مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- باورهایی برای “ساختن استقلال مالی”؛
- مسیر تکاملی رشد؛
- خواسته ها چگونه شکل می گیرند و چه عاملی آنها را محقق می کند؟
- فقط بر “برداشتن قدم پیش رو”، تمرکز کن؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع و تمرکز مطلق بر اصل؛
- باور چیست و چطور باید آن را تغییر داد؛
- “تأیید نتایج کوچک” و قدرت سازنده ی این نگرش؛
- “نگران نبودن درباره مسائل احتمالی پیش رو”، پای حرکت شما به جلو است؛
- فقط به آنچه فکر کن که: دوست داری اتفاق بیفتد؛
- تمرکز بر پیشگیری از مسائل احتمالی، شما را از حرکت، منصرف می کند؛
- درباره شناخت موارد مرتبط با کسب و کار خود “کنجکاو” باش و “آگاهی” کسب کن؛
- جوانب کسب کار خود را بهتر بشناس و دست از این یادگیری بر ندار؛
- تکامل به معنی پر شدن یک زمان خاص نیست بلکه فرایندی است از: اجرای ایده ها، به شناخت رسیدن، درس گرفتن و بهتر شدن در این روند؛
- معجزه ی تکرار ورودی های قدرتمندکننده؛
- قدرت تمرکز بر نکات مثبت؛
منابع بیشتر
جلسات 7،8،9،10 از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن
برای دیدن سایر قسمت های «گفتگوی استاد عباس منش با دوستان» کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD659MB85 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها69MB85 دقیقه
به نام خداوند بخشنده ی هدایتگر
سلام
چقدر این فایل جذاب بود :) 85 دقیقه بود اما میتونستی بشینی و یک سره همشو نگاه کنی!
چه فایل خوبیه برای مرور باورهای قدرتمند کننده.
چقدر میشه تو 4 سال پیشرفت کرد و کل زندگی رو ازین رو به اون رو کرد.
چقدر جهان میتونه حمایتت کنه و چقدر میتونه همه چیز به نفع تو و برای تو به راحتی جور بشه..
اتفاقا همین چند ساعت پیش داشتم کامنت زهرای عزیز رو توی قسمت 176 سفر به دور امریکا می خوندم.
اون کامنت هم سراسر، “شدن” بود :) سراسر توکل و اعتماد و نگه داشتن حس خوب و بعد نتیجه :) اونم چه نتیجه ای!
خدارو شکر به خاطر هدایتم به این نشانه ها.
به این فایل ها برای قوی تر شدن ایمانم. برای باور هر چه بیشتر قانون.
عرشیا جان پر از خصوصیات و نقات قوت عالی ای هستند که تحسینشون میکنم و لذت بردم از آشنایی باهاشون.
همینطوری که عرشیا جان اونجا نشسته بود، با میمیک صورت و پوزیشن نشستنش، اعتماد به نفس و خودباوریش رو نشون میداد. جالبه که حتی قبل از صحبت از نتایجش هم میتونی وایب عزت نفس و اعتماد به نفس رو ازش بگیری. این حس که he is somthing .
اینکه میگید اطلاعاتشون هم در حوزه ی کاریشون بالاست. این نکته هم به شدت برای من جذابه و من این تیپ انسان هارو تحسین میکنم و لذت میبرم.
اینکه آدم باور داشته باشه که باید در حوزه ی کاری خودش متخصص بشه، باور اصیل و عالی ای هست.
این خصیصه رو شما هم دارید استاد. هم تو حوزه ی کاری خودتون متخصصید. هم اینکه قبل اینکه هر کار جدیدی رو بخواید انجام بدید یا وسیله ای رو بخواید بخرید، شهری بخواید برید، شروع میکنید به سرچ و کامل ته و تو اون سابجکت خاص رو درمیارید و با اطلاعات کامل تصمیم میگیرید و دست به عمل میزنید!
این واقعا جذابه!
کلا افراد مطلع و کنجکاو، برای من جذاب و تحسین برانگیزند.
اونجایی که عرشیا جان گفتند من وقتی زیاد تو سوشال میدیا وقت میگذرونم، حس دور شدن از مسیر بهم دست میده،
اوایل فکر میکردم چون خودم نسبت به زیاد وقت گذاشتن تو فضای مجازی گارد دارم، این حس رو میگیرم. اما بعد دیدم بقیه ای هم هستن که این حس رو دارند! و کم هم نیستند.
من حتی اگه تو اون تایم کم، در حال صحبت با دوستام باشم و بگم و بخندم و چندتا عکس و ویدئو ی حال خوب کن هم ببینم، باز هم آخرش احساس میکنم انرژیم رو از دست دادم و دقیقا دارم از مسیر دور میشم!
برام عجیبه که سوشال میدیا در عین مزایای زیادشون، این تاثیر منفی رو هم دارند..
من یک ترمز بزرگ همین الان کشف کردم که فکر میکنم پاشنه ی آشیل خیلی هامون باشه.
گاهی ما به این علت سبک زندگیمون رو عوض نمیکنم و این قوانین و باورها رو در زندگیمون به صورت عملی اجرا نمیکنیم که به این فکر میکنیم که اگر نشد و جواب نداد، من میمونم و کلی حرف و مسخره شدن از جانب اطرافیانم!
یعنی ما ترجیح میدیم سبک زندگیمون رو علنی و حدااقل وقتی پیش دیگران هستیم تغییری ندیم تا با حرف ها و کنایه ها و مخالفت های دوست هامون هم مواجه نشیم.
انگار اون قضیه خودش یک استرس و بار مضاعف فکری برای ماست. خودمون رو هم سست میکنه و فکرمون رو درگیر حرف های منفی اونا میکنه پس ترجیح میدیم باهاشون همراهی کنیم.
برای همینه که ما اکثرا توی عمل ضعیف تر هستیم و به طبع نتایج هم کمرنگ تر میشه و به تعویق میفته.
اگر ما اوایلش خیلی زیاد اون باورهارو تثبیت و باور کنیم، با ایمان و عزت نفس بیشتری هم سبک زندگیمون رو عوض میکنیم و اون باورهارو وارد سبک زندگیمون میکنیم.
دیگه زیاد از مسخره شدن توسط اطرافیان ناراحت نمیشیم و اینکه وسط فیلم، دیگه بقیه رو همراهی نکنیم، با گوشی ور بریم یا کلا بریم یا پیشنهاد فیلم دیگه ای رو بدیم، برامون راحت تر میشه.
چون 1 ما تصمیم جدی گرفتیم برای بالفعل کردن اون باور ها و زندگیشون 2 ایمانمون به درست بودن راهمون خیلی بیشتر شده و با حرف های دیگران سست نمیشیم.
و وقتی شما شروع کنی به محدود کردن خودت اتفاقا ازونجاست که نتایج رو میبینی و ایمانتم هی قوی تر میشه! یعنی این یه مسیر رفت و برگشتیه. جاده ی یک طرفه نیست. شما از هر کدوم میتونی به اون یکی برسی!
محدود کردن کانون توجه -> (دیدن نتایج ->) بالا رفتن ایمان.
بالا رفتن ایمان -> محدود کردن کانون توجه.
در مورد ادامه ی صحبت هاتون و موضوع تکامل بگم،
منم اول سر این قضیه ی تکامل خیلی حس جالبی نداشتم. فکر میکردم لزوما باید زمان خیلی زیادی صرف بشه و با خودم میگفتم نه اینم میتونه یک باور محدود کننده باشه و من میتونم باور خوشایند ترشو جایگزین کنم.
این شد که کم کم تو همین سایت، به واسطه ی دست های مختلف خداوند، میخوندم که لزوما به معنی طی کردن زمان زیاد نیست. هرچند که میتونه اینم باشه چون بعضیا واقعا چندین سال تلاشی برای رفتن به مدارهای بالا تر نمیکنند یا خیلی کند میرن بالا. ولی هستن کسایی هم که تکاملشون رو خیلی سریع طی کردند و تونستن تو زمان نسبتا کوتاهی به موفقیت های بسیار بزرگی برسند که اتفاقا باد اورده هم نبوده و باد هم بعدش نبردتش :)
خیلی میبینم که برای یک سری مهارت ها، سن خاص یا بازه ی زمانی خاصی تایین میکنند. واقعا هیچکدومو نباید باور کرد جز اینکه برای تو هیچ چیز غیرممکن نیست :)
با هر سنی که هستی و هر شرایطی که داری.
دقیقا همینکه دوستمون گفتند: من وقتی دیدم میخوام سریع تر بدوم، دیدم دارم سریع تر میدوم! منم که گاز رو کنترل میکنم.
عرشیا جان باورهای خیلی قوی و خوبی رو برای خودشون ساختند.
نکته ی خیلی خوب دیگه ای هم همینجا گفتند که اگه تو فکر کنی یه چیزی نیاز به زمان زیادی داره تو به تناسب انرژی کمتری هم روش میذاری، اما اگه باورت این باشه که یک کار 1 ساله رو تو 3 ماه میتونی انجام بدی و میشه که انجام داد، از همون اول با توجه به کوتاه بودن زمان، انرژی بیشتری هم میذاری روش.
خیلی نکته ی خوبی بود و قشنگ نشون داد که باورها چطور عملکرد مارو کنترل میکنند.
واقعا چه صحبت های عالی ای دارید هر دوتون میکنید. خداروشکر که من تو مدار دیدنش هستم و دمم گرم که هروز مدارم داره میره بالاتر.
چقدر علاقه دارم قانون سلامتی رو هم داشته باشم :) واقعا عاشق سبک زندگی سالمم و فکر میکنم تو این دوره اطلاعات خیلی جذابی نهفته باشه :)
من در حین صحبت های شما باز هم یه ترمز دیگه کشف کردم :) خداروشکر..
هدف رو مشخص کن -> اطلاعات کسب کن -> برو تو دلش!
عجب فرمول خوبی!
در ادامه چقدر باور قوی و خوبی رو گفتید استاد. اینکه شما حتی وقتی مهاجرت کنی و به عنوان مهاجر تو اون کشور باشی، باااااز هم میتونی حتی از نیتیو ها وضعیت بالاتری داشته باشی!!
ادم همیشه فکر میکنه چون رفته یه کشور بهتر و بالاتر، حالا هر کاری ام کنه باز از شهروندان اصلی اونجا کمتره و زندگیش سخت تره و چالش بیشتری داره!
اما الان میبینم که واقعا نه!
اصلا مثال زنده شم خودم دارم! ما یکی از همسایگانمون، یک اقای افغانستانی هستند که ایران زندگی میکنند. ایشون تاجر هستند و هم خونه ی خوبی اینجا دارند هم ماشین عالی ای. ماشینشون لکسوزه.
باورهایی که ایشونم برای خودشون ساختند واقعا تحسین برانگیزه. توی کشوری که اکثر هم کشوری هاشون زندگی زیاد راحتی ندارند و ایشون از خیلی از ایرانی هام وضعیت بهتری دارند!
چقدر هیچ چیز در این دنیا غیرممکن نیست و چقدر همه چیز شدنیه..
اونجا که استاد در مورد توجه به نکات مثبت عرشیا جان و توجه به جزئیاتشون گفتند، چقد دلم خواست منم یه دوست اینجوری میداشتم که باهاش میرفتم بیرون و هر دو همش همه ی توجهمون به زیبایی ها و قشنگی ها میبود :)
من وقتی کناریم مثلا اینجوری نباشه منم زیاد دیگه بروز نمیدم توجهم به زیبایی هارو.
برای همین خیلی خوشحال میشم اگر یه دوست مثبتی مثل خودم داشته باشم که وقتی با هم میریم بیرون همش هر دو زیبایی هارو ببینیم و کنار هم به راحتی بروز بدیم و با هم هم فاز باشیم.. :)
اما ازین به بعد تصمیم گرفتم اگر چیز مثبتی توجهم رو جلب میکنه یا متوجهش میشم، بلند ابرازش کنم و کاری به فکر و نظر بقیه نداشته باشم که مثلا بخوان بگن چقد الکی خوشه یا علی بی غمه یا اینهمه مشکل هست ببین مثه بچه ها به چیا توجه میکنه و بخوان منو غیربالغ ببینند!
میخوام از این به بعد خودم چیزی که واقعا هستم رو ابراز کنم و شاید برای همینه که جای خالی یک دوست هم فاز رو در کنارم خالی میبینم. چون من هیچوقت همونی که واقعا هستم رو به راحتی ابراز نکردم و خیلی وقتا به خاطر قضاوت نشدن یا متفاوت بودن با بقیه خودم رو سانسور کردم!
وقتی شروع کنم همونی که دوست دارم رو فارغ از تفاوت با بقیه، زندگی کنم، ارتعاشات قوی تری هم در مورد اون سبک زندگی میفرستم و افراد هم فرکانس تری هم جذب میکنم! آره!
من همیشه برام سوال بود که چرا دوستام اصلا شبیه خودم نیستند و فرکانس و فضای فکریشون انقدر متفاوته. الان فکر میکنم که شاید علتش همین بود!
چون به نظرم فرکانس اعمال خیلی قوی تر از افکاره.
یعنی من همیشه تو خلوت خودم به زیبایی ها توجه میکردم، گوش میکردم، میدیدم، تحسین میکردم، ولی نسبت به اون حجم تحسین درونی، خیلی کم تر جلوی دیگران بروز میدادم و فکرام و حرف ها و نظرهای مثبتم رو از توی سرم به بیرون منتقل نمیکردم! یجورایی نگران قضاوت و مسخره و تفاوت فرکانسی زیادمون بودم.
چقدر جالب! من خودم به این موضوع درون خودم آگاه نبودم!
مثلا اگه تو همون جمعی که بودید، یکی مثل عرشیا یهویی اون نظر مخالفش رو بگه، خب منم که مثلا کنارش نشستم، فضای فکریش رو متوجه میشم و میفهمم فازش بهم شبیهه و باهاش ارتباط بیشتری برقرار میکنم. اما مثلا اگه عرشیا ساکت میبود و حرفشو نمیزد، منم خب شاید هیچوقت میلی برای ارتباط بیشتر باهاش پیدا نمیکردم!
اینه که میبینم واقعا یه جاهایی بهتره که تفکراتم رو یه مقدار درز بدم بیرون..
تا افرادی که خوششون نمیاد کمرنگ بشن و افرادی که خوششون میاد جذب بشن! دقیقا همون مدل افرادی که منم دوست دارم جذب کنم! افرادی مثل خودم!
خدایا این فایل داره زندگی منو دگرگون میکنه =)))))) نوشین قبل این فایل با نوشین بعد این فایل داره خیلی متفاوت میشه :)))))) هلپ.
مرسی از استاد عزیز، عرشیا جان، مریم جان و دیگر دست اندر کاران :))
خوشحالم که این فایل رو دیدم و سپاس گزار شما هستم که با ما به اشتراکش گذاشتید :)
عرشیا جان خیلی خوشحال شدم از پروسه ی پیشرفتت در همه ی زمینه ها و امیدوارم هر جا هستی شاد و سلامت و ثروتمند و موفق باشی عزیزم.