گفتگو با دوستان 61 | توانایی خلق ارزش

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • رفاقت با خداوند؛
  • راهکار هر مسئله با آن مسئله می آید؛
  • کلید رشد مالی پایدار؛
  • آدمی که از درون “خود ساخته” است، در هر شرایطی راهش را پیدا می کند؛
  • معجزه ی اعراض از ناخواسته ها؛
  • قانون برانگیختگی در روابط؛
  • تلاش برای تمرکز بر نکات مثبت، برایت فرصت های جدیدی می سازد؛

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    1072MB
    67 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 61 | توانایی خلق ارزش
    64MB
    67 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

133 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «شیرین عبدی زاده» در این صفحه: 3
  1. -
    شیرین عبدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2235 روز

    داشتم با دوستم صحبت میکردم راجع به این فایل و آگاهی های اون، گفتم یک وجه این آگاهی ها اینه که

    ما انتخاب میکنیم از چه راهی به خواسته ها و هدف هامون برسیم،

    و خدای من داره با این مصاحبه بهم واضح تر نشون میده

    قبلا من داستان مهاجرت استاد رو شنیدم و راه مهاجرت م رو انتخاب کردم، گفتم منم میخوام براحتی، لذت بخش، سوت زنان و پادشاه وار مهاجرت کنم

    و چون این خواسته رو بارها و بارها برای خودم مرور کردم

    خداوند به من لطف کنید و هدایتم کرد تا مسیر مهاجرت و مقصدم رو تغییر بدم برای راحتی و لذت بیشتر، برای طی کردن تکاملی که برام موفقیت و نتیجه بیشتر و بهتری داره.

    الان توی این گفتگو میبینم که:

    _ هم دیدگاه نژاد پرستی وجود داره، هم آزادی و مهمان نوازی مطلق

    تو کدومش رو میخوای؟

    _ هم میشه براحتی مسیر رسیدن به هدفت و خواسته ت رو طی کن هم میتونی بگی نه من حاضرم `بجنگم` برای هدفم

    تو کدومشو انتخاب می‌کنی؟

    من طبق تجربه ای که چند سال هست برای هدف مهاجرتم اومدم و دیدم که هنوز هم به نتیجه نرسیدم، فهمیدم که که چی میخوام

    فهمیدم که چگونگی راه رو جفت و جور کردن کار من نیست.

    من خواستم که آسان بشم برای آسانی ها و خداوند داره هدایت م می‌کنه.

    من انتخاب کردم که هرجا میرم و با هرکسی که روبرو میشم فقط خوبیشو تجربه کنم، فقط به هدفم منو راحتتر نزدیک کنه.

    من نمیگم که من حاضرم هرسختی رو تحمل کنم برای رسیدن به خواسته م.

    من وقتی استاد هربار میگن که من براحتـــی به هرچی خواستم و بیشتر از اون حتی، رسیدم

    من هیچ سختی نکشیدم

    من براحتی و لذت بخش مهاجرت موفقی داشتم

    قنــــد توی دلم آب میشه، قلبم به تپش میفته و وقتی تجسم میکنم این راحتی رو به قول استاد قلبم باز میشه

    خیلی خیلی ذوق میکنم و با خودم میگم آره، میشه، میشه راحتی رو خواست و دریافت کرد، میشه ، چون انتخاب من اینه.

    چون همه مدل راه هست

    ولی من از خدا میخوام که در هر راهی و برای رسیدن به همه اهدافم منو آسون کنه برای آسونی ها.

    خدا به من لطف داشته و من رو در مسیر دریافت این فایل قرار داده، من باید لیاقت خودم رو نشون بدم بهش و بگم آره من متوجه شدم، من متوجه شدم که داری بهم میگی که :«این تویی که انتخاب می‌کنی با چی کسی، از چه راهی و به چه هدفی بررسی»

    انتخاب کن

    خدایا من آسونی رو برای آسونیها، لذت ها، ثروت ها، موفقیت ها انتخاب کردم، هدایت و حمایت تو رو در راه رسیدن به همه خواسته هام میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    شیرین عبدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2235 روز

    داشتم با دوستم صحبت میکردم راجع به این فایل و آگاهی های اون، گفتم یک وجه این آگاهی ها اینه که

    ما انتخاب میکنیم از چه راهی به خواسته ها و هدف هامون برسیم،

    و خدای من داره با این مصاحبه بهم واضح تر نشون میده

    قبلا من داستان مهاجرت استاد رو شنیدم و راه مهاجرت م رو انتخاب کردم، گفتم منم میخوام براحتی، لذت بخش، سوت زنان و پادشاه وار مهاجرت کنم

    و چون این خواسته رو بارها و بارها برای خودم مرور کردم

    خداوند به من لطف کنید و هدایتم کرد تا مسیر مهاجرت و مقصدم رو تغییر بدم برای راحتی و لذت بیشتر، برای طی کردن تکاملی که برام موفقیت و نتیجه بیشتر و بهتری داره.

    الان توی این گفتگو میبینم که:

    _ هم دیدگاه نژاد پرستی وجود داره، هم آزادی و مهمان نوازی مطلق

    تو کدومش رو میخوای؟

    _ هم میشه براحتی مسیر رسیدن به هدفت و خواسته ت رو طی کن هم میتونی بگی نه من حاضرم `بجنگم` برای هدفم

    تو کدومشو انتخاب می‌کنی؟

    من طبق تجربه ای که چند سال هست برای هدف مهاجرتم اومدم و دیدم که هنوز هم به نتیجه نرسیدم، فهمیدم که که چی میخوام

    فهمیدم که چگونگی راه و جفت و جور کردن کار من نیست.

    من خواستم که آسان بشم برای آسانی ها و خداوند داره هدایت م می‌کنه.

    من انتخاب کردم که هرجا میرم و با هرکسی که روبرو میشم فقط خوبیشو تجربه کنم و فقط به هدفم منو راحتتر نزدیک کنه.

    من نمیگم که من حاضرم هر سختی رو تحمل کنم برای رسیدن به خواسته م.

    من وقتی استاد هربار میگن که من براحتـــی به هرچی خواستم و بیشتر از اون حتی، رسیدم

    من هیچ سختی نکشیدم

    من براحتی و لذت بخش مهاجرت موفقی داشتم

    قنــــد توی دلم آب میشه، قلبم به تپش میفته و وقتی تجسم میکنم این راحتی رو به قول استاد قلبم باز میشه

    خیلی خیلی ذوق میکنم و با خودم میگم آره، میشه، میشه راحتی رو خواست و دریافت کرد، میشه ، چون انتخاب من اینه.

    چون همه مدل راه هست

    ولی من از خدا میخوام که در هر راهی و برای رسیدن به همه اهدافم منو آسون کنه برای آسونی ها.

    خدا به من لطف داشته و من رو در مسیر دریافت این فایل قرار داده، من باید لیاقت خودم رو نشون بدم بهش و بگم آره من متوجه شدم، من متوجه شدم که داری بهم میگی که :«این تویی که انتخاب می‌کنی با چی کسی، از چه راهی و به چه هدفی بررسی»

    انتخاب کن

    خدایا من آسونی رو برای آسونیها، لذت ها، ثروت ها و موفقیت ها انتخاب کردم، هدایت و حمایت تو رو در راه رسیدن به همه خواسته هام میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    شیرین عبدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2235 روز

    رضا جان به نکته های خیلی خوبی اشاره کردید

    نکته شماره ۶ و نکته شماره ۱۴ رو که خوندم متوجه شدم که ذهنم رو بیشتر درگیر کرد چون من قبلا خیلی خیلی مشکل داشتم با درخواست کردن و با ارتباط برقرار کردن

    در واقع اشتباه متوجه شده بودم، و مدتی سردرگم بودم که نوع درخواست و دریافت به چه صورت هست، تا اینکه حدودا یکی دوماه پیش است سردرگمی و سوالی که در ذهنم بود رو با یکی از دوستانم در میان گذاشتم، و همین باعث به وضوح رسیدن سوالم شد و خداروشکر میکنم که خداوند هدایت و حمایت کرده من رو که به جواب م برسم.

    سوال من در ابتدا این بود: « ما باید از کی بخوایم؟ از خدا ؟ مگه گفته نمیشه که خودمون خالق هستیم پس چجوری و چه مدلی باید فکر کنیم و درخواست کنیم!!»

    و این سردرگمی بود که من داشتم

    از هیچکس حاضر نبودم هیچ درخواستی بکنم، همیشه سعی میکردم در همه امور خودم را رو پیدا کنم و حل کنم هر موردی که داشتم، و این باور اشتباه باعث شده بود من ناآگاهانه در دام «چگونگی ها» بیفتم، چیزی که در اصل کار خداست، پیدا کردن راه و چگونگی…

    و کم کم با هدایت های که شده دارم سعی میکنم آگاهانه حواسم باشه و به محض اینکه متوجه میشم که خودم دارم دنبال راه حل میگردم سریع سعی میکنم خودمو جمع و جور کنم و توکل کنم، و خودم رو با احساس خوب و گاها پرت کردن حواس خودم از موضوع از این دام چگونگی بکشم بیرون، و خداروشکر خداوند هم همیشه حمایت م کرده…

    در مورد ارتباط گرفتن با دیگران هم همین اشتباه رو داشتم.

    « شرک برای مومن مانند حرکت مورچه سیاهی بر روی سنگ سیاه در دل سیاهی شب»

    و خداروشکر که روزی من این نقل قول رو شنیدم و اینروزها دارم خیلی دقت میکنم

    ارتباط نگرفتن من با دیگران هم همینطور بود، من فکر میکردم با ارتباط نگرفتن با دیگران دارم روی حفظ مدارم کار میکنم در صورتی که شبیه به نادیده گرفتن صورت مسئله و حل نکردنش بود، و وقتی که من ناخودآگاه در جمعی قرار می‌گرفتم تضادها روی من تاثیر می‌گذاشت، در صورتی که الان که دارم همه تفاوتها رو در ادم های مختلف میپذیرم، کنار اومدن با عقاید و اخلاقیات دیگران برام راحت شده خیلی، میگم اوکی، اون آدم همینطوریه، نه تاثیری می‌تونه روی من داشته باشه، و نه من میتونم تغییرش بدم یا اصلاحش کنم، پس سرم به کار خودم باشه و روش تمرکز نکنم، و خداروشکر خداروشکر اینقدر راحت شدم و آرامشم بیشتر شده که زندگی برام شده گلستان…

    و بهش دیگه این ارتباط گرفتن هم قبول کردن این مورد بود برام که همه آدم‌ها رو به چشم این ببینم که دستی از دستان خدا هستند، و هر کسی بی‌دلیل سر راه من قرار نگرفته و خداوند با توجه به خواسته من اون فرد رو آورده که منو به هدفم برسونه، بخشی از کار منو انجام بده که من «طبق خواسته م» براحتی و با کار فیزیکی کمتر نتیجه بیشتری دریافت کنم.

    خوب این چطور ممکنه؟

    کارفیزیکی کنتر نتیجه بیشتر؟!

    با همین اعتماد کردن به تدبر خداوندم که وقایع و ادم ها رو مطالعه تا کار منو راحت تر کنند.

    .

    و تمام این مطالبی که هدایت شدم به نوشتنشون هم بخاطر این بود که در ابتدای متن شما از اون بخشی که نوشته بودید « تکرار منطق درسته که باور میسازه» خیلی لذت بردم و ذهنم بلافاصله قبولش کرد، کمکم کرد که تمام ذهنیاتم رو بیام منطق سازی کنم تا این موارد رو در خودم حل کنم و صورت مسأله رو از بین ببرم بجای حل نکردنش.

    خداروشکر

    خداروشکر که شما هدایت شدید به نوشتن و من هدایت شدم به خوندنشون و هدایت شدم به نوشتن کامنت.

    من این روزها درخواست کردم از خداوندم که بهم کمک کنه عملگراتر باشم، و این نوشتن کامنت هم تمرینی که من شروع کردم و داره به لذتم تبدیل میشه، چون خیلی خیلی برام مفید واقع شده، قبلا فقط خواننده کامنت های سایت بودم.

    این هم خودش نوعی تکامله.

    ممنونم از کامنت خیلی خوبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: