مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- رفاقت با خداوند؛
- راهکار هر مسئله با آن مسئله می آید؛
- کلید رشد مالی پایدار؛
- آدمی که از درون “خود ساخته” است، در هر شرایطی راهش را پیدا می کند؛
- معجزه ی اعراض از ناخواسته ها؛
- قانون برانگیختگی در روابط؛
- تلاش برای تمرکز بر نکات مثبت، برایت فرصت های جدیدی می سازد؛
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD1072MB67 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 61 | توانایی خلق ارزش64MB67 دقیقه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیزم و خانم مهربانِ سایت.
و سلام مجدد دارم به آزاده عزیز.
یه نکته ای بگم که در کامنت قبلی نگفتم .من به محض دیدن آزاده خانم و سرچ سالن ایشون که در ابتدای فایل قبلی گفتن و دیدن عکس ها و فایل وقت سالن ،بر خلاف شروع فایل آزاده جان از مربی و کلاس زبان تعریف میکردند اما من ایشون رو شناختم که ایشون همون کیسی هستن که قبلا استاد در یکی از فایلهای رایگان استاد به پشت کار ایشون تبریک گفته بودند و اشاره ای به زندگی ایشون داشتند .
البته اگه درست بگم .😉😊😊😊
و ناگفته نماند که من در هر حالتی که بودم تا فایل گذاشته میشد به صورت تصویری نگاه میکردم و در تمامی مدت فایل لبخندم تا گوش هام رفته بود .
چون برام دیدن این خانم موفق با طرز صحبت شیرین شون و عکسهای زیباشون و حضور استادم همگی منو به وجد میاورد.
و بسیار لذت میبرم .
استاد عزیزم من هم سعی کردم از دایره ی امنم خارج شوم کاری که اگه با شما آشنا نبودم هرگز و هرگز انجامش نمیدادم .
ما پنج ،شش سالی هست که در خانه ای یک خوابه در محیطی زیبا و محله ای عالی و قابل دسترس به همه ی امکانات شهری در ساختمانی عالی با همسایگانی عالی هستیم در این خانه خداوند به ما فرزند دومم را هدیه داد و امسال اون باید بره پیش دبستانی .
همه چیز عالی هست ولی من امسال چند تا ملاک رو بهانه کردم و به همسرم گفتم عِلا و بِلا باید از این خانه جابه جا شویم و باید از محیط امنمون خارج شویم به دلیل اینکه تازه وارد مسیری شدیم که درآمدمان فقط کمی بالاتر اومده و همسرم هنوز باور نکرده که میتونه باحرفه ای که بلده ثروت بسازه البته خداروشکر داره تازه کار خارج از محل کارش میگیره و انجام میده کار ایشون شاپ من هست .و خداوند به درخواستهای من پاسخ داد و چند تا از بهترین بندگانش رو سر راه ما قرار داد و اونها به ما کار میدن .
البته اشاره ای هم بکنم به اینکه منم پس اندازهامو به ایشون دادم برای خرید کامپوتر و دارم الان کار ایشون رو آموزش میبینم و تمرین میکنم و البته برای چند تا بچه دبیرستانی پلان کشیدم و مبلغ دویست هزار تومن هم از پلانهای ۳۰ تومنی درآمد داشتم و تمام این تکان خوردن ها فقط به خاطر حرفهای شماست استاد عزیزم که میگید
با هر امکاناتی که داری درآمد برای خودت داشته باش هر چقدر که میتونی.
و این سی هزار سی هزار تومن ها برای من به اندازه ی زیادی ارزش داره .و داخل دفترم آموزشم گذاشتمش و هر وقت ببینمشون شوقم برای یادگیری بیشتر میشه .
و همه ای اینها رو گفتم که منجر شد به خارج شدن ما از دایره ی امنمون .
ما ۱۵ میلیون اینجا پول پیش داشتیم .
میگم به خاطر باورهای همسرم وام گرفتیم اما ما تونستیم با فروش طلاهای من و گذاشتن هرچی که داریم پول را به صد میلیون برسونیم .
اجاره ی محل جدید برای ما بسیار گران تمام میشود و ما باید ماهی سه میلیون بدهیم اما در عوض
من به چیزهای بهتری دست پیدا میکنم و از محیط امنی که داشتم و میتونستم چند سال دیگه هم داشته باشم به راحتی .خارج شدم و همه ی اینها رو جان خریدم. واین حرف رو سمیرایی میزنه که تا الان هیچ حرکتی نداشته و همیشه مطیع شرایط بوده .
فقط کمی حسرت میخورم که چرا از ابتدا این قدر مثل آزاده جان قدرت عمل نداشتم.
اما باز هم هزاران بار برای آشناییم با شما و درک حرفهای شما و عملی کردن اونها دارم نتیجه میگیرم .
من در تمامی جنبه هایی که شما قانونش رو میگید سعی میکنم درست عمل کنم استاد عزیزم فقط موارد بالا نبوده.
من قبلا اگه مادر یا خواهرم درخواستی ازم داشت یا ناراحتی و بیماری از اینها میدیدم .خودم رو میکشتم و خونه و زندگی و شوهر و بچه مو ول میکردم میرفتم به قصد کشت خودمو فدای اونها میکردم .
چند روز پیش خبری از بیماری خواهرم گرفتم و اگه سمیرای قبل بودم الان با یه دعوای حسابی با بچه هاو شوهرم دست و پنجه نرم میکردم و هرچی پول و پس انداز داشتم اگه اونها هم درخواست نمیکردن من به زور بهشون میدادم .
اما الان با طرز فکر جدیدم گفتم من خواهرم لیلا رو بسیار دوست دارم و آرزوی سلامتی و بهترین ها رو براش دارم اما من قادر به عوض کردن افکار اون نیستم اون با خودش و خانوادش در صلح نیست و با افکارش این بیماری رو جذب کرده و دایم در مورد ناخواسته هاش و بی عدالتی خداوند صحبت میکنه و اعتراض میکنه و میجنگه و حق خودش نمیدونه .
پس من چطور کوهی از این باورها رو میتونم تغییر بدم .من فقط میتونم اگه درخواستی بود اجابت کنم اونم در حد توانم .
دختر ایشون هم در زمینه ی فیبروم ابرو استادی هستن و مدرک هم میده و درآمد هم داره .اون کسی که باید کمکش کنه اونه و من اولویتهای مهم تری دارم .و البته خودشون هم خدایی دارن از من مهربان تر و هدایتگر .حتما اونها هم به سمت خواستهاشون هدایت میشن .
و در یک کلام من قادر به تغییر هیچ کسی نیستم حتی فرزندانم .
اونها آدم هایی هستن که برای اومدن به این دنیا هدفهای خودشونو دارن و خداوند هدایتگر همیشه حامیه هر کدوم از بنده هاشه .
من فقط قسمتی از این مسیر میتونم در کنارشون باشم و چه بهتر که با نتیجه هایی که میگیرم دیگران رو به این سمت سوق بدم .نه حرف
شاید کمی بد جنسی باشه، اما من تمامی رو به خداوند بزرگ و قدرتمند میسپارم و آرزوی سلامتی براشون دارم .و طول عمر حتی بیشتر از خودم .
راه آزاده جان برای همه ی ما درس داره و همه ی ما در شرایط و حیته ی زندگی خودمون میتونیم از ایشون الگو بگیریم.
ممنونم از مطالعه کامنت بنده و خداروهزاران بار سپاس گزارم .