گفتگو با دوستان 62 | تمرکز بر دایره برتری ام

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • پیشرفت = بهبودهای کوچک اما ادامه دار؛
  • حیاتی ترین اصل کسب و کار: دایره برتری ات را بشناس و روی بهبود آن، تمرکز کن؛
  • توانایی شما در حل مسائل دیگران، برای کسب و کار شما مشتری می سازد؛
  • کلید پر رونق کردن کسب و کار؛
  • سرمایه اصلی من؛
  • “تخصص” و “توانایی” شما وقتی مورد توجه مشتریان قرار می گیرد که بتواند مسائل آنها را حل کند؛

منابع بیشتر

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

102 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مرتضی» در این صفحه: 1
  1. -
    مرتضی گفته:
    مدت عضویت: 1746 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و آزاده جان دوست داشتنی و همه بچهای سایت.

    چقدر همین ابتدای کار من روحیه پژوهشگری و جست و جو گری ازاده جان رو تحسین میکنم‌. از خودش پرسیده( مزیت بند نسبت به وکس چیع؟!) و جست و جو کرده و یه کارتی رو درست کرده که مزیت هاشو نوشته.تازه اون وقت هم،نه گوگل بوده نه اینترنتی نه سایتی…. — به دنبال علم بروید اگر در چین باشد—

    * برای شروع و انجام هر کاری، جست و جو کنیم و همه جوانب رو مدنظر داشته باشیم.✅

    ( من همون بندو گفتم بندینگ😂🤣) اینجا رو دیگه نتونستم تحمل کنم از خنده. واقعا ازاده جان شخصیت کاریزماتیک و جذابی دارن.

    ( من میخواستم مشتری ها صبر کنن تا من وقت داشته باشم)✅

    ( من میخواستم دنبال کاری برم که تخصصی تر باشه و همه نتونن انجامش بدن)  به قول معروف دست کم باشه توی اون کار✅

    (توی امریکا کسی ارایش نمیکنه و همه میگفتن نمیشه) واقعااا چقدر لذت بخشه وقتی کاری که دیگران میگن نمیشه و نمیتونی انجامش بدی رو ، انجام بدی و نشون بدی که میشه ..‌‌.

    وقتی توی مسیر درست حرکت کنیم همه اتفاقاتی که برا ادم رخ میده بعدهاااا میفهمه که همش به صلاحش بوده و و بعدااا به کارش خواهد اومد ‌.ازاده جان گفتن که اون رنگ شناسی و یاد گرفتن رنگها باعث شد که بعدهااا کار من تکی بشه چون من رنگ آماده استفاده نمیکنم برا پوست مشتری و خودم با توجه به پوست مشتری رنگ ترکیب میکنم و همین باعث میشه که کار من منحصر بفرد بشه. چقدرر جهان رو حساب و کتابه و چقدر من تواضع و اون شوق به یادگیری ازاده رو تحسین میکنم و دوسش دارم . اگر پیش اون خانمی که رنگها رو یاد میداد نمیرفت وایسه و کار یاد بگیره و تواضع به خرج نمیداد، با یه بار تندخویی و بداخلاقی کلااا جا میزد و میگفت که غرور من لکه دار شد و از این حرفاع…. ولی میگه نع، این جزوی از روند تکاملی منه و من باید رنگها رو یاد بگیرم و هرچه قدر هم میخواد اون بنده خدا بدقلق باشه، چون کارش حرفه ای و بلد کاره به اصطلاح، من باااید ازش یاد بگیرم. من به شخصه دارم اینا رو یاد میگیرم و سعی میکنم که اینا رو اجرا کنم توی زندگیم و اون تواضع ازاده رو ….

    😍——— The most natural result  ——–😍

    ( ما وایمیسیم تا تو بیای و روی صورت من کار کنی!!! ) واقعااا وقتی که کارت حرفه ای و درجه ۱ باشه واقعا وقتی که کارت تک باشه توی اون عرصه، افراد حاضرن هر چی بگی بهاش رو بپردازن و تازه تا ساعت ۴ صبح هم برات دست و پا میشکنن که فقط روی صورتشون کار کنی… ✅

    ( تو چکار میتونی بکنی که نتیجه بهتری از تو ببینه؟)✅

    تو اگه بیای پیش من و من کارت رو به بهترین نحو خودم انجام بدم تو میری ومیشی reputation( شهرت و آوازه) و advertise ( آگهی و تبلیغ) من و دیگه نیازی نیست من پول الکی تبلیغ و اینا بدم‌. به قول استاد مگه راهی مگه تبلیغی بهتر، کم دردسرتر، بی هزینه تر داریم ما؟!!! وقتی که کارت و خدماتت عاالی باشه مشتری هات برات مشتری میارن به همین سادگی…

    من یه داستانی رو از خودم در رابطه با همین موضوع بگم: چند سال پیش من تابستون میرفتم پیش یه استاد صافکار ماشین ، تا صافکاری یاد بگیرم. اون مغازه و صافکاری اوسام توی یه خیابون سطح پایین و خیلیی ساده بود و توی اون خیابون فقط همین کارگاه های نجاری و اینا بود و کلیی بگم جایی نبود که زیاد مردم رفت و آمد کنن تا کسی ایشون رو بشناسه.  ولی همیشهههه تا جایی که من یادم میاد ، این اوسام که اسمشون هم سید عباس هست مثل استاد، موقعی نبود که مشتری نداشته باشن و به هرحال اون پارکینگ صافکاری شون خالی از ماشین باشه. در ضمن ایشون اول توی یه خیابون اصلی و یه جورایی مرکز شهر و جای شلوغ صافکاری داشتن و بعد منتقل کرده بودن به اون خیابون … . همیشه برام سوال بود که چجوره که این با اینکه اصلااا مکان مناسبی نداره ولی همیشه سرش شلوغه ؟ و بعد ها و مخصوصا همین یکی دو سال پیش می بردم به این قضیه بعد از اینکه کلیی فکر کردم. اوسای من  فوق العاده آدم خوش اخلاق و خوش مشربی بود وهست الان هم که گهگداری بهش سر میزنم فوق العاده ادم خنده رو و به طور کلی ادم باحال و مشتیه. و در کنار این کارش هم توی صافکاری فوق العاده هست یعنی اگر مثلا گلگیر ماشین تو رفته باشه، مثل روز اول از اب درش میاره و کار ایشون هم مثل ازاده جان تکه. میگم هم از نظر اجتماعی ادمیه که بقیه دوسش دارن و براش ارزش قائلن و هم از نظر حرفه ای بودن توی کار خودش عاالیه. یعنی اگر یه کسی میمومد پیش ایشون امکان نداشت که راضی نباشه از کارش و اوسا عباس هم فوق العاده انصاف داشت توی کار ویادمه اگر مثلا کسی میگفت کمتر و اینا حساب کن به راحتی و از دل میگفت قابلتون رو تداره و کلی ازش کم میکرد تا بنده خدا راضی بره. به قول ازاده جان برکت یعنی همین. یعنی مشتری راضی بره. یادمه یه مشتری داشت از یه منطقه پولدار شهر میومد و اون ادم هم کلیی ثروتمند بود و استاد دانشگاه هم بود و چند تا کشور خارجی رفته بود ، و همچون ادمی از ادرس قبلی ، کلییی پرس و سوال کرده بود تا ادرس جدیدش رو پیدا کنه. اینا واقعااا الان خیلی بهتر برام جا افتاده و الان درکش میکنم که چجور همیشه با حداقل امکانات مشتری هاش رو داشت هر که یه بار میومد پیشش میشد مشتری همیشگی و دائمش.

    به قول استاد ببنید( ریشه ها کجا بود؟؟!) اگر ازاده جان الان این شخصیت و نتایج رو داره نگاه کنید به گذشتش و ریشه هاش که از کجا شروع شده و به کجا رسیده….

    خدا رو شکر بابت خلق انسانهای شریف و دوست داشتنی مثل شما خدا حفظتون کنه. من که سیر نمیشم از دیدن این مصاحبه هر چه قدر هم ببینم بازم یه چیزلی جدیدی دستگیرم میشه و بیشتر یاد میگیرم. سپاسگزارم در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند 🙂

    ادامه دارد.‌‌…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: