مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- رفاقت با خداوند؛
- راهکار هر مسئله با آن مسئله می آید؛
- کلید رشد مالی پایدار؛
- آدمی که از درون “خود ساخته” است، در هر شرایطی راهش را پیدا می کند؛
- معجزه ی اعراض از ناخواسته ها؛
- قانون برانگیختگی در روابط؛
- تلاش برای تمرکز بر نکات مثبت، برایت فرصت های جدیدی می سازد؛
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD1072MB67 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 61 | توانایی خلق ارزش64MB67 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
و سلام به آزاده عزیز که تازه باهاشون آشنا شدم و دارم کلی چیز های خوب از ایشون یاد میگیرم
اصلی ترین موضوعی که توی صحبت های آزاده جان بهش برخورد میکنم، وجود عزت نفس و اعتماد به نفسی هست که داشتن، حالا من نمیدونم شاید جاهایی بوده که ترسیدن اما تمام اقداماتی که برای کارشون، رشتشون، زندگیشون کردن، تماما بخاطر حرکت کردنس و این حس اطمینانی که تو حرکت داشتن ایشون رو به سمت مسیر دلخواهشون هدایت کرده
خیلی خیلی مهمه.. وقتی ایشون گفتن با اینکه نصف انعامشون رو صاحب کارشون دریافت میکرده، ولی ایشون باز هم ادامه میداده… خب این ینی چی؟ با اینکه تو اون شرایط بد مالی بوده و بعضی روزا به گرسنگی طی میکرده ولی بازم با شرایط کنار میومده، خب این ینی چی؟
من احساس میکنم همه اینا با یک پشتکار با یک هدف مشخص، صورت گرفته… و الا هرگز ذهن انسان نمیتونه با شرایطی که اینجوری باشه و خودشم ندونه چی میخواد و تصمیم درست و یا هدف درست نداشته باشه و بمونه توش… همه اینا بخاطر رسیدن به اون هدفس، این هدف خیلی مهمه، داشتن هدف خیلی مهمه
دیشب داشتم با خدا حرف میزدم، قصدم این بود که باهاش صحبت کنم و براش بنویسم، گفتم خدایا خودت هدایتم کن هم کلی حرف دارم باهات، هم انگار هیچ حرفی ندارم.. بعد سری شروع کردم با خودم صحبت کردن، موضوع سر این بود که چرا اصلا تو این مسیری و چرا وقت خودتو داری اینجا صرف میکنی.. به خودم گفتم اگر دوست داری به رابطه دلخواهی که میخوای یه خونه رویایی که میخوای به آزادی که تو رابطه میخوای یه پوشش آزادی که میخوای، به هر آن چیزی که برای تو شده آرزو، فقط میتونی از طریق این راه بهش برسی، میتونی انتخاب کنی، از مسیر خارج شی، اما مطمعن باش به محض اینکه رها کردی، دستاوردی که داری، زندگی که داری، همه همه شبیه به اطرافیانت هست، ترس هات بزرگ تر میشن، جون میگیرن و بر تو حکم میکنن، تو نه به مرد دلخواهت میرسی نه به ارزوهات میرسی، به هیچی نمیرسی… نه هیچوقت میفهمی که چیو دوست داری، تمام عمرت دنبال پول میدویی همیشه هم خسته ای و نمیتونی بری مسافرت، نمیتونی غذاهای گرون و خاص بخوری نمیتونی تو هتل هارو تجربه کنی.. عملا هیچی… وقتی اینارو به خودم میگفتم، گفتم نه، اگر من نحوه و مدل زندگی اطرافیانم رو دوست ندارم و حتی تضاد هایی شکل گرفته از همون رفتار ها و آرزوهای من ساخته شده پس حتما راهیم که باید برم شبیه به بقیه نیست، وگرنه اونا هم میرسیدن… چیزی که باعث میشه من تو این راه بمونم اینکه با تمام وجودم میخوام به عشق برسم به آرامش برسم، از هیچ انسانی نترسم، اون زندگی رو داشته باشم در همه ابعادی که خودم دوست دارم و به رسالتم برسم به کار مورد علاقم برسم.. به هر آنچه که میخوام تو این زندگی زمینی تجربش کنم… پس میمونم… و به خودم قول دادم که هیچ چیزی برای من جذاب تر از ادامه دادن تو این مسیر نباشه، این مسیر اجبار یا تحمل نیست، این مسیر دقیقا اون چیزیه که میخوام، تمام چیزهای که توش داره دقیقا متناسب با آرزوهای منه… پس اینجا دقیقا، مسیر درستیه برای اینکه من از این مدرسه، چیزهای خوبی یاد بگیرم و نتیجه بگیرم.. من یاد بگیرم و زمانی نمره خوبی میگیرم که نتیجه من خوب باشه
و راهی که آزاده جان ادامه دادن با تمام پیچیدگیش رو فقط انسان هایی میتونن برن که مثل آزاده جان هدف دارن…. هدفی که بخاطرش از ساعت ۵ صبح بیدار میشه تا زود به کلاسش برسه و به خودش و بقیه ثابت کنه که من میتونم و.. هم زمان دو تا راه رو ادامه بده که ببینه قلبش با چه کاری به تپش میوفته و شور و اشتیاقش تو کدوم کار شعله ور میشه… این خنده این احساس رهایی که دارن به من خیلی درس بزرگی میده..
من تو خانواده ای بزرگ شدم که برای کوچک ترین چیزها تو فکر فرو میرن و ناراحتی میکنن
اما من از قبل ها یاد گرفتم که اگر یه لیوان آبم روی فرش ریخت، بخندم و با آرامش تمیزش کنم نه با بدوبیراه گفتن به خودم و این آرامش رو دریافت کردم وقتی رو این زمینه کار کردم، و حالا میبینم که چرا آزاده جان اینقدر تو همه چی مشکلات کوچیکی که براش به وجود میومده ایشون به سادگی حلش میکرده یا براش حل میشده
بخاطر آروم بودنش، بخاطر شاد بودنش، بخاطر رفیق بودن با خدا.. که چقدر دوست دارم منم باهاش رفیق باشم.. یه نکته ای تو حرف های آزاده جان بود این بود که وقتی به جایی رسید که دیگه همه چی براش پیچیده شده بود، ایشون به خدا میگه، خودمو میسپارم به تو… وای چقدر این جمله رو دوست دارم وچقدر آدم میتونه آروم باشه وقتی که خودشو سپرده به خدا
بببین چقدر خداوند باهاشون بوده که حتی با کمک به چند تا خارجی تو رستوران، اینجوری درها یکی پس از دیگری باز میشه براش تا اونو به مسیری که میخواد هدایت کنه
اینقدر اتفاقات جالبی برای ایشون افتاده تو مسیر که وقتی میشنوم همه جا حضور گرم خدا رو احساس میکنم که خدا چجوری داره هدایتشون میکنه
سپاسگزارم از استاد عزیزم با نکته های قشنگی که اشاره کردن
مخصوصا اونجایی که شما و آزاده جان راجب ثروت مندا گفتید و نکته ای که آزاده اشاره کرد این بود.. که من تازه اونجا باورهام نسیت به ثروت مندا تغییر کرد، و چقدر همین دیدن و تجربه کردن و بودن با همچنین آدم هایی میتونه طرز فکر و باور های آدمو تغییر بده، که ثروت مندا انسان بسیار شریف و متواضع و مهربونین… از خداوند میخوام که هدایتم کنه که منم و تک تک بچه های سایت مخصوصا اون هایی که دنبال الگو یا باورسازی برای خودشون هستند، یا همچین انسان های برخورد کنن، که چقدر این موضوع میتونه کن فیکون کنه شرایط مالی مارو
و اون قسمتی که باز آزاده جان اشاره کردن به اینکه آدم هر چقدر بیشتر پول در میاره یا بیشتر داره، دست و دل باز تر میشه… تمام.. من یه مثال از همین یک آدم دریافت کردم که ببین اینم از صفر رسیده به کجاااا و تعریفی که از ثروت داری ببین چی هست
خدایا شکرت، واقعا سپاسگزارم، من منتظر قسمت ۶۱ گفتگو با دوستان بودم که خداوند بهم گفته بود امروز میاد، گفت نزدیکای ظهر🙂
و من جدیدا دارم الهامات خداوند رو دریافت میکنم، و میبینم دقیقا همونی میشه که گفته و خیلی احساس خوبیه… خداروشکر، قبلا به این صورت نبود اما همین نشون دهنده مسیر درسته
استاد عزیز و خانواده بزرگ عباسمنش، شمارو به خدای مهربان و هدایتگر در هر لحظه، که شکست ناپذیر و خستگی ناپذیره و هرگز نه فراموش میکنه و نه میخوابه، میسپارم