گفتگو با دوستان 63 | مسیر می تواند همواره روان باشد

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • اعتماد به نشانه های خداوند؛
  • “نگاه توحیدی”، سرمنشا امیدواری در هر شرایطی است؛
  • شرکی مخفی به نام “وام”؛
  • “وام” یعنی حساب کردن روی چیزی که آن را نداری؛
  • قرار نیست برای موفق شدن، شکست بخوری و دوباره بلند شوی و…
  • دلیل موفقیت افرادی که بارها شکست خورده اند اما در نهایت موفق شده اند، آن شکست ها نیست بلکه درسی که بالاخره از آن شکست ها گرفتند؛
  • از مسیر روان و هموار هم می توان درس های سازنده را آموخت؛

منابع بیشتر

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    380MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 63 | مسیر می تواند همواره روان باشد
    23MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

146 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ابراهیم شادکام» در این صفحه: 1
  1. -
    ابراهیم شادکام گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    سلام به استاد عزیزم و به تمام اعضای خانواده ی عزیزم

    این جلسه و کلا این مصاحبه ی زیبا با عادله جان یه کلاس موفقیت فوق العاده بوده برام و قوانین دوره هایی که تا الان با استاد کار کردم رو در عمل دیدم و به شخصه هر قضیه ای که بیان میشد ذهنم زنگ میخورد که این نکته مثلا مال دوره ی عزت نفسه یا دوره ی عشق و مودته یا دوره ی ثروته

    و در کل این فایل ۲۴ دقیقه ای این قدر برام آگاهی داره و این قدر به یاد تجربیاتم در گذشته میوفتم

    که اگه بخوام تک تکشون رو بنویسم یه طومار بزرگ از دوره های استاد میشه

    به همین خاطر خلاصه ای از اون درک محدودم رو بیان میکنم.

    چقدر خوشحالم از بابت این نوع مصاحبه

    استاد شما نشون دادین که یه مصاحبه ی زیبا با آدم های موفق باید چطور باشه و چه نکاتی باید ازش گرفته بشه و چه سوالاتی باید پرسیده بشه چون در عمل وقتی که نتایج یک انسان رو در طول چندین سال بررسی کنین قشنگ میتونین درستی قانون رو هم با نتایج مناسبش و هم با نتایج نادلخواهش تایید کنین نه این که فقط برای خنده مصاحبه انجام بشه و در آخر هم بپرسین که آیا عاشق شدی؟😄

    جا داره همین ابتدای حرفام تشکر ویژه ای از عادله ی عزیز داشته باشم به خاطر این شجاعتی که داشت و صادقانه اومد داستان زیبای زندگیش رو با ما در میون گذاشت و واقعا تحسینش میکنم

    درس اولم از صحبت عادله ی عزیز در مورد رابطه ی عاطفی:

    این که اگه میدونم جایی از مسیرم اشتباهه بیام درستش کنم و اینو به خودم یادآوری کنم که اگه شرایط بده خود بخود درست نمیشه بلکه بدتر میشه که به قول خود عادله جان اگه همون ابتدای رابطه که متوجه شدم مسیرم اشتباهه رابطه تموم میشد این مشکلات به وجود نمیومد

    و باز هم عادله جان رو تحسین میکنم به خاطر شجاعتی که داشته و عزت نفس بالایی که داشته که تمام مسئولیت زندگیش و اشتباهاتش رو برعهده گفته و خودش حرکت کرده و شرایطش رو درست کرده و منتظر کسی نبوده که بیاد حالش رو خوب کنه یا از نظر مالی کمکش کنه.

    و باز هم عادله جان رو تحسین میکنم اون جایی که گفت به خاطر این که خیالم راحت باشه و بعدا احساس پشیمونی نداشته باشم کارهایی که میدونستم رو واسه رابطم انجام دادم که این به خاطر ارزشی بوده که برای خودش قائل شده

    درس بعدی در مورد وام گرفتن:

    این همون چیزیه که استاد توی ثروت ۱ در موردش صحبت کردن و از خودشون هم مثال آوردن.

    این قانون نشون میده که ممکنه یه نفر با وام قسمتی از مسیر رو به ظاهر خیلی سریع رشد کنه ولی اگه تکاملت رو نخوای طی کنی و بخوای لقمه ی بزرگتر از دهنت برداری حتما این لقمه تو گلوت گیر میکنه و یه جایی ضربش رو میخوری.

    درس بزرگ بعدی:

    این صحبتی که عادله جان توی آینه با خودش داشت که چند وقته که سراغ خدا رو نگرفتم و حالا وقتش رو ندارم و …

    این میتونه بزرگترین پاشنه ی آشیل من و فکر کنم تمام عزیزانی باشه که توی مسیر رشد حرکت میکنن

    که اولش با تمرکز بالا میایم روی باورهامون کار میکنیم و نتایج خوبی میگیریم ولی یادمون میره که دلیلش چی بوده و یا حتی ممکنه مغرور بشیم که آره من دیگه بلدم و گردنم هم کلفت شده و تبر هم بهش کاری نیست

    و همون جوری که قدم به قدم رشد کردیم

    همون جوری آروم آروم میایم میایم پایین

    و وقتی متوجه میشیم که تمام چیزایی که ساخته بودیم رو از دست دادیم

    من واسه این که هر بار قوانین رو به خودم یادآوری کنم توی گوشیم با برنامه ای که داره کاری کردم که هر ۵ دقیقه یکی از آگاهی هایی که از استاد یاد گرفتم و یادداشتشون کردم رو به عنوان پس زمینه بهم نشون بده

    و یکی از اون آگاهی ها اینه که

    ابراهیم هر چقدر هم رشد کردی مغرور نشو که من بلدم چون تو هیچی نمیدونی و اگه میخوای دائما رشد کنی باید به صورت دائمی روی خودت کار کنی.

    و البته این ویژگی عادله جان رو تحسین میکنم که مسائلش رو با خودش مطرح میکنه و با خودش در صلحه.

    و باز هم خداوند و باز هم توحید:

    عادله جان میگه من با تفکر در مورد این موضوع که خداوند بینهایت قدرتمنده و این جهان با عظمت رو با این زیبایی و دقت داره هدایت میکنه پس میتونه من رو هم به مسیر درست هدایتم کنه.

    و من زمانی میتونم بگم این باور رو نسبت به خدا دارم که «حرکت کنم» که البته این خودش تکامل میخواد و برای خودم چندین ماه طول کشید

    ولی تونستم بسازمش که از حرکت هایی که توی این چند وقته داشتم فهمیدم.

    که البته هر بار با قوی تر شدن این باور حرکت هام هم بزرگتر میشن.

    چنتا درس بزرگ از داستان خریدن خونه ها با وام:

    ۱.هیچ کسی نمیتونه با مسیر اشتباه به نتایج درست پایدار برسه چون بالاخره یه جایی از مسیر به اون سرند خدا برمیخوره پس اگه الان کسی موفقه به خاطر اینه که از مسیر درستی رفته

    ۲.قرار نیست برای موفق شدن شکست بخورم

    که اعتراف میکنم وقتی داشتم به داستان زندگی عادله جان گوش میدادم اون نجواهه اومد سراغم که ببین این قدر شکست خورده پس تو هم باید شکست بخوری هااا

    و از یه جنبه دیگه،که اگه میخوام جزو آدمای موفق باشم باید شکست بخورم که حالا بخوام توی درونم از شکست خوردن خوشم بیاد

    و این که اگه تا الان توی مسیر رشدم شکست نخوردم شک میکنم که نکنه مسیرم درست نیست.

    ۳. و باز هم نقش عزت نفس توی موفقیت و خوشبختیمون و سلامتیمون و ووو…

    این که بخوام به خاطر جلب توجه بقیه بلاهایی رو ناآگاهانه سر خودم بیارم که بعدا بگم آره من این سختی ها رو کشیدم تا همه دهنشون باز بمونه و بگن که چه آدم قدرتمندیه که با وجود این سختی ها به این جا رسیده

    و این همون مطلب مهمیه که استاد توی جلسه دوم دوره ی عزت نفس در موردش صحبت کرده

    که اتفاقا همین دیشب بهش رسیدم و برای بار چندم دارم این دوره ی زیبا رو کار میکنم.

    استاد،من اینو از شما یاد گرفتم که هر کسی ازم میپرسه چطور مثلا به فلان نتیجه رسیدی میگم که این قدر راحت و لذت بخش که حتی نمیتونی تصورش رو هم بکنی(و البته که بعد از تغییر باور هام و حرکت کردن به راحتی و با لذت دارم به خواسته ام میرسم) که بعدش بحث رو عوض میکردن

    چون جذابیتی براشون نداره چون منتظر سناریو جنگی و پر از تنش بودن در حالی که سریال زندگی من مثل سریال سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت پر از آرامش و شادی و لذت و راحتیه.

    بحث داشتن الگو:چیزی که دلیل اصلی به وجود اومدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا بوده تا ببینیم و بخواهیم.

    استفاده از تجربیات:استاد شما گفتین که انسان شجاع کسیه که تصمیم میگیره و عمل میکنه ولی انسان شجاع و باهوش کسیه که از تصمیماتش و تجربیاتش درس میگیره و عادله جان نشون داده که هم شجاعه و هم باهوشه.

    برای این که درس هامون رو بگیریم لازم نیست له بشیم و شکست بخوریم:

    چیزی که من قبل از آشناییم با استاد میدونستم این بود که خب تویی که میخوای موفق بشی باید خودت رو آماده کنی چون قراره کلی زمین بخوری و ضربه بخوری تا به نتیجه برسی

    مثل بازی بکس باید خودت رو آماده ی ضربه خوردن کنی و این قدر بجنگی تا پیروز بشی.

    عاشق این جمله ی استاد شدم که گفت:تا زمانی که درسش رو در مورد وام گرفتن گرفته هیچ وقت شکست نخواهد خورد

    وقتی این رو شنیدم یه آرامشی توی وجودم پخش شدکه از اطمینان به ثابت و بدون تغییر بودن قوانین سرچشمه داره و این که هیچ چیزی شانسی نیست و اگه میخوام توی بازی برنده بشم فقط کافیه قوانینش رو یاد بگیرم که در هر شرایطی ثابت هستن

    پس با خیال راحت بذار از زندگیم لذت ببرم و رشد کنم و حداقل نگران این بخش از کارم یا زندگیم که قانونش رو درک کردم نباشم

    بحث الگو های تکراری از اتفاقات نادلخواه زندگیمون که باز هم ثابت بودن قانون رو در مرحله ی اول بهم نشون میده.

    این جا بود که من به یاد اشتباهات تکراری زندگیم افتادم که با دوره های استاد تا جایی که تونستم اصلاحشون کردم

    و کلی هم خندیدم به گذشته ی خودم و میگفتم آخ آخ آخ ابراهیم از چه سوراخ هایی چندین بار نیش خوردی و حواست نبوده😄

    و همین جا فایل رو متوقف کردم و اون درس هایی که توی بحث رابطه و کار،توی این چند ساله از اشتباهات تکراریم گرفتم(که البته با دوره های استاد به این درک رسیدم) رو یک جا توی گوشیم نوشتم و هر بار نکات بیشتری رو بهشون اضافه میکنم تا یادم باشه و حواسم باشه چه رفتاری و چه باوری چه نتیجه ای داره

    و اگه نتیجه ی جدید میخوام باااید رفتارم و باورهام رو عوض کنم.

    چرا زندگی نباید همیشه گل و بلبل باشه؟!

    همین الان که اینو مینویسم این نجوا هست که میگه مگه میشه همه چی گل و بلبل باشه،اگر هم بشه زندگی لذتی نداره و لوس میشه

    ولی به خودم یادآوری میکنم که:

    ۱.لذت من در زمان هایی هست که توی مسیر درست هستم و شادم و دارم توی مسیر خواسته هام حرکت میکنم

    ۲.درسته،تضاد ها هستن. ولی آیا این خدای قدرتمندی که «خودش» کل این جهان و این قوانین رو خلق کرده و به گفته ی خودش از رگ گردن به من نزدیک تره

    و راه حل تمام مسائل رو بلده و در هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه

    آیا این توانایی رو نداره که با قوانینش زندگی من رو گل و بلبل تر کنه؟!

    کل این جهان که مسخر منه و خدایی که کل این جهان رو خلق کرده هم هر لحظه کنارمه و همراهمه

    پس آیا واقعا با وجود این شرایط رویایی لایق این نیستم که یه زندگی گل و بلبل رو تجربه کنم؟!

    و باز هم استاد با این ذهن قدرتمندی که تربیت کرده واسه تمرکز بر روی زیبایی ها میاد کل این داستان های سخت و شکست ها رو میذاره کنار و میگه حالا بیایم روی نتیجه ی الان تمرکز کنیم

    چون استاد میدونه قانون تمرکز رو و میدونه که مهم نیست با چه دلایل منطقی ای تمرکزت روی بد بختی هاست و حالت بده چون در هر شرایطی احساس بد = بد اتفاقات

    و احساس خوب= اتفاقات خوب

    نکته ی بعدی اینه که خداوند به طرق مختلف داره راه رو بهمون نشون میده و اگه بهش گوش بدیم خودمون میتونیم درک کنیم و قدرت تشخیص داریم(با احساسمون)که آیا راهی که میریم درسته یا نه

    ولی این جا فقط دونستن کافی نیست

    چون خداوند نزدیکه و اجابت میکنه درخواستم رو به شرطی که من هم من هم اجابتش کنم یعنی به شرطی که ایمان داشته باشم و به حرفش گوش بدم و «عمل کنم»

    و تا زمانی که به الهاماتم عمل نکنم نمیتونم بگم که ایمان آوردم به خدا

    و این کل اون چیزیه که توی این مدت آشناییم با استاد دارم روش کار میکنم

    «عمل به الهامات» اون چیزیه که باعث ایجاد تفاوت بین الانم با ۶ ماه پیشم شده که همین آگاهی ها رو داشتم ولی بهشون عمل نمیکردم

    و در آخر هم نکته ایی که از عادله جان در مورد خانواده ی ثروتمندش یاد گرفتم اینه که

    مایی که این جا دور هم جمع شدیم و این خانواده ی صمیمی رو ساختیم و تصمیم گرفتیم با تغییر باورهامون زندگی بهتری رو تجربه کنیم چقدر میتونیم کمک کنیم تا حداقل حداقلش فرزندامون زندگی بهتری رو تجربه کنن با تربیت متفاوت با جامعه و با باورهایی که از ما به عنوان والدینشون و بزرگترین الگوهاشون دریافت میکنن

    و اونا هم این باور های مناسب رو به نسل های بعد از خودشون منتقل میکنن

    و این نشون میده که با خوب زندگی کردنم چقدر کمک میکنم تا زمین جای بهتری برای زندگی دیگران بشه😊

    دوستون دارم و همتون رو به پروردگارم،تنها قدرت جهان میسپرم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: