گفتگو با دوستان 65 | قدرت "انعطاف پذیری"

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • سمت خودت را به بهترین شکل انجام بده؛
  • اعتماد به نفس رشد یافته، استانداردهای درست برای فرد می سازد؛
  • “تواضع”، شما را هدایت می کند تا بی چون و چرا سمت خودت را انجام دهی؛
  • “درک قانون تکامل”، شما را هدایت می کند تا سمت خودت را انجام دهی؛
  • اگر سمت خودت را انجام دهی، خداوند همواره سمت خودش را انجام می دهد؛

 


منابع بیشتر

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    533MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 65 | قدرت "انعطاف پذیری"
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

216 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیده ملیکا مرتضوی» در این صفحه: 1
  1. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 760 روز

    به نام خدای قشنگم

    سلام استادددد

    خوبین ؟

    وای نمی دونید چقدر لذت بردم

    پر از انرژی پر از عظمت

    اصلا عالی بود ….جوری که از اول تا الان داشتم گوش میدادم تا الان دیدیم تموم شد

    محو تماشای این مصاحبه شدم ….

    محو تماشای این زندگی و واقعا اینقدر درس داشت که نمی دونم چی بگم …..

    هر بار که توی این داستان اتفاقی میوفتاد بر میگشتم به خودم میگفتم …..اگه من به جاش بودم چی کار میکردم ….

    و هر بار جوابم این بود که جا میزدم …برمیگشتم ادامه نمی دادم ….

    دیگه به اخراش که رسیدم برگشتم به خودم گفتم هی …..تو باید تغییر کنی من نمی خوام با ادمی زندگی کنم که ادعای شجاعت میکنه ولی همش دروغه و حاضر نیست راه جدیدی رو خودش پیدا کنه …..ملیکا تو باید تغیر کنی ….

    و اونجا بود که همه چیزم رو بردم زیر سوال ….اعتقاداتم رو …انرژیم رو کار هام را ….

    خیلی انرژی ازم برد خیلی …..

    جوری که بعد از اون حدودا 2.5 تا 3 ساعت خوابیدم ….

    جالب بود خوابم عجیب بود ولی یادم نمیاد ….

    یکی از معضلات من دقیقا همین ای کاش هاست … من واقعا تا الان اونقدر یه کاری رو کامل انجام ندادم تا هیچ وقت براش ای کاش نیارم …چرا صبر کن واقعا داشتم …مثلا همین امسال برای امتحان زبانم تمام تلاشم رو کردم و حتی با نتیجه ی بد به خودم میگفتم من حداکثر تلاشم رو کردم …….

    و این ای کاش ها خیلی بده …

    حصرت های گذشته …..

    ولی هیچ وقت راه درمانش رو پیدا نکردن ….

    فکرکنم درمانش خودم باشم ….

    تا کی می خوام نقش بازی کنم ؟

    هی ملیکا یادته نهم بودی دوست داشتی بازیگر بشی …..

    بهت تبریک میگم تو بازیگری ….

    اول بازیگر زندگی خودت …

    ودوم اینقدر خوب نقش بازی میکنی که خودت رو در اون غرق کردی ….

    اوکی تا یه مدت سرت در درون خودت بود ولی از یه مدت به بعد …همش ادای رشد بود نه رشد …..

    درسته نسبت به 3 سال پش و قبلش رشد عالی داشتی ….ولی نسبت به 2سال پیش فقط مهارتت رو بردی بالا ک چطوری پنهان بشی ….

    و درست میگین من از یه جایی به بعد دوست داشتم درسم و اوضام بد بشه تا بعد پر قدرت بلند بشم وقهرمان زندگیم باشم ….ولی هر بار بد تر و بد تر و بدتر.وووو

    و الان داد میزنم

    جهان من دیگه نمی خوام من قهرمان زندگی ام هستم …پس نیازی نیست اوضاع بد بشه تا بتونم قهرمان باشم …..

    خیلی چیز هام باید تغییر کنه خیلی ….و خیلی خداروشکر میکنم که از الان متوجه این شدم ….

    و واقعا باورتون نمشه جوری با جان و دل به گفته هاتون توجه می کردم که انگار داشتم توی اون چند ساعت زندگیش میکردم …ودوست دارم هزاران هزار بار اونو دوباره گوش بدم ….

    من نامحدود چقدر محدود شدم …..

    ولی

    خدایاشکرت …همین که اینجا هستم نشون داده که من توی مسیر درستی هستم …

    نشون میده که من با اینکه توی سن زیادی نیستم و به باور غلط من و خیلی از اطرافیانم ادم باید کلی زحمت بکشه عرق بریزه تا به یه جایی برسه …خداروشکر میکنم که من الان توی این مدار توی این فرکانس هستم ….و این عالیه … و به خودم وقت میدم

    درست میگین 18 سال زمان کمی نیست که این باور ها در من ایجاد شده پس خیلی از خودم انتظار دارم ….

    ودر اخر باید خیلی چیز ها یاد بگیرم …

    خیلی چیز ها رو نمی دونم و حتی خیلی چیز هام هست که حتی نمیدونم که نمی دونم ….

    و واقعا خدارو شکر میکنم که در مسیر درست قرار گرفتم ….

    وای همه چیز قراره پیشرفت کنه و این عالیه خدایا شکرررررتتتت

    راستی

    یه موضوع خیلی قشنگ که هی تکرار میشد این بود که خانم …(اسمشون رو یادم رفت ) میگفتن من برای پول کار نمیکردم …و این زیبا ترین تداعی از داستانی بود که همیشه دوست داشتم بدونم چطوری یه نفر کار میکنه و پول در میاره ولی برای پول کار نمیکنه بلکه پول برای اون کار میکنه ….

    و الان فکر کنم فهمیدم ….

    راستی …

    من موقعی که با این قوانین اشنا شدم روی خودم کار کردم شروع کردم به تغییر بعد یه مدت ولش کردم و اثرات اون تلاش ها پیدا شد و روی من زوم زیادی در خانواده و فامیل قرار گرفت … ولی از یه جایی به بعد چون این جایگاه رو دوست داشتم شروع به تظاهر کردم نه پیشرفت

    و این واقعا اشتباه بود …

    و سعی میکنم از همین امشب درستش کنم … ومیدونم که میتونم اصلا برای همین اینجام ….

    عاشقتونم مرسی ازتون ….

    دوستتون دارم …

    درپناه خدای عشق و نفسم که تا اینجا منو کشوند و منو عضو این خانواده ی بزرگ کرد ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: