گفتگو با دوستان 62 | تمرکز بر دایره برتری ام

سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین و آزاده دوست داشتنی

تشکر میکنم ازتون به خاطر این گفتگوی پر بار و پر از آگاهی و الهام بخش .

همونطور که استاد فرمودن آدم وقتی صحبتهای انسانهای موفق رو می شنوه یا زندگیشون و شرایط الانشون رو می بینه دقیقا مثل اینه که یه درخت به بار نشسته رو می بینه ولی ما باید دنبال ریشه ها بگردیم و ببینیم پایه های درست و محکمی که از اول اینجور آدمها چیدن و به چنین جاهایی رسیدن چی بوده .

من وقتی صحبتهای آزاده جان رو گوش میکردم مهمترین چیزی که از سخنانشون درک کردم احساس لیاقت خوبی بود که ایشون داشتن . از همون سن کم که مشغول به کار شدن در برخورد با رییس موسسه که درخواست حقوق بیشتر دادن با اینکه مدرک دانشگاهی نداشتن یا حتی قبلترش وقتی که رفتن و درخواست کار کردن تو موسسه آموزش زبان رو دادن با اینکه یه دختر ۱۷ یا ۱۸ ساله بودند و خیلی رفتارهای دیگه شون که برای من نشان از اعتماد بنفس بالا و احساس لیاقت زیاد تو وجود ایشون داره .

استاد جان من وقتی که قسمت اول گفتگو با آزاده جان رو گوش کردم بعد که فایل تموم شد سریع ذهن مقایسه گرم بهم گفت که ببین آزاده چند سال از تو بزرگتره ولی ببین چقدر موفقه چقدر پیشرفت کرده ولی تو هنوز به هیچی نرسیدی و شروع کرد به سرزنش من . بعد یادم افتاد به یکی از جلسات دوره دوازده قدم که شما میگفتین نباید خودتون رو با دیگران مقایسه کنید به این دلیل که شما نمی دونید دقیقا اونها از کجا و با چه باورهایی شروع کردن شما باید خودتون رو با گذشته خودتون مقایسه کنید . و من برگشتم به ۱۸ سالگی خودم و خودم رو تو اون سن با آزاده جون مقایسه کردم و دیدم که من اون موقع خیلی اعتماد بنفس پایینی داشتم با اینکه تو کنکور سراسری با رتبه زیر هزار قبول شده بودم و تو بهترین دانشگاه قبول شده بودم ولی اعتماد بنفس خیلی پایینی داشتم حتی بعد از اینکه فوق لیسانس هم گرفتم نمی تونستم برم جایی و درخواست کار بکنم و تواناییهامو بگم . بعد از آشنایی با استاد و آموزشهاشون تازه فهمیدم که ایراد کارم کجاست و فهمیدم من چون خودم برای خودم ارزش قائل نیستم دنیا هم به من ارزشی نمیده . و هنوز هم دارم روی احساس لیاقتم کار میکنم و خیلی هنوز جای کار دارم .

موضوع دیگه ای که تو صحبتهای آزاده نظرم رو به خودش جلب کرد جدیت و تمرکزش روی هدفی بود که در نظر داشت و واقعا برای من تحسین برانگیز بود. و بعد جسارتشون تو مهاجرت کردن و با اینکه شرایط عالی تو ایران داشتن و همه چی براشون ایده آل بوده همه چی رو رها میکنن و مهاجرت میکنن و همینطور که استاد بارها گفتن خداوند به شجاعان پاداش میدهد آزاده جان هم پاداش جسارت و شجاعتشون رو گرفتن.

نکته قابل توجه دیگه صحبتهاشون این بود که وقتی مهاجرت کردن تسلیم شرایط بد نشدند و خودشون رو لایق شرایط خوب میدونستن و حرکت کردن و خداوند هم چقدر عالی با قرار دادن دستهای مهربونش سر راه آزاده جان بهشون کمک کرد که به اون شرایط عالی برسن.

همونطور که استاد عزیزم اشاره کردن صداقت آزاده جان تو کارشون قابل تحسینه و به نظر من مثالی که ایشون زدن نشون دهنده باور فراوانی هم میتونه باشه که آدم وقتی یه مشتری براش میاد فکر نکنه که دیگه همینه و باید تا جایی که میشه سعی کنه از اون مشتری پول بگیره وموضوع بعدی اینکه رضایت مشتری خیلی مهمه . استاد جان من خودم یه فروشگاه لباس فروشی دارم و این موضوع رو درک کردم که اگه صداقت داشته باشی و به مشتریها کمک کنی که بتونن انتخاب درست و خوبی داشته باشن فارغ از این که ازت خرید کنن یا نه، همین اخلاق باعث میشه که اتفاقا مشتریها بهت اعتماد کنن و مشتری ثابتت بشن و هر جا میرن ازت تعریف کنن و همین میشه بزرگترین تبلیغات برای کسب و کارت.

استاد جان این گفتگو نکته های بسیار بسیار زیادی داشت و خیلی به من انگیزه داد برای ادمه دادن و ناامید نشدن و اینکه شما گفتین که فقط با کسایی صحبت میکنین که نتایج بزرگ مالی گرفته باشن یه انگیزه مضاعفی به من داد که جدیتر روی خودم کار کنم و پیشرفت کنم تا بتونم یه روز من به جای آزاده جان روی اون صندلی بشینم و با شما صحبت کنم و داستان موفقیتم رو براتون تعریف کنم . به امید اون روز 🌹🌹🌹

دوستتون دارم و روی ماهتون رو از دور می بوسم 😘😘😘