گفتگو با دوستان 63 | مسیر می تواند همواره روان باشد

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • اعتماد به نشانه های خداوند؛
  • “نگاه توحیدی”، سرمنشا امیدواری در هر شرایطی است؛
  • شرکی مخفی به نام “وام”؛
  • “وام” یعنی حساب کردن روی چیزی که آن را نداری؛
  • قرار نیست برای موفق شدن، شکست بخوری و دوباره بلند شوی و…
  • دلیل موفقیت افرادی که بارها شکست خورده اند اما در نهایت موفق شده اند، آن شکست ها نیست بلکه درسی که بالاخره از آن شکست ها گرفتند؛
  • از مسیر روان و هموار هم می توان درس های سازنده را آموخت؛

منابع بیشتر

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    380MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 63 | مسیر می تواند همواره روان باشد
    23MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

146 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اندیشه افشین» در این صفحه: 1
  1. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2953 روز

    سلام استاد عزیزم

    چقدر خوشحال شدم که این مصاحبه ادامه داره . من فکر کردم قسمت ۶۲ آخرین قسمت بود و این چند روز مدام میگفتم چرا استاد صحبت خاصی نکرد و چرا اشاره ای به قانون و سختی هایی که میتونند کمتر باشند نکرد . و الان که متوجه شدم قسمت ۶۳ را گذاشتید و همچنان صحبت ها ادامه داره خیلی خوشحال شدم.

    استاد دقیقا شما درست میگید . اگر کسی در دام مشکلات و سختی ها و بیماری ها باشه با این صحبت ها میتونه بلند بشه ولی نیاز به عزت نفس بالایی داره که این حرفها را باور کنه . من خودم از وقتی با شما آشنا شدم تا چند سال فقط حال خوب و موفقیت های کوچیک را تجربه کردم و میتونم بگم من توی اون برهه همون آدم قبلی بودم که حالش خوب شده بود و دیگه دنبال صعود به مرحله بالاتر بودم تا اینکه ورژن جدید روانشناسی ثروت یک تولید شد و من در جلسات ۲ و ۴ این دوره با مفهموم صحیح تری از اهرم رنج و لذت آشنا شدم و متوجه شدم که اصلا نمیتونم حد بالای ثروت را تجسم کنم و به محض اینکه زندگی لاکچری را در تمام ابعاد تجسم میکردم به طرز خیلی بدی میترسیدم و وحشت میکردم . نمیتونستم بپذیرم که زندگی در تمااااام ابعاد میتونه اوکی باشه و اون‌ موقع بود که فهمیدم من نمیتونم ثروت را با سلامتی و خوشبختی بپذیرم و من اونجا بود که به ازای هر موفقیتی که در کارم که تازه شروعش کرده بودم بدست میاوردم ، وحشت و ترس از ثروتمند شدن را تجربه میکردم و واقعا نمی فهمیدم که ریشه این احساسات بد در کجای من نهفته هستند نمیفهمیدم که نمیتونم باور کنم که میشه همزمان ثروتمندو شاد و سالم بود.

    شاید قابل باور نباشه اما شما ۱۰۰ ٪ درست میگید که بیماری را خود افراد برای خودشون بوجود میارند . دوست خودم اتفاقی که براش افتاد این بود که پسرخاله ش ازش خواستگاری کرد و با مخالفت شدید خانواده دختر مواجه شد و این مخالفت ۱۲ سال طول کشید و پسر و دختر که خانواده ای سنتی داشتند در تب و تاب و آرزوی بودن زیر یک سقف می سوختند تا اینکه بالاخره بعد از ۱۲ سال خانواده دختر موافقت کردند و در عین ناباوریِ دختر و پسر ، بالاخره اونها باهم ازدواج کردند و پسر که این حد از خوشبختی را نمیتونست باور کنه بیمار شد و یک سال بعد از ازدواج در حالیکه فرزندشون تازه متولد شده بود سرطان گرفت و هنوز هم در حال درمان هست و اونها نتونستند خوشبختی را در تمام ابعاد داشته باشند . میخوام بگم استاد عزیزم هرچقدر شما فریاد بزنید اگر کسی در مدار مشیت الهی نباشه قطعا زمین خوردن را تجربه میکنه اما بالاخره در مسیر صحیح و در مدار خداوند قرار میگیره ان شاالله و اون‌ وقته که دیگه با تمام وجودش حرفهای شما را باور میکنه .

    واقعا بیماری حاصل عدم پذیرش خوشبختی در تمام ابعاده . بیماری یک ترمز شخصیه . من الان میتونم باور کنم که همه چیز میتونه خوب باشه و این ذهن ماست که هنوز اینو باور نکرده .

    ما الگوهای خوبی نداشتیم . در تمام کتاب های داستان و رمان و فیلم و سریال ها و قصه ها به ما گفتند بعد از پشت سر گذاشتن هزاران سختی و فراز و نشیب فلان اتفاق خوب افتاد و پایان . و ما هیچوقت بعد از پایان را ندیدم و باور کردیم که ” رسیدن ” یعنی پایان . و هیچوقت بعد از پایان را ندیدیم و خوشبختی و خوشحالی و سلامتی و یک زندگی نرمال و طبیعی را که بعد از هر موفقیتی بدست میاد ، برای ما به تصویر نکشیدند و فیلمش را نساختند .

    خود من بعد از تجربه‌ های شخصی که فقط میتونم بگم بهای خواسته هام بود و بهای باور نکردن حرفهای استاد و باور کردن دارو ها و قرص ها ، به این جایی رسیدم که میتونم با تمام وجودم فریاد بزنم فقط حرفهای استاد را باور کنید . من ناخواسته یک سری هاش را باور نکردم و سیلی های پی در پی خوردم .

    الان هرروز داره جهان اطرافم بهتر میشه . من با هربار که استاد به کامنتم ستاره نمیده بیشتر روی خودم کار میکنم و بیشتر میفهمم که از مدار خارجم . بیشتر روی خدا حساب میکنم و میرم اون کامنت خالی از ستاره استاد را میخونم و میفهمم که مسیر فکریم اشتباه بوده و خودمو می بندم با فایل ها و با تمام تلاشم ذهنم را در اختیار میگیرم و صبر میکنم تا نتایج رخ بده و با کمی صبر و انطباق فرکانسی من اون خواسته رخ میده .

    هیچی برام لذت‌بخش تر از این نیست که ثروتمند بشم و بقیه پکیج موفقیت را همزمان داشته باشم و اینو تازه باورش کردم . و اتفاقا خداوند در اون پکیج حضورش خیلی پررنگ تره .

    همه چیز آسون بدست میاد بشرطیکه ما این آسونی را باور کنیم و نخواهیم زور بزنیم براش . برای من یکی که زور نزدن خیلی سخته ولی الان خیلی بهتر شدم و خیلی راحت تر خودمو سبکبال و همسو با انرژی منبع میکنم . و فکر می‌کنم هرچه رهاتر باشم سبک تر و هم نواتر با خداوند هستم . خدایا شکرت

    ممنونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای: