گفتگو با دوستان 65 | قدرت "انعطاف پذیری"

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • سمت خودت را به بهترین شکل انجام بده؛
  • اعتماد به نفس رشد یافته، استانداردهای درست برای فرد می سازد؛
  • “تواضع”، شما را هدایت می کند تا بی چون و چرا سمت خودت را انجام دهی؛
  • “درک قانون تکامل”، شما را هدایت می کند تا سمت خودت را انجام دهی؛
  • اگر سمت خودت را انجام دهی، خداوند همواره سمت خودش را انجام می دهد؛

 


منابع بیشتر

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    533MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 65 | قدرت "انعطاف پذیری"
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

216 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یاسر» در این صفحه: 2
  1. -
    یاسر گفته:
    مدت عضویت: 3101 روز

    سلام آبجی سعیده متن شما رو خوندم کلی درس داشت برای من ازتون سپاسگزارم

    توی درخواست های که این روزا از خدا داشتم الان توی این متن انگاری خدا داشت از زبان شما با من حرف میزد دقیقا چیزی و گفت که با درخواست و نشانه های من یکی بود چون دکتر چموش خان همیشه میخواد نشانه ها و الهامات اتفاقات خوب منو ناچیز بدونه اصلا بی ارزش کنه نزاره من قدم های بزرگ تر بردارم

    توی حرف هاتون داشتین از اتفاقات خوبی که خدا برای شما انجام داده میگفتین که یادآوری های شما یک داستانی از خودم رو یادم آورد گفتم اینجا بنویسم شاید برای شما یا دوستان عزیز این سایت فوق العاده ارزشمند استاد عباسمنش عزیزم نوری باشه برای تاریکی ها

    اون سالهای اولی که با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شده بودم من توی یک باتلاق وحشتناکی بودم

    یک موضوعی توی زندگیم پیش اومده بود من مجبور شدم برای حل اون مسئله برای اولین بار تو عمرم پول نزولی بگیرم تا اون بدهی رو بدم ولی نمیدونستم در اصل از چاله در اومدم رفتم تو چاه اینو بعدا فهمیدم

    اون موقع ها تازه با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شده بودم هنوز خوب نمیفهمیدم درخواست از خدا چطوره اصلا خوب نمیفهمیدم استاد عزیز چی میگن

    برای اون پول نزولی من یک سفته داده بودم اون شخصی که پول و داده بود برای دریافت پولش طبق تاریخی که توی اون سفته خورده بود عمل نکرد میخواست زودتر از زمان مقرر شده پول و بگیره و منو تحت فشار گذاشته بود منم اون موقع ها اصلا توحید و شرک و نمیدونستم کلی استرس که من الان توی این تاریخ نمیتونم پول و بدم چیکار کنم اونم گفت من هیچ چیزی نمیفهمم من پولم و میخوام اگه نمیتونی توی این زمان بدی ازت شکایت میکنم و بابت این پول میری زندون و این حرفا ، حالا این حرفا منو کاملا ترسونده بود استرس شدیدی داشتم حمل میکردم که توی عمرم تجربه نکرده بودم هر روز از خونه میزدم بیرون به این و اون میگفتم پول بهم قرض بدن تا این تاریخ بهشون میدم ولی چون شرک داشتم تمام درب ها بسته بود هیچ نوری معلوم نبود من هر روز اینقدر استرس داشتم احساس می‌کردم هر آن که از استرس زیاد احتمال داره بمیرم ، توی خونه بودم همیشه جوری رفتار میکردم الکی میخندیدم مثلا حالم خوبه ولی از درون داشتم میمردم از استرس فوق شدید چون خانواده از اون پول نزولی هیچ خبر نداشتن خلاصه توی این حال و هوا بودم یروز رفتم بیرون گفتم هیچکس دیگه ای نمونده که بهش بگم پول به من قرض بده ولی رفتم قدم زدم برای اولین بار توی اون روزهای پر استرس از خدا درخواست کردم خدایا چیکار کنم من دیگه چیزی به مغزم نمیرسه به غیر تو هیچکس دیگه ای نمونده خدایا کمک کن خدایا من دیگه نمیدونم چیکار کنم توی اون صحبت ها بودم با خدای خودم که یه الهامی اومد تو وجودم که به فلانی بگو بهت پول بده بگو تا این تاریخ بهش میدی پول و ، من زنگ زدم به دوستم گفتم من اینقدر پول میخوام تا این تاریخ میتونی بهم بدی اونم بدون هیچ معطلی گفت آره عزیزم آره داداشم این چه حرفیه شماره کارت بده همین الان برات کارت به کارت میکنم اصلا هم برای پرداختش نگران نباش هر وقت تونستی پس بده من چون اون حسی که بهم گفت اینکارو بکن یک اطمینان خاصی بهش پیدا کردم ناخودآگاه گفتم نه من همون تایم حتما بهت پس میدم ازش تشکر کردم بعد اومدم توی سایت که کدوم فایل و گوش کنم میخوام کار پیدا کنم تا بتونم این مسئله رو حل کنم چون اون زمان من هیچ پولسازی نداشتم چون کار مورد علاقم و هر کاری میکردم بخاطر باورهای اشتباهم هیچ پولی نمیتونستم بسازم که میخواستم از یک کار دیگه پول بسازم برم توی کار مورد علاقم سرمایه کنم باور های اشتباه خلاصه توی نشانه هایی که از سایت دریافت کردم فایل فقط روی خدا حساب باز کن اومد با فایل های چندبرابر کردن ثروت در یکسال منم چون یکوچولو نقاشی بلدم چنتا کاغذ A4 برداشتم نشستم نقاشی کشیدن هندزفری از صبح تا شب تو گوشم بود هیچ ورودی به غیر از این فایل ها نبود حتی موقع غذا خوردن که مبادا خانوداه در مورد موضوعاتی حرف بزنن باور اشتباهی به من منتقل کنن موقع غذا خوردن هم هندزفری تو گوشم بود فقط گوش میدادم چند روز گذشت چنتا کار بهم پیشنهاد شد من گفتم خدایا اینکار نه من کاری میخوام با این ویژگی ها که بعد چندروز دقیقا کاری رو بهم پیشنهاد دادن که همون ویژگی رو داشت

    (اینم توی پرانتز اضافه کنم این باورم داشتم توی ذهنم میپروروندم که من دنبال کار نمیرم من درخواست نمیکنم از کسی کار خودش میاد سمتم)

    من تعهد 3 برابر کردن و نوشتم با تمام وجودم حس میکردم این جواب میده جالب چون پولسازی نداشتم گفتم من که صفر هستم چیو 3 برابر کنم که استاد عزیزمون فرمودن اون مبلغی که برای شما منطقی بنویسین منم یه مبلغی که میتونست ذهنم قبول کنه رو نوشتم ولی ولی خدای عزیزم الان اینجا رو دارم مینویسم چشام پُر از اشک شده خدا کاری که برام اوکی کرد 3 برابر اون چیزی که من نوشتم بود بعد جالبیش یکی از آشنایان ما حقوق بازنشستگی میگرفت یعنی 30 سال کار حقوق من از حقوق بازنشستگی اون شخص بیشتر بود با حقوق اولم نه تنها بدهی رو دادم حتی زودتر از اون روزی که تایین کردم بلکه یه مبلغ هم برام موند

    اینها همه نتیجه ی ایمان من بود که معجزه کرد

    آبجی سعیده عزیز ازت بینهایت سپاسگزارم ‌که متنت باعث شد این داستان قشنگی که خدا برام رقم زد و بیاد بیارم و اون باورهای قشنگ توحیدی رو و اینکه برای اولین بار توی سایت بنویسم تا یک رد پایی باشه برای من

    امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشین و ثروتمند در تمام جنبه ها

    برات بهترین ها رو آرزو میکنم چون واقعا لیاقت بهترین ها رو داری آبجی سعیده

    استاد عزیزم هر چقدر از شما تو کلام سپاسگزاری کنم کمه شما هدیه ای به من دادین که ارزشمندترین هدیه ی دنیاست بینهایت عاشقتونم سرتون سلامت

    خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    یاسر گفته:
    مدت عضویت: 3101 روز

    سلامی دوباره من یک چیز و اصلاح کنم از متن (توی متن نوشتم توی سال های اولم که با استاد آشنا شده بودم این اتفاق افتاد ببخشید اینجا یک اشتباهی شد توی ماه ها اولی بود تقریبا 7 ، 8 ماه بود با استاد عزیزمون آشنا شده بودم)

    توی کنترل ورودی هام از خدا میخواستم که بهم کار بده یک حرکتی رو ناخودآگاه انجام دادم که استاد عزیزمون توی فایل ها بهش اشاره کردن ولی من اون حرف استاد و بعدا شنیدم که برای درخواست هاتون نگیم خدایا فلان چیز و میخوام ویژگی های اون چیز و بگین بقیه رو بسپریم به خدا منم برای کارم اول ویژگی های کارم و نگفتم گفتم کار میخوام وقتی اون چیزی که میخواستم نبود یه لحظه گفتم نه خدا من این کارها رو نمیخوام من کاری میخوام با این ویژگی که دقیقاااااااااا کاری با همون ویژگی اومد سمتم تاکید میکنم من دنبال کار نرفتم من ورودی هام رو کنترل کردم از خدا درخواست کردم و ویژگی کاری که میخواستم و گفتم خدا خودش اون کار اون شخص و هدایت کرد سمت من ، من اصلا اون شخصی که باهاش کار میکردم توی عمرم نه دیده بودمش اصلا نه میشناختمش که یک انسان فوق العاده خوب هر چی از خوبی های اون شخص بگم کمه خدا حفظشون کنه همیشه هر جا هستن

    آبجی سعیده عزیز هر چقدر ازت سپاسگزاری کنم کمه کامنتی که نوشتی باعث شد من بیاد بیارم این داستان و این باور ارزشمند و توحیدی رو که الان دقیقا بهش نیاز دارم برای کسب و کارم

    میخوام اینجا یکمقدار این باور و باز کنم دلیل رسیدن به این باور

    (اینم توی پرانتز اضافه کنم این باورم داشتم توی ذهنم میپروروندم که من دنبال کار نمیرم من درخواست نمیکنم از کسی کار خودش میاد سمتم)

    قبل حرفم اینو بگم که خدا چقدر همزمانی ها رو دقیق میچینه من داشتم به این باور فکر میکردم که کار خودش میاد سمتم یا توی کسب و کار الانم من نمیرم دنبال مشتری ویژگی مشتری رو به خدا میگم خدا هدایت میکنه به سمت کسب و کارم دیروز بر حسب اتفاق فایل《 ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است 》گوش میدادم که استاد توی اون فایل در مورد دوره 12 قدم صحبت میکردن میگفتن من به خدا گفتم خدایا اون افرادی که آماده هستن اون افراد و بیار ، یک لحظه چشمام پُر از اشک شد بابت این هماهنگی و همشکل بودن جنس باورها جالب این فایل چند روز پیش میخواستم گوش بدم ولی نمیشد الان میفهمم چرا نمیشد بعد از این داستان باید اتفاق میافتاد که همجنس بودن باورها رو بفهمم

    حالا میرسیم به این باور که چرا بهش رسیدم

    من گفتم کار خودش میاد سمتم تنها دلیل این باور این بود وقتی میخواستم از افراد پول قرض کنم برای اون پول نزولی فقط به بن بست میخوردم وقتی به خدای عزیزم رو کردم به سرعت و با عشق به راحتی برام پول و جور کرد اینجا بود که گفتم من برای پیدا کردن کار دنبال کار نمیرم کار خودش میاد حتی دوست مشترکی که با اون دوستی که پول نزولی ازش گرفته بودم گفت الان که پول و بهش دادی نمیخوای کار پیدا کنی تا قرض دوستت رو بدی گفتم کار؟!!! گفت آره گفتم کار خودش میاد گفت چی میگی حالت خوبه کار چجوری خودش میاد گفتم نمیدونم خودش میاد و اومد آره اومد اونجا من دیگه با تمام وجود به انرژی وجودم با این تمرکز 100٪ و ایمان قوی بهش شکل دادم

    (اونموقع چون تازه فایل ها رو گوش میکردم هنوز چوب این نخورده بودم که باور هاتو به هیچکس نگو)

    + اینم اضافه کنم اون تایمی که داشتم به اون فایل ها گوش میکردم و باور میساختم و درخواست دقیقا هیچ ورودی نمیدادم تنها جایی که هندزفری تو گوشم نبود موقعی بود که میخواستم برم حمام اونم بخاطر اینه توی اون تایم هیچ حرف دیگه ای به غیر از حرف های استاد نشونم آخر وقت که همه میخواستن بخوابن میرفتم حمام حتی توی طول روز که گوشی شارژ تموم میکرد من گوشی رو که میزدم به شارژ توی شارژ هندزفری بهش وصل بود فقط داشتم فایل گوش میکردم در این حد ورودی دیگه خودتون فکر کنین

    خواستم این توضیحات اینجا اضافه کنم ممنونم ازتون که وقت میزارین و میخونین با تمام وجودم میگم عاشق تک تک اعضای این سایتم برای همتون بهترین ها رو میخوام چون هممون لایق بهترین هر جنبه از زندگی هستیم وقتی اینجا هستیم یعنی لایقیم قدر این سایت ارزشمند که از وجب به وجبش دّر و گوهر میباره بدونیم

    استاد عباسمنش عزیزم باز هم از شما سپاسگزارم عاشقتونم ، استاد شایسته ی عزیز از شما هم سپاسگزارم همیشه سلامت باشین و پایدار

    خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: