اگر بپرسم قادر مطلق و تنها منبع قدرت کیست، جواب افراد بسیار زیادی، این است که خداوند، منبع همه قدرتهاست. دست خداوند بالاتر از همه دست هاست.
جواب شان خداست اما رفتارشان چیز دیگری است. برای آنها وعده رئیس بانک، واقعی تر از وعده ی خداوندی است که می گوید:
من نزدیکم و اجابت می کنم دعای هر فردی که من را اجابت نماید.
آنها میگویند قدرت در دست خداوند است، اما از حکومت ها، دولت ها، کارفرماها و… می ترسند و دوامشان را منوط به وجود آنها می دانند و برای حل مشکل شان به انسان هایی با ویژگی های خودشان متوسل می شوند.
اگر خداوند برایت کافی نیست، باید آن را از نو بشناسی و توحید و شرک را دوباره معنا کنی.
مگر شرک چیزی نیست جز قدرت دادن به هر عاملی بیرون از تو و توحید چیزی نیست جز اینکه تنها منع قدرت را نیرویی بدانی که که کنترل زندگیات را در دست باورهایت قرار داده است.
از زمانی این خدا را دوباره شناخته ام و توحید را در رفتارم جاری ساخته ام، خداوند برایم کافی بوده است. همین نتیجه مرا برآن داشته تا رسالتم را اشاعه توحید عملی در سراسر جهان بدانم و این پیام را گسترش دهم که:
تمام جهان بر اساس قوانین بدون تغییر خداوندی اداره می شود که، کنترل زندگی ات را دست باورهایت قرار داده است.
این نیرو را به هر شکلی در ذهنت بسازی، به همان شکل وارد زندگیات میشود. به همان اندازه که روی این نیرو حساب میکنی، به همان اندازه نیز برایت شادی، آرامش، سلامتی، ثروت و عشق میشود.
این نیرور را به شکل عشق در ذهنت بساز، تا برایت رابطه ای عاشقانه شود
او را به شکل ثروت در ذهنت بساز، آنوقت به شکل استقلال مالی در زندگی ات فرود می آید.
او را به شکل سلامتی بساز، آنوقت به شکل زندگی ای در کمال آرامش با تنی سالم در زندگی ات متجلی می شود.
این انرژی و این قدرت را رئیست بدان. این نیرو را مهم،ترین فرد و رابطهی زندگیات بدان و به این خدا وابسته شو تا قلبت آرام گیرد و نه ترسی داشته باشی و نه غمی.
خداوند یک انرژی است و به شکل هر آنچه در زندگی ات ظاهر می شود که بتوانی در ذهنت بسازی.
در جلسه ۷، ۹ و۱۰ دوره راهنمای عملی، چگونگی ساختن باورهایی را درباره خداوند آموزش داده ام تا بتوانی این انرژی را به شکل خواسته هایت در ذهنت بسازی. آن وقت متحیر می مانی از اینکه خود به خود، آن خواسته ها وارد زندگی ات شد. زیرا این وعده خداست که می گوید:
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (۱۸۶)
آن گاه که بندگانم درباره من از تو بپرسند:- من نزدیکم و هر که مرا بخواند دعایش را اجابت مىکنم. آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راهشان را بیابند. (۱۸۶)
این آیات به قدری زیبا هستند که هر بار با خواندشان از خود بی خود می شوم. هدفم از این فایل، توضیح مفهوم توحید عملی است یعنی هماهنگی گفتارمان با رفتارمان.
سید حسین عباس منش
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD314MB26 دقیقه
- فایل صوتی فقط روی خدا حساب باز کن24MB26 دقیقه
به نام ربّ العالمین
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
به نام خداوندی که هیچ چیزی رو هیچوقت فراموش نمیکنه
سلام به همه ی عزیزان.
این سوال اولش پیش اومد کجا این کامنتو بنویسم و سریع این فایل اومد بالا…
مگه زندگیِ من چیزیه جز حساب کردن رویِ خدا و دیدنِ بهترین نتایج و نشانه ها…
امروز روز مهمی بود برامون، از 7/5 صبح سه تایی (من و بابایی و نی نی) رفتیم دنبال امورِ پزشکیِ نی نی، تا 7/5 شب که برگشتیم.
یه روزِ شگفت انگیز رو سپری کردم با خدا…
دیشب خیلی زود خوابیدم که صبح زود راحت بیدار شم، خیلی یهویی ساعت 2/5 بامداد بیدار شدم، اومدم سراغِ موبایل و سایت…
از دسترسی خارج بود، خطای ورد پرس داد…
گفتم خیره، بلافاصله کوکی ها و کَش رو پاک کردم، سایت بالا اومد، حالا منو به عنوان مهمان نشون میداد و هیچ رقمه نمیداشت با اکانتِ کاربری ام بیام بالا…
بازم گفتم خیره، به سایت ایمیل زدم که راهنمایی ام کنن عزیزان و بستمش، رفتم سراغِ دفتر سپاس گزاری، نوشتم و نوشتم با حسِ خوب از دیروزم و زیبایی هایی که ننوشته بودم….
رسیدم به ستاره قطبی، همونجا درخواستهامو نوشتم در رابطه با امروز، که کارهامون عالی جلو بره، جواب های خوب بگیریم، خوش بگذره بهمون…
داشتیم میرفتیم دکتر برای چکابِ نی نی، اما من دقیقا حسِ اینو داشتم داریم میریم پیک نیک، برای همین سبد پیک نیک رو برداشتم، شب لقمه های صبحانه آماده کردم، چای تو فلاکس برداشتم، آب برداشتم، انجیر و آجیل هم برداشتم، شکلات هم برداشتم که برای سونوگرافیِ نی نی لازم بود :)
یعنی کامل به خداوند درخواست دادم حسابی خوش بگذره امروز.
خدا هم که سنگِ تموم گذاشت برام.
سونو و کارهای دیگه عالی جلو رفت، نتایج عالی گرفتیم، رفتیم یه جای جذاب غذای خوشمزه خوردیم، یه نازیبایی به خیر گذشت به لطفِ خدا، با دکترهای خوش اخلاق و وظیفه شناس و متعهد روبه رو شدیم، قسمت های پذیرش خوش اخلاق بودن، پرداختی ها عالی انجام شد، آشِ نذری هدیه گرفتیم و نوشِ جان کردیم، مطبِ خانم دکتر خودم رفتیم و جوابها رو نشون دادیم و الحمدالله همه چیز عالیه.
به عنوان حُسنِ ختام یه سونوی دیگه انجام شد تو مطب و با بابایی، صدای قلبِ قشنگِ نی نی رو دوباره شنیدیم و چی قشنگتر از این؟
همون لحظه با عمقِ وجودم گفتم: نی نی خدا حفظت کنه …
خدایی که بهم گفته:
به که برگردی، بما بسپاریش
کی تو از ما دوستتر میداریش
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
کی از خدا امین تر؟
مهربون تر؟
مَحرم تر؟
دانا تر؟
قشنگ به چشم دیدم و میبینم وقتی سُکانِ هدایت دست خودشه و فقط روی خودش حساب میکنم، چی میشه نتیجه…
نوبت نداشتیم، دیر رسیدیم واسه سونو، بهم گفتن نمیشه، دیره، وقت نمیشه، خانم دکترِ مهربان گفت حالا بیرون منتظر بمونین…
اون لحظه از خودش خواستم خودت حلش کن، زیاد طول نکشید صدام کردن بیا تو، ذوق کردم، گفتم آخ جون، نتیجه هم عالی بود…
یا یه مورد دیگه، جوابِ سونوهای قبلیم نزدیک بود جا بمونه، خودش یهو یادم آورد سونوهای قبلیتو بگیر، به همین وضوح و شفافیت…
نی نی جون، گُلِ نرگسِ منه، تو کافه ای که رفتیم نهار بخوریم و خیلی زیبا بود، یه سبد طراحی کرده بودن برای شی یلدا، از میوه های دکوری و کتابِ حافظ و یه دسته گلِ نرگس که من عاشقشم…
میخوام بگم خدا حتی حواسش به روحیه ی منم هست، گل نرگسِ زیبا و خوش بو رو آورد سرِ راهِ نگاه و مشامم…
یه لحظه هم صبح، تا از ماشین پیاده شدم برم سراغِ دکتر، یهو دیدم یه برگ پاییزی افتاد روی کاپوتِ ماشینمون…
منم عاشقِ برگهای پاییزی، عاشقِ افتادنِ برگها که حاویِ این پیام هستن که هیچ برگی بدون اذن خداوند نمیوفته و منو یادِ سیستمِ مدیریتیِ هوشمند و قدرتمند خدا در جهان میندازه…
هر بار خواستیم پارک کنیم، در عینِ شلوغیِ محیط، بهترین جاپارک ها رو در اختیارمون گذاشت…
موبایلی که آخرهای شارژش بود، ولی دقیقا وقتی رسیدیم به ادرسِ آخر با مسیریاب، خاموش شد…
و هزاران زیباییِ ریز و درشت دیگه، نکاتِ مثبتِ فراوانِ دیگه تو امروز و هر روز و هر ثانیه ام، که از وقتی فقط روی خدا حساب میکنم دارن بیشتر و بیشتر تو زندگیم آشکار میشن…
سمانه ای که دقیق و منظمه و دوست داره همه چیز تحتِ برنامه باشه، چی شده که تو مواردی که تحت کنترلش نیست، یا یادش میره، یا بلد نیست، به جای اوقات تلخی، ناراحتی، پریشانی، غصه و ترس، بلافاصله میگه خیره، درست میشه، اشکال نداره، خدا خودش هست و حواسشم هست….
چقدر با این چشم هام معجزه دیدم…
چقدر معجزه ی حضور خدا تو لحظه هامو حس کردم…
خودِ نی نی چقدر عزیزه برام، نه فقط چون نورِ دیده ام هست، قند و نباتمه، عسلمه، به خاطر اینکه معجزه ی دیگه ای از خدا برامه، که چقدر این هدیه ی خداوندی برام محترم و دوست داشتنیه…
خیلی هدیه ها بهم داده و میده خدا هر لحظه…
چطوری شده اینطوری شده؟
این فایل رو گوش کردم بارها و بارها و بیشتر و بیشتر باورم شد که باید فقط روی خودش حساب کنم، نه خودم، نه دیگران، نه شرایط، نه هیچی…
فقط خودش…
ملاصدرا جان چه خوش گفتی:
خداوند همه چیز میشود همه کس را…
به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس…
خدایی که به شدت کافیست…
حسبی الله
هر وقت نی نی تکون میخوره، شگفت زده میشم از عظمتِ خلقت…
انسانی، درونِ انسانی دیگه که رشد میکنه، حرکت میکنه.
خدایا تو چقدر قدرت داری…
چقدر علم داری…
چقدر سورپرایزم میکنی وقتی چیزی رو یادم میره، به یادم میندازی سر بزنگاه…
وقتی بلد نیستم، یادم میدی…
وقتی نیاز به کنترل ذهن دارم، یادم میندازی کنترل ذهن کنم…
وقتی قشنگی هاتو جلوی چشم و قلبم میاری…
امروز به همسرم گفتم نمیدونم چطوری باید از خدا تشکر کنم…
چیکار باید کنم که درجه ی حالِ خوبم رو بهش بگم…
الهی شکر از قلب و زبونم نمیوفته…
خدایا خیلی ازت ممنونم، سمانه به خودش افتخار میکنه که تو توی زندگیش هستی، که لایقِ داشتنِ تو توی زندگیشه…
استاد جان، ممنونم برای تک تک فایلهاتون، این فایل و همه ی فایلهای هدیه و ارزشمند، دوره هاتون که هر کدوم دستم رو گرفتن و چراغِ راهم شدن…
دوره ی لیاقتی که داره یادم میده چطور خودم رو دوست داشته باشم، مسئولیت رو بهم نشون داده، تک تک فایلهای شما که بهم توحید رو به عنوانِ اصلِ اساسی و الویتِ الفِ ویژه بهم یاد آوری میکنن…
من سپاس گزارم ازتون بی نهایت، شما برای خانواده ی ما بسیار عزیز و محترمین، تو تک تک تغییرات و بهبودها و آرامشم در زندگی و مسائلش رنگِ حضورِ شما و آموزش هاتون پر رنگه.
لحظه ای نیست که با همسرم قوانینی که بهمون آموزش دادین رو مرور نکنیم و پیاده شون نکنیم.
داریم به اندازه ظرفیت و درک خودمون عمل میکنیم و جوابها آشکار میشن.
امشب هم زود خوابیدم، 8/5 شب خواب بودم، 10 بیدار شدم اومدم اینجا و رسیدم به نوشتنِ این کامنت…
که هر کسی که اومد تو مسیرش و خوندش، بدونه که حساب کردن روی خدا میتونه کیفیت زندگی رو از همه ی ابعاد بی نهایت عالی کنه، خدا همه کَس میشه برای آدم…
لازمه سخت نگیریم و کوچولو کوچولو تمرین کنیم، توقعِ یه شبه نداشته باشیم، هر بار که تمرین میکنیم و جواب میاد باور و ایمانمون به خدا بیشتر و بیشتر میشه به همون میزان کیفیت زندگی مون هم بهتر میشه.
خدایا ازت سپاس گزارم که هستی و هر لحظه شاملِ الطاف و فضلِ بی نهایتت هستم…
خدای من، اون لحظه ای که معلوم نبود برام سونو انجام بدن یا نه چون موفق نشده بودم نویت بگیرم صبح، چون دیر بود، من تو تمامِ وجودم فریاد میزدم خدایا پارتیِ من تویی، با تو حله، و دیدم چه زیبا حل شد…
خدا حامی و حافظِ قدرتمندِ منه.
خدا پارتی و پشتیبانِ منه.
خدا همه چیزِ منه…
راستی یادم اومد بگم: صبح که بیدار شدم سایت درست بود و با اکانت کاربریِ خودم باز شد و گفتم الهی شکر.
کیف کردم که کنترل ذهن انقدر با جزئیات و ریزبینی واردِ زندگیم شده.
و چقدر مسائل دارن ساده تر جلو میرن برام.
خدایا میدونی که عاشقتم، ممنونم که هستی تو همه ی لحظاتم.
به نام خداوندی که کافیست برای من
حسبی الله
سلام به استادِ عزیزم و دوستانِ نازنینم.
دیروز در پیِ چالشی یهویی، برای حلش، اول یه نفر اومد تو ذهنمون گفتم نه اصلا، بعد نفر دوم…
بعد دیدم، این که نشد، اونم بنده ی خداست…
تلنگر خوردم روی خدا حساب کن، نه هیچکسِ دیگه ای…
یادِ این فایل هم افتادم، روی دیوار اتاق مون نوشتم خدایا دوستت دارم، رو به نوشته و اسم خدایا کردم و گفتم خدا من نمیخوام از آدم ها بخوام، هر چند عزیز و نزدیک و مهربان، من فقط از تو میخوام، من با تو عزتم حفظ میشه، تو سبب ساز شو، خودت حلش کن، میدونم تو بلدی، اگه به هر دلیلی هم حل نشد باشه تسلیمم و ادامه میدم با همون شرایط و اونکار رو انجام میدم…
گفتم پاشو سمانه برو پیاده روی خلوت کن با خودت و خدا، هدفون رو هم بردم، این فایل که بهش هدایت شدم رو گوش دادم و آبی شد بر آتشم…
مطمئن تر شدم.
یه جایی استاد میگن:
خدا از راهی که تو حتی فکرش رو هم نمیکنی (تو یه سری راه های رایج رو میدونی فقط) تو رو به خواسته ات میرسونه…
اینو که شنیدم گفتم بله، مستقیم پیامت رو رسوندی خدا جون…
و رها کردم…
تو مجتمع راه رفتم، گفتگو کردم، سپاس گزاری کردم، قربون صدقه ی نی نی رفتم، طبیعتِ قشنگ و ابرهای خوشگل رو تحسین کردم، لذت بردم، توجه کردم به زیبایی ها و برگشتم خونه.
کمی خوابیدم و با تماسی که خبر از حلِ چالش میداد بیدار شدم.
به همین شیرینی و خوشمزگی.
فقط روی خدا حساب کن و لاغیر
فقط باور کن که خدا از پَسِ همه چیز برمیاد.
همه چیز.
همه چیز.
دخترِ خوب، فقط تو ذهنِ محدودِ تو اون چالش بزرگه همین، وگرنه برای خدا اجابتِ خواسته هات کاری نداره، اصلا تو اجابت از طرف خدا، اندازه ی خواسته معنی نداره، میخوای که درخواست کوچک بفرستی برای خدا، چه بزرگ…
فرقی نداره، تو ذهنت کوچکش کن، چون خدا بی نهایته و بدونِ اندازه، نامحدوده، این ذهن منه که همه چیز رو اندازه میزنه، خط کش میذاره، بالا پایین و سبک سنگین میکنه…
مثال زدم واسه خودم:
گفتم خدایی که نی نی به اون عظمت و پیچیدگی و گستردگی رو تو دلِ تو گذاشته، مراقبشه، رشد میدتش، آیا از پسِ این چالشِ کوچک بر نمیاد؟
گفتم چرا، اینکه در برابرِ اون اصلا به چشم هم نمیاد چه برسه بخوام بگم..
چرا فاصله درخواست و رسیدن کوتاه بود؟
باور
باور
باور
اعتماد
تسلیم
رهایی
توجه به زیبایی ها
این فایل رو بارها و بارها گوش دادم و جزوِ فایلهای مورد علاقه ام هست، میزان کننده ی سطحِ اعتمادم به خدا میشه، هر بار بیشتر از قبل لذت میبرم از اینکه فقط روی خدا حساب کنم و بس توی هر چیزی…
راستی یه تجربه باحال هم داشتم:
در لحظاتی که با خدا صحبت میکردم به نی نی گفتم:
نی نی خدا گفته فقط روی خودش حساب کنیم.
من دارم تمرین میکنم.
تو هم از همونجا از تو دل من، تمرین کن فقط روی خدا حساب کنی :)
هر چی به خودم میگم و تمرین میکنم، لاجرم نی نی هم در معرضش هست و داره باهاشون آشنا میشه.
دوست دارم نی نی (معجزه ی خداوند) که ان شاالله صحیح و سلامت به دنیا اومد، تو همین مسیر باشه، از مامان باباش هم جلوتر بره، تازه قوانین و توحید رو به ما هم یادآوری کنه :)
خیلی خوشحال میشم که درکم نسبت به خدا بالا و بالاتر بره و روی چیکه چیکه زندگی و نیازها و خواسته ها و حل مسائل و پیچیدگی های ذهنیم، فقط روی خدا حساب کنم.
الان برخی چیزها رو متوجه میشم و از خدا طلبِ یاری میکنم.
اما برخی چیزها رو در ابتدا فکر میکنم خودم باید حلشون کنم و به بن بست میخورم بعد تازه که چالش بزرگ میشه یادم میوفته اِ پس چرا به خدا نگفتی از اول کمکت کنه؟
مگه نمیدونی خدا میتونه تو همه ی مسایلت ورود کنه و کمکت کنه، ساده کنه برات، راه حل بده، هدایتت کنه…
استاد جان، سپاس گزارم ازتون برای دونه به دونه فایلهای ارزشمندتون.
خدایا شکرت برای مسیری که داخلشم و شاهد تغییرات و بهبودهام هستم و بسیار خوشحالم.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به همه ی عزیزان.
چهارشنبه فراموش کردم کامنت بنویسم، الان (بامدادِ پنجشنبه 30 شهریور 1402) یادم افتاد و اومدم انجام بدم تعهدم به کامنت نویسی به صورت روزانه رو.
اگه سمانه قبلی بود دچار اعصاب خوردی و ناراحتی میشد، اما الان میگم اشکال نداره الان انجامش بده.
ایده ام برای نوشتن اینجاست.
این صفحه ی عالی.
این فایلی که سرشار از گفتنی هاست.
فقط روی خدا حساب باز کن
چی میتونه از این توحیدی تر باشه…
چند روزی بود که پشت سر هم هدایت شدم به:
فقط روی خدا حساب باز کن
خودم تو کامنتهام مینوشتم، کامنتهای بقیه رو میخوندم میدیدم اونا هم نوشتن، فایلهای استاد رو که میشنیدم این جمله داخلشون بود و …
همت کردم و تمرکزی تلاش کردم که این باورِ عالیِ توحیدی رو حسابی تمرین کنم این روزها…
دقیقا سه شنبه شب که نجواها داشتن حمله میکردن گفتم بیا و دوباره فقط روی خدا حساب کن، اعتماد کن بهش، تو اینهمه نتیجه گرفتی، نترس، تجربه کن، آروم باش…
کنترل ذهن کردم و خوابیدم و صبح شد.
تو ستاره قطبی به قولِ آقا احسان عزیزِ مقدم، واسه خدا نوشتم لطفا خودت امروزمو به بهترین شکل و به زیبایی از همه ی ابعاد کارگردانی کن…
و اینچنین شد که شب نشده دو مسئله ی مهمم به فضلِ خدا، به هدایتِ خودش از سختی به آسانی تبدیل شد و من رها شدم.
خدا هدایتم کرد که درخواستی رو مطرح کنم که اگه خودم بودم اینکارو نمیکردم، وقتی داشتم مطرح میکردم قشنگ متوجه شدم این کسی که صحبت میکنه سمانه نیست، فقط حرفها از زبان سمانه گفته میشن.
درخواستم موافقت شد.
به شیرینی.
آسانی
عزتمندانه.
من خیلی روی عزتمندانه تاکید دارم، برای همین بارها نجواها قبلش اومدن بیخِ گوشم که بابا بیا این کار رو بکن (کاری که از حساب کردن روی خودم میومد)، بیا اینکارو کن ( کاری که از حساب کردن روی دیگران میومد)
مثالِ من یه مثالِ مادی هست که داشت بهم فشار میاورد، اما به فاصله ی یه روز از سمتِ خدا جواب رو دریافت کردم عزتمندانه.
چرا؟
چون پای حرفم موندم که :
فقط روی خدا حساب باز کن
اینو امشب نوشتم برای سمانه که یادش بمونه خدا چطوری اقدام میکنه.
چطور پاداش میده.
چطوری آسان میکنه بر آسانی ها.
من یه لحظه در اوج تسلیم به خدا گفتم لطفا خودت کمکم کن که کنترل ذهن کنم، چون الان شدیدا بهش نیاز دارم و اصلا دلم نمیخواد این حس نازیبا ادامه پیدا کنه.
مشغولِ درست کردن اوریگامی شدم با گوش کردن به فایلهای استاد.
تمرین خط کردم با دستِ چپ و …
آرومتر شدم و رفتم بخوابم.
صبح روزِ دیگه ای آغاز شد برام.
سبک تر از دیشب.
دوباره یادم اومد دیشب از خدا خواستم تا کنترل ذهن کنم و بعد بخوابم تا فردا شه…
دیدم بله، همینکه فردا بشه کلی چیزها حل میشه…
خدا بی نهایت از فضلش به من داده همیشه، نه اینکه من کار خاصی انجام داده باشم، تلاش خاصی انجام داده باشم …
خدا گفته سمانه فلان کار رو بکن من فقط گفتم چشم، فلان چیز رو مطرح کردم بعد عین باقلوا رسیدم به خواسته ام عزتمندانه.
دوست دارم روی این قسمت بیشتر کار کنم.
تمرکز کنم.
برای خدا هیچکاری نداره اجابتِ خواسته هام.
فقط من باید یادم باشه و تمرین کنم فقط روی خدا حساب باز کنم نه خودم، نه دیگران.
این خیلی مهمه که برای این تمرین حساب کردن روی خودم و دیگرانو خط بزنم، چون این دوتا عینِ کوه میان سر راهم تا نذارن روی خدا حساب کنم، اما من کم کم میشکنمشون….
با تمرین
با امید
با تکرار
با روند تکاملی
گاهی یادم میره میتونم در مورد کوچکترین چیزها هم از خدا درخواست کنم.
اینکه خدایا کمکم کن فلان مسئله رو حل کنم.
خدایا کمکم کن در این لحظه کنترل ذهن کنم.
خدایا کمکم کن خوش اخلاقتر شم.
خدایا کمکم کن غذای خوشمزه و سالم درست کنم.
خدایا کمکم کن باادب و متین و آرام صحبت کنم.
خدایا کمکم کن سکوت بیشتر و صبر بیشتری داشته باشم.
خدایا کمکم کن عادت و مهرِ خوراکی های ناسازگار با بدنم از وجودم بره.
خدایا کمکم کن سپاس گزارتر و توحیدی تر باشم.
خدایا تو همه چیز، ریز و درشت کمکم کن.
خوشحالم که نوشتم و لذت بردم که نوشتم.
امروز با دریچه ای از فراوانیِ نعمت و عشق مواجه شدم.
همون انتظاری که میرفت وقتی فقط روی خدا حساب باز میکنی نه خودت نه دیگران
باید حسابی مزه مزه اش کنم.
تعریفش کنم واسه خودم، شاخه و برگ بهش بدم تا ذهنم بتونه این مثالها رو راحت تر باور کنه تا تغییر کنم.
خدایا شکرت واسه روزیِ امشبم، این کامنت.
به نام خداوندِ هدایتگر و مهربونم
سلام به همه ی عزیزانِ سایت.
1- توحید چیزی نیست جز اینکه تنها منبع قدرت را نیرویی بدانی که که کنترل زندگیات را در دست باورهایت قرار داده است.
2- توحید یعنی قدرتِ رب.
3- از هیچکس انتظار نداشته باش بهت کمک کنه غیر از الله.
4- خداوند توانایی اینو داره از جایی که فکر نمی کنی بهت نعمت بده، زمانی که باورش کنی.
5- تو ذهنت آدم ها رو از لحاظ قدرت، کوچک کن.
6- تنها قدرتِ جهان الله هست.
این جمله ها شگفت انگیزن.
ممنونم از قرار دادن متن های به این جذابی و گیرایی در سایت.
سپاس گزارم استاد عباس منش عزیزم و مریم جانِ عزیزِ دلم.
دیشب در مورد مسئله ای، موقعِ نوشتن هام (سپاس گزاری و …) هدایت شدم به فقط روی خدا حساب کردن
الان هم هدایت شدم به گوش دادنِ مجدد این فایل…
خوندن متن این فایل خیلی خوشحالم کرد.
چقدر عجیبه! به راحتی آدم فراموش میکنه میوفته تو جاده ی اشتباهی، دچار شرک میشه، بعد دوباره یادش میوفته بیاد تو جاده ی اصلی…
خدا کمک همه مون کنه تا هر لحظه یادمون بمونه فقط روی خدا حساب کنیم ولاغیر…
فقط روی خدا حساب کنیم برای داشتن و به دست آوردن همه چیز…
فقط روی خدا حساب کنیم برای ورود و افزایش ثروت تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای ورود و افزایش سلامتی تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای ورود آرامش بیشتر تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای رابطه ی خوب با آدم ها تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای هدایت تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای ورود و افزایش سعادت و خوشبختی تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای رسیدن به خواسته های قلبی مون (مادی و معنوی) تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای حرکت در مسیر رشد و بهبود تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای افزایش اعتماد به نفس، عزت نفس، خروج از نقطه امن، حل مسائل مون تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای افزایش رزق و روزی فراوان و پربرکت تو زندگی مون.
فقط روی خدا حساب کنیم برای ورود همه چیز تو زندگی مون.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
به نام خدای هدایتگر و مهربانم.
به نام خدایی که همه چیز میشود همه کس را …
سلام به همه ی عزیزان سایت.
سلام سمانه جانم.
چقدر عالی نوشتی.
تو میگفتی و من میخوندم و قشنگ حس کردم خدا داره با خودم صحبت میکنه.
اینبار از زبان تو با قلم تو
تویی که هم اسم خودم هستی…
سورپرایز شدم حقیقتا
جنس کامنتت خیلی نابه.
بی نهایت لذت بردم.
خوشحالم هدایت شدم به این صفحه و خوندن کامنتت سمانه جانم
متنت رو کپی میکنم تو دفتر یادداشتم که بخونمش بارها و بارها.
جملات نابی رو نوشتی و مزه مزه کردم و نوش جان کردم و غرقِ لذت شدم.
حقیقتا دَمِت گرم دختر.
صبح جمعه ام رو شگفت انگیز کردی عزیزم.
مرسی که دست خدا شدی تا پیام هاشو بهم برسونی سمانه جان.
بهترین ها رو برات می خوام از خدا.
تو 9 بهمن 97 این کامنت رو نوشتی، اول اردیبهشت 1402 به دست من رسید که بخونمش.
به نظرم باید الان میخوندم.
بهترین زمان به دستم رسیده و خوندمش و حسش کردم و درکش کردم.
ممنونم عزیز دلم.
امیدوارم الان هر جایی هستی، تو هر شرایط و موقعیتی که هستی، تو بهترین حالت ممکن باشی و هر لحظه بهتر و بهتر هم بشی از همه لحاظ تو زندگیت.
ماچ بهت.
خدایا چقدر خوبه کامنت بچه های اینجا، چقدر جنس شون نابه، خدایا شکرت که هدایتم میکنی بخونم و غرق در حس های ناب بشم.
مرسی از همه ی دوستانی که کامنت های ناب مینویسن.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام مجدد سمانه جان.
مجدد خوندم کامنتت رو.
نمیتونم بگم چقدر حسم عالی شده از خوندن تک تک کلمه هات وقتی نوشتی:
تمام تکرارهات از کلمه ی رب من
تشکرهات از خدا.
توحیدت.
در آغوش خدا بودنت.
اینکه نوشتی خدا برای آدم، مادر، پدر، همسر و همه کس میشه.
اینکه هر اتفاقی بیوفته رو به نفع خودت میدونی.
نگاه قشنگت به کارمندهای اداره ها.
قلم در دست گرفتن و نوشتن هات و تمرین هات
اینکه قدرت رو به خدا میدی.
اینکه به هر چی نگاه میکنی یاد قدرت خدا میوفتی.
اینکه قدرت رو از همه گرفتی و فقط دادی به خدا.
اینکه انقدر حالت با خدا خوبه.
جاهایی که گفتی خدا به فرشته هاش میگه این سمانه است.
(من از قول خدا میگم این سمانه ی منه)
چقدر تشکرهای از خدا اصله و به دل میشینه چون مطمئنم از قلبت اومده که انقدر جنسش نابه.
لحظاتی حس میکردم خودم دارم مینویسم، انگار تو از زبان من مینویسی، اون زمان هایی که غرق لذت و شادی هستم از ارتباط دلی ام با خدا، یه جوری که نمیدونم بهش بگم چقدر عاشقشم…
و چقدر عالی تو تصویر کردی این حسِ عمیقِ عشق به خدا رو در قالبِ نوشته و آوردیش گذاشتیش اینجا تا همه بخونیم و کیف کنیم.
بی نهایت مرسی سمانه جان.
خدایا شکرت.
قصد دارم برم تک تک کامنت هات رو بخونم تا با حس و حال های قشنگت بیشتر آشنا و روبه رو شم.
امروز بعد بیدار شدن و اومدن سراغ سایت و بعدش خوندن این کامنت زیبا، رفتم پیاده روی روزانه ام و بارها و بارها گوش دادمش، تو خونه هم ادامه دادم و هر بار سیر نشدم و دوباره گوش دادم…
به خودم گفتم مگه میشه انقدر خوب باشه این فایل که آدم سیر نشه؟
که هر بار گوش دادم یه کلید، یه باورِ خفن، یه نکته ی آموزشی از تو دلش بیرون اومده برام؟
البته که کلام وقتی حق باشه، به دل میشینه.
مرسی استاد جان که کلامِ حق، رو بر زبونتون جاری کردین، ضبط کردین، گذاشتین روی سایت تا ما به راحتیِ هر چه تمام دانلود کنیم، گوش بدیم بارها و بارها تا بتونیم بهتر درکش کنیم تا بعد عمل کنیم.
صبح یهو یادِ یه چیزی افتادم، اینکه قبل از هدایت شدنم دیشب به عبارت فقط روی خدا حساب کن و امروز صبح رجوع به این فایل و گوش دادنش، یادم افتاد چند روز پیش تو کامنت یکی از دوستان خوندم که میگفت چند وقتی هست صبح ها در مسیر پیاده روی یا مسیر کارش داره فایل فقط روی خدا حساب کن رو گوش میده.
اون موقع ساده از کنارش رد شدم.
انگار که اون اولین نشانه ی من برای هدایت به سمت این فایل بوده که متوجهش نشدم.
اما دیشب خدا مستقیم خودش انداخت به دلم دیگه …
چقدر جالبه، به قول استاد اگه تو فرکانسش باشی هدایت میشی به اون سمت…
نیازی نیست کسی با زور تو رو دعوت کنه به مسیر…
معجزه ی هدایت، خودش وارد عمل میشه…
استاد تازه الان بعد از متمرکز گوش دادن و تکرار کردن فایلها، تازه دارم یه سری از حرف هاتون رو بهتر درک میکنم…
خدایا مرسی برای روند تکاملی که باعث میشه آدم مفاهیم رو بهتر درک کنه، اینطوری بهتر میتونه عمل کنه، بدون عجله و شتابزدگی.
خدایِ قندِ عسلم
خدایِ دلبرِ شیرینم
بی نهایت سپاس گزارم ازت برای تمام درس ها، آگاهی ها، هدایت های شیرینت که عاشق 100 درصدی شون هستم.
ماچ عمیقِ من برای تو بهترینِ من.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام شقایق عزیز.
کامنت بسیار بسیار زیبا و دوست داشتنی نوشتی.
ممنونم ازت.
خیلی لذت بردم از خوندنِ دونه به دونه ی مثال های معنیِ توحید.
از توحید و عزت نفس نوشتی، دقیقا دو تا موردی که الان تو فکرم هستن.
توحید یعنی قدرت رو به خدا دادن فقط.
توحید یعنی قدرت رو از غیر خدا بگیری
خدایا شکرت برای موسیقی زیبایی که الان نواختنش شروع شد، یه هنرمندی اطراف خونه مون، تقریبا هر روز تمرین میکنه و ما هم مستفیض میشیم:)
سلام به الهه جانِ عزیزم.
عاشق خدای هدایتگرمون هستم.
که اولا پیام پر مهر شما رو صبح امروز میرسونه دستم که شاد شم.
دوم هم که هدایت میشم پیام خودمو بخونم و اونروز شگفت انگیز رو با همه ی حس هایی که تجربه کردم رو به یاد بیارم.
سوم هم اینکه واسم یادآوری میکنه فقط روی خودش حساب کنم تا دسترسیم به بی نهایت ارامش و زیبایی باز باشه.
الهه جانم وقتی پروفایل و اسمت رو میبینم یادِ شیرازِ جانِ دلم میوفتم، یادِ عکاسی که جزوِ علایقم هست…
به عبارتی تو برام پکیجی از یاداوری زیبایی هایی هستی که دوست دارم.
بسیار ممنونم ازت و خوشحال شدم که برام اینچنین بامحبت و عشق، پاسخ نوشتی.
ممنونم از دعاهای قشنگت و مهربونیت.
نی نی هم همین الان، بهت سلام رسوند.
در پناهِ اللهِ یکتا باشی همیشه و خداوند همه ی امور و خواسته هاتو به آسانی و شیرینی برات چیدمان کنه، به طوریکه یه لحظه الهی شکرت از زبون و قلبت نیوفته.
برای همه مون بهترین ها رَقَم بخوره.
الهی شکرت برای این روزیِ غیر حسابِ دوست داشتنی.