گفتگو با دوستان 61 | توانایی خلق ارزش

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • رفاقت با خداوند؛
  • راهکار هر مسئله با آن مسئله می آید؛
  • کلید رشد مالی پایدار؛
  • آدمی که از درون “خود ساخته” است، در هر شرایطی راهش را پیدا می کند؛
  • معجزه ی اعراض از ناخواسته ها؛
  • قانون برانگیختگی در روابط؛
  • تلاش برای تمرکز بر نکات مثبت، برایت فرصت های جدیدی می سازد؛

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

133 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیرا بیات» در این صفحه: 1
  1. -
    سمیرا بیات گفته:
    مدت عضویت: 1850 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم و خانم مهربانِ سایت.

    و سلام مجدد دارم به آزاده عزیز.

    یه نکته ای بگم که در کامنت قبلی نگفتم .من به محض دیدن آزاده خانم و سرچ سالن ایشون که در ابتدای فایل قبلی گفتن و دیدن عکس ها و فایل وقت سالن ،بر خلاف شروع فایل آزاده جان از مربی و کلاس زبان تعریف میکردند اما من ایشون رو شناختم که ایشون همون کیسی هستن که قبلا استاد در یکی از فایلهای رایگان استاد به پشت کار ایشون تبریک گفته بودند و اشاره ای به زندگی ایشون داشتند .

    البته اگه درست بگم .😉😊😊😊

    و ناگفته نماند که من در هر حالتی که بودم تا فایل گذاشته میشد به صورت تصویری نگاه میکردم و در تمامی مدت فایل لبخندم تا گوش هام رفته بود .

    چون برام دیدن این خانم موفق با طرز صحبت شیرین شون و عکسهای زیباشون و حضور استادم همگی منو به وجد میاورد.

    و بسیار لذت میبرم .

    استاد عزیزم من هم سعی کردم از دایره ی امنم خارج شوم کاری که اگه با شما آشنا نبودم هرگز و هرگز انجامش نمیدادم .

    ما پنج ،شش سالی هست که در خانه ای یک خوابه در محیطی زیبا و محله ای عالی و قابل دسترس به همه ی امکانات شهری در ساختمانی عالی با همسایگانی عالی هستیم در این خانه خداوند به ما فرزند دومم را هدیه داد و امسال اون باید بره پیش دبستانی .

    همه چیز عالی هست ولی من امسال چند تا ملاک رو بهانه کردم و به همسرم گفتم عِلا و بِلا باید از این خانه جابه جا شویم و باید از محیط امنمون خارج شویم به دلیل اینکه تازه وارد مسیری شدیم که درآمدمان فقط کمی بالاتر اومده و همسرم هنوز باور نکرده که میتونه باحرفه ای که بلده ثروت بسازه البته خداروشکر داره تازه کار خارج از محل کارش میگیره و انجام میده کار ایشون شاپ من هست .و خداوند به درخواستهای من پاسخ داد و چند تا از بهترین بندگانش رو سر راه ما قرار داد و اونها به ما کار میدن .

    البته اشاره ای هم بکنم به اینکه منم پس اندازهامو به ایشون دادم برای خرید کامپوتر و دارم الان کار ایشون رو آموزش میبینم و تمرین میکنم و البته برای چند تا بچه دبیرستانی پلان کشیدم و مبلغ دویست هزار تومن هم از پلانهای ۳۰ تومنی درآمد داشتم و تمام این تکان خوردن ها فقط به خاطر حرفهای شماست استاد عزیزم که میگید

    با هر امکاناتی که داری درآمد برای خودت داشته باش هر چقدر که میتونی.

    و این سی هزار سی هزار تومن ها برای من به اندازه ی زیادی ارزش داره .و داخل دفترم آموزشم گذاشتمش و هر وقت ببینمشون شوقم برای یادگیری بیشتر میشه .

    و همه ای اینها رو گفتم که منجر شد به خارج شدن ما از دایره ی امنمون .

    ما ۱۵ میلیون اینجا پول پیش داشتیم .

    میگم به خاطر باورهای همسرم وام گرفتیم اما ما تونستیم با فروش طلاهای من و گذاشتن هرچی که داریم پول را به صد میلیون برسونیم .

    اجاره ی محل جدید برای ما بسیار گران تمام میشود و ما باید ماهی سه میلیون بدهیم اما در عوض

    من به چیزهای بهتری دست پیدا میکنم و از محیط امنی که داشتم و میتونستم چند سال دیگه هم داشته باشم به راحتی .خارج شدم و همه ی اینها رو جان خریدم. واین حرف رو سمیرایی میزنه که تا الان هیچ حرکتی نداشته و همیشه مطیع شرایط بوده .

    فقط کمی حسرت میخورم که چرا از ابتدا این قدر مثل آزاده جان قدرت عمل نداشتم.

    اما باز هم هزاران بار برای آشناییم با شما و درک حرفهای شما و عملی کردن اونها دارم نتیجه میگیرم .

    من در تمامی جنبه هایی که شما قانونش رو میگید سعی میکنم درست عمل کنم استاد عزیزم فقط موارد بالا نبوده.

    من قبلا اگه مادر یا خواهرم درخواستی ازم داشت یا ناراحتی و بیماری از اینها میدیدم .خودم رو میکشتم و خونه و زندگی و شوهر و بچه مو ول میکردم میرفتم به قصد کشت خودمو فدای اونها میکردم .

    چند روز پیش خبری از بیماری خواهرم گرفتم و اگه سمیرای قبل بودم الان با یه دعوای حسابی با بچه هاو شوهرم دست و پنجه نرم میکردم و هرچی پول و پس انداز داشتم اگه اونها هم درخواست نمیکردن من به زور بهشون میدادم .

    اما الان با طرز فکر جدیدم گفتم من خواهرم لیلا رو بسیار دوست دارم و آرزوی سلامتی و بهترین ها رو براش دارم اما من قادر به عوض کردن افکار اون نیستم اون با خودش و خانوادش در صلح نیست و با افکارش این بیماری رو جذب کرده و دایم در مورد ناخواسته هاش و بی عدالتی خداوند صحبت میکنه و اعتراض میکنه و میجنگه و حق خودش نمیدونه .

    پس من چطور کوهی از این باورها رو میتونم تغییر بدم .من فقط میتونم اگه درخواستی بود اجابت کنم اونم در حد توانم .

    دختر ایشون هم در زمینه ی فیبروم ابرو استادی هستن و مدرک هم میده و درآمد هم داره .اون کسی که باید کمکش کنه اونه و من اولویتهای مهم تری دارم .و البته خودشون هم خدایی دارن از من مهربان تر و هدایتگر .حتما اونها هم به سمت خواستهاشون هدایت میشن .

    و در یک کلام من قادر به تغییر هیچ کسی نیستم حتی فرزندانم .

    اونها آدم هایی هستن که برای اومدن به این دنیا هدفهای خودشونو دارن و خداوند هدایتگر همیشه حامیه هر کدوم از بنده هاشه .

    من فقط قسمتی از این مسیر میتونم در کنارشون باشم و چه بهتر که با نتیجه هایی که میگیرم دیگران رو به این سمت سوق بدم .نه حرف

    شاید کمی بد جنسی باشه، اما من تمامی رو به خداوند بزرگ و قدرتمند میسپارم و آرزوی سلامتی براشون دارم .و طول عمر حتی بیشتر از خودم .

    راه آزاده جان برای همه ی ما درس داره و همه ی ما در شرایط و حیته ی زندگی خودمون میتونیم از ایشون الگو بگیریم.

    ممنونم از مطالعه کامنت بنده و خداروهزاران بار سپاس گزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: