فقط روی خدا حساب باز کن

اصولی که زندگی ام را به معنای واقعی متحول نموده است توحید است.

توحید ابتدا از درون تو را میسازد.

شخصیتی با فندانسیون هایی بی نهایت قوی برای هر خواسته ای در هر ابعادی

که ثابت است.

توحید و عزت نفس می باشند.

من نیز میتوانستم خواسته هایم را فراموش کنم و قانع باشم اما وجودم همیشه

متفاوت بود. دغدغه اش چیز دیگری بود.

هدف های بزرگی را هر روز با قدم های کوچک طی میکنی به بازی میرسی.

از زمانی که روی خدا حساب کردم همواره خداوند بیش از نیازم بوده .

خیلی ایه تفکر بر انگیزیست که میگوید ایا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟

وقتی روی این نیرو حساب میکنی این نیرو برایت همه چیز میشود.

یکبار دیگر میخواهم اصولی که به معنای واقعی زندی ام را متحول نموده مرور کنم.

توحید میتواند هر کسی را از فرش به عرش برساند

هیچ فرقی نمیکند که چقدر پایین باشم هیچ فرقی نمیکند که وضعیت الانم چیست

نمیدانم چطور اما میدانم که اگر بتوانم توحید را عملی سازم به طوری که هم

در احساسم و عمل دیده شود شرایطم را این تنها قدرت جهان تغییر میدهد.

خداوندا هدف هایم تنها یاری تو را می طلبند در حال که تنها به تو فقیرم.

اری راهش تنها ادامه دادن است .

کار کردن روی باور باید هر روزه باشد درست مانند غذا خوردن

پس این اگاهی را اجرا مینمایم.

اکنون که ارزش این توحید ارزش این هماهنگی را میدانم دیگر اجازه نمیدهم

هیچ گزینه ی دیگری جای این را بگیرد . زیرا زندگی بهم اموخته است که

این تنها رابطه ی من در جهان است و این رابطه اصل است.

نمی دانم به فال ها اعتقاد داشته باشم یا نه.

اما من یادگرفتم که هر چیزی که به من احساس خوبی می دهد را باور کنم.

و هر چیز که به من احساس بدی می دهد را که یک دروغ است را باور نکنم.

من بار دیگر این سفر را اغاز کردم که زندگی ام را انطور که میخواهم خیلی بهتر خلق و کنترل کنم.

تا یکبار دیگر اصولی را که زندگی ام را به معنی واقعی کلمه متحول نموده است تکرار کنم.

زیرا انسان فراموش کار است.

به محض اینکه روی خودم کار نمی کنم تغییرات و نشانه هایش را می بینم.

می توانستم خواسته ها و اهدافم و رسالتم را فراموش کنم اما اینجا هستم که انطورکه باید زندگی کنم.

خداوندا سپاسگزارم از اینکه مرا به این مسیر زیبا هدایت کردی.

قدم های کوچک اما مستدام هستند که کار ساز هستند.

فقط راهش ادامه دادن این مسیر است. به خود تعهد دادم که هر اتفاقی بیوفتد این مسیر مسیر من است.

تنها کسی که قدرت دارد رب فرمانروای جهانیان است.

تنها منبع ثروت تنها منبع قدرت تنها منبع عشق و سلامتی خداست.

ما دنبال چه هستیم هر چه که می خواهیم در این نیرو که درون ماست وجود دارد.

تنها کافیست بنده اش را بکنی. بزرگترین افتخار من است این است که تلاش می کنم تا بندگی تنها فرمانروای جهان را بکنم.

اما ماجرا جایی جذاب می شود که این حرف ها را در عمل ثابت می کنم.

به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.

همواره در زندگی ام خداوند برایم کافی بوده .

آری من نیز از همسفر بودن با شما دوستان لذت می برم. و وقتی کامنت های زیبای شما را می خوانم لذت می برم.

چیزی که زندگی مرا نیز به معنای واقعی کلمه متحول نموده توحید است. یادم است شروع تغییر های بزرگتر از همان فایل توحید عملی ششم

شروع شد. چقدر فایل آگاهی بخش و هدایت کننده ای است. از خداوند می خواهم قسمت دیگر توحید عملی را منتشر کند.

روح من نیز همیشه فراتر از این زندگی های جامعه را می خواهد. زندگی که نه در آن غمی باشد و نه ترسی نه حسودی باشد

نه طمعی و باید خدا در سرتاسرش باشد. الان حس میکنم که ریشه هایم آماده بیرون زدن برگ هستند و حس می کنم که با هر باری که روی خودم

کار میکنم این نهال من برگ می کند. زیرا هر بار هر چه بیشتر و بهتر روی فرکانس ها و باورهایم کار می کنم

احساسم و توجحم را کنترل می کنم شرایط هی بهتر و بهتر می شوند. تازه حس میکنم این روند هر چه بگذرد سرعتش بیشتر می شود.

و من هر چه دارم از خدا دارم و خدایی که به شدت کافیست. آری هیچ لذت بخش تر از زندگی که در آن روی باور هایم کار کنم

و با خدا هماهنگ باشم و کار مورد علاقه ام را انجام دهم نیست.

با رب همه جا بهشت است بی آن هر جایی جهنم است.

من نزدیکم و اجابت می کنم دعای هر فردی که من را اجابت نماید. آری خداوند در من است با من است از رگ گردن به من نزدیکتر است.

آری از وقتی که بهتر خدارا شناختم خداوند برایم کافی بوده است.

آری تنها قدرت جهان رب است و تنها باید روی آن حساب کرد. و به آدمها فقط باید به چشم دستان خدا نگاه کرد.

آری آری خداوند از جایی که به عقل من نمی رسد به من نعمت می دهد.

صفحه ای که در وبسایت مربوط به فصل اول سفرمون هست رو باز کردم. وقتی برگ امروز سفر رو باز کردم و شروع کردم به خوندن کپشن روز هفدهم سفر ، من همین تصمیم را گرفته بودم اما الان قوی تر و با تعهد بیشتری کار می کنم.

بی نهایت مشتاق بودم که بدانم فایل امروز چیست؟

امروز قراره که چی بخورم؟

دقیقا مثل زمانی که حسابی گرسنه ام شده و از مادرم می پرسم غذا چی داریم؟

زمانی که دیدم نوشته فقط روی خدا حساب باز کن ، چن ثانیه نفسم حبس شد می خواستم نفس را بیرون دهم اما نمی شد و بالاخره با اشک آنرا بیرون دادم.

اوکی میرم سراغ فایل امید وارم که هدایت یابم.

به نظرم ما باید توانایی برقراری ارتباط مون رو تقویت کنیم. چراش رو دقیق نمی دونم هنوز ولی میدونم که همه نگم بیشتر انسان های موفق ارتباطات خوبی دارن ارتباطات زیادی دارن همه جا رفیق دارن همه جا آشنا دارن آرایشگاه رستوران باشگاه کارواش بوتیک فروشگاه و…

که الگو های من هم اینو تایید می کنن و همینطوری هستن.

دوما فک میکنم دستان خدا رو زیاد کردیم هر چند خیلی بهش مطمئین نیستم

بعدش برقرای ارتباط می تونه به ادم اعتماد به نفس بده

خیلی ذهنمو مشغول این سوال که چرا باید ارتباط برقرار کنیم؟ یه حد فاصلی بین توحید و شرک نورزیدن با برقراری ارتباط باید قائل بود

خدایا این موضوع هم برام روش کن

من که تصمیم گرفتم همه رو کل ادم ها رو به صورت خود خواهانه ببینم و هیچ گونه حسابی روشون نکنم.

من در رسیدن به آرزوهام ارتباطاتم کمکم کرده اما اینطور نبوده که من روش حساب بکنم

یعنی من فلان خواسته رو داشتم ولی اصلا به فکرم نمی رسید که اون ادمه می تونه این کار رو انجام بده

بعد یه شرایطی پیش میاد که اون ادم وسیله میشه دقیق میشه حس کرد انگار دست خداست و من به خواسته ام می رسم

و تله ای که اینجا هست ممکنه افراد مثل من وابسته به اون فرد بشن که فقط وسیله بوده یه زمانی و فکر کنن که فقط اون بوده داشته

به اونا کمک می کرده.

من تصمیم گرفتم که باور کنم هیچ کس هیچ تاثیری در زندگی ما ندارد و نمی تواند اصلا تاثیری هم بزارد.

یعنی اگر افراد به من زیان می رسونن این از طرف خوده

یعنی اگر توحید داشته باشه ادم حتی توی این مواقع از فرد دلخور نمیشه و کینه و دشمنی رو بوجود نمیاره.

اخ که هرچی دارم پیش میرم تهش میرسم به توحید

اینکه ریشه ی تمام مشکلات شرکه

داشتم میگفتم و اگر خوبی هم بکنن اون خداونده

چقدر زیبا پیامبر دباره شرک مثال میزنه ادم اولش متوجه نمیشه وقتی رفت حساب کرد روی غیر خدا ضربه خورد اون وقت تازه اگر بیدار باشه و خیلی خوب باشه میفهمه

من بار ها خواستم به خاطر انجام شدن کارم ارتباط برقرار کنم ولی انگار دستم جلو نمیرفت یا بیشتر مواقع رابطه شکل نمی

گرفت.

اگر ادم توحیدی باشه احتی در مقابل بی احترامی هم ناراحت نمیشه تکون نمیخوره

مثل همون اذیت و ازار های پیامبر توسط اعراب

اره منتظر این کشف این نکته بودم

همه ی افرادی که در جهان تاثیر گذاشتند به ربوبیت الله باور داشتند مثل انیشتین

از زمان دیدن فایل توحید عملی 6 تصمیم گرفتم روی توحید و قدرت رب روی ذهنم کار کنم

از اون موقع اعتماد به نفسم بیشتر شده انگار محکم تر حرف میزنم استوار تر راه میرم رفتار میکنم

واقعا سپاس الله را فرمانروای تمام جهانیان است که تمام قدرت کنترل زندگی خودمونو به خودمون داده نه به کس دیگه

که جهان رو مسخر من کرده.

من خیلی به طبیعت علاقه دارم و وقتی که بیرون میرم حتما یه اتیشی چیزی درست میکنم

خیلی دوست دارم برم توی طبیعت زندگی کنم مدتی رو توی طبیعت یه جای زمین باشم و حرکت کنم و زنده باشم

خیلی لذت میده که ادم حس میکنه تمام قدرت کنترل زندگیشو داره و حمایت رب رو حس میکنه قدرتی که رب بهش داده.

من همه ی نعمت هایی که از خدا دریافت کردم اینطور بوده. وقتی به هدفم و خواستم میرسم میگم واقعا چرا به فکر خودم نرسید؟؟؟!!!