مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- باورهایی برای “ساختن استقلال مالی”؛
- مسیر تکاملی رشد؛
- خواسته ها چگونه شکل می گیرند و چه عاملی آنها را محقق می کند؟
- فقط بر “برداشتن قدم پیش رو”، تمرکز کن؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع و تمرکز مطلق بر اصل؛
- باور چیست و چطور باید آن را تغییر داد؛
- “تأیید نتایج کوچک” و قدرت سازنده ی این نگرش؛
- “نگران نبودن درباره مسائل احتمالی پیش رو”، پای حرکت شما به جلو است؛
- فقط به آنچه فکر کن که: دوست داری اتفاق بیفتد؛
- تمرکز بر پیشگیری از مسائل احتمالی، شما را از حرکت، منصرف می کند؛
- درباره شناخت موارد مرتبط با کسب و کار خود “کنجکاو” باش و “آگاهی” کسب کن؛
- جوانب کسب کار خود را بهتر بشناس و دست از این یادگیری بر ندار؛
- تکامل به معنی پر شدن یک زمان خاص نیست بلکه فرایندی است از: اجرای ایده ها، به شناخت رسیدن، درس گرفتن و بهتر شدن در این روند؛
- معجزه ی تکرار ورودی های قدرتمندکننده؛
- قدرت تمرکز بر نکات مثبت؛
منابع بیشتر
جلسات 7،8،9،10 از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن
برای دیدن سایر قسمت های «گفتگوی استاد عباس منش با دوستان» کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD659MB85 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها69MB85 دقیقه
بسم الله النور
به نام خدایی که عاشقانه هدایت و حمایتم می کنه
سلام به استاد عزیز دلم و مریم جان عزیز
تا عکس رو دیدم گفتم حتما ایشون همون ارشیا (عرشیا) هستن که فیلم برای استاد فرستاده بود و استاد یه فایل درباره نتایجش گذاشته بود و بعد دیدم بله بله خودشه…چقدر من دوست داشتم این پسر گل رو ببینم و خدا رو هزار بار شکر که این فرصت الان مهیا شد…چقدر این جوون متین و پر از آرامشه؛ چقدر چهره ش پر از انرژی و خداست…لحظاتی که شما داشتین صحبت می کردین نگاهش می کردم و لذت بردم از اینهمه متانت و آرامشش.. خدا حفظش کنه…چه خونه زیبا و تابلوهای قشنگی؛ چه قدر باسلیقه ست فضا
چقدر تحسین می کنم مامان ارشیا جان رو که از اون سن پسرشون رو توی جلسات و کارگاه های موفقیت که می رفتن می بردن و میل به موفق بودن و رشد کردن از همون موقع در ارشیا جوونه زد و با این پس زمینه ذهنی که داشت تونست مسیر زندگیش رو تغییر بده…البته که خواسته خودش بود والا می دونیم که هیچکس نمی تونه باعث تغییر کسی بشه حتی مادر آدم …. همینجا هم قانون تکامل رو می بینیم استاد. ارشیا اول با مامانش توی جلسات آدمهای موفق شرکت کرد…با بعضی از این افراد آشنا شد..کتاب راز رو خوند چندین بار و وقتی دیگه این خواسته براش تثبیت شد؛ به سایت شما هدایت شد از طریق اون آزمون ثروت …حتی توی همین سایت هم تکاملی پیش رفت و مرتب و روزانه نبود و کم کم بعد از گذشت مدتی روزانه به سایت سر می زد و بعدم اول از فایلهای رایگان شروع کرد و بعد هم محصول خرید…یعنی واقعا اساس هر رشدی؛ همین رعایت تکامله و من با گوش دادن به این بخش حرفاش بازم این قانون رو توی ذهنم تایید کردم که هانیه باید باید تکاملت رو طی کنی تا رشد بیشتر رو تجربه کنی و به تصاعد برسی.
ارشیا بعد از ثروت 1 می شینه پای آرزوهاش و تصویرسازی و تجسم کردن. اینو خوب یاد گرفت و فهمید که باید ذهنش رو بمباران کنه و تصویرهای درست و زیبا از اونچه میخواد بهش برسه براش بسازه … همه چیز مهیا میشه تا یه سفر برای دیدن عموش برن آمریکا و از نزدیک اون کشور رو ببینه و بعد هدایت میشه سمت یوتوب و می بینه چه دنیای قشنگ تری اونور مرزها هست…چه کارها و شغل هایی میشه داشت… کیف کردم که از همینجا تلاشش رو می کنه و از داشته هاش بهره می بره..از کارت های اعتباری و حسابی که داشته و دانشی که دنبالش رفته سرور راه اندازی می کنه … یعنی از شرایط موجود استفاده می کنه و تلاشش رو می کنه … همون که همیشه می گین هدایت وقتی میاد که تو با شرایطی که داری بتونی کاری کنی؛ نه که بخوای شق القمر کنی..اون بیراهه ست و ارشیا اینو خوب متوجه شده و با داشته هاش کاری که دوست داشته تجربه کنه رو انجام داده … بعد یه خواسته جدید تو وجودش شکل می گیره و یه شعله ای در وجودش جون می گیره که چرا آمریکا نه؟! این قسمتش خیلی احساساتیم کرد..اون حس و اون شعله ای که میگه درونش به وجود اومد خیلی می تونم درکش کنم…انگار دیگه اینجا برای اون و خواسته هاش داشت کوچیک میشد.
لذت بردم از حمایت خانواده ش که علیرغم غوغایی که حتما تو دلشون بوده؛ به خواسته ارشیا احترام گذاشتن و برای رفتنش ازش حمایت کردن. حتی توی مواقعی که خودش دچار تردید یا ترس شده؛ بهش امید دادن….این واقعا تحسین برانگیزه و من فکر می کنم چون خودش با خودش به صلح رسیده بود این حمایت رو هم از طرف اونا دید.
لذت بردم از این حرفش : توی مسیرت ایمان هست؛ اما اون ترس هم همیشه هست ….. ایمانش باعث شد ادامه بده ؛ کم نیاره و با یاد گرفتن و غرق شدن توی یوتوب و بیزینسی که توش داشته کار می کرده و میخواست توی آمریکا ران کنه بیشتر و بییشتر اطلاعات پیدا کنه و هربار صد متر جلوش رو روشن کنه .. کیف کردم اونجا که گفت حالا بعد جمع آوری دیتا و استفاده کردن از کلی اطلاعات و تست اونها؛ باید غربالشون کنی…آفرین! تو توی کارت و با توجه به استعدادت به همه اون اطلاعات نیاز نداری؛ باید بتونی اطلاعات رو توی ذهنت ارگنایز کنی و دسته بندی شده ازشون استفاده کنی…چقدر عالی بود و این کار چقدر نشتی انرژی آدم رو کم می کنه وقتی میفته توی مرحله اجرا و عمل به ایده ها
این نکته که توی هر بیزینسی هم سعی می کنه اطلاعات مفیدش رو استخراج کرد و از ایده ها به نفع خودت استفاده کنی… با سرچ و تحقیق درباره کارها و مشاغل دیگه به فراوانی پی می بری..چقدر زیبا بود این حرف… می فهمی چقدر ایده زیاده؛ از چه راه هایی میشه پول ساخت و وقتی اون تونست چرا من نتونم؟ پس می شود… عالی بود
یعنی ما اینجا ترکیب اشتیاق؛ دانش و آگاهی؛ جسارت و هدفمندی رو می بینیم که همگی دست به دست هم دادن تا عزت نفس و احساس لیاقت توش بالا و بالاتر بره و اون رو سوق بده سمت آمریکا…قشنگیش هم برای من این بود که شهری رفت که عموش نبود…چرا برام قشنگ بود ؟ چون همون اول فایل که ارشیا تعریف کرد که سفر آمریکا جور شد و رفتن پیش عموش؛ دینننننگ !! این تو مغزم زنگ خورد: خب؛ یکی رو داشت تو آمریکا و دلش به اون گرم بوده…تو این سن که نمیشه تنها رفت !!!! اینم باگ من و ترمز ذهنی من که همش شنیدم برای مهاجرت باید یکی رو اونور داشته باشی … و قربون خدام برم که همینجا تو همین فایل و چند دقیقه بعدش؛اینجوری نقضش کرد برام و بهم نشون داد که نه!عمو مهم نیست..اونی که ارشیا دلش بهش گرم بود و رفت خدا بود! ایمان توی قلبش بود که اون رو راهی شهری کرد که عموش هم نبود و تنها شروع کرد و خدا هدایتش کرد سمت آدمهای عالی و دوست های خوب…عاشقتم رب من
درباره قانون تکامل چه قشنگ گفت ارشیا که طول نمی کشه؛ سخت نیست…با لذت همراهه و قرار نیست سرعت تکامل لاک پشتی باشه…این باور طولانی بودن رو منم داشتم قبلا و الانم کم و بیش هست اما امروز واقعا با صحبت های شما و ارشیا چراغی تو قلبم روشن شد … اینکه ارشیا میگه سرعت تکامل بین لاک پشتی و یک شبه ره صد ساله رو رفتنه؛ یعنی یه سرعت نرمال … و چون اون از وقتی ایران بوده داشته اطلاعات جمع می کرده؛ یاد می گرفته؛ تست و تصحیح مسیر می کرده وقتی رفت آمریکا و وارد محیط عملی کردن ایده ها شد؛ خیلی زود نتیجه گرفت و با همون نتیجه کوچیک و ریز؛ دلگرم شد که همینه!! جواب میده…خودم ساختمش پس بزرگتر از اینم می تونم بسازم….دمت گرم پسر! چقدر دارم ازت یاد می گیرم و قانون برام مرور میشه با شنیدن حرفات….توجه به نکات مثبت و داشته ها و نتایج کوچیک و شکرگزار بودنش و تایید مسیرت بهت این ایمان رو میده که قانون جواب می دهد…خودمم که زندگیم رو می سازم
وای از قسمت تعریف خونه مبله !! خدای من!! استاد اینجا ؛ من به توانایی تشخیص اصل از فرع رسیدم و تمرکز لیزری روی هدف .. ارشیا هدفش فقط اومدن و تست و اجرای ایده هاش بود…این توی ذهنش اصل بود و دیگه اصلا بقیه موارد رو بهش فکر هم نکرده بود .. حواشی هزینه ها؛ خونه؛ فرنیش کردنش؛ خورد و خوراک ؛رفت و آمد و … همه فرع بودن توی ذهنش..و چون تمرکزش روی اصل بود و نگران حواشی و فرعیات نبود؛ جهان هم به سمت اصل سوقش داد به راحتی و خدا هدایت و حمایتش کرد تا همه حواشی و فرعیات براش آسون و با لذت فراهم بشه تا ارشیا بتونه به اون اصل برسه…چقدر زیبا بود..چققققدر درس داشت.چقدر ماها قبل اقدام به کاری؛ فکر می کنیم…سناریوچینی منفی می کنیم و اگه ها میاد تو ذهنمون…همین ها اصلا میشه ترمز و نمیذاره ما قدم از قدم برداریم….آفرین پسر…واقعا عالی هستی….چقدر اسان شد برای آسانی ها و چقدر قشنگ دلها براش نرم شد تا همچین خونه ای رو اونم یکی دو ماه بعد از اومدن بهش بدن
وقتی ورودی ها رو کنترل کنی و جلوی ورودی های هرز رو بگیری؛ ذهنت عالی روی هدفت متمرکز میشه و دیگه زمان و وقتی به بطالت نمی گذرونی. وقتی ذهن درگیر فیلم و سریال و حواشیه؛ ذهن بازم درباره همینها داره تولید اطلاعات می کنه…یعنی اگه دو ساعت وقت توی شبکه های اجتماعی بذاری؛ دو برابرش ذهنت داره اونها رو پردازش می کنه…درباره ش سوال تولید می کنه؛ و تو رو سمت اطلاعاتی از اون جنس می کشونه
حالا اگه وقتت رو روی هدف اصلی بذاری؛ ذهن بازم جنریت می کنه؛ منتها این بار در جهت همون هدف .. سوال های خوب برات پیش میاد…هلت میده بری جواب اونها رو پیدا کنی و در همون مسیر رو به بهبود و رشد می مونی
و این میشه یه روال و روتین زندگیت که دیگه لازم نیست برای موندن توش تقلا کنی…و اینجوری ذهن همیشه در تکاپو و جنریت مثبت هست…وقتی ذهن کارش همینه؛ پس بهتره در جهت مثبت سوقش بدیم و تعلیمش بدیم..دیگه از یه جایی به بعد این میشه روتین و عادتش و نمیره سراغ حواشی
استاد چقدر درباره تکامل عالی گفتین …. وقتی استمرار داشته باشی توی کار؛ تجربه کسب می کنی توی زمینه کاریت…تکامل صرفا به معنای زمان نیست؛ به معنی تعداد تجربیاته …این جمله طلایی بود … هر قدر تجربیاتت رو بیشتر و در زمان کوتاه تر داشته باشی؛ لاجرم نتایج بهتر می گیری و تکاملت رو سریع تر طی می کنی و چقدر ارشیا رو تحسین کردم برای این درکش از تکامل …اونجا که فهمیدم من اگه بخوام سریع بدوم؛ سریع دارم می دوم و منم که گاز رو کنترل می کنم ….وقتی اینو فهمیدم دیگه مدام پام رو روی گاز گذاشتم و فهمیدم اگه انرژیم رو بیشتر بذارم تا تجربه های بیشتر کسب کنم سریع تر به نتیجه می رسم…عالی بود..عالی
مسیری که برای موفقیت باید طی کنی :علاقه ت رو پیدا کنی… برای رسیدن به هدفی که بهش علاقه داری تا جای ممکن یاد بگیری؛ آموزش ببینین و تجربه کنی…در جهتش حرکت کنی…روش متمرکز باشی ….بری تو دل ترس هات … کنجکاوی کنی و اقدام کنی … که صد البته پشت همه اینها ایمان قوی به الله هست که تو رو هر قدم جلو می بره و هدایت می کنه و همه جوره حمایت می کنه
چقدر قشنگه که وقتی تو مسیر درستی و باورهای درست ساختی؛ به این قشنگی الگوی موفقیت دیگران میشی…بعد از یک ماه و نیم از رفتن به آمریکا تو اون سن توی یک هفته 700 دلار بسازی جوری که دوست هات که همونجا بودن باور نکنن و بعد باورساز بشی واسشون و اونم بره توی زمینه دیگه ای همونقدر موفق بشه…بازم تایید اینکه قانون جواب می دهد و مسیر رسیدن به هدف همینه…باور کنی می شود؛ درباره ش یاد بگیری و اطلاعات جمع کنی؛ تجربه کنی و اقدام…..و بهت یادآوری بشه که دنیای ما؛ دنیای فراوانیه و بی نهایت فرصت و ایده برای خلق پول هست…فقط کافیه باور کنی و با ایمان قدم برداری
اون فایل تنظیم فرکانس خیلی فایل خوبیه استاد…من به تازگی بهش هدایت شدم با اینکه قدیمیه و خیلی لذت بردم ازش و یکی از فایل هاییه که تو مسیر خونه تا اداره گوشش می دم اما جدا ارشیا رو تحسین می کنم..این حد از تمرکزی گوش دادن فایل توی یک سال هر روز بایدم همچین نتایجی بیاره…ذهن وقتی بمباران اطلاعات درست میشه…دیگه همونجور هم فکر می کنه و تو لاجرم تو مسیر رشد و موفقیت میفتی…
درباره تمرکز روی نکات مثبت هم ذهن یاد گرفته و شاید اولها آدم آگاهانه به زیبایی ها توجه می کنه اما بعد دیگه ناخودآگاه این اتفاق میفته و ذهن جز زیبایی نمی بینه … به قول معروف فقط لب و دهن نیستی و واقعا هرجای و هر موقعیتی فقط زیبایی می بینی … و اینجور میشه که با دیدن هر چیزی؛ سوال خوب به ذهنت میاد … دقیقا منم همین تو ذهنم اومد که اولش ارشیا جان از خودشون به عنوان یه بچه غرغرو یاد کردن و الان اینهمه تفاوت نشون میده چقدر عالی روی خودش کار کرده که این تمرکز روی نکات مثبت جزوی از شخصیتش شده
اوفففففف خدایا این عکس قبل و بعد عجب بمبی بود…من اصلا فکرشم نمی کردم ارشیا جان چاق بوده….30 کیلو کم کرده…خیلی تحسینت می کنم پسر خوب…کسی که اینقدر دستاوردهای ذهنی عالی داشته و اینهمه نتایج بزرگ خلق کرده؛ معلومه تو بحث سلامتی و تناسب اندام هم همچین نتیجه ای می گیره و چه هدایت قشنگی بود..من عاشق این خدام…درست همون موقع ها که به تضادهای سلامتی برمی خوری این دوره آماده میشه و از همون موقعی که دوره رو استارت می زنی؛ پدر و مادرت بیان پیشت و تویی که فرصت خرید و آماده کردن غذا نداری؛ به این شکل بهترین و سالم ترین غذا رو طبق دوره برات حاضر کنن…آسان میشی برای آسانی ها وقتی توی مسیر درستی
چقدر تحسینت می کنم ارشیا جان … چقدر زیاد…واقعا ازت ممنون و سپاسگزارم که با بیان تجربیاتت؛ با اینهمه آرامش و متانت؛ چراغ راه شدی و یادمون آوردی که قانون همیشه جواب میده….فقط باید ادامه داد…خیلی ازت یاد گرفتم و قدردان و سپاسگزار خدام که تو این مسیر زیبا و مستقیم و تو مداری هستم که می تونم اینها رو بشنوم و بفهمم و لذت ببرم و ازشون درس بگیرم
استاد عزیزدلم بی نهااااااایت سپاسگزار بودنتونم…ممنون که این گفتگو و مصاحبه رو برنامه ریزی و ضبط کردین و این درس های بزرگ رو بهمون دادین…یکی از فایل هاییه که بارها و بارها بهش گوش میدم و قطعا هربار بهتر و بیشتر می شنوم و درک می کنم…خیلی یاد گرفتم ازتون بازم و خیلی خیلی خیلی خوشحالم خدای مهربون من؛ هدایتگر وهابم؛ مدتیه من رو به سمت کامنت نوشتن و تمرکز بیشتر روی فایل ها هدایت کرده و منم اطاعت کردم و می دونم و ایمان دارم که لاجرم اتفاق های عالی تری در انتظارم هست…بی نهایت ازتون ممنونم بابت آگاهی های ناب این فایل
در پناه الله یکتا شاد و سربلند و موفق باشین