گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • باورهایی برای “ساختن استقلال مالی”؛
  • مسیر تکاملی رشد؛
  • خواسته ها چگونه شکل می گیرند و چه عاملی آنها را محقق می کند؟
  • فقط بر “برداشتن قدم پیش رو”، تمرکز کن؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع و تمرکز مطلق بر اصل؛
  • باور چیست و چطور باید آن را تغییر داد؛
  • “تأیید نتایج کوچک” و قدرت سازنده ی این نگرش؛
  • “نگران نبودن درباره مسائل احتمالی پیش رو”، پای حرکت شما به جلو است؛
  • فقط به آنچه فکر کن که: دوست داری اتفاق بیفتد؛
  • تمرکز بر پیشگیری از مسائل احتمالی، شما را از حرکت، منصرف می کند؛
  • درباره شناخت موارد مرتبط با کسب و کار خود “کنجکاو” باش و “آگاهی” کسب کن؛
  • جوانب کسب کار خود را بهتر بشناس و دست از این یادگیری بر ندار؛
  • تکامل به معنی پر شدن یک زمان خاص نیست بلکه فرایندی است از: اجرای ایده ها، به شناخت رسیدن، درس گرفتن و بهتر شدن در این روند؛
  • معجزه ی تکرار ورودی های قدرتمندکننده؛
  • قدرت تمرکز بر نکات مثبت؛

منابع بیشتر

جلسات 7،8،9،10 از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن


برای دیدن سایر قسمت های «گفتگوی استاد عباس منش با دوستان» کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    659MB
    85 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها
    69MB
    85 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

254 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اعظم عبداللهی» در این صفحه: 1
  1. -
    اعظم عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3275 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته قدرتمند

    سلام من به همه دوستان سایت استاد عباسمنش

    میخواهم از ماجرای هدایت امروزم بهتون بگم

    امروز ظهر هدایت شدم برم به موشی که تو زیرزمین تو تله افتاده بود و مرده بود دست بزنم برای افزایش اعتماد به نفسم.

    خیلی برام سخت بود و واقعا وحشتناک

    خیلی با خودم کلنجار رفتم ولی نتوانستم

    تا اینکه به برادرزاده ام که عضو همین سایت هست زنگ زدم از خدا خواستم از طریق ایشون منو راهنمایی بکند ایشون گفت میتونی دست نزنی و بری از تله بازش کنی و بندازی تو سطل آشغال.

    واقعا برایم خیلی سخت بود ولی به هر زحمتی بود اینکار رو کردم منی که حتی از تله موش هم میترسیدم برداشتم سیمشو کشیدم تا بندازم تو سطل آشغال.

    ولی حرافی های ذهن دست از سرم برنمی داشت هی میگفت نتونستی

    من باز هم اون صدا رو شنیدم که می‌گفت برو بهش دست بزن

    اومدم تو این قسمت یادم نیست کامنت کدوم یک از دوستان بود یه جمله خوندم : هدایت موقعی میاد که تو توانایی انجام اون کار رو داری

    همون لحظه با این که می ترسیدم پا شدم رفتم در سطل آشغال رو باز کردم و با نوک انگشتم بهش دست زدم درو بستم بعد دیدم درست دست نزدم دوباره برگشتم بهش دست زدم و برگشتم

    چقدر با لرز دستهامو می شستم اون لحظه گفتم دیدی ترس نداشت واقعا ترس نداشت

    آروم شدم تمام ترس ها رفت

    باور می کنید منی که از دو کیلومتری موش رو می دیدم فرار میکردم رفتم بهش دست زدم باور می کنید؟

    بدنش مثل چینه دان مرغ بود اصلا هم ترس نداشت

    خدایا سپاسگذارم که هدایتم کردی و من تونستم

    اینو نوشتم تا ردپایی باشد برام.

    و مقدمه ای برای افزایش اعتماد به نفسم.

    شاد و قدرتمند و ثروتمند باشید.

    1403/4/16

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: