گفتگو با دوستان 62 | تمرکز بر دایره برتری ام

امروز رفتم استدیو یک وسیله ای بردارم بعد که میخواستم بیام بیرون چراغها رو خاموش کردم، با خودم گفتم اوکیه لازم نیست چراغ روشن باشه… اومدم توی کوچه دیدم یک وسیله دیگه رو جا گذاشتم همینطور که برمیگشتم با خودم گفتم من به غیب ایمان دارم، من به چیزی که نمیبینم ولی وجود داره و داناییه برتر ایمان دارم، برگشتم چراغ رو روشن کردم و وسیله رو برداشتم، بعد با خودم گفتم اشکال نداره روشن بزار چراغ رو…

.

این روزها از خدا خواستم در راه عملگرا بودن کمکم کنه

.

من چند وقتیه به یک تضادهای مالی برخوردم، با خودم میگم دلیل ش مهم نیست چی گذشته ها گذشته، باور میسازم از این به بعد رو درستش میکنم…

فایل رو که گوش کردم یادم اومد که منم این خصوصیات رو دارم

خدایا شکرت خدایا شکرت

دقیقه ۱۵:۰۶ فایل

خدای من بعضی وقتها واقعا نمیدانم از چه کلمه ای استفاده کنم که نشون بده بهت که چقدر سپاسگزار تو هستم ولی خوب تو قبل از اینکه من بنویسم میخونی و قبل از اینکه بگم می‌شنوی و هر آنچه در قلب منه تو میدونی

ولی من آدمم چه کنم، دوست دارم ابزار علاقه م بهت خودم م راضی کنه تو راضی باش

الان فایل رو استپ کردم

۱_ من دقیقا همین هستم

الان قرارداد چهار میلیون تومنی رو کردم پونصد هزار تومن چون کار مشتری با یک مدل کار دیگه ای راه میفته و این بار اول من نیست که نمیگم، خوب این مشتری که نمیدونه، بزار من شود خودمو ببرم…

۲_ من کیفیت خودم و مهارت م و کارم خاصه برای همینه که مشتری ها خودشون بدون گفتن من و درخواست من دارن تبلیغ منو میکنن

خدای من

در تمام زندگی م این کار رو انجام دادم چون توانایی ش رو بهم دادی و لذت بردم ازش و راستی و درستکاری رو سعی کردم همیشه داشت باشم و تو امروز داری بهم مهر تایید میزنی میگی شیرین تو از مدتها پیش راهت رو شروع کردی

تو در مسیر رسیدن به خواسته هات هستی ادامه بده

امروز که در آستانه برداشتن قدم بعدی تکاملی م هستم و با توکل به تو دارم مهاجرت میکنم تو تاییدم میکنی

به اندازه هر ثانیه ای زندگی کردم ازت ممنونم

خیلی خیلی خیلی خوشحالم که تایید شده خدایا ممنونم عزیزم

ممنونم که خیلی خیلی خلاق هستم خیلی کار بلد هستم

خیلی خیلی خیلی ممنونم

تو امروز با این مثال که زدی از طریق آزاده جون، و قبلش هم هدایتم کرده بودی که با خودم مرور کنم که:

« من به غیب ایمان دارم، من به چیزی که نمیبینم ولی وجود داره و دانایی برترِ اینا دارم»

بهم گفتی شیرین راهت رو ادامه بده تو با من معامله کن، پاداش تو رو من میدم، من مشتری توام، من اونقدر پول بهت میدم که راضی و خشنود بشی.

خدای من

عزیزم

ممنونم