مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- سمت خودت را به بهترین شکل انجام بده؛
- اعتماد به نفس رشد یافته، استانداردهای درست برای فرد می سازد؛
- “تواضع”، شما را هدایت می کند تا بی چون و چرا سمت خودت را انجام دهی؛
- “درک قانون تکامل”، شما را هدایت می کند تا سمت خودت را انجام دهی؛
- اگر سمت خودت را انجام دهی، خداوند همواره سمت خودش را انجام می دهد؛
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD533MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 65 | قدرت "انعطاف پذیری"33MB34 دقیقه
سلام خدمت شما استاد عزیزم، بانو شایسته عزیز و تمامی دوستان بینظیر.
استاد قبل از اینکه درمورد این جلسه بنویسم، میخوام باتمام وجودم، باتمام وجودم ازتون قدردانی کنم بخاطر تمام چیزهایی که خداوند از طریق شما، بمن یاد داد که هر کدومش حکم یه سکوی جهش و پرتاب داشت برای من، توی زندگیم.
و نمیدونم تا چه زمانی من درکنار شما باقی بمونم و از اموزشهاتون، استفاده کنم. چون تا به این لحظه، در هر برهه ای از زندگیم، هربار خداوند به یه شکلی، آگاهی هایی که لازم بود یادبگیرم تا بیشتر به سمت رشد و کمال پیش برم را، بهم یاد داد هربار به شکلی، آموزگاری را سرراهم قرار داد تا یادبگیرم و مرحله به مرحله پیش برم.
و بینهایت سپاسگزار خداوندم، بخاطر تمام مراحل زندگیم، بخاطر راهو روش هایی که ازون طریق بمن آموخت، بخاطر آموزگارانی که سرراهم قرار داد و بخاطر اینکه منو به سمت شما، این سایت، این فایلها، کامنتها و… هدایتم کرد. الهی صدهزار مرتبه شکر.
استاد از وقتی خداوند هدایتم کرد، که تمام، قسمتهای گفتگوی شما با دوستان را از اول گوش بدم و نت برداری کنم، تا به این لحظه که فکرکنم یه قسمت دیگه بیشتر نمونده تا، گوش بدم و نت برداری کنم، کلی من تغییر کردم، کلی چیز یاد گرفتم و تلاشمم کردم که بکار بگیرم هرآنچه که، ازین طریق و از گفته های شما یادگرفتم را.
ولی این چندین جلسه آخر، که شما با آزاده جان، صحبت کردین، اصلا برای من یچیز دیگه بود، یه جنس دیگه داشت و چقدرررر من یادگرفتم و لذت بردم.
ممنونم ازشما، آزاده جان و خانم شایسته عزیز که باعشق این گفتگوها را ضبط کردن و باعشق هم ، دراختیار ما قرار دادن.
و اما استاد درمورد موضوع، بالا بردن استانداردها و لیاقت.
راستش من برای اولین بار، این مفهوم که، اگر میخواهی با آدم عالی ای، در ارتباط قرار بگیری، خودت باید عالی بشی را، از زبان شما شنیدم و یاد گرفتم.
استاد من جز، اون دسته ای بودم که خیلی چگولگد خوردم ولی اگر در زمینه ای، سیلی میخوردم و دردش را میکشیدم، دیگه به هیچ عنوان اون اشتباه را انجام نمیدادم و واقعا سلولی، درسهاش را میگرفتم و تو زندگیم بکار میبردم.
چندین سال پیش، اصلا من نمیتونستم درک کنم که مثلا با آدم های عالی ارتباط داشتن، چه مزه و لذتی میتونه داشته باشه، خب چون هیچوقت تجربش نکرده بودم.
نه فقط در زمینه روابط با خانواده یا دوستان، حتی در روابط شغلی و بیزینسی، نمیتونستم درک کنم که مثلا چه لذتی داره که مشتری های، حسابی و سطح بالا داشته باشی البته بماند من همیشه با آدم های خوب، وارد معامله شدم ولی راستش، اصلا اونموقع این درک را نداشتم که آگاهانه انتخاب کنم که با چه کسی وارد معامله بشم و این خواسته من، ریشه در لیاقت و شایستگیم داشته باشه.
بلکه فقط از خدا میخواستم مثلا مشتری خوب بفرسته برای ملکی که میخوام بفروشم، قربونش برم، اونم برام میفرستاد. درواقع هدف اصلیم فروش ملکم بود حالا درکنارش دوست داشتم با آدم خوب معامله کنم، ولی اگر بفرض اون مشتری، آدم خوبی هم نبود، من ردش نمیکردم و ترجیحم این بود ملکم را بفروشم.
استاد، نه فقط درزمینه روابط، حتی در مورد وسایل، هم، این درک و آگاهی را نداشتم که مثلا چه لذت و راحتی ای میتونه داشته باشه اگر بفرض فلان گوشی موبایل را داشته باشم بجای اینکه فقط همینجوری، یگوشی ای داشته باشم که فقط کارمو راه بندازه.
بعد کم کم، که یاد گرفتم، رشد کردم و فرکانسم تغییر کرد، بدون اینکه اونموقع بدونم قانون چیه، یکی یکی آدمهای اطرافم حذف شدن.
درزمینه روابط دوستانه، که میتونم بگم دیگه هیچکدوم از کسانی که اطرافم بودن، که همگی یه مشت آدم، دربو داغون و پراز گله مندی و نارضایتی و مشکل دار، بودن، اصلا دیگه چندساله باندازه سرسوزن هم اثری ازشون نیست.
بعد که اونا حذف شدن، یه لذتی برام داشت و بخودم میگفتم اخیش!!! چقدر اعصابم آروم گرفته، چقدر راحت شدم که دیگه نیستن دوستانی که مدام زنگ بزنن بهت و ساعتها بخوان درباره مشکلات و توقعاتشون بنالن و درواقع آشغالهای ذهن و وجودشون را روی من، بالا بیارن.
چقدر احساس راحتی و رهایی میکردم ولی بازم، اونموقع هنوز درک نکرده بودم، که داشتن روابط عالی با آدمهای عالی، چه لذتی میتونه به همراه داشته باشه.
بعد کم کم، مثلا میرفتم پارک. یکمرتبه اتفاقی بفرض با خانومی آشنا میشدم که با وجود اینکه از نظر سنی خیلی تفاوت داشتیم و اون خانوم شاید همسن مادر من بودن ولی اینقدر بهم خوش میگذشت و لذت داشت برام که حد نداشت. خانومی که بسیار باشخصیت، ثروتمند، خوش صحبت، انرژی مثبت، بافرهنگ، مودب و…
که تمام اون یکی دوساعتی که باهم صحبت میکردیم، فقط حرفها درمورد ثروت، مسافرت، زیبایی ها و آرزوهای خوب بود و من غرق انرژی و شادی میشدم ازون یکی دوساعت و اون گفتگوها.
اونجا بود که، آگاهانه، این خواسته قلبی، برای من شکل گرفت که: خدایا من دلم میخواد فقط با آدمهایی که فلان ویژگی ها را داشته باشن در ارتباط باشم. تازه اونجا بود که تونستم مزه چنین ارتباطاتی را بچشم و بفهمم یعنی چی؟!!!
و درک کنم که چقدرررر، ارتباط داشتن با آدمهای حسابی از هرنظر، چقدر میتونه تاثیر گذار، باشه تو زندگی و ذهنیت آدم و چقدر لذتبخشه.
و استاد خیلی وقته که خودم آگاهانه، حواسم هست که کجا برم، با چه کسی هم صحبت بشم، چه حرفی بزبون بیارم یا نیارم و…
و خودم آگاهانه حذف میکنم آدمهایی که بامن همراستا و هم جهت نیستن، آدمهایی که هیچ هدفی تو زندگی ندارن، آدمهایی که فقط دنبال دوتا گوش میگردن که بشینن از مشکلاتو بدبختی و.. حرف بزنن. حتی اگر از نزدیکانم باشن.
راستش اول کار، حس گناه میومد سراغم، هنوزم دارم اون حس را، ولی خیلی کمتر شده.
انگار مدام ذهنم سرزنشم میکرد و میگفت داری گناه میکنی، میخوای خودتو بگیری برای دیگران، میخوای فلان، میخوای بهمان و سرزنشم میکرد ولی آگاهی های که از شما و با هدایت خدا یاد گرفته بودم را بارها بخودم میگفتم تااینکه یکم بهتر شدم ولی هنوزم اون حس گناهه هرچند کم، خودشو نشون میده.
و خیلی وقتم هست، این خواسته برام شکل گرفته، که محل سکونتم را ببرم یجای اعیون نشین، یجایی که تمام آدمهای اطرافم اون ویژگی هایی که میخوام را داشته باشن. حتی کسبوکارم را هم انتقال بدم بجای جدید.
دلم میخواد با آدمهای بهتری کارکنم.
من درین چندین جلسه خیلی خیلی یادگرفتم از گفته های آزاده جان و شما.
حتی درین جلسه که آزاده جان درباره بیزینس همسرشون، صحبت کردن، حتی اون چندتا جمله که درباره همسرشون و شغل همسرشون صحبت کردن، برای من نکته و درسهای زیادی داشت.
چون بیزینس منم، مثل بیزینس همسر ایشون هست.
استاد فقط همین چندجلسه و چندساعت، گفتگوی شما با آزاده جان، خودش یدوره آموزشی فوق العاده بود برای من.
بینهایت سپاسگزار شما هستم.
استاد خیلی خیلی دوستتون دارم. ممنونم از شما و بامید روزیکه، منم بتونم دوره قانون سلامتی و احساس لیاقت را بخرم و رشد و لذت بیشتری را تجربه کنم.
درپناه خداوند باشین
سلام سمیرای عزیزم.
بسیار لذت بردم و آموختم از کامنتی که برام نوشتی و بسیار قدردانت هستم.
چقدر خوبه آدم به چنین فضایی و چنین دوستانی دسترسی داشته باشه و همواره ازشون یاد بگیره.
الهی صدهزار مرتبه شکر.
سمیرای عزیز کاملا درست گفتین. تمام اون احساس گناه ما، از دوست نداشتن خودمون میاد و اینکه دیگران را بخودمون ترجیح میدیم.
یعنی حاضربودیم ساعتها پای دردودل کردن دیگران بشینیم،وقت بزاریم، انرژی بزاریم، حال خودمون بی نهایت بد بشه، ولی طرف مقابل یوقت ناراحت نشه.
بعدش باید ساعتها و حتی روزها، وقت میزاشتیم تا خودمون را به همون حد و سطح انرژی که قبلا بودیم برسونیم و تا میومدیم یکم آروم بشیم باز روز از نو، روزی از نو.
و نه آگاهی الان را داشتیم و نه توان مراقبت از خودمون و قطع کردن اون صحبتها و روابط.
ممنونم که این نکته مهم را بهم متذکر شدی.
امیدوارم همواره شادو سربلند باشین