مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- باورهایی برای “ساختن استقلال مالی”؛
- مسیر تکاملی رشد؛
- خواسته ها چگونه شکل می گیرند و چه عاملی آنها را محقق می کند؟
- فقط بر “برداشتن قدم پیش رو”، تمرکز کن؛
- توانایی تشخیص اصل از فرع و تمرکز مطلق بر اصل؛
- باور چیست و چطور باید آن را تغییر داد؛
- “تأیید نتایج کوچک” و قدرت سازنده ی این نگرش؛
- “نگران نبودن درباره مسائل احتمالی پیش رو”، پای حرکت شما به جلو است؛
- فقط به آنچه فکر کن که: دوست داری اتفاق بیفتد؛
- تمرکز بر پیشگیری از مسائل احتمالی، شما را از حرکت، منصرف می کند؛
- درباره شناخت موارد مرتبط با کسب و کار خود “کنجکاو” باش و “آگاهی” کسب کن؛
- جوانب کسب کار خود را بهتر بشناس و دست از این یادگیری بر ندار؛
- تکامل به معنی پر شدن یک زمان خاص نیست بلکه فرایندی است از: اجرای ایده ها، به شناخت رسیدن، درس گرفتن و بهتر شدن در این روند؛
- معجزه ی تکرار ورودی های قدرتمندکننده؛
- قدرت تمرکز بر نکات مثبت؛
منابع بیشتر
جلسات 7،8،9،10 از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیم آن
برای دیدن سایر قسمت های «گفتگوی استاد عباس منش با دوستان» کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD659MB85 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها69MB85 دقیقه
سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته دوست داشتنی و بقیه دوستان عزیزم
چقدر این فایل های گفتگو با دوستان عالیه هر قسمتش پر از اگاهی های نابه این قسمت محشر بود انگار یه دید تازه ای بهم داد اگاهی های تازه و چقدر تلنگر بود وقتی قسمت 17 رو گوش کردم که استاد گفتن موفقیت هایی که بهش رسیدید رو بنویسید و سکو کنید واسه رسیدن به موفقیت های بعدی و وقتی این قسمت رو گوش کردم دیدم اره همینه من قبلا تجربه کردم ولی یادم رفته بود موفقیتامو یا حداقل از این دیدگاه بهش نگاه نکرده بودم
من تو سن 16 17 سالگی با قانون جذب آشنا شدم و یادمه تمام درکم این بود پس میشه زندگیو تغییر داد اگه من به خودم بگم من میتونم یا تلقین کنم میشه کل درکم همین بود تصمیم گرفتم واسه کنکور بخونم و برم دانشگاه روانشناسی بخونم یادمه وقتی شروع کردم واسه اینکه تمرکزم بهم نخوره اومدم گوشیمو خاموش کردم وقتی شروع کردم فقط خودم بودم و کتابام ولی من به نشدن ها به مشکلات فکر نکردم یادمه شرایط واقعا سختی بود واقعا سخت از همه نظر ما با همسر مامانم و بچه هاش همه تو یک خونه بودیم و همیشه کلی مشکلات و بحث و… بود از نظر مالی شرایط خیلی بد بود بعضی وقتها بود از صبح تا بعدظهر هیچی نبود بخوریم یا وقتیم بود تقسیم میکردن ولی من تو همون شرایط شروع کردم و اینا مانعم نبود اون دعواهایی که بین اعضای خانوادم و برادرام بود که کار به کلانتری میکشید مانع نبود اینارو میگم تا واسه خودم روشن بشه تو چه شرایطی موفق شدم ولی من هر روز متعهدانه و با تمرکز ساعت ها درس میخوندم میرفتم جلوی در پشت بوم گاهی که تو خونه سروصدا بود به نشدن ها فکر نمیکردم که من کتاب تست ندارم کی میخاد خرج دانشگاه بده فقط ادامه میدادم تا کم کم مسیرا باز شد هدایت شدم به سمت یک کانون فرهنگی که کلاسهای رایگان میزاشت و بعد افرادی پیدا شدن که کمک کردن کتابای تستو و چیزایی که نیاز داشتم رو خریدم و یادمه اون تایمی که کلاس های رایگان برگزار میشد حتی در حد یه هزار تومن پول اتوبوسم نبود و من پیاده یک مسیر طولانی که شاید از هر طرف حدود 2 ساعت راه بود رو میرفتم و برمیگشتم ولی اینا اذیتم نمیکرد و خوشحال بودم من رشتم انسانی بود و میدونستم اگه ریاضی رو خوب بزنم خیلی تاثیر داره با اینکه همیشه تو دوران مدرسه ریاضیمو بزور ده میگرفتم ولی با خودم میگفتم ن من میتونم من ریاضی رو میفهمم و شروع کردم هر روز دو تا 4 ساعت فقط ریاضی رو تمرین کردن تست زدن و… و توی کنکور 50 زدم و این تو رشته انسانی خیلی درصد بالاییه یعنی زدن 20 درصد واس خیلیا ارزو بود اون زمان سال 95 96 بود خب من رتبم 497 شد و البته که وقتی رتبم اومد مسئول همون کانون فرهنگی باورش نمیشد ولی واسه خودم عادی بود یعنی وقتی رتبمو دیدم از قبلش میدونستم رتبم سه رقمی میشه و سورپرایز نشدم اون سال توی شهرمون فقط من بودم با یک اقا پسری که از مدارس عادی تونسته بودیم رتبه زیر هزار بیاریم همه رتبه برترا یا از تیزهوشان بودن یا نمونه و زمانیم که نتایج رشته اومد من یکی از بهترین دانشگاها روانشناسیو قبول شده بودم ولی چون تهران بود منم بخاطر ترس ها وابستگیا راستش قیدشو زدم و رفتم مشهد دانشگاه فردوسی علوم تربیتی بخونم با خودم میگفتم خاله هام و داییم مشهد هستن و یجورایی واسم دلگرمی بودن اون زمان بخاطر ترس ها و وابستگیام از رشته مورد علاقم گذشتم و چقدر تو دانشگاه وقتی بچه های روانشناسیو میدیدم یجورایی حسرت میخوردم کاش منم روانشناسی میخوندم الانم هنوز دلممیخواد تجربش کنم ولی خب اون تعهده تمرکزه فکر نکردن ب نشدن ها و مشکلات باعث شد من اون سال ی رتبه عالی بیارم تنها کسی باشم که از مدارس عادی دخترانه رتبه برتر شده و حتی روانشناسیم اوردم خودم نرفتم حتی زمان ثبت نامی دانشگاه این کفشام کفِش تیکه بود از بس اون مسیرو پیاده رفته بودم بازم حتی فکر نمیکردم خب چند وقت دیگه کلاسا شروع میشه من لباس ندارم و پول ندارم و… و یروز خالم گفت که دوستش که وضع مالی خوبی داره و مارو میشناخت گفته که من هزینه های تحصیلشو میدم و خب ایشون هزینه های دانشگاه منو به عهده گرفتن چون میدونست خانوادم توانشو ندارن حتی ی اقاییم پیدا شد خدا رحمتش کنه اون زمان ماهیانه یه مبلغیو بهم میداد و خب این مسیرو که قبلا طی کردم و اینکه چجوری خدا مسیرو برام هموار میکرد واقعا یادم نبود حداقل از این دیدگاه بهش نگاه نکرده بودم و این فایل های گفتگو با دوستان یجورایی روشنم کرد دو روزه دارم همه اینارو تو دفترم مینویسم بعلاوه چیزای دیگه که شاید تا الان نمیدیدم و انگار واسم شدن مثل یک نقشه راه که اگه الانم اینجوری عمل کنم با اون تعهد و انگیزه تازه الانکه شرایط خیلی بهتره قطعا همونجوری نتیجه میگیرم دقیقا همون حرفی که تو قسمت 17 استاد میگن موفقیت هایی که بهش رسیدید رو پله کنید واسه موفقیت های بعدی اینقدر این دو سه روز انگیزه پیدا کردم و هر روز که بیدار میشم سریع مرورشون میکنم در طول روز مدام دارم درباره این اگاهی ها و موفقیت هام با خودم صحبت میکنم و خیلی جالبه احساسی که دارم انگار دوباره حس همون زمانو دارم حس اینکه میشه میتونم فقط باید همونجوری متعهد و متمرکز بشم و اینم بگم چقدر موفقیتم تو کنکور تو درس ریاضی زمان دانشگاه بهم اعتماد ب نفس داد کمک کرد که عالی عمل کنم و معدل الف باشم تو کارای تحقیقی تو درسایی مثل آمار همیشه نمرم 20 بود
ولی وقتی اومدم سمت هنر با اینکه در هنر مخصوصا نقاشی بااستعدادم ولی اون شور و شوقه رو نداشتم اون شوقی که داشتم علاقه ای که داشتم به روانشناسی برسم رو تو مسیر هنری حس نمیکنم یعنی دلم میخاد گاهی انجامش بدم نقاشیو ولی هر زمان که خواستم خیلی جدی حرکت کنم تو این مسیر واسم سخت بوده یعنی الان ب نظرم این طرز فکر که چون تو فلان موضوع استعداد دارم پس باید همون مسیرو برم اشتباهه البته من زمان دانشگاه متوجه شدم تو کارای پژوهشی و تحقیقی و تدریس هم توانمندی دارم یعنی اگه یکم تمرکز کنم روی یک موضوع احتمالا بتونم کتابم بنویسم خدایا شکرت به این فایل ها هدایت شدم و باعث شد این چند روز خیلی چیزا رو بفهمم کشف کنم و بیشتر درک کنم و فکر میکنم باید تجدیدنظر کنم تو انتخاب هام مخصوصا در رابطه با کار و علاقم از شما استاد عزیزمم سپاسگزارم برای این فایلهای ارزشمند