مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- ورودی های ذهنی قدرتمند کننده؛
- اگر مسائل از ریشه حل نشود، خود را در سایر جنبه ها، گسترش می دهند؛
- “حال خوب داشتن”، از همه چیز مهم تر است؛
- بازتاب های سازنده “احساس خود ارزشمندی درونی” در شرایط بیرونی زندگی شما؛
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD599MB38 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 64 | سرمایه گذاری روی خودت37MB38 دقیقه
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست …
سلام ب استاد عزیز…خانم شایسته عزیز و ازاده خانم عزیز که واقعا ازاده و رهاست…وابسته و دلبسته ب هیچ چیز و هیچ شخصی نیست تنهای تنها مثل خدا اما وابسته و دلبسته ب ایشون هزاران نفر …
وظیفه خودم دونستم ب خاطر این همه موفقیت از ازاده خانم خوش صورت و خوش سیرت تشکر و قدردانی کنم همچنین از استاد عزیز بابت تهیه چنین فایلهایی…
ما در این سری از گفتگوهای استاد با دوستان یاد گرفتیم که تمام اتفاقات جایی در ذهن ادما رقم میخوره ….بیرون چیزی نیست که ب دنبالش باشیم تمام چیزها درون ماست که ب بیرون منتقل میشه …
نباید توقع داشته باشیم و همینطور منتظر باشیم تا کسی ب ما کمک کنه ولی ما این توانایی رو داریم که شرایط رو انطور که دوست داریم خلق کنیم ان وقت در جهان بیرون از طریق دستان خداوند درهای ثروت و فراوانی ب روی ما گشوده خواهد شد اما شرطش اینه که قدم اول از طرف ما برداشته بشه با نشستن و افکار مثبت خالی داشتن هیچ اتفاقی نمیفته…
هرچی هست درون ادماست که جهان بیرونش رو شکل میده ….جهان بیرون نمایشی از درون ادماست …یه بذر وقتی درون خاک قرار میگیره طبق الگوی نهادینه شده در درونش درجهان مادی آشکار میشه تا الگویی نداشته باشه اتل و باطل و سرگردان مثل خیلی از ادمهایی که دور و برمون میبینیم میشه و هیچ فایده ایی برای هیچ کس نخواهد داشت …
وقتی فردی از درون خودش رو ادم مهمی میبینه و جایگاه خودش رو در دنیا بسیار باارزش میدونه و برای خودش احساس لیاقت مندی میکنه فارغ از اینکه در چه موقعیت مالی و اجتماعی قرار داره جهان هم براش استین بالا میزنه و شرایط بیرونش رو متناسب با درون این ادم مهیا میکنه….
اصلا کاری نداره که گذشته این ادم چی بوده …این همون الگوی تعیین شده در وجود این ادم هست ..
من معتقدم ادمهایی که در زندگی موفق شدند بدون استثنا ادمهایی بودند که از قوانین جهان پیروی کردند چه اگاهانه چه نااگاهانه شاید خودشون این موضوع رو ندونن اما چیزی که هست واقعیته…
اینکه در چه خونواده ای بدنیا امده باشی ثروتمند یا فقیر برای جهان فرقی نمیکنه برای تو فرق میکنه …
همه ما انسانها از زمانی که پا ب این دنیا میذاریم یک امتیاز ویژه ایی از طرف خداوند ب تک تک ماها داده میشه این امتیاز ویژه همون مزرعه ذهن مون هست که بسیار مستعده هر چی که شما درون ان کشت میکنی همون رو برداشت میکنی
مهم نیست در چه کشور یا منطقه یا محله ایی بدنیا امده باشی جهان همواره به درون شما کار داره ب بذری که درون این مزرعه کشت میکنی و الگویی که درون این بذر قرار میدی کار داره
درون ما چیه …؟ ذهن ….
یعنی اگه از درون خودت رو ادم شل و ول و وارفته و ترسویی بدونی اگه خودت رو ادم بی اعتماد ب نفس و بی لیاقتی بدونی فارغ از اینکه در چه خانواده ثروتمندی بدنیا امده باشی جهان هیچ کمکی ب تو نمیکنه یعنی نمیتونه کمک کنه چون قوانین جهان این اجازه رو نمیده
همه چی ب باورهای درون ادما برمیگرده اینکه چه جوری این باورها از زمان کودکی در ما شکل میگیره و در بزرگسالی نتایج انرا تجربه میکنیم موضوعیه که داریم روش کار میکنیم ..
حتما و باید ب درون خودمون رجوع کنیم و علت نتیجه گرفتن یا نگرفتن جایی در درون ما قرار داره …همواره این سوالات رو از خودمون بپرسیم :
خودم رو چه جور ادمی میبینم…؟
ادم از قبل تسلیم شده ایی میبینم …؟
ادم ترسو و نگرانی هستم …؟
ایا من ادم بی عتماد ب نفس و وابسته ایی هستم ..؟
ادم خجالتی وکمرویی هستم …؟ یا نه ادم شجاع و نترسی هستم … اهل ریسک کردن هستم …؟
من نمیدونم اما اگه طالب نتایج بزرگ هستی اگه دوست داری تاریخ خوان نباشی و تاریخ ساز بشی باید حرکت کنی و نواقص درونت رو برطرف کنی چون بقول استاد جهان مثل انسان احساسات بشری نداره که دلش ب حالمون بسوزه …!
باید حرکت کرد با نشستن و شعار دادن هم چیزی حل نمیشه
ما در این گفتگوهای زیبا از ازاده خانم که چقدر با جزییات و زیبا صحبت کردند فهمیدیم که جهان هرگز با کسی شوخی نداره و ب حال کسی دل نمیسوزونه ایشون میگه با انکه غذا نداشتم بخورم اما صاحب کارم حتی انعام منو هم نصف میکرد و کامل بهم نمیداد اینا اون چیزهاییه که باید بقول استاد شاخکهای مارو تکون بده
اینکه من منتظر بمونم کسی از بیرون دست منو بگیره یا خداوند دلش ب حال من بسوزه ….هرگز از این خبرا نیست …جهان با سیستمی که خداوند تعیین کرده کار میکنه از خواب بیدار بشیم …
اینکه من در یک خونواده ثروتمندی بدنیا اومدم پس دیگه خیالم راحته از این خبرا نیست ..تو خودت چیکار کردی ؟
این ثروت هیچ ارتباطی ب تو نداره …انچه که تو خودت بدست میاری معیارت رو مشخص میکنه …
یا اینکه من در یک خانواده فقیر و متوسطی بدنیا اومدم پس هیچی نمیشم و نمیتونم رشد کنم یا ب ارزوهام برسم بازم از این خبرا نیست …
این خود تو هستی که مهمه ….
انچه که تو خودت بعنوان یک مخلوق خالق خلق میکنی مهمه ….نتایج دیگران رو ب حساب خودت نزن …یکی از جملات ازاده خانم که خوشم اومد این بود که من بعنوان یک خالق چیکار کردم ؟ میخوام رو پاهای خودم باشم و دستم تو جیب خودم بره ….
واقعا سهم من از زندگی کجاست …؟
چه کسی یا چه چیزی داره زندگی منو کنترل میکنه ..؟
ایا چیزی درون منه که داره منو و زندگی منو کنترل میکنه یا شرایط بیرونیه که داره منو کنترل میکنه …؟
چرا هر چی زور میزنم همون جایی که بودم هستم …؟
چرا هر چی که رو خودم کار میکنم باز از بقیه عقبترم …؟ ایا ایراد از نگاه منه یا از بلد نبودن قوانینه…؟
پس چرا من هیچ رشدی نکردم …؟
یا شاید رشد کردم اما خودم متوجه نیستم ..؟
من ب این دنیا نیومدم که یک پیرو باشم …من نیومدم که عادتهای شرطی شده اجداد خودم رو دوباره پیاده سازی کنم …
نقش من ب عنوان یک خالق چی میشه …؟
ب من یک ابزار قوی داده شده ب نام ذهن که باهاش زندگیم رو انطور که دوست دارم بسازم …
من یک پرنده نیستم که بر اساس غریزه عمل کنم …من یک انسان هستم نماینده خدا بر روی زمین …که قدرت خلق کنندگی دارم …اما برای خلق کردن ان چه که دوست دارم باید سازو کار ذهن رو بلد باشم …باید قوانینی که جهان بر پایه اون کار میکنه رو یاد بگیرم ..
باید یاد بگیرم مطالبی که در اینجا یا هر کتابی که میاموزم رو ب مرحله اجرا بگذارم یعنی این اموزشها رو تبدیل کنم ب فیزیک …
درسی که من از گفتگوهای استاد با ازاده گرفتم این بود :
هرکجا که داری زور میزنی بدون داری مسیر رو اشتباه میری …
منظورم این نیست که خودت رو ادم مظلومی نشون بدی بلکه وقتی قوانین جهان رو یاد میگیری میبنی هرکجا که داری زور میزنی داری از قدرت ماورایی ات بر علیه خودت استفاده میکنی ….
بسپار ب خداوند ….
جهان بر اساس نظم و قوانین خاصی جلو میره نیازی ب زور زدن نیست ….
فکر نکن کارهارو تو داری انجام میدی …تمام کارهارو خداوند داره برات انجام میده تو فقط باید این اجازه رو بهش بدی ….همین …زور نزن …صبر داشته باش ب خداوند ایمان داشته باش اعتماد کن …
مثالش : مثلا ازاده جان گفتن وقتی صاحب کارش جلو مشتری باهاش بد صحبت کرد ایشون هیچ مقاومتی نمیکرد ( حالا دانسته یا ندانسته ) و چیزی جز من متاسفم نمیگفت …در واقع داشت این اجازه رو ب جهان میداد که تو کارهارو برام انجام بده …
چه اتفاقی افتاد ..؟
بدون انکه خودش خبر داشته باشه …
مشتری صاحب کارش گویا ادم سرشناس و مهمی بوده ب صاحب کارش میگه شما طرز صحبت کردنت خوب نبود و باید جلوی من از این خانم معذرت خواهی کنی ….
این همون ایمان و صبری هست که ما ازش میگیم …این همون اعتماد کردن ب خداوند هست یعنی نیرویی بالاتر از ما که کارهارو ب زیباترین نحو ممکن انجام میده ولی تو باید بسپاری …
تو باید ب این جریان الهی این اجازه رو بدی که ورود کنه……. با افکاری که در ذهنت میپرورونی کارهارو خراب نکنی ….اجازه بدی خودش برات انجامش بده ..
ولی ب این معنا نیست که یه گوشه بشینی و غصه بخوری و ب صاحب کارت فحش بدی و نفرین و ناله کنی و از خداوند بخوای که صاحب کارت چوبش رو بخوره …نه هرگز …چنین نیست
تو ب کارت ادامه میدی در کمال ارامش و توجهت رو بر روی کارت قرار میدی بقیه رو جهان برات انجام میده بنابراین هر کجا داری زور میزنی بدون مسیر رو داری اشتباه میری …
گفتگوی زیبایی بود ….
برای کسانی که در این مدار هستن و طالب یاد گرفتن درس های واقعی یک زندگی موفقیت امیز هستن بسیار اموزنده ست …
اما برای کسانی که در این مدار نیستن یا این حرفها رو باور ندارندهیچ اتفاقی نمیفته چون این باور ماست که ب جهان ما انسانها معنا میده ….
بقول استاد خطاب ب بچه ها :
خب پدر بیامرز حالا که اینقدر حرفهای قشنگ تو کامنتت میزنی خب برو بهشون عمل کن …
مدتیه کامنت کم میذارم چون میخوام بیشتر عمل کنم …میخوام تمام مطالب اموخته شده در این سه سال رو بشکل یه جمله ساده در بیارم و بارها و بارها و روزها و ماهها فقط ب همون فرمول ساده ایی که درک کردم عمل کنم ….از پراکندگی مطالب و افکار بیرون بیام چون چیزی جز گیجی بهمراه نداره …
امیدوارم ب تمام خواسته ها و ارزوهاتون برسین …
تشکر ….