مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- رفاقت با خداوند؛
- راهکار هر مسئله با آن مسئله می آید؛
- کلید رشد مالی پایدار؛
- آدمی که از درون “خود ساخته” است، در هر شرایطی راهش را پیدا می کند؛
- معجزه ی اعراض از ناخواسته ها؛
- قانون برانگیختگی در روابط؛
- تلاش برای تمرکز بر نکات مثبت، برایت فرصت های جدیدی می سازد؛
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD1072MB67 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 61 | توانایی خلق ارزش64MB67 دقیقه
سلام استاد عزیزم…
ی چیزی ک من تو این قسمت از ازاده جان یاد گرفتم این بود ک اونقدر هدفش و رسیدن ب استقلال مالی براش مهم بوده ک وقتی حتی پدرش گفته من ساپورتت نمیکنم گفته اوکی
یعنی چقدر باید هدفت بزرگ باشه و خودت رو باور داشته باشی ، ذهنت قوی باشه در مقابل نجواها ک قربانی کنی این ساپورت رو. ک اگه ازاده میترسید و قبول میکرد حرف پدرش رو هیچ وقت اون شجاعت درونش پرورش نمیافت برای قدم های بزرگ تر و برای کارهای بیش تر. هیچ وقت ب اعتماد ب نفسی نمیرسید ک قدم های بزرگ تر رو برداره هیچ وقت ب موقعیتی نمیرسید ک برای سفارت بخوانش، یا شاگرد خصوصی بگیره و کسب تجربه کنه و هربار با رد کردن هرچالشی و رسیدن ب نتیجه ک به قول خودش میگه من نتیجه دستم بود باعث شد که این سیر رشد سرمایه های درونیش مثل اعتماد ب نفس ب صورت صعودی بالا بره.
و موضوع بعدی تضادی بود ک ایشون بهش برخورد کردن و عدم تواناییشون برای پاسخ دادن ب سوالات امتحانی بود…ایشون خیلی قشنگ گفتن من چیز خاصی از شما نمیخوام و این حق منه ک وقت اضافه تر داشته باشم. بعد ک رفتن با مدیریت صحبت کردن اونا گفتن باید زبانتو بهتر کنی و این تضاد باعث شد ک ایشون رشد کنه، تلاش کنه و بعد از ساعات مدرسه از ۲ تا ۴ بره کتابخونه و زبان رو بخونه گرچه دو هفته اول نمیفهمیده چی ب چیه اما ناامید نشه و ثمره ادامه دادنه این بوده ک دل استادش نرم تر میشه و روی برگشو بوسه میزده، باعث شده نمرش کم تر از صد نشه و بورسیه بشه
اینه نتیجه تلاش و ادامه دادنو قدم برداشتن ب سمت خواسته هنگام مواجه شدن با تضادها.
اینه پاداش جهان..
واقعا ب قول یکی از دوستان آدم های موفق چقدررر رفتن تو دل ترساشون تا ب موفقیت رسیدن…
و یه تضاد دیگه ک استادشون نمیذاشتن رنگ هارو باهم ترکیب کنن، در این شرایط دوتا حالت میتونست اتفاق بیوفته یکی اینکه ازاده بیخیال بشه و بگه خب تسلیم و یکی هم ک بگه نه و حق منه و اون موقع باعث بشه لیندا از طرف خدا بیاد و بشه یه دستی ک بهش کمک کنه…و این باورهای ازاده و تسلیم نشدنش بود ک این قسمت از داستان رو براش رقم زد..
و توضیحات اخرتون ک هیچی تو دنیا سالید نیست و ما میتونیم نحوه رفتار ادم هارو با خودمون تغییر بدیم و وجه مثبت اون هارو برانگیخته کنیم ک من خودم اینو واقعا دیدم و تجربه کردم..
ممنونم ازتون❤❤❤