گفتگو با دوستان 63 | مسیر می تواند همواره روان باشد

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • اعتماد به نشانه های خداوند؛
  • “نگاه توحیدی”، سرمنشا امیدواری در هر شرایطی است؛
  • شرکی مخفی به نام “وام”؛
  • “وام” یعنی حساب کردن روی چیزی که آن را نداری؛
  • قرار نیست برای موفق شدن، شکست بخوری و دوباره بلند شوی و…
  • دلیل موفقیت افرادی که بارها شکست خورده اند اما در نهایت موفق شده اند، آن شکست ها نیست بلکه درسی که بالاخره از آن شکست ها گرفتند؛
  • از مسیر روان و هموار هم می توان درس های سازنده را آموخت؛

منابع بیشتر

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

146 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اندیشه افشین» در این صفحه: 1
  1. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2971 روز

    سلام استاد عزیزم

    چقدر خوشحال شدم که این مصاحبه ادامه داره . من فکر کردم قسمت ۶۲ آخرین قسمت بود و این چند روز مدام میگفتم چرا استاد صحبت خاصی نکرد و چرا اشاره ای به قانون و سختی هایی که میتونند کمتر باشند نکرد . و الان که متوجه شدم قسمت ۶۳ را گذاشتید و همچنان صحبت ها ادامه داره خیلی خوشحال شدم.

    استاد دقیقا شما درست میگید . اگر کسی در دام مشکلات و سختی ها و بیماری ها باشه با این صحبت ها میتونه بلند بشه ولی نیاز به عزت نفس بالایی داره که این حرفها را باور کنه . من خودم از وقتی با شما آشنا شدم تا چند سال فقط حال خوب و موفقیت های کوچیک را تجربه کردم و میتونم بگم من توی اون برهه همون آدم قبلی بودم که حالش خوب شده بود و دیگه دنبال صعود به مرحله بالاتر بودم تا اینکه ورژن جدید روانشناسی ثروت یک تولید شد و من در جلسات ۲ و ۴ این دوره با مفهموم صحیح تری از اهرم رنج و لذت آشنا شدم و متوجه شدم که اصلا نمیتونم حد بالای ثروت را تجسم کنم و به محض اینکه زندگی لاکچری را در تمام ابعاد تجسم میکردم به طرز خیلی بدی میترسیدم و وحشت میکردم . نمیتونستم بپذیرم که زندگی در تمااااام ابعاد میتونه اوکی باشه و اون‌ موقع بود که فهمیدم من نمیتونم ثروت را با سلامتی و خوشبختی بپذیرم و من اونجا بود که به ازای هر موفقیتی که در کارم که تازه شروعش کرده بودم بدست میاوردم ، وحشت و ترس از ثروتمند شدن را تجربه میکردم و واقعا نمی فهمیدم که ریشه این احساسات بد در کجای من نهفته هستند نمیفهمیدم که نمیتونم باور کنم که میشه همزمان ثروتمندو شاد و سالم بود.

    شاید قابل باور نباشه اما شما ۱۰۰ ٪ درست میگید که بیماری را خود افراد برای خودشون بوجود میارند . دوست خودم اتفاقی که براش افتاد این بود که پسرخاله ش ازش خواستگاری کرد و با مخالفت شدید خانواده دختر مواجه شد و این مخالفت ۱۲ سال طول کشید و پسر و دختر که خانواده ای سنتی داشتند در تب و تاب و آرزوی بودن زیر یک سقف می سوختند تا اینکه بالاخره بعد از ۱۲ سال خانواده دختر موافقت کردند و در عین ناباوریِ دختر و پسر ، بالاخره اونها باهم ازدواج کردند و پسر که این حد از خوشبختی را نمیتونست باور کنه بیمار شد و یک سال بعد از ازدواج در حالیکه فرزندشون تازه متولد شده بود سرطان گرفت و هنوز هم در حال درمان هست و اونها نتونستند خوشبختی را در تمام ابعاد داشته باشند . میخوام بگم استاد عزیزم هرچقدر شما فریاد بزنید اگر کسی در مدار مشیت الهی نباشه قطعا زمین خوردن را تجربه میکنه اما بالاخره در مسیر صحیح و در مدار خداوند قرار میگیره ان شاالله و اون‌ وقته که دیگه با تمام وجودش حرفهای شما را باور میکنه .

    واقعا بیماری حاصل عدم پذیرش خوشبختی در تمام ابعاده . بیماری یک ترمز شخصیه . من الان میتونم باور کنم که همه چیز میتونه خوب باشه و این ذهن ماست که هنوز اینو باور نکرده .

    ما الگوهای خوبی نداشتیم . در تمام کتاب های داستان و رمان و فیلم و سریال ها و قصه ها به ما گفتند بعد از پشت سر گذاشتن هزاران سختی و فراز و نشیب فلان اتفاق خوب افتاد و پایان . و ما هیچوقت بعد از پایان را ندیدم و باور کردیم که ” رسیدن ” یعنی پایان . و هیچوقت بعد از پایان را ندیدیم و خوشبختی و خوشحالی و سلامتی و یک زندگی نرمال و طبیعی را که بعد از هر موفقیتی بدست میاد ، برای ما به تصویر نکشیدند و فیلمش را نساختند .

    خود من بعد از تجربه‌ های شخصی که فقط میتونم بگم بهای خواسته هام بود و بهای باور نکردن حرفهای استاد و باور کردن دارو ها و قرص ها ، به این جایی رسیدم که میتونم با تمام وجودم فریاد بزنم فقط حرفهای استاد را باور کنید . من ناخواسته یک سری هاش را باور نکردم و سیلی های پی در پی خوردم .

    الان هرروز داره جهان اطرافم بهتر میشه . من با هربار که استاد به کامنتم ستاره نمیده بیشتر روی خودم کار میکنم و بیشتر میفهمم که از مدار خارجم . بیشتر روی خدا حساب میکنم و میرم اون کامنت خالی از ستاره استاد را میخونم و میفهمم که مسیر فکریم اشتباه بوده و خودمو می بندم با فایل ها و با تمام تلاشم ذهنم را در اختیار میگیرم و صبر میکنم تا نتایج رخ بده و با کمی صبر و انطباق فرکانسی من اون خواسته رخ میده .

    هیچی برام لذت‌بخش تر از این نیست که ثروتمند بشم و بقیه پکیج موفقیت را همزمان داشته باشم و اینو تازه باورش کردم . و اتفاقا خداوند در اون پکیج حضورش خیلی پررنگ تره .

    همه چیز آسون بدست میاد بشرطیکه ما این آسونی را باور کنیم و نخواهیم زور بزنیم براش . برای من یکی که زور نزدن خیلی سخته ولی الان خیلی بهتر شدم و خیلی راحت تر خودمو سبکبال و همسو با انرژی منبع میکنم . و فکر می‌کنم هرچه رهاتر باشم سبک تر و هم نواتر با خداوند هستم . خدایا شکرت

    ممنونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای: