گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • باورهایی برای “ساختن استقلال مالی”؛
  • مسیر تکاملی رشد؛
  • خواسته ها چگونه شکل می گیرند و چه عاملی آنها را محقق می کند؟
  • فقط بر “برداشتن قدم پیش رو”، تمرکز کن؛
  • توانایی تشخیص اصل از فرع و تمرکز مطلق بر اصل؛
  • باور چیست و چطور باید آن را تغییر داد؛
  • “تأیید نتایج کوچک” و قدرت سازنده ی این نگرش؛
  • “نگران نبودن درباره مسائل احتمالی پیش رو”، پای حرکت شما به جلو است؛
  • فقط به آنچه فکر کن که: دوست داری اتفاق بیفتد؛
  • تمرکز بر پیشگیری از مسائل احتمالی، شما را از حرکت، منصرف می کند؛
  • درباره شناخت موارد مرتبط با کسب و کار خود “کنجکاو” باش و “آگاهی” کسب کن؛
  • جوانب کسب کار خود را بهتر بشناس و دست از این یادگیری بر ندار؛
  • تکامل به معنی پر شدن یک زمان خاص نیست بلکه فرایندی است از: اجرای ایده ها، به شناخت رسیدن، درس گرفتن و بهتر شدن در این روند؛
  • معجزه ی تکرار ورودی های قدرتمندکننده؛
  • قدرت تمرکز بر نکات مثبت؛

منابع بیشتر

جلسات 7،8،9،10 از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن


برای دیدن سایر قسمت های «گفتگوی استاد عباس منش با دوستان» کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    659MB
    85 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها
    69MB
    85 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

254 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فائزه خدابخش» در این صفحه: 2
  1. -
    فائزه خدابخش گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    کامنتا رومیخوندم کامنت نگار عزیز

    به خودم گفتم نه نگار ، خدا برای تو برای تو اسان میکنه خواسته هاتو ،نباید بگی چرا این ارزونه و حق نیستو اینا

    ماجراش واسه م جالب بود نوع نگاهش

    من به یک شکل دیگری باور محدود کننده دارم، نگارعزیز باورمحدود کننده ش انسان دوستانه بود واز این نوع که عدالت نیست و پس حق اونایی که زحمت کشیدن چی والبته ازکمبودعزت نفس و باورتوحیدی

    اما باورمحدود کننده ی من مغرورانه س وبازهم از کمبود عزت نفس و باورتوحیدی 😐

    بااینکه من هم دوست دارم کارهام اسون انجام بشه ولی این قضیه دستان خدا از پاشنه های اشیلم هست

    یادم هست البته نه دقیقا ولی محتوا همچین چیزی بود که در یک گروهی یه کلیپ از یه داستان واقعی بچه ها فرستادن که طرف تقریبا آس وپاس محسوب میشده و موقع رفتن به محل کار ماشینش خراب میشه بعد با اسکیت میره یه ابمیوه میخره ودرمسیر باخوشحالی اواز میخونه وازخودش کلیپ ضبط میکنه میذاره تیک تاک وکلیپش کلی معروف میشه وکمپانی اون ابمیوه هم خونه وماشین خیلی عالی به اون اقا هدیه میده وهمچنین استخدامش میکنه واسه تبلیغات .‌.. بعد همه ی بچه های گروه خوشحال شده بودن ومیگفتن معجزات خدا و دستان خدا … ولی من تو ذهنم میومد اگه من بودم فقط استخدام برای تبلیغات رو قبول میکردم، نمیتونستم خونه وماشین رو قبول کنم…خونه وماشین بهم حس صدقه گرفتن میداد وحس خوبی نمیگرفتم …

    کلا خیلی وقتا من نسبت به دستان خدا مقاومت داشتم و پس زدم ، و پس زمینه ی ذهنم این بوده که اینطوری منت رو سرم میاد، طرف ممکنه واسه م چشم وابرو بیاد واز بالا به من نگاه کنه و زمانایی هم که قبول میکردم باز به دلیل همین نوع باوری که داشتم اتفاقا به همین وضع هم گرفتار میشدم🙁

    یا یوقتایی احساس مدیون بودن بهم دست میداد، که فلانی واسه م فلان کارو کرده بعدش مثلا ازم یه درخواستی داشت ومن نمیخواستم انجامش بدم ،درخواستش رو قبول میکردم … خیلی وقتا میشد که باخودم میگفتم خداکنه این دوباره محبت نکنه چون باز بعدا درخواستی داشته باشه من تو رودربایستی گیر میفتم … ترجیحم این بود که از کسی درخواستی نکنم که بعدا مجبور به جبران نشم یا مورد یسری از محبتا قرار نگیرم چون حس جبرانش رو ندارم 😆😑

    انگار هنوز اینکه مسیرو باز بذارم وبه چطورو چگونگی ها کارنداشته باشم واسه م چندان آسون نیست

    هنوز یسری مقاومتای ذهنی دارم ..‌. خداروشکر باورودی های مناسب کمتر شده وبشدت گذشته م نیست ولی خدای من چقدرجای کار دارم …

    آخ خدایا چی میشد دست میبردی توی ذهنم تنظیماتش رو درست میکردی…

    خدایا بیا و از اون حرکتات واسه منم بزن همونا که در قران میگی خداوند دشمنا رو به چشمشون اندک نشون داد اگرنه میترسیدن

    خداوند دانست که درشما ضعفی هست پس به شما تخفیف داد

    خدایا در منم ضعفهاییست پس تخفیف پیلیز ولی بهترش این هست که قوی ام کنی خدای عزیز ولطفاً ترسهام رو بریز که تو برهرکاری توانایی رب قادر مطلق مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فائزه خدابخش گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    سلام سلام استادروشن کلام خانم شایسته دلنشین وهمگی دوستان🌹🌹🌹

    این فایل از همون فایلاس که باید بارها وبارها گوش داد ..‌. چقدر نکات طلایی داشت

    چه شخصیت تحسین برانگیزی داشت ارشیای عزیز

    با اجازتون یه لحظه یه ذره حاشیه برم 😁🙈

    راستش میخواستم اسم ارشیا رو بنویسم احساس میکردم هم ارشیا درست هست هم عرشیا … سرچ کردم و نتیجه این شد

    تفاوت اَرشیا و عَرشیا در برخی منابع برای این دونام تفاوت های ذکر شده است در حالیکه برخی این دو را در واقع یک نام می دانند

    اَرشیا را واژه ای پارسی و به معنی تاج و تخت پادشاهی و در بعضی جاها به معنای راستگو و درست کردار ….

    اماعَرشیا را از واژه عَرش در زبان عربی و به معنی کسی که از جهان فرشتگان خداوند و از عرشیان ملکوت اوست ،مقرب خداوند فرض می کنند در زبان شرعی فلک الافلاک را عرش گویند و گفته اند که عرش را خدای تعالی در آسمان هفتم آفرید و ملائکه را به حمل و تعظیم آن واداشت در قرآن این کلمه گاهی به معنی مطلق تخت شاهی استعمال می شود

    اسم دوستمون هم مثل خودش تحسین برانگیز هست ومعناهای زیبایی داره و حسن سلیقه خونواده شون در انتخاب نام تحسین برانگیز هست

    سلامتی شادی موفقیت وخوشبختی ،ثروت وسعادت خودشون وخانواده شون روز افزون🌹🌹🌹

    این روزا زیاد میبینم بچه هایی رو که در سن کم به موفقیتهای خوبی رسیدن خدایا شکرت

    من به شخصه تا سن 23که داغون وتقریبا تا سن 25سالگی که تودرودیواربودم حالا یه بخشش اون منفی نگری وایرادگیری از همه چی.. چرا درگنجه بازه چرا پیرهنش درازه دختر پیرزنه چراگرامافون میزنه بود😆… اصلا تویه دنیای دیگری سیر میکردم 1800درجه متفاوتترازاین مباحث،یادم نمیاد اون زمان از این مدل الگوها دیده باشم اگرم دیدم اصلا در این فاز نبودم که بگم پس میشود درمداری بودم که یا نمیدیدم یااگر میدیدم توجه نداشتم باخودم میگفتم استثناس یا خوش شانسه یاشرایط وخونواده ش تاثیرگذار بوده …

    فکر کنم 26سالگیم بودکه به سمت پیج خانمی هدایت شدم تقریبا همسن وسال خودم، موفق بود بنظرم تحسین برانگیز بود خیلی از مدل شخصیتش خوشم میومد…یبارصحبت شد که پدرش تاجر هست، بعد یه عده میگفتن که اره تو از صدقه سربابات به اینجا رسیدی مام اگه بابامون تاجر میبود به این جایگاه میرسیدیم … ولی از اونجایی که من با اون خانم دقیقا یسری ترسای مشترک داشتم ومیدیدم که چطور از ترسهاش میگه وچطور به دل ترسهاش میزنه ،چطور باشوق از رویاها وارزوهاش صحبت میکنه …خیلی ویژگیهایی که من نداشتم رو داشت و وقتی میدیدم که از ارزوهاش میگه باخودم میگفتم چه شجاعتی داره، من میترسم از ارزوهام بگم بهش نرسم ضایع بشم ..‌. یا میگفتم یه عده همین الان دارن ارزوهای من رو زندگی میکنن وقتی من از ارزوهام بگم بنظر اون ادما بی ارزش میام … ولی بعد میدیدم روزای بعدی همون ادمایی که داشتن ارزوهای اون خانم رو زندگی میکردن واسش پیامای پراز مهروعشق داشتن، اون خانم عاشق یکی از کشورای اروپایی بود دوست داشت به اون کشور سفرکنه ، و کسانی که در اون کشور زندگی میکردن عکس اون خانم رو پس زمینه موبایلشون گذاشته بودن و درمکانهایی که اون خانوم دوست داشت با گوشی دیگه از اون گوشی که عکسش بود دراون فضا عکس گرفته بودن و واسش فرستاده بودن که تو الان اینجایی ،من میبینم روزی رو که تو اینجا هستی(اون خانم رویاش محقق شد) … وباخودم میگفتم چقدر برعکس افکار من این ادما وجودشون پر از عشق هست … من اینارو وروند پیشرفت اون خانوم رو دیده بودم واون لحظه که دیگران گفتن جایگاهی که هستی بخاطر تاجربودن بابات هست واون دختر درجواب گفت این حاصل تلاشهای خودم هست …به خودم میگفتم اره واقعا ،ببین فائزه این ادم یسری ترسهاش باتو مشترک بود ترسهایی که تو نزدی به دلش ولی این ادم زد ، رویاهایی که تو خاکشون کردیو این ادم فریاد میزد.‌‌.. اره فائزه اگه تو بااین شخصیت در بهترین خونواده هم بدنیا میومدی به اون جایگاه نمیرسیدی ، اون شب باخدای خودم خیلی صحبت میکردم همه ی این صحبتارو بهش میگفتم… یادم هست روابط اون دخترو میدیدم که چقدر با دوستانش از موفقیتهای همدیگه خوشحال میشن ..‌. من به شخصه ادمی بودم که میتونستم موفقیتای غریبه ها سلبریتی هارو ببینم تحسین کنم، یاخنثی باشم یا خوشحال بشم، اما واسه دوست وفامیل اینطور نبودم ، اون شب به خدا میگفتم که خدایا خیلی عجیبه من از موفقیتای این خانم و غریبه ها خوشحال میشم ولی از موفقیت نزدیکانم نه.. خیلی عجیبه خدا،میدونی خدا بنظرم ادم باید از موفقیت دوستاش و کسایی که باهاشون معاشرت داره بیشترخوشحال بشه،خدایا من اگه همون دوستام وکسانی که واسه م عزیزن مشکلی براشون پیش بیاد ناراحت میشم… چطوریه که از موفقیتها وخوشحالیشون خوشحال نمیشم میدونم بنده ت خیلی عجیبه، ولی فکرکنم چون درمورد غریبه ها این نگاه رو دارم اونکه من رو نمیشناسه پس خودش رو بامن مقایسه نمیکنه و از بالا بهم نگاه نمیکنه و چشم وابرو نمیاد،ودیگران دوست واشناهای مشترکمون هم نیستن واین ادم رو نمیشناسن و اون رو بامن مقایسه نمیکنن و تحقیرم نمیکنن… ولی درمورد نزدیکانم این دیدگاه رو دارم که قرار مورد مقایسه قراربگیرم وسرزنش بشم …‌ ولی خدا من نمیخوام شخصیتم اینطوری باشه ، من میخوام از موفقیت وشادی دوستان وعزیزانم بیشترخوشحال بشم چون من واقعا دوستشون دارم … خدایا خیلی حس خوبیه ، وقتی از شادی وموفقیته این خانومه خوشحال میشم خیلی حس خوبیه ، دوست دارم همین حس وحال رو وقتی عزیزانم به موفقیتی میرسن تجربه کنم… خدایا تو درستم کن من میخوام شخصیتم تغییر کنه … از طریق پیج همون خانومه هدایت شدم به کسی که از همون علاقه ومهارتی که من داشتم کسب درآمد داشت، اونجا به فکرم رسید که پس من هم میتونم …به خدا گفتم میخوام از این طریق کسب درآمد داشته باشم،میدونم که پول خوشبختم نمیکنه اما زندگی رو واسه م راحتتر میکنه…

    خدایا ازوقتی ازاون شرایط بدمالی نجاتم دادی آسایشم بیشتر شد ولی ارامشم نه…واسه اسایشم ازت ممنونم اما لطفا بهم ارامش هم بده… خدایا شخصیته اون دختره خیلی باحاله ،شجاعتش، صداقتش محبتش، اعتمادبه نفسش اگه اینارو داشته باشم آرامش دارم…خدایا هم این ویژگیها وارامش روبهم بده هم رفاه واسایش بیشتر … بعد کم کم هدایت شدم به سمت مطالعه کتاب پدر پولدار پدر بی پول ودر ادامه در مورد کسب وکار که بادوستم صحبت میکردم اون از باورا گفت و از کلاسای ثروت استاد روانشناس و تست واسه م فرستاد، من اون زمان شرایط رفتن به کلاس ثروت رو نداشتم ، به خدا گفتم بهترین هرانچه که واسه رشدوپیشرفت نیاز دارم رو دراختیارم قرار بده، بیشتر ذهنم سمته کتاب بود ، به ذهنم نرسیده بود که اساتیدی باشن که اینترنتی و غیرحضوری فایل گذاشته باشن ، در مدارش نبودم هیچ زمان بهش برنخورده بودم ،واسه رشد خودم وقت نذاشته بودم گهگاهی کتابی میخوندم یا جلسه روانشناسی رفته بودم چندوقت بعد یه کانالی که فقط مطالب انگیزشی ومثبت داشت وهیچ ویسی نداشت و مدتها هم بود که فعالیتی نداشت لینکی از کانالی گذاشت که ویس از اساتیدبود ، همه رو گوش دادم وبین اون همه با کلام چندنفر بیشتر تونستم ارتباط بگیرم که اولیش شما بودی استاد ، فایل قرانی بود، تاحالا هیچوقت از اون زاویه قران رو نخونده بودم ، هیچوقت خودم رو جای مادر حضرت موسی و پیامبرو … نذاشته بودم، قبلا قران رو بامعنی خونده بودم اما بنظرم تکراری کسل کننده و سخت وپیچیده و ترسناک میومد… داستانای پیامبرا ابراهیم و … رو مثل کتاب داستان میخوندم و اونها رو خاصتر از این میدیدم که خودم رو جای اونها بذارم و ازشون درس بگیرم جاهایی که خدا باهاشون صحبت میکنه رو انگار که داره با من صحبت میکنه و درس بهم میده ، اینطوری ندیده بودم … ولی تا میشد اون قسمتایی که با مشرکان وکافران و ناس و …صحبت میکرد رو به خودم میگرفتم ومیترسیدم …

    باخودم میگفتم این استاده کی هست تا باز هدایت شدم به یک گروهی که اونجا یه کلیپ فرستاده بودن، دیدم عباسمنش …سرچ کردم وعضو سایت شدم، ولی خیلی تمرکزی کارنکردم بعدش استاده روانشناس دوره برگزار کرد با دوستم مشغول اون دوره ها شدم و از اون اساتید دیگری هم که توجه م رو جلب کرده بودن هرچندوقت یبار ویس گوش میدادم البته در مسیر تکاملم بهش نیاز داشتم درسهای ارزشمندی واسه م داشتن…

    الانا که بیشتر دراین سایت هستم میبینم مجموعه ای از بهتریناست درخواستایی که از خدا داشتم واسه تغییر شخصیت ارامش واسایش یه بخشهاییش اجابت شده ویه بخشهایی درحال اجابت شدن هستن ..‌خدایا شکرت برای هدایت ..

    این فایل رو که دیدم یاد اون ایه ی قران میفتادم که خداوند میگفت اگه خیری در وجودشون میدید هدایتشون میکرد … اون خیرو خوبی که در وجود این پسر بوده وموجب هدایتهاش در سن 15سالگی شده تحسین برانگیزه، فرکانسهای فوق العاده ای که داشته و بهترین وجه پدرومادرش رو برانگیخته کرده…اون وجه همراهی وهمدلی و ساپورتیو بودن ..‌واقعا دمش گرم .‌‌.. چون یادمه در فایل دیگری استاد گفتن که شرایط برای برادر ارشیا مثل ارشیا رقم نخورده …

    موفقیتهای این پسر اون هم در این سنین کم واقعا تحسین برانگیز هست وبیشتر از موفقیتهاش ویژگیهای فوق العاده شخصیتش تعهدو کنجکاوی واشتیاق وتمرکز و عملگرایی…نگرش و باورهای عالی و زیبابینی که در خودش ساخته بینهایت جای تحسین داره ..‌.

    درود بر سوارشدگان روی دوش خدا 😃✋ دمتون گرم

    استاد شاگردت ارشیا هم حسابی روی دوش خداس ، افرین افرین

    ازحاصل اون تعهدات وتمرینات و تجسمات و رویاپردازی ها هدایت میشه به اطلاعات مفید به دیدار عموش وسفر به امریکاو واضح شدن خواسته هاش تا مهاجرت و براحتی خونه گرفتن و اسان شدن برای اسانی ها … چقدر عالی هست این راحت انجام شدن کارها و قرار گرفتن در مسیر اسونیها که همه اینها از اون افکار واعمال و فرکانسهای فوق العاده وخداوند پاسخ دهنده واجابت کننده نشات میگیره …‌

    چه نگرش تحسین برانگیزی که وقتی استاد میگه موفقیت ارشیا باعث تقویت باورای دوستش میشه و اون هم به موفقیت میرسه … ارشیا میگه و باز موفقیت دوستم هم باورای من رو قویتر میکنه …چقدر زیاد این نوع نگاه واسه م تحسین برانگیز بود

    خیلی نکات طلایی داشت این فایل … ازفکرنکردن به مشکلات احتمالی واینکه وقتی باورودیهای مناسب پرمیشی با اطلاعات مفیدوتسلط ومهارت اصلا فرصت فکرکردن به مشکلات احتمالی ونگرانی رو ازدست میدی و دراین موارد ذهنت خودکارخاموش میشه، چون قبلش با اون ورودیهای مناسب پرشدی از حس کنجکاوی واشتیاق وحرکت ‌‌‌‌‌.‌‌.‌.

    تست کردن ایده ها چه جواب بدهد چه نه ..‌حتی ایده هایی که جواب نمیدهد مشخص میکند چه ایده هایی جواب میدهد…

    تست کردن ایده ها چه جواب بدهد چه نه ..‌حتی ایده هایی که جواب نمیدهد مشخص میکند چه ایده هایی جواب میدهد

    تست کردن ایده ها چه جواب بدهد چه نه ..‌حتی ایده هایی که جواب نمیدهد مشخص میکند چه ایده هایی جواب میدهد

    وهمین باعث کسب تجربه و سریعتر طی شدن تکامل میشه…

    خدایا بهم قدرت تغییر و ساختن ونهادینه کردن ویژگیهای شخصیتی دلخواهم رو بده ..‌.

    بقول استاد در یکی از فایلا خدایا مارو به راه راست هدایت فرما یا راه راست رو به سمت ما کج کن 😁

    خدایا منم میخوام روی شونه ت سوار بشم شونه ت رو بیار پایینتر سوارم کن خدای قشنگ مهربونم 😉😘

    خیلی خیلی سپاسگزارم برای این فایل فوق العاده عاشقتونم❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: