مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- باورهایی برای “ساختن استقلال مالی”؛
- مسیر تکاملی رشد؛
- خواسته ها چگونه شکل می گیرند و چه عاملی آنها را محقق می کند؟
- فقط بر “برداشتن قدم پیش رو”، تمرکز کن؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع و تمرکز مطلق بر اصل؛
- باور چیست و چطور باید آن را تغییر داد؛
- “تأیید نتایج کوچک” و قدرت سازنده ی این نگرش؛
- “نگران نبودن درباره مسائل احتمالی پیش رو”، پای حرکت شما به جلو است؛
- فقط به آنچه فکر کن که: دوست داری اتفاق بیفتد؛
- تمرکز بر پیشگیری از مسائل احتمالی، شما را از حرکت، منصرف می کند؛
- درباره شناخت موارد مرتبط با کسب و کار خود “کنجکاو” باش و “آگاهی” کسب کن؛
- جوانب کسب کار خود را بهتر بشناس و دست از این یادگیری بر ندار؛
- تکامل به معنی پر شدن یک زمان خاص نیست بلکه فرایندی است از: اجرای ایده ها، به شناخت رسیدن، درس گرفتن و بهتر شدن در این روند؛
- معجزه ی تکرار ورودی های قدرتمندکننده؛
- قدرت تمرکز بر نکات مثبت؛
منابع بیشتر
جلسات 7،8،9،10 از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن
برای دیدن سایر قسمت های «گفتگوی استاد عباس منش با دوستان» کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD659MB85 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها69MB85 دقیقه
به نام خداوند بخشنده مهربان
استاد عزیزم سلام
این بار سومه که این فایل بی نظیر رو میبینم ،
اون روزی که فایل رو گذاشتین ،من دو بار دیدمش و به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم،حتی تو کامنتم هم مواردی که برام درس داشت رو یادداشت کردم .
یک موضوعی در مورد کنترل ورودی ها که بیشتر در ادامه توضیح میدم ،برام روشن شد که اتفاقا منجر به اقدام عملی هم شد .
امروز قلبم گفت حتما یک بار دیگه فایلو ببین ،چند تا نکته بازهم برام مهم و بلد بود ،خواستم در موردش بنویسم :
1. اطمینان ارشیا جان در مورد فیلد مورد علاقه شون و تمرکزی که داشتن و دارن برام آموزنده بود ، به صورت دقیقتر بگم ،من به شخصه عاشق رشته ای هستم که خوندم و حتی برای ادامه ی مسیر میدونم قراره کدوم زیر شاخه ش رو بخونم اما به صورت اسپسفیک اینکه یک تاپیک رو بدونم و بقول ارشیا جان هر انچه هست رو راجع بهش دربیارم ،هنوز علامت سواله ، داشتم فکر میکردم شاید این سوال میتونه برای من خیلی روشنگر و هدایتگر باشه ، که بیشتر سرچ کنم ،بیشتر خودم رو بشناسم ، دقیق تر شم که در نهایت این روشن شدن منجر به اقدامات عملی جدی بشه .
2. نکته ی دیگه ای که با دیدن ارشیا جان -حتی بار قبل – به صورت نجوا تو ذهنم اومد این بود که خب قراره چقد بالاتر رفت؟!کسی که تو این سن ،در این حد خوبه ، چقد انگیزه برای بالا رفتن داره ؟ آیا دچار سکون نمیشه؟!
استاد ،خیلی عجیبه دیدم امروز هم برام این نجوا تکرار شد ،ویدئو رو پاز کردم ،خواستم ببینم این نجوا داره راجع به من چی میگه؟
دقیق تر شدم دیدم من انگار توی ذهنم محدودیت توی بالا رفتن دارم ، یعنی ذهنم تا یک جایی بالا میره و بعدش ظرفم بزرگ تر نمیشه که بخواد بره بالاتر ،یعنی در واقع شاید به صورت تئوریک بخواد بگه باید بیشتر رشد کنم اما در عمل نه !
میدونین استاد باز هم یاد قسمت 8 عزت نفس افتادم ،اونجایی که اول فایل میگین چه زمانی شروع به تغییر میکنی؟
نمیدونین من چقدر مفاهیم این قسمت رو دوست دارم ،حقیقتا یکی از مواردیه که من به صورت جدی باید روش کار کنم .
این که میگین زمانی که همه چیز خوبه باید شروع کنین به تغییر و بهتر شدن .
با دیدن ارشیا جان و این نجوای ذهنی ،این باور محدود کننده مو پیدا کردم و اتفاقا تو دفترم یادداشت کردم و خوشحالم که دیدمش ،مثل بقیه نقص های شخصیتی ،میتونم روش کار کنم.
در این مورد یک مثال خواستم برای ذهنم به عنوان فکت بدم ،مثلا ایلان ماسک ، ایشون با این حجم از دستاورد های عظیم هنوز در حال پیشرفت و شروع اهداف جدید هستن .
در کنار الگو پیدا کردن ، الان یک صحبتی از شما به یادم اومد ،بنظرم این باور زیبا که تو قسمت 174 سفر به دور امریکا بهش اشاره کردین رو هم اضافه کنم :
از دید کلی ،از دید خداوند ،برای جهان گسترش از هر چیزی مهم تره ،جهان مادی باید گسترش پیدا کنه و برای گسترش ،فرصت ها رو فراهم کرده ، که هر کسی جهان خودش رو گسترش بده
چقد این باور الهی و ارزشمنده ،چقدر من دوسش دارم ،
خدا رو شکر که حین نوشتن ،خود خدا هدایتم کرد به یک باور خوب برای این موضوع و نجوای ذهنیم .
خدا رو شکر واقعا
با این باور واقعا محدودیت تو پیشرفت و بالارفتن بی معناست ،وقتی رسالت ما به عنوان انسان پیشرفت و گسترش این جهان مادیه ،پس محدودیت بی معناست .
3.چقدر این بخش فایل بی نظیر بود :
دقیقا ماییم که داریم رقم میزنیم نتیجه رو ، یعنی اگه ما داریم یک عملی رو انجام می دیم ،قبل اینکه اون عمل رو انجام بدیم ،ما داریم اون نتیجه رو بوجود میاریم .یعنی ما از قبلش مشخص میکنیم که موفق بشیم یا نشیم و ما داریم شکل میدیم به اون انرژی
مثال لیوان آب و آب که به هر شکلی که ما بخوایم در میاد و چقد زیبا تکرار کردن ارشیا جان که “پس تو فقط بشین بساز ، با هیچ کسی کاری نداشته باش”
4.تکامل به معنای زمان نیست ،به معنای تعداد تجربیاته
5.مهم ترین نکته ای که قصد داشتم دوباره کامنت بنویسم و در موردش توضیح بدم و صد البته از شما استاد عزیزم و ارشیا جان تشکر کنم ،موضوع کنترل ورودی ها بود .
نکاتی که ارشیا جان در مورد گوش دادن به فایل ” مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن” گفتن ،تعهدشون تو گوش دادن یک ساله به این فایل و توضیحاتی که در موردش دادن واقعا برای من آموزنده بود .
مثل حل یک پازل ،اونجا بود که درک حقیقی -تاکید میکنم درک حقیقی – نسبت به صحبت های استاد پیدا کردم که ایشون میگن بار ها و بار ها فایل ها رو گوش بدین ،بذارید بشه جزیی از زندگی تون ،جزیی از نحوه ی تفکرتون.
مفهوم حمله به گفت و گو های ذهنی و شکستشون برای من روشن شد و از فردای اون روز واقعا تعهد جدی بخرج دادم برای بیشتر و بیشتر مرور فایل ها ، از صبح مسیری که به محل کارم میرم گرفته تا حتی تو محل کار – حتی اگه به اندازه ی یک دقیقه فرصت باشه- و برگشت به خونه .
خدا رو شکر میکنم جهان هم فرصت ها رو برام بیشتر کرده که بیشتر بتونم فایل ها رو بشنوم .
بازهم استاد عزیزم ممنونم از شما و ارشیا جان
این فایل واقعا طلاییه
خدا میدونه هر بار که میشنوم چه آگاهی های بیشتری وارد قلبم میشه .
✨🌱
دوستون دارم
به نام خداوند بخشنده مهربان
استاد عزیزم سلام
بی نهایت ممنونم از شماو عرشیا جان برای این فایل بی نظیر
من این فایل رو بلافاصله بعد تموم شدن مجددا دیدم ، واقعا عجیب و آموزنده بود
درود بر عرشیا جان ،پسر خوش فیس و دوست داشتنی برای این جدیت در عملکرد و جسارت و نتایج فوق العاده شون .
چقد این فایل هم از نظر کانتنت ، هم از نظر ظاهر بی نظیر بود .
استاد عزیزم این فایل برای من فوق العاده الهام بخش بود و ازون مهم تر تذکر برای جدیت و تعهد بیشتر داشت .
خیلی این همزمانی برای من جذاب بود ، من بعد از کار کردن حدود دو سال روی دوره ها به حالتی رسیده بودم که به قول عرشیا جان اتوماتیک رفته بودم روی مدل فکر کردن کاملا منطبق با قانون و واقعا یادم رفته بودم قبلا من چطور فکر میکردم ، و خب نکته ی مهم ماجرا اینجا بود که این مدل فکر کردن حاصل ورودی های خوب مکرر من بود با اینوالو بودن مستمر با سایت با فایل های شما ، و من فراموش کرده بودم تا زمانی که ورودی ها خوب باشند ، سیستم ذهن من اینظور اوت کام میده ، در غیر اینصورت من به همون سیستم قبلی باز میگردم .
استاد عزیزم حرف های شما طلاست ،شاید وقتی که یه مدتی از مسیر دور میشیم و یاد حرف هاتون میفتیم بهتر متوجه میشیم که تاکید های شما روی یک سری اصول چقدر حیاتی هستن .
مثلا شما تو فایل مخواهی جز کدام گروه باشی یا جلسه 8 عزت نفس این موضوع رو به زیبایی توضیح دادین ، تا وقتی شرایط خوبه به فکر ارتقا خودتون باشین ، استاد همون طور که داشتم میگفتم من وارد مرحله ای شدم که فکر کردم این حال خوب تثبیت شده ست و شروع کردم به عدم تعهد نسبت به کنترل ورودی ها و خب طبق قانون میشه انتظار داشت چه اتفاقی میفته …
نمیخوام در مورد تضاد هایی که پیش اومد صحبت کنم ، ولی خب طبق اون جمله ی طلایی شما تضاد ها زمانی پیش میان که شما در حال پیشرفت نباشین این تضاد های مثل یک سیلی محکم بود برای من که برگردم به مسیر و اصل و یادم بیاد تموم این نتایج حاصل عمل به قانون بودن …
چقد زیبا عرشیا جان در مورد کلید تغییر شکل فکر کردن ذهن به تکرار اشاره کردن ، من جملاتشون رو عینا وارد دفترم کردم ولی اینجا هم مینویسم :
بعد یه سال اتفاقی که افتاد به این شکل بود که من میتونستم اتوماتیک به اون شکل فکر کنم ،لازم نیست چیزی رو ببینی و سعی کنی مثل اون فکر میکنی ،اگه به اندازه کافی گوشش بدی ، تو همون چیزی که فکر میکنی ،تویی ،مغز توعه ، اون شکلی فکر میکنی اتوماتیک
این بخش اینترویو واقعا برای من و اتفاقایی که تجربه کرده بودم درس داشت
ممنونم استاد عزیزم و عرشیا جان
نکته ی بعدی اشاره عرشیا جان به تمرکز و تجربه ی شخصی خودشون بود ، این بخش هم واقعا چیزی بود که من باید میشنیدم ، چند ماهی هست که من باید روی یک پروژه ای کار کنم ، هر چند تظاهر به قدم برداشتن میکردم ولی نتیجه ای نبود ، و خب این موضوع همزمان شده بود با دور شدن من از مسیر نباید هم اتفاق و نتیجه ای رخ میداد ..
عرشیا جان گفتن مغزم همین طوره ،وقتی شما کات کنین همه ی ورودی ها رو و فقط تمرکز کنین رو یه چیزی و یاد بگیرین . دو ماه تا سه ماه زمان بدین ،بعد اون ذهن اون کنجکاوی رو ایجاد میکنه ،و اون کنجکاویه که هلتون میده
این همون بخشی بود که میسینگ پیس نقص عملکرد این مدت من بود ،نکته ای که استاد عزیزم بار ها و بارها شما در موردش توضیح دادین ، بلد ترنیش تو اخرین فایل لایوتون که گفتین من بازی تمرکز رو خوب یاد گرفتم ،تمرکز جادو میکنه … ولی خب ذهن فراموش میکنه و من چقدر خوشحالم که دارم بر میگردم به مسیر و قوانین رو به یاد میارم .
یکی دیگه از نکات زیبای این اینترویو ، نه تنها جدیت عرشیا جان در مورد قانون بلکه در مورد بیزنسشون و فیلد کاریشون بود ، واقعا تحسین برانگیزه با این سن این حجم از تعهد و جدیت .
من عاشق اون قسمتی شدم که گفتن وقتی مهارت و اطلاعات از یک حدی میگذره ،کاری جز دست به عمل زدن براتون نمیمونه ،اگه دست به عمل نمیزنی یعنی هنوز یادنگرفتی اون مسیله رو
چقدر این جمله برای من درس داشت ، من همیشه خودم رو جز افرادی میدونستم که جدیت خوبی توی فیلد خودش داره ولی شنیدن این جمله باعث شد چند لول سطح استاندارد هامو بالاتر ببرم .
استاد عزیزم ،عرشیا جان ممنونم
این فایل ازون فایل های بی نظیر بود که باید همیشه شنیدش .
دوستون دارم