش ها و کنترل احساسات رو داشته باشی وقتی دنبال راه حل باشی و بدونی اگه ناامید نشی ب نتیجه میرسی اون موقع جهان هم ب تو پاداش هات رو میده…
وقتی شما تدریس سری اول رو انجام دادین و خودتون رو ثابت کردین ک من تونستم یه احساس لیاقت رو در خودم ایجاد کنم اون موقع گفتین من پول بیش تر میخوام و این حرف استاد واقعا درس بود برای من ک تو نباید از همون اول ادعا کنی من لیاقتم بیش تر از ایناس.نه! تو یه مسیریو طی میکنی، یه سری کارارو انجام میدی، مهارتت رو ارتقا میدی، بعد ک ثابت کردی خودت رو و نتیجه گرفتی اون موقع لیاقت رو برای خودت میسازی. لیاقت ساختنیه…
یه چیز دیگه ک خیلی قشنگ بود از داستان ازاده جان این بود ک موسسه گفته بود مدرک لازمه و قانون بود ولی چیزی ک باعث شد ازاده ب موسسه راه پیدا کنه همون سرمایه های درونیش بود و قانون نقشی نداشت. یعنی عوامل بیرونی اثری نداره فقط خودتی و این خودش ی الگویی بود برای تقویت باورهای من.
خیلی لذت بردم و درس گرفتم. ممنونم ازتون۰
سلام روز همگی بخیر
واقعا فایل عالی و بی نظیر هست و کلی نکات مثبت هست که میشه در زندگی ازش استفاده کرد من هردفعه که این فایل مصاحبه را گوش میگیریم نکات جدیدی داخلش پیدا میکنم مخصوصا 10دقیقه اخر که استاد صحبت میکنه دوستان پیشنهاد میکنم حتما با دقت و تمرکز گوش کنید چیزهای جدیدی گفته میشه دوباره ازتون سپاسگزارم بابت این مصاحبه عالی، روزهمگی خوش
استاد عالی هستید ، هر سری با یک برنامه جدید و بهتر ظاهر می شوید ، درود بر شما و
از صمیم قلبم ارزوی موفقیت برای شما دارم ، امیدوارم که همیشه موفق و پیروز باشید ،
استاد من بهترین ها را برای شما ارزومندم . در ایران و جهان رقابت همیشه هست در درس و دانشگاه رفتن و …
استاد چطور میتونم مثل شما نتیجه بخش باشم ، منظورم این است که در یک مسیر حرکت کنم و نتایج عالی دریافت نمایم ، استاد دوره های شما خیلی خوب هستند ولی برای من گاهی اوقات سخت میشه ارتباط برقرار کنم ، اما از طرفی باید اعتراف کنم با همین دوره های ثروت 1 و 2 و عزت نفس و هدفگذاری بارها و بارها نتایج فوق العاده دریافت نمودم ، دائماً نتایج بزرگتر می خواهم و باورهایم مساعدت نمی کند . استاد بابت تمامی محصولات خوبتون سپاسگذارم ، چه رایگان و چه پولی
بنام خدای بخشنده مهربان
سلام بر استاد عباس منش عزیزم
سلام بر خانوم شایسته مهربان
سلام بر همه دوستان خوب و نازنینم
به جرات میتونم بگم یکی از تاثیر گذارترین و فوق العاده ترین مصاحبه هایی بود که تا بحال گوش کرده بودم! یادمه استاد عباس منش همیشه میگفتن بارها وقتی به مصاحبه با افراد موفق و مشهور میدیدن و میدیدن که اون شخص مصاحبه کننده جهت مصاحبه رو جای اینکه روی نکات اصلی و موضوعات مهم و تاثیر گذاری که واقعا روی موفقیت اون فرد تاثیر مستقیم داشتن ببره تمرکز رو روی مسائل پوچ و بیهوده میبره ، این خواستشون شده بود که مصاحبه هایی رو برامون آماده کنن تا ببینیم و بفهمیم و درک کنیم که واقعا دلیل موفقیت و ثروت و نعمت در زندگی اون فرد چی بوده؟ خیلی خوشحالم که دارم میبینم چنین فضایی رو استاد دنبال میکنن و بیصبرانه منتظر قسمت دوم این مصاحبه و مصاحبه های مشابه با افراد مشابه دیگه هستم. تو این مدتی که افتخار بودن در جمع این خانواده صمیمی رو دارم و دارم روی خودم کار میکنم هیچ روشی رو بهتر از اینکه یه فرد عادی و معمولی رو ببینیم و ببینیم که با ایمان و عمل تواما در جهت خواسته هاش حرکت کرده و نتیجه گرفته بنظرم نمیتونه تو باور سازی بهمون کمک کنه اصلا دلیلی که استاد عباس منش عزیز هم خودشون و هم آموزشهاشون اینقدر تاثیر گذار هست همین عملگرا بودنشونه امیدوارم همگی ما بصورت درست و اصولی یاد بگیریم و در عمل باورهامونو نشون بدیم.
و اما دوست عزیزم سرکار خانوم آزاده ، بینهایت از شما سپاسگزارم که آمدید و با عشق برامون از تجربه زندگی خودتون و موفقیت و دستاوردهاتون صحبت کردید خانوم چقدر روند اتفاقات زندگیتون بقول استادمون پند آموز بود چقدر جسارت و ایمان بخرج دادید و بقول استاد بها پرداخت کردید برای رسیدن به خواستتون واقعا همینجور که داشتید صحبت میکردید قفلها و زنجیرهای ذهنی من داشت یکی یکی باز میشدن انگار!!!! با خودم میگفتم ببین آرزوش تدریس زبان بوده شور و شوقش رو هم داشته ، با دست خالی و یجورایی بدون امکانات حرکت کرده آقا حرکت کرده آقا حرکت کرده (بخدا این تکرارها برای خودمه دوس دارم هزار بار دیگم بنویسم) بعد ببین شما جهان (خدا) چه پاسخی بهش داده! ببین چطوری دستانش رو فرستاده بخدا خود من بودم به احتمال بسیار زیاد همون اولش با برخورد بهمون مانع اولی همون مخالفت بابام همون امکانات نداشتنه همون از کجا شروع کنمه همون نجواهای شیطانی …. جا میزدم!!! اما نگاه کنید دوستان روند موفقیتشونو نگاه کنید یه دختر 18 ساله اونم تو 20 سال قبل جامعه ایران ببینید از موضوع تدریس زبان انگلیسی که عشقش بوده چی ساخته! اونجایی که تو موسسه زبان میپذیرنش اونجاییکه با بچه های توی اون سن و سال اون دستاوردا رو خلق میکنه اونجاییکه خودش رو ارزشمند میدونه و میره با قدرت درخواست حقوق بالاتر میکنه و ….. بخدا با هر توضیحی که خانوم آزاده میداد تو ذهنم تحسینش میکردم و قوانینی رو که استاد عزیزم بهمون یاد دادن تایید میکردم . میگفتم وااای خدایا ببین چقدر عالی این بندت به قوانین عمل کرده ببین چقدر درسته قوانینت ببین که اگر به قانون عمل کنی چقدر همه چیز برای تو خوب و پرفکت پیش میره واقعا جای تحسین دارید خانوم آزاده منم بعنوان یکی از اعضای این خانواده تبریک بهتون بهتون میگم و میدونم که در ادامه این مصاحبه از دستاوردهای بزرگتر شما قطعا بیشتر خواهیم شنید و اینم طبیعیه دوستانم که فردی که بیاد و روی خودش کار کنه و به نتایجی برسه اگر به این مسیر ادامه بده نتایج بزرگ و بزرگتر خواهند شد همون اتفاقی که برای استاد عباس منشم افتاده و خیلیهای دیگه. بیصبرانه منتظر دیدن قسمت بعدی این مصاحبه هستم و برای همه دوستانم از خدای مهربان شادی ، ثروت و سلامتی آرزو میکنم.