گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

271 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه برهانی گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    سلام به استاد نازیینم و دوستان گلم

    استاد باید بگم که شما فوق العاده این

    من این فایلو همون موقع که گذاشتین بارها بارها گوش کردم ولی فقط گوش کرده بودم ولی الان که چند وقته جدی تر از قبل شروع کردم گفتم بیام و دوباره این فایلو ببینم و تحلیل کنم و برای خودم اینجا رد پا بزارم

    اول اینکه من تشکر کنم از شما که انقدر قشنگ صحبت های ازاده جان را تحلیل میکنین و قوانین رو برای ما واضح میکنین و جلوی طفره رفتن مارو میگیرین و راه رو برای فرار و رفتن توی حاشیه میبندین

    و بعد من تشکر میکنم از ازاده جان پرانرژی و شادو دوستداشتنی که انقدر فرکانس ایشون

    مثبت و بالاعه که ادم با شنیدن حرفاشون انرژی و انگیزه میگیره برای حرکت

    و من تشکر میکنم از دوستای گلم که با کامنتاشون که وقتی میخونم انقدر مسائل برام باز و شفاف میشه و درکش راحت تر میشه برام

    مهاجرت کردنبنظر من واقعا اینکه بخای از شهری بری و یه کشور دیگه زندگی کنی نیاز داره به یه اعتماد بنفس و شجاعت و ایمان قویکه واقعا قابل تحسینه

    داشتم به این فکر میکردم که من هر وقت میرم مسافرت و از مسافرت بر میگردم انگار چیزی در من تغییر کرده انگار ظرف وجودیم بزرگتر شده انگار اماده ام برای درک یه اگاهی جدید و بزرگتر شدن

    بعد حالا اینکه بخای همه چی بزاری و بری یه کشور دیگه زندگی کنی چقدر بزرگتر میشی!!!

    حالا اون کشور کاملا از لحاظ فرهنگ متفاوت

    زبان متفاوت

    و….

    عمل گراییچیزی که من توی قران همیشه دیدم این بوده که توی ایه میگه کسانی که ایمان اوردن و عمل صالح انجام دادن

    عمل صالح

    عمل

    عمل

    چیزی که باید هر لحظه به خودم یاد اوری کنم که فاطمه ایمانی که عمل نمیاره مفت نمی ارزه باید عمل کنی باید بری تو دل ترسهات باید حرکت کنی

    اینکه ازاده جان هر ایده و الهامی بهش میشده عمل میکرده و حرکت میکرده واقعا برام قابل تحسینه

    توهم زدن چیزی که من اوایل که درک پایینی از قوانین داشتم توهم میزدم فکر میگردم من میشینم و یه سری فایلا رو گوش میدم و از درو دیوار خوشبختی میریزه رو سرم ووقتی اینجوری نمیشد به همه چی شک میکردم ولی متوجه شدم باید درک کنم عمل کنم شخصیتمو بهبود بدم هر روز یه ذره یه ذره بهتر بشم و به خداوند اعتماد کنم اون خودش سمت کار خودشو خوب بلده انجام بده من باید کار خودمو انجام بدم من باید شخصیتمو بهبود بدم

    بهبود شخصیتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت*خیلی مهمه

    بهبود

    بهبود ما باید همیشه خودمونو یه درجه بهتر از قبل کنیم

    خودکفاییمن دارم روی این موضوع کار میکنم همیشه از اینکه تنها بمونم یا تنهایی برم یه کاری بکنم یه ترس خیلی بزرگ دارم که دارم تمرین میکنم که بهتر بشم ،و به خودکفایی برسمممم ولی هنوز خیلی کار دارم که روی این موضوع کار کنم

    یکی از سوالایه طلاییی که باعث میشه من توهم نزنم اینه که همیشه از خودم میپرسم

    حاضری چه بهایی برای رسیدن به این خاستتت بپردازی؟؟؟مثلا جواب اینکه 500 ساعت مطالعه کنم

    بعد میگم ایا این کار کردی که نتیجه نگرفتی ؟؟جواب منفیه و بعدش ترغیب میشم اون کارو انجام بدم یعنی عمل کنم

    شما همیشه تو فایلاتون میگین به میزانی که ارزش خلق میکنید به میزانی که خودتون رو ،شخصیتتون رو ،مهارتتاتون رو بهبود میدین

    لاجرم ثروت وارد زندگی شما میشه لزومی نداره شما دنبال پول برین پول دنبال شما میاد

    من همیشه دنبال پول بودم ولی چند وقته تصمیم گرفتم درسته که مسآئل مالی اذیت میکنه ولی ذهنمو کنترل ‌کنم و تمام تمرکزمو روی بهبود مهارتام روی بهبود شخصیت و خودم بزارم و در زمان مناسب که باورهام تغییر که مطمئنم پول وارد زندگی من میشود

    چیزی که من در ازاده جان خیلی تحسین کردم این بود که توی مسیری که رفت دنبال بهانه ها نبود اینکه هزار تا بهانه و اما و اگر بود ولی ازاده جان فقط دنبال راه حل بود و وقتی که قدم برداشت و حرکت کرد خداوند هدایتشون کرد به قدم های بعدی

    تو پای در راه نه هیچ مپرس خود راه بگویدتت که چون باید کرد

    قدم اول رو که برداری قدم های بعدی بهت گفته میشود

    وقتی شما قدم برمیداری هدایت میشی به قدم های بعدی

    چقدر این جمله طلایییههههههه ،من همیشه عملا تو زندگیم هیچ قدمی برنمیداشتم بخاطر اینکه اگه اینکارو بکنم بعدش چیکار کنم بعدش چی میشه بعدش چی بعدش

    بعدش

    ووو دنبال راه حل اتفاقایی توی ذهنم بود که هنوز رخ نداده

    و عملا اصلا وارد اون کار نمیشدم

    ولی این باوری که میگه تو قدم اولو بردار و خداوند قدم های بعدی رو میگه چقدررررر بی نظیرههههه

    کلیدها

    بهبود شخصیتتتتتتتتتتتتت

    شجاعتتتتتت

    اعتماد به نفس

    خودباوریییییی

    خلق ارزش

    حرکت کردن

    قدم برداشتن*

    برای هر کدومشون میشه یه کتاب نوشت

    خود باوری و اعتماد به نفس چگونه بالا میره؟؟با بالا بردن مهارت ها و توانایی ها و هی عمل کردن و هی نتیجه گرفتن احساس لیاقت در ما بیشتر میشوددددد

    لیاقتو تو خودت میسازی

    لیاقتو ما خودمون میسازیم

    مثلا یه مثالی از خودم من همیشه روابط ناسالمی رو داشتم دوستای ناسالم که به شدت منفی گرا بودن

    و من همیشه سعی داشتم این ادمارو از زندگیم حذف کنم ولی بی فایده بود و من یه روز نشستم و به خودم نگاه کردم گفتم من تمام اون ویژگی هایی که اون دوستام دارنو دارم پس یعنی من باهاشون هم فرکانسم

    من فقط استانداردام و معیار هامو بردم بالا

    ولی لیاقتم هنوز پایینه و توهم میزدم

    و بعدش شروع کردم فقط فقط

    به بهبود خودم و عملا الان اون دوستامو خیلی وقته ندیدم اصلا خودمم نمیدونم چجوری شد که انقدر فاصله بین مون افتاد

    با اینکه خیلی باهاشون صمیمی بودم و

    من کاری نکردم

    جهان خودش الطیبات الطیبین ،کبوتر با کبوتر باز با بازو رعایت میکنه

    وقتی خودتو بهبود بدی به جهان اعلام میکنی که من لایق بهترینا هستممممممممممم

    لیاقتتت تو خودت میسازی

    تو هر زمینه ای

    ثروت

    روابط

    سلامتی

    باید با رفتارم و اعمالم به جهان اعلام کنم که من لایق بهترین روابط در جهانم

    من لایق ثروت بی نهایت هستم

    من لایق سلامتی و تندرستی و تناسب اندام زیبا هستم

    من لایق…..

    الگووووو گرفتن

    ایده گرفتن و عمل کردن

    منتظر نموندن و ادامه دادن

    رفاقت با خدا

    قدم برداشتن

    اینا اصلهههههه

    از خداوند میخام منو هدایت بکنه که درست این اموزه هارو درک کنم و بعدش عمل کنم و جزئی از شخصیت و رفتار و اعمالم بشه

    عاشقتونم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2236 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به تمام دوستان گرامی

    درس هایی که از این قسمت یاد گرفتم را می نویسم

    1- می شود بر خلاف تفکر غلط جامعه پیشرفت و باور صحیح را جایگزین باور غلط کرد

    در این مثال : برای تدریس زبان ، الزاماً مدرک تحصیلی لیسانس یا فوق لیسانس نیاز نیست ، علم بالا و توانایی تدریس آن علم نیاز است ، چیزی که خانم آزاده طیبی به خوبی اون رو کسب کردند

    خیلی وقت ها به من گفتن شما از پس انجام فلان کار بر نمیای ، حالا به هر علت …‌ ولی من خیلی وقته که دارم این باور رو می سازم من توانایی انجام هر کاری رو دارم ، اگر اراده کنم و تمرین کنم ، می توانم هر کاری را انجام بدهم

    2-می شود با خدا رفاقت کرد و درخواست کرد و سپاسگزارِ این رفیق بامعرفت و عاشق بود

    همون موضوعاتی که استاد همیشه روی اون تأکید می کنند ، ما هممون به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم

    ما ارتباط مستقیم و بدون واسطه با خداوند داریم ، یه موضوع فرهنگی غلطی که به ما گفته شده اینه که بگو فلان بچه دعا کنه دلش پاکه … بگو مامانت ، بگو بابات دعا کنه ، دعاشون می گیره !!

    نه یکبار دیگه برای خودم تأکید می کنم من ارتباط مستقیم دارم با خداوند همیشه و در هر لحظه ، هر زمان مه بخواهم می توانم بپرسم و جواب رو دریافت کنم ، می توانم بخواهم و دریافت کنم ، این باور درستی هست که باید هربار در آن قوی تر و قوی تر بشوم و من برای درخواست از خداوند نیاز به هیچ واسطه‌ای ندارم!!

    3- احساس اعتماد به نفس و توحیدی رفتار کردن خانم آزاده طیبی در برابر استاد عباس منش ، که در میمیک صورت ، در زبان بدن و در اکتاو صدای ایشون خودش رو نشون میده ، برای من بی نهایت دلنشین و تحسین برانگیز بود ، یعنی نبوده که حتی یکبار ویدیو های ایشون رو ببینم یا صوتی گوش بدهم و این عزت نفس و اینگونه توحیدی رفتار کردن ایشون رو تحسین نکنم

    اینکه ایشون میگه ، خداوند بهترین رفیقمه ، که همچین رُفقایی رو برایم آورده (اشاره به استاد عباس منش و خانم شایسته) خیلی خیلی برای من درس و تأمل و تفکر داره همین یک جمله ، یعنی به نظر من از اون جملات هست که باید حک کنم در ذهنم.

    4- با این ذوق و شوق و احساس عالی برم سر کار که من دوست دارم ارزش خلق کنم ، من می خواهم یک خدمتی رو ارائه بدهم و در قبالش حقوق دریافت کنم

    این نگرش / باور کمک می کنه که همیشه حسم نسبت به خودم خوب باشه و عزت نفس داشته باشم

    و این حال خوب و عزت نفس باعث بهتر کار کردن میشه و لاجرم منجر میشه به دریافت پاداش (از جهان)

    5- ما نباید در مسیر حرکتی خودمون به سمت اهدافمون از خودمون توقع بیجا داشته باشیم ، نباید توقع بی نقص عملمردن داشته باشیم!! (پاشنه‌ی آشیل بزرگی که خودم دارم و اغلب حال خوبم رو با کوچکترین اشتباهی می بلعه!!) خانم آزاده طیبی هم میگه اولش که کی خواستم برم برای صحبت کردن ، ترس هام هم بود ، نجواها هم بود … ولی من جسارت به خرج دادم (جسارت و شجاعتی که از عزت نفس و رفاقت با خدا میاد) و رفتم برای مصاحبه

    در واقع … ترس هست ، ایمانم هست ، نجواهای شیطان هست ، الهامات خداوند هم هست.

    ما باید الهامات رو فالو کنیم ، کا باید در هر لحظه تلاشی ذهنی به خرج دهیم و حال خودمون رو خوب کنین برای نیدن صدای خدای درونمون … و اگر یه جایی هم از دستمون در رفت … به خودمون بگیم که هیچ اشکالی نداره ، این طبیعیه ، همین که دارم آگاهانه تلاش می کنم برای کنترل ذهنم جای تبریک و خدا قوت داره. خبر خوب اینه که هر چقدر برای این کار (کنترل ذهن و جهت دهی آگاهانه‌ی کانون توجه) تمرین کنم ، در انجامش بهتر و بهتر میشم و کار برایم راحت‌تر میشه

    این داستان ترس و ایمان برای استاد عباس منش هم زمانی که می خواسته کارش رو از ارائه‌ی مطالب در کلاس های دانشگاه آزاد در بندر عباس شروع کنه بوده

    می خواهم این مفهوم رو برای خودم شرح بدهم ، من نباید کمال گرا و سخت گیر باشم به خودم ، باید همیشه به یاد داشته باشم ، اشتباه جزئی از روند تکامل هست ، از دست رفتن کانون توجه ، رفتن در احساس بد طبیعیه … برای همه پیش میاد

    من نباید از خودم توقع بی عیب و نقص عملکردن داشته باشم

    هیچ کس کامل نیست

    ما به سمت بهتر شدن حرکت می کنیم ، هر روز کمی بهتر (فقط یه کمی ، تأکید می کنم فقط یه کم) بهتر از دیروز

    6- من باید بتوانم در شرایطی به ظاهر سخت ، مثلاً اگر تغییر پوزیشنی در شغلم ایجاد کردم یا ایجاد شده …

    یا به طور کلی شغلم رو عوض کردم و در شرایطی محیطی جدید ، منطقه ای جدید ، مردمانی با فرهنگ متفاوت از چیزی که قبلاً تجربه کردم ، همکارانی کاملاً متفاوت با همکارهای قبلیم … هم از لحاظ سن و سال و هم از لحاظ فرهنگ

    باید در اینجور مواقع کنجکاو و شگفت زده باشم ، که خدایا شکرت ، خدا می دونه توی این فرصت چقدررر من رشد می کنم و چقدر می توانم درس های ارزشمند و کاربردی ای یاد بگیرم

    خدا می دونه چقدررر این درس ها در آینده به من کمک می کنند برای حل مسائل به آسانی

    این نگرش / باور به من کمک می کنه ر همچین شرایطی تا شرایط یه کمی به ثبات برسه و بی افتم روی غلطک بتوانم آرامش برای خودم ایجاد کنم در برابر ترسی که شیطان می خواهد در وجودم ایجاد کند.

    7- طی کردن تکامل به معنای زمانی طی کردن زمان نیست ، طی کردن تکامل به معنای تجربه های بیشتر است ، به معنای یادگیری درس هاست

    مسیر تکاملی من می تواند سریع باشد ، اگر….

    من همواره انگیزه هایم را زنده نگه دارم

    هدفم را جلوی چشمانم نگه دارم و با امید و ایمان که بهش میرسم ، بهش نگاه کنم

    وقتی که متوجه یک اقدام اشتباه شدم از آن درس بگیرم و سری بعد کار درست را انجام بدهم ، یک اشتباه را دوباره تکرار نکنم

    بلافاصله پس از دریافت یک هدایت ، به آن عمل کنم ، دست دست نکنم ، دو دو تا چهارتا نکنم !! بگم خداوند فقط برای من خیر و خوبی می خواهد ، الان میگه این قدم رو بردار … من باید قدم اول رو بردارم ، تا قدم بعدی رو بهم بگه

    8- مفهوم تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس ، خود راه بگویدت که چون باید کرد: ولین ایده ای که برای خلق ثروت به ذهنت میرسه اجرا کن ، ایده‌ی بعدی دوباره گفته میشه

    اینکه یک فردی بشینه توی خونه بگه ، یه نفر بهم فلان کار رو بده (حالا ویژگی های شغلی‌ای که هر کسی ممکنه با توجه به سلیقه‌‌ی خودش دوست داشته باشه) من به خدا میرم عالی کار می کنم !! این اشتباه است ، این نوع رفتار مشابه به همان مثال معروف «از شنبه شروع می کنم» هست

    نه … من قدم بر می‌دارم و من خلق می کنم موقعیت دلخواهم را … من اولین قدم رو بر می‌دارم ، قدم ها بعدی هم تکاملی یر می‌دارم و بعد از جایی که فکرش رو نمی کنم درها باز میشه ..‌ من هدایت میشم به شغل مورد علاقه ام

    9- اینکه فردی بگه من تا فلان حقوق رو بهم ندهند نمیرم سر کار چون لیاقت من فلان است و چنان است ، این یک توهم است ، یک کج فهمی است

    در رابطه با خودم … من باید برم سر کار ، از یه جایی و از یک شغلی شروع کنم

    بعد که خودم رو ثابت کردم ، وقتی لیاقتم را ساختم … بله درخواست حقوق بیشتر می کنم و لاجرم جهان به این درخواست من پاسخ می‌دهد و خواسته‌ی من اجابت می شود

    کلام پایانی استاد عباس منش : این درس ها ، این صحبت ها … اون مواردی است که شما در زندگی هر فرد موفقی که نگاه کنید (هر کسی به دستاوردهای خوبی رسیده) مشترک هستش

    مهمه که بتوانم ، این نگرش را ایجاد کنم که … من نباید منتظر بمونم ، من باید حرکت کنم ، باید با خدا رفیق باشم ، باید بپرسم تا پاسخ رو (ایده رو) دریافت کنم این ها اصل هستش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مریم الف گفته:
    مدت عضویت: 2085 روز

    سلاااااااام به همه دوستان عزیزم،به استاد توحیدی و عملگرا ،به مریم عزیز و دوست داشتنی

    آزاده جان از ته دل تحسینت کردم ایستاده برات کف زدم👏👏👏👏👏👏

    آفرین گفتم به شجاعت و جسارتت اون هم در اون دوران که خانم ها جسارت الان رو نداشتن و این همه آگاهی که الان به واسطه ی شبکه های اجتماعی و رسانه ها و موبایل و …. بین مردم رواج داره و در دسترس هست،آن زمان که شما نوجوان بودی وجود نداشت اما با این حال پر قدرت و با توکل خواسته هات رو دنبال کردی‌.

    آفرین آفرین آفرین بر تو بانوی توانا که واقعا بدون آموزش دیدن به قوانین عمل کرده بودی و نتایج بزرگ رقم زدی.

    آزاده جان چقدر جذاب می خندی و چقدر شاداب هستی و سطح انرژی بالایی داری که قطعا این ها بر می گرده به عملگرایی به قوانین👌احسنت به تو که مشوق من شدی چون الان تو دوره ای هستم که تصمیم گیری مهمی باید انجام بدم و دیدن مصاحبه ی شما بانوی موفق کلی کمکم کرد.

    البته که عمل به قوانین نتیجه ای جز شادی و آرامش نداره

    استاد جانم چه زیبا تک تک حرفه‌ای آزاده جون رو تحلیل کردید و چه نکات کاربردی بیان کردید👍

    استاد از این دست مصاحبه ها زیاد بذارید تو سایت که واقعا برای من از هر فیلم و سریال و مستند و… هر تماشایی ای ،تماشایی تر و جذاب تره🤩کلی کیف کردم کلی درس گرفتم و کلی تحسینتون کردم.

    بی صبرانه منتظر شنیدن ادامه ی داستان زیبای سرگذشت آزاده ی عزیز هستم‌.

    در پناه خدا باشید✌️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    ارزو سلیمان گفته:
    مدت عضویت: 1391 روز

    بنام رب که همیشه سورپرایز می‌کند❤

    خدای من سپاسگزارم که تونستم این گفتگوی زیبا را بشنومم واقعا ازت ممنونم بخاطر این هدایت زیبا وفوقالعاده ات که واقعا من راهم سوپرایز کردی😍

    توی این گفتگو حرف به حرفش..کلمه به کلمه ش حرف از قانون بود…اینکه هر چه را بخواهی بوجود میایید..همچی دست یافتنیه..چقد این باور درمن قدرتمند شد👌اینکه تو وقتی هر چی بخاهی میتونی بدستش بیاری…باید حرکت کنی…باید عمل کنی تا ایمانت را نشون بدی…اینکه آزاده عزیزکه چقد من تحسینش کردم .چقد شجاعت داشتن…چقد ایمانش را باعملش ثابت کرده…چقد قوی بوده..چقد به نیروی وجودیش اعتماد داشته چقد با مخالفت‌های زیادی که از اطرافیان داشته حرکت کرده…واقعن تحسینش کردم..چقد صورت خداگونه ومهربانی داشتن…چقد آرام و باخودش درصلح بود میشد اینها را همه از توی صورت خداگونه اش احساس کرد..چقد خنده های زیبا وجذاب داشتن…واقعا تحسینتون میکنم که واقعا قانون را نا آگاهانه از اون سن کم توی زندگیت عملی کردی…

    اینکه تو هر چیزی را که بخاهی..جهان در برابرخواسته ی تو تعظیم میکنه وچاره ای نداره که اون خواسته تو را برآورده کنه..وتمام شرایط را برات مهیا میکنه…موقعیت‌ها برات ایجاد میکنه …تا تو وقتی که قدم اول را برداشتی وواقعا تصمیمم گرفتی که من این خواسته را میخام با همین شرایطی که الان دارم بدون اینکه بخای به نشدنها فکر کنی …وفقط فکرت این باشه که اینکه میشودوحرکت کنی .اینکهدبخاهی زبان انگلیسی یاد بگیری وجهان تورا براحتی بسمت اون آدمی هدایت میکنه که میتونی براحتی انگلیسی یاد بگیری حتی بالاتر از اون تصوری که داشتی که چطوری انگلیسی را یادگیری.بله جهان میاره شرایط..دستها..موقعیت‌ها. خداوند اون سیستمی بودن جهان دیگه همچی را براحتی و منظم برات کنار هم میچینه و تورا حرکت میده ..حرکت میده وهر باهر قدم وموقعیت جدیداعتماد بنفس تورا بیشتر وبیشتر میکنه…تو را مصمم‌تر میکنه..ایمانت را قوی‌تر میکنه…که میشه ..اینکه همچی شدنیست…اینکه تو باور کنی که تو تنها نیستی..ونیروی درونت که فوق العاده قدرتمنده..میتونه کارهای بزرگی انجام بده که هیچکس نمیتونه جلوی حرکت اورا بگیره…اینکه حرکت کنی برای خواسته ات وبدون توجه به ارزش ولیاقتت شرایط را همجوره قبول کنی که من میخام رشد کنم پیشرفت کنم واین قدم اوله من باید قبول کنم.واین دوست عزیزمون با اون حقوق کم شروع کردن وخودشون را با ارزشش مقایسه نکرد چون میخاست به اون چیزی که میخاد برسه چون هدف وخواسته براش مهمتر بود.وجلو بری وببینی که با تلاشت موفقیت را کسب میکنی واعتماد بنفست قوی میشه .ومیتونی احساس لیاقتت را قوی‌تر کنی..قدرتمندبشی اونوقت که جهان مسخر تو میشه واون موقعی میشه که خداوند پاداش بهت میده و آدمها برات میاره…شرایط برات میاره که تو به اونها امر میکنی وبعد اونا برای تو کار میکنن…وهر چی تو بگی دیگران به فرمان توهستند…

    سپاسگزارم از استاد عزیزم که همیشه شرایطی را فراهم می‌کنند تا ما ببینیم وباورهای ماهم قوی بشه که همچی توی دنیا شدنی هست میشه..جدای از اینکه شرایط زندگی..محیط‌‌..خانواده ..چجور باشه.چون خواسته ی توبستگی به اینها نداره…بستگی به این داره که چقد هدف وخواسته برات مهمه..اینکه تو میخای چجوری زندگی کنی…اینکه ایمان داشته باشی وحرکت کنی…ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است…👌

    🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    فاطمه و علی گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و آزاده جان که از حرفاش لذت بردم

    از خداوند سپاسگزارم که منو تو این مسیر زیبا قرار داد

    تا الان بتونم این حرفای ناب رو بشنوم

    چقدر زیبا بود حرفاتون آزاده ی عزیز

    وقتی که حرف میزدید با گوشت و پوست و استخوانم حرفاتو میفهمیدم

    آزاده جان از وقتی علاقشو شناخته که همون زبان انگلیسی بوده رفته که این مهارتو کسب کنه و رفته دنبال علاقش وقتی حرکت کرده جهان شرایطی رو براش فراهم میکنه (مادر دوستش که آمریکایی بوده) تا بتونه زبانو یاد بگیره

    آزاده جان قدم برداشته و خداوند پاسخ داده

    آزاده جان وقتی علاقه ی خودشو پیدا میکنه میره دنبال کسب مهارت توی حرفه ی مورد علاقش بدون اینکه بخاد عوامل بیرونی رو مانعی بدونه برای رسیدن به خواسته اش

    وقتی مهارت کسب میکنه اون موقع دوست داره تدریس کنه (آزاده جان میگه اون موقع واسه تدریس یا باید لیسانس یا فوق لیسانس داشته باشی یا مدرک تافل)این موقع هست که ذهنت شروع به نجوا میکنه

    که نه بابا آخه تو نه لیسانس داری

    نه مدرک تافل داری

    تو خودت هنوز دانش آموزی سنت کمه ،

    و خانوادت اجازه نمیدن

    هزار تا دلیل داشته که دنبال علاقش نره

    ولی آزاده جان میاد از همون شرایطی که داشته استفاده میکنه

    از تدریس داخل منزل

    و اجازه نمیده چیزی اونو از خواستش دور کنه

    این یعنی تو قدم بردار ایده ها میاد

    بعد میاد واسه تبلیغ از توانایی خودش استفاده میکنه و روی مقوا مینویسه و تبلیغ میکنه

    حتی وقتی بارون اون تبلیغارو خراب میکنه آزاده ناامید نمیشه و میگه اشکال نداره دوباره مینویسم

    این یعنی امید داشتن

    وقتی قدم برمیداری

    وقتی حرکت کنی

    به شرایط و موقعیت هایی هدایت میشی که حتی فکرشم نمیکنی

    و وقتی آزاده جان به توانایی خودش ایمان داشته و میره داخل موسسه و از مدیر موسسه میخاد ی کلاس واسه تدریس به اون بدن و این جرأت و جسارتو پیدا کرده که من میتوانم و واسه هدفش واسه علاقش قدم برداشته

    و مدیر موسسه قبول میکنه (خداست که دلهارو نرم میکنه)و کلاسی رو بهش میده شاید وقت گذروندن با بچه ها سخت ترین کلاس تو اون موسسه بوده ولی آزاده جان بجای اینکه بگه سخته ، و ناامید بشه میگرده دنبال راه حل که چجوری میتونه به بچه ها آموزش بده

    و اینجاست که وقتی با ایمان قدم برداری ایده ها میاد

    (که ازاده جان میگه از طریق بازی باید بهشون آموزش میدادم)

    و آخر ترم بعد از امتحان گرفتن از بچه ها و سوپرایز شدن آزاده جان بعنوان مدرس عالی باعث میشه اعتماد بنفسش بالا بره به خودش و توانایی هاش بیشتر ایمان بیاره

    و کلاس های بیشتر و بهتر ی به آزاده جان واسه تدریس داده میشه

    این یعنی تکامل

    آزاده جان اول از شرایطی که داشته شروع کرده از داخل منزل

    بعد وارد موسسه که شده کلاسی رو بهش دادن با آموزش ساده تر(در حالی که کار کردن با بچه ها مهارت بیشتری رو میخاد )

    بعد وارد کلاسهای سطح بالاتر شده

    و وقتی متوجه میشه کلاس های سختتری بهش دادن

    خودشو لایق این میدونه که پاداش بیشتری باید بهش بدن و با مدیر موسسه این موضوع رو مطرح میکنه

    استاد تو یکی از فایلا در مورد رفتن به آمریکا گفتن

    طبق قانون با این باورهایی که ساختم و این عملکردی که دارم من باید لایق جای بهتری شده باشم

    میرم و خداوند منو هدایت میکنه

    یعنی احساس لیاقت و اینکه ما لایق شرایط بهتری میشیم رو خودمون باید بوجود بیاریم

    با کار کردن رو باورها

    وقتی رو باورهامون کار کنیم

    وقتی نتیجه بگیریم

    و نتایج بزرگ و بزرگتر بشه

    ما خودمون رو لایق شرایط بهتری میدونیم

    (هر چقدر ما رو باور هامون کار کنیم نتایجمونم به همون اندازه تغییر میکنه )

    و توی داستان آزاده جان وقتی چنین عملکردی رو از خودش دیده پس خودشو لایق پاداش بهتری و بیشتری دونسته

    وقتی علاقتو پیدا کردی حرکت کن

    نگو نمیشه

    نگو الان فلان سرمایه رو میخاد

    نگو فلان مدرکو میخاد

    نگو فلانی باید قبول کنه

    استاد میگه با همون شرایطی که داری با همون داشته هات شروع کن

    وقتی قدم برداری

    وقتی کانون توجهتو ببری رو داشته ها( اینجا آزاده جان بجای اینکه بگه مدرک ندارم، پدرم اجازه نمیده، باید هزینه ی تبلیغ بدم، یا هر عامل دیگه ای که میتونست اونو از هدف و لاقش دور و منصرف کنه، اومد با شرایط و داشته هایی که در اختیارش بود شروع کرد )

    وقتی با ایمان حرکت کنی

    خداوند هدایت میکنه

    و تو شرایط و موقعیت هایی قرار میگیری که تورو به هدفت میرسونه

    و چقدر زیبا گفتن آزاده جان اینکه وقتی من دارم کاری انجام میدم و واسه اون کار به من پاداش میدن یعنی کار من ارزشمنده

    و چقدر این دیدگاه زیباست و چقدر من ازش درس گرفتم

    و چقدر لذت بردن از این فایل

    چقدر درس داشت

    استاد عزیزم از شما سپاسگزارم که این فایل زیبارو تهیه کردید و توی سایت گذاشتید و چقدر من لذت بردم

    و سپاسگزارم از آزاده جان که با این حرفا خیلی منو آگاهتتر کرد

    دوستتون دارم 🌸🪷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2413 روز

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته مهربان و آزاده نازنین خداوند رو بی نهایت سپاسگزارم که منو به این فایل هدایت کرد

    موردی که دوست داشتم اینجا به اشتراک بزارم در مورد باور محدود کننده مالی خودم بود که امروز متوجه شدم

    آزاده جان در قسمتی از صحبت هاشون میگه که پول درآوردن برام مهم نبود بلکه مهم اون ارزشی بود که خلق می شد و در ازای آن من پولی دریافت می کردم ، یادم افتاد که من هم مثل آزاده جان از بچگی دوست داشتم که کار کنم ولی من خود خود پول رو خیلی دوست داشتم و شاید یکی از علتش هاش هم نحوه رفتار پدرم بود، چون پدرم کار می کرد و درآمد خوبی هم داشت و همیشه حرف، حرف اون بود من انگار تو بچگی به این نتیجه رسیده بودم که پول همه چیزه و مادرم چون خانه دار بود و کار نمیکرد همیشه مجبور بود به حرف پدرم گوش کنه هر چند مخالف میلش بود و همین باعث شده بود که من پول رو نماد قدرت و یا حتی زورگویی ببینم و تصمیم بگیرم که به هر قیمتی شده پول در بیارم تا کسی نتونه بهم زور بگه یادمه وقتی خیلی بچه بودم با اینکه دختر بچه بودم و توی شهرمون هیچ دوستی از دوستای من این کار رو نمی کردند من تو گرمای تابستون با یه جعبه چوبی کنار دیوار تو خیابون می نشستم و انجیر می فروختم و یا دور از چشم خانواده و دوستان و آشنایان تو محله های دورتر از خونمون پلاستیک جمع می کردم بعد می دادم به ضایعاتی و پولش رو می گرفتم که بعد از مدت کوتاهی خواهر بزرگم فهمید و کلی تنبیه ام کرد تا ترک کردم جالب اینه که این پول ها رو همیشه پس انداز می کردم و هیچ موقع برای لذت و خوشی خودم استفاده نمیکردم و یا اینکه به یکی از روی دلسوزی قرض می دادم و همین روند در ذهن من این باور را به وجود آورده بود که پول درآوردن خیلی سخته

    برای این که پول دربیاری باید پوستت کنده شه و …..

    در صورتی که اگر من هم مثل آزاده جان این باور درست رو داشتم که قراره من مهارتی یاد بگیرم و با اون مهارت ارزش آفرینی کنم و یا توانایی هام رو تقویت کنم و خودم هم همزمان رشد کنم و در ازای این خلق ارزش یا اثر ، پولی دریافت کنم شرایط واقعا جور دیگه ای می شد

    خدا رو هزار مرتبه شکر بابت این آگاهی خوبی که دریافت کردم.

    این فایل های مصاحبه با دوستان بی نظیر هستند واقعا سپاس گزار استاد ، خانم شایسته و آزاده جان هستم

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    عباس نوربخش گفته:
    مدت عضویت: 649 روز

    بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش

    سلام وادب واحترام

    واقعالذت بردم ازاین همه صحبتهای زیبای آزاده عزیز”براوووو

    استادعزیزم بنده ازاین کلیپ زیبا درسهایی ازآزاده عزیزگرفتم که دوست دارم اینجا مطرح کنم:

    اولین درس:ایشان بی نهایت دخترشجاعی هستندوبنده رو”یادشجاعت بچگی خودم انداختند

    دومین درس:ایشان ایمانی قوی به خداشون دارند البته باعمل صالح “که خداروشکرتواین درس هم باخداارتباط خوبی دارم

    سومین درس:ایشون مثل بنده خوب ازقوانین اصلی خداوندباخبرهستندچون همش بازیبایی تمام که بنده ازخندهاشون خندهم میگرفت ولذت میبردم که یکی ازاصول اصلی قوانین هست که خداوند42باردرقرآن کلمه “حزن (غمگین یااندوهگین نباش )رو”آورده که 35 بارش به صورت دستوری هست” که اگرغمگین بشیدوکارشیطان روانجام بدیدازکافرین هستید”وآزاده عزیز درکلامشون باعشق لبخندمیزدن وبنده ازتمام وجودم اینواحساس میکردم ولذت میبردم وتحسینشون میکردم

    چهارمین درس:ایشان باتوجه به مخالفتهای خانواده ومردم “کارخودشان راپیش بردندوباافکارزیباشون زندگیشون روساختن همانطوری که خودشون میخواستند/آفرین به آزاده عزیز”احسندبه شماکه اینقدرباشجاعت تمام صحبت کردیدولذت بردم وهمینجا می ایستم وبرای شما دست میزنم///////////////// وبنده سپاسگزارشما واستادعزیزم هستم که این فایل رودرنشانه امروزمن”گذاشتید وازخدام سپاسگزارم که همیشه سرزمان مناسب ومکان مناسب قوانین روبه من یادآوری میکنه/خداوندابابت قوانین ثابت جهانت بی نهایت سپاسگزارم/

    دوستون دارم وازخداوندبخشنده ومهربان برای دلهای زیباتون آرزوی:سلامتی وشادی وعشق وآرامش ولبی خندون روخواستارم/یاحق//

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مصطفی پوری گفته:
    مدت عضویت: 1944 روز

    سلام استاد عزیز واقعا لذت بردم از این فیل باارزش با آزاده خانوم

    همه چیز را برای من تمام کردید با این جمله که ارزشمندی یا لیاقت را باید ساخت ومثال جالبی زدید که افراد از همون روز اول میخوان بالاترین حقوق را بگیرند در صوتی که لیاقت بالایی که در ذهن ساخته شده باید در عمل اجرا بشه وبعد جهان سر تسلیم فرودبیاره

    دومین مورد اینکه درهر جایگاهی میشه پول ساخت باید راهش را پیدا کرد و دنبالش باشم راهکارش هم ذهنی است

    تشکر میکنم بابت همه چیز از آزاده و شما مریم بانو واستاد .. من به عنوان الهام میپذیرم از آزاده برای تمرین بیشتر زبان انگلیسی به لهجه انگلیسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 487 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم

    خدا را شکر برای اینقدر آگاهی که درین فایل گنجانده شده است.

    خنده های آزاده جان خیلی انرژی بخش و مثبت است و برای من خیلی خوشایند

    با وجودیکه آزاده جان به پول نیاز نداشته اما برای خلق ارزش تصمیم به کار کردن میکند و پای تصمیم خود می ایستد نکته مهم اینست که باید قدم اول بگذرایم و حرکت کنیم و بعدا خداوند هدایت ما میکند که قدم دوم را بمانیم و قدم های بعدی را .

    محدودیت را نمی پذیرد با وجودیکه محدودیتی فامیلی داشته و در ضمن مدرکی کافی نداشته و هم چنان ترس ها هم وجود داشته اما گپ مثبت اینست که پا روی ترسها ی خود گذاشته و بعدا چالش ها رآ میپذیرد.

    تغییر استراتیژی ها در مقابل شاگردان قابل ستایش است .

    و اینکه باید از فرصت ها استفاده کنیم و لیاقت خود را بسازیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    یوسف امین گفته:
    مدت عضویت: 3773 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیر و مریم بانو

    من از دیدن و شنیدن صحبتهای ازاده خانم واقعا لذت بردم و کیف کردم و توی تک تک صحبتهای ایشون میشد رد پای قانون رو به وضوح دید و لمسش کرد قانون تکامل استاد عزیز که شما اینقدر روی تکامل تاکید دارید و همیشه ورد زبان شماست که همه چیز در زندگی بر اساس تکامل اتفاق میافته و وقتی ازاده خانم صحبت میکردن من رو یاد گذشته بیزینس خودم می انداختن که ارام ارام قدمهای بعد به من هم گفته میشد بقول شما استاد تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت وقتی قدم اول رو بر میداریم قدم دوم به ما گفته میشه منتهی باید اول قدم اول رو برداشت نه این که منتظربود تا همه چیز عالی بشه بعد من قدم برمیدارم نه دوستان عزیزهرگز این اتفاق نمیافته بعد قدم اوله که قدمهایبعدی گفته میشه واقعا ازشما استاد عزیز و بانو شایسته و همچنین ازاده خانم سپاسگزارم که یک بار دیگه این قانون مهم زندگی رو یاد آور شدید که شاید هر کدوم از ما تو روزها یا لحظاتی این قوانین رو فراموشش کرده باشیم و حواسمون نباشه که داریم به کجا و به چه مسیری میریم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: