مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- پیشرفت = بهبودهای کوچک اما ادامه دار؛
- حیاتی ترین اصل کسب و کار: دایره برتری ات را بشناس و روی بهبود آن، تمرکز کن؛
- توانایی شما در حل مسائل دیگران، برای کسب و کار شما مشتری می سازد؛
- کلید پر رونق کردن کسب و کار؛
- سرمایه اصلی من؛
- “تخصص” و “توانایی” شما وقتی مورد توجه مشتریان قرار می گیرد که بتواند مسائل آنها را حل کند؛
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD356MB23 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 62 | تمرکز بر دایره برتری ام22MB23 دقیقه
سلام و درود به استاد عزیزم و آزاده جان دوست داشتنی و همه بچهای سایت.
چقدر همین ابتدای کار من روحیه پژوهشگری و جست و جو گری ازاده جان رو تحسین میکنم. از خودش پرسیده( مزیت بند نسبت به وکس چیع؟!) و جست و جو کرده و یه کارتی رو درست کرده که مزیت هاشو نوشته.تازه اون وقت هم،نه گوگل بوده نه اینترنتی نه سایتی…. — به دنبال علم بروید اگر در چین باشد—
* برای شروع و انجام هر کاری، جست و جو کنیم و همه جوانب رو مدنظر داشته باشیم.✅
( من همون بندو گفتم بندینگ😂🤣) اینجا رو دیگه نتونستم تحمل کنم از خنده. واقعا ازاده جان شخصیت کاریزماتیک و جذابی دارن.
( من میخواستم مشتری ها صبر کنن تا من وقت داشته باشم)✅
( من میخواستم دنبال کاری برم که تخصصی تر باشه و همه نتونن انجامش بدن) به قول معروف دست کم باشه توی اون کار✅
(توی امریکا کسی ارایش نمیکنه و همه میگفتن نمیشه) واقعااا چقدر لذت بخشه وقتی کاری که دیگران میگن نمیشه و نمیتونی انجامش بدی رو ، انجام بدی و نشون بدی که میشه ...
وقتی توی مسیر درست حرکت کنیم همه اتفاقاتی که برا ادم رخ میده بعدهاااا میفهمه که همش به صلاحش بوده و و بعدااا به کارش خواهد اومد .ازاده جان گفتن که اون رنگ شناسی و یاد گرفتن رنگها باعث شد که بعدهااا کار من تکی بشه چون من رنگ آماده استفاده نمیکنم برا پوست مشتری و خودم با توجه به پوست مشتری رنگ ترکیب میکنم و همین باعث میشه که کار من منحصر بفرد بشه. چقدرر جهان رو حساب و کتابه و چقدر من تواضع و اون شوق به یادگیری ازاده رو تحسین میکنم و دوسش دارم . اگر پیش اون خانمی که رنگها رو یاد میداد نمیرفت وایسه و کار یاد بگیره و تواضع به خرج نمیداد، با یه بار تندخویی و بداخلاقی کلااا جا میزد و میگفت که غرور من لکه دار شد و از این حرفاع…. ولی میگه نع، این جزوی از روند تکاملی منه و من باید رنگها رو یاد بگیرم و هرچه قدر هم میخواد اون بنده خدا بدقلق باشه، چون کارش حرفه ای و بلد کاره به اصطلاح، من باااید ازش یاد بگیرم. من به شخصه دارم اینا رو یاد میگیرم و سعی میکنم که اینا رو اجرا کنم توی زندگیم و اون تواضع ازاده رو ….
😍——— The most natural result ——–😍
( ما وایمیسیم تا تو بیای و روی صورت من کار کنی!!! ) واقعااا وقتی که کارت حرفه ای و درجه ۱ باشه واقعا وقتی که کارت تک باشه توی اون عرصه، افراد حاضرن هر چی بگی بهاش رو بپردازن و تازه تا ساعت ۴ صبح هم برات دست و پا میشکنن که فقط روی صورتشون کار کنی… ✅
( تو چکار میتونی بکنی که نتیجه بهتری از تو ببینه؟)✅
تو اگه بیای پیش من و من کارت رو به بهترین نحو خودم انجام بدم تو میری ومیشی reputation( شهرت و آوازه) و advertise ( آگهی و تبلیغ) من و دیگه نیازی نیست من پول الکی تبلیغ و اینا بدم. به قول استاد مگه راهی مگه تبلیغی بهتر، کم دردسرتر، بی هزینه تر داریم ما؟!!! وقتی که کارت و خدماتت عاالی باشه مشتری هات برات مشتری میارن به همین سادگی…
من یه داستانی رو از خودم در رابطه با همین موضوع بگم: چند سال پیش من تابستون میرفتم پیش یه استاد صافکار ماشین ، تا صافکاری یاد بگیرم. اون مغازه و صافکاری اوسام توی یه خیابون سطح پایین و خیلیی ساده بود و توی اون خیابون فقط همین کارگاه های نجاری و اینا بود و کلیی بگم جایی نبود که زیاد مردم رفت و آمد کنن تا کسی ایشون رو بشناسه. ولی همیشهههه تا جایی که من یادم میاد ، این اوسام که اسمشون هم سید عباس هست مثل استاد، موقعی نبود که مشتری نداشته باشن و به هرحال اون پارکینگ صافکاری شون خالی از ماشین باشه. در ضمن ایشون اول توی یه خیابون اصلی و یه جورایی مرکز شهر و جای شلوغ صافکاری داشتن و بعد منتقل کرده بودن به اون خیابون … . همیشه برام سوال بود که چجوره که این با اینکه اصلااا مکان مناسبی نداره ولی همیشه سرش شلوغه ؟ و بعد ها و مخصوصا همین یکی دو سال پیش می بردم به این قضیه بعد از اینکه کلیی فکر کردم. اوسای من فوق العاده آدم خوش اخلاق و خوش مشربی بود وهست الان هم که گهگداری بهش سر میزنم فوق العاده ادم خنده رو و به طور کلی ادم باحال و مشتیه. و در کنار این کارش هم توی صافکاری فوق العاده هست یعنی اگر مثلا گلگیر ماشین تو رفته باشه، مثل روز اول از اب درش میاره و کار ایشون هم مثل ازاده جان تکه. میگم هم از نظر اجتماعی ادمیه که بقیه دوسش دارن و براش ارزش قائلن و هم از نظر حرفه ای بودن توی کار خودش عاالیه. یعنی اگر یه کسی میمومد پیش ایشون امکان نداشت که راضی نباشه از کارش و اوسا عباس هم فوق العاده انصاف داشت توی کار ویادمه اگر مثلا کسی میگفت کمتر و اینا حساب کن به راحتی و از دل میگفت قابلتون رو تداره و کلی ازش کم میکرد تا بنده خدا راضی بره. به قول ازاده جان برکت یعنی همین. یعنی مشتری راضی بره. یادمه یه مشتری داشت از یه منطقه پولدار شهر میومد و اون ادم هم کلیی ثروتمند بود و استاد دانشگاه هم بود و چند تا کشور خارجی رفته بود ، و همچون ادمی از ادرس قبلی ، کلییی پرس و سوال کرده بود تا ادرس جدیدش رو پیدا کنه. اینا واقعااا الان خیلی بهتر برام جا افتاده و الان درکش میکنم که چجور همیشه با حداقل امکانات مشتری هاش رو داشت هر که یه بار میومد پیشش میشد مشتری همیشگی و دائمش.
به قول استاد ببنید( ریشه ها کجا بود؟؟!) اگر ازاده جان الان این شخصیت و نتایج رو داره نگاه کنید به گذشتش و ریشه هاش که از کجا شروع شده و به کجا رسیده….
خدا رو شکر بابت خلق انسانهای شریف و دوست داشتنی مثل شما خدا حفظتون کنه. من که سیر نمیشم از دیدن این مصاحبه هر چه قدر هم ببینم بازم یه چیزلی جدیدی دستگیرم میشه و بیشتر یاد میگیرم. سپاسگزارم در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند 🙂
ادامه دارد.…..