اگر بپرسم قادر مطلق و تنها منبع قدرت کیست، جواب افراد بسیار زیادی، این است که خداوند، منبع همه قدرتهاست. دست خداوند بالاتر از همه دست هاست.
جواب شان خداست اما رفتارشان چیز دیگری است. برای آنها وعده رئیس بانک، واقعی تر از وعده ی خداوندی است که می گوید:
من نزدیکم و اجابت می کنم دعای هر فردی که من را اجابت نماید.
آنها میگویند قدرت در دست خداوند است، اما از حکومت ها، دولت ها، کارفرماها و… می ترسند و دوامشان را منوط به وجود آنها می دانند و برای حل مشکل شان به انسان هایی با ویژگی های خودشان متوسل می شوند.
اگر خداوند برایت کافی نیست، باید آن را از نو بشناسی و توحید و شرک را دوباره معنا کنی.
مگر شرک چیزی نیست جز قدرت دادن به هر عاملی بیرون از تو و توحید چیزی نیست جز اینکه تنها منع قدرت را نیرویی بدانی که که کنترل زندگیات را در دست باورهایت قرار داده است.
از زمانی این خدا را دوباره شناخته ام و توحید را در رفتارم جاری ساخته ام، خداوند برایم کافی بوده است. همین نتیجه مرا برآن داشته تا رسالتم را اشاعه توحید عملی در سراسر جهان بدانم و این پیام را گسترش دهم که:
تمام جهان بر اساس قوانین بدون تغییر خداوندی اداره می شود که، کنترل زندگی ات را دست باورهایت قرار داده است.
این نیرو را به هر شکلی در ذهنت بسازی، به همان شکل وارد زندگیات میشود. به همان اندازه که روی این نیرو حساب میکنی، به همان اندازه نیز برایت شادی، آرامش، سلامتی، ثروت و عشق میشود.
این نیرور را به شکل عشق در ذهنت بساز، تا برایت رابطه ای عاشقانه شود
او را به شکل ثروت در ذهنت بساز، آنوقت به شکل استقلال مالی در زندگی ات فرود می آید.
او را به شکل سلامتی بساز، آنوقت به شکل زندگی ای در کمال آرامش با تنی سالم در زندگی ات متجلی می شود.
این انرژی و این قدرت را رئیست بدان. این نیرو را مهم،ترین فرد و رابطهی زندگیات بدان و به این خدا وابسته شو تا قلبت آرام گیرد و نه ترسی داشته باشی و نه غمی.
خداوند یک انرژی است و به شکل هر آنچه در زندگی ات ظاهر می شود که بتوانی در ذهنت بسازی.
در جلسه ۷، ۹ و۱۰ دوره راهنمای عملی، چگونگی ساختن باورهایی را درباره خداوند آموزش داده ام تا بتوانی این انرژی را به شکل خواسته هایت در ذهنت بسازی. آن وقت متحیر می مانی از اینکه خود به خود، آن خواسته ها وارد زندگی ات شد. زیرا این وعده خداست که می گوید:
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (۱۸۶)
آن گاه که بندگانم درباره من از تو بپرسند:- من نزدیکم و هر که مرا بخواند دعایش را اجابت مىکنم. آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راهشان را بیابند. (۱۸۶)
این آیات به قدری زیبا هستند که هر بار با خواندشان از خود بی خود می شوم. هدفم از این فایل، توضیح مفهوم توحید عملی است یعنی هماهنگی گفتارمان با رفتارمان.
سید حسین عباس منش
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD314MB26 دقیقه
- فایل صوتی فقط روی خدا حساب باز کن24MB26 دقیقه
به نام خدای یکتا
سلام به همه عزیزانم و همسفران در روزشمار تحول زندگی
روز 17
متن امروز که برای روز 17 ام توسط خانم شایسته عزیز آماده شده بود فوق العاده بود خیلی ایده باحالی بود خانم شایسته در اونجا اشاره کردن که هرروز یک نکته از هر ویدیو از این سفر را یاد بگیر و به آرشیو نکات اضافه کن و من بلافاصله بعد از این رفتم و توی برنامه keep این آرشیو رو درست کردم تا هرروز یک نکته از قوانین جهان هستی رو برای خودم بنویسم و یک متن کوچولو هم برای توضیحاتش
اما نکته امروز رو من همین اسم فایل گذاشتم
فقط روی خدا حساب باز کن
و توضیح دادم زیرش که اگر ما خدا رو تنها منبع ببینیم به ثروت غیرالحساب دسترسی پیدا میکنیم باعث میشه تمام جهان برای ما کار کنند و پول بسازند این باور خیلی در من قوی شده که میشود تمام جهان برای من پول بسازه و از اونجایی قوی شد که استاد داشت تعریف میکرد که موقعی که میخواستن اون خونشون که استخر داره رو بگیرن 6 ماه قبلش این خواسته در استاد شکل گرفته بود چون میگفت: پارادایس گاهی اوقات سرد میشه و ما نمیتونیم شنا کنیم به همین علت من یک خونه استخر دار میخواستم و اومدم کد اون خواسته رو بنویسم و اونجوری که میخوام تجسم کردم که چجور خونه ایی با چه استخری و.. میخوام میگه خلاصه گذشت و 6 ماه بعد من هدایت شدم به اون خونه بعد یکی از همسایه هارو دعوت کردیم اومد و صحبت کرد و یهو گفت به ما که: میدونستی این استخر رو 6 ماه قبل از اینکه شما بیاین شروع کردن به ساختن!!! و استاد میگه: من رفتم اون لحظه دفترم و دیدم و متوجه شدم دقیقا وقتی من خواسته ام رو نوشتم این استخر داشته ساخته میشده (:
واقعا قانون قشنگه!!!
اگر من درست حسابی کد نویسی کنم کلی آدم به فکرشون میرسه که یکسری اقدام کنند و در آخر نتیجه اون اقدام میشه کمک به من هدایت من
واقعا وقتی ما حساب کنیم روی خدا روی منبع رزق تمام جهان برای ما کار میکنه حتی اگه ما نبینیم یا متوجه نشیم
وقتی این داستان استخر استاد رو شنیدم مو به تنم سیخ شد و با خودم گفتم پسرر!! قانون خیلی خوبه و خداروبارها شکر کردم بخاطر قانون ثابتش و باورم خیلی قوی شد نسبت به اینکه همه چیز امکان پذیره فقط من باید ایمان داشته باشم تسلیم باشم و بزارم خدا هدایتم کنه.
در این فایل من مفهوم ربوبیت رو بیشتر درک کردم که به این معنی قدرت فقط خداست و تمام آنچه که در این جهان است از آن اوست 980 بار در قران رب تکرار شده یعنی 980 بار به ما گفته که فقط خداست که توانایی محقق کردن هرآنچه که میخوای رو داره فقط خودشه
خدایا شکرت واقعا!
واقعا هرچقدر زمان بزاریم و توحید رو در خودمون ایجاد کنیم باور ربوبیت به خدا رو در خودمون ایجاد کنیم بازم کمه واقعا ارزشش و داره خدایی که همه کار میتونه برات بکنه اگه تو بهش اجازه بدی. باید این خدا رو ریشه ایی ساخت هنوز ته ذهن من کلی باور مخرب از خدا وجود داره که اصلا نمیتونم تصور کنم باید بارها و بارها به خودم یاداوری کنم سینا خدا رب هستش خدا تمام قدرت های جهان رو در دست داره خداست که میتونه تورو به همه جا برسونه از خودش بخواه بزرگ بخواه زیاد بخواه واقعا الان دارم درک میکنم وقتی استاد میگه توحید همه چیزه یعنی چی آخ که باید ساعت ها و روزها و ماه ها روی توحیدم کار کنم و بهبودش بدم و هیچوقت هم پرفکت نمیشه باز بهتر میشه داستان ابراهیم نبی، سلیمان، محمد و… رو که میخونم و به توحیدشون نگاه میکنم میبینم من یک صد هزارم اونهاهم به خدا توحید ندارم به ربوبیت الله باور ندارم
ته ذهن من خدا محدودیت داره
ته ذهن من خدا نمیتونه منو به خواسته هام برسونه
ته ذهنم دنبال عامل بیرون هستم برای موفقیت
ته ذهنم میگم اگر از خدا زیاد درخواست کنم خوشش نمیاد
ته ذهنم بهونه هام برای موفق نشدن از قدرت خدا بزرگتر
واقعا من کلی شرک توی وجودم دارم دوست دارم ربوبیت الله رو روش کار کنم حسابی و جزوی از زندگیم کنم
خدا که محدودیتی براش وجود نداره اگه بهش باور داشته باشم همین الان به فکر هزار نفر میزنه که یکسری کار انجام بدن که آخر سر منو به اون خواسته برسونه اقداماتشون تازه این فقط یک شیوه از کارکردن رب العالمین هست هزاران هزار عامل غیبی و آشکار رو برای هدایت من میفرسته.
واقعا باید یک بیل وردارم و توی ذهنمو بیل بزنم ببینم چه باور هایی از خدا خاک کردم ازش
خدارو چی میبینم
من یک باور که ته ذهنم وجود داره اینه که: خدارو اصلا کمک کننده و توانا نمیبینم خدارو عامل موفقیت و خوشبختی و ثروت و سعادت نمیبینم اصلا حساب نمیکنم روش مثلا من یک خواسته ایی دارم دنبال هزارتا راه هستم بجز سپردن به خودش و تسلیم بودن بجز ایمان ایمانی که حال خوب و عمل میاورد..
هیچکدوم رو ندارم و این خوبه که آگاه هستم که ندارم و میدونم باید بسازم.
خداست که همه کارارو برام میکنه بقیه کین واقعا این جمله رو من وقتی از استاد میشنوم خیلی خوشم میاد که میگه: فلانی کیه خداوند مسئول همه چیزه حالا میخواد اون طرف مدیر شرکت باشه میخواد رییس جمهور باشه و… اینا کین بابا خداست که رئیس همه ماست خداست که مسئول همه جاست و مارو هدایت میکنه
کارفرما کیه بابا خدا روزی منو میده! حالا اخراج شدم که چی؟ یعنی خدا در حد یک شغل توانایی نداره؟ خنده داره واقعا این چه خداییه که پس ساختم از خودم
یعنی خدا به اندازه اینکه منو به فلان عدد درآمدی برسونه توانایی نداره؟
یعنی خدا توانایی اینکه دل همه رو برام نرم کنه نداره؟
یک نکته رو بگم درمورد این دل نرم کردن من خب خیلی جاها از خدا خواستم خدایا دل هاشون رو برام نرم کن و… ولی میدونی چیه من امروز فهمیدم ایمان نداشتم که خدا اینکار رو میتونه بکنه
ازکجا فهمیدم ایمان ندارم؟
از اینجا که هیچ عملی نمیکردم هیچ قدمی برنمیداشتم
آخه کسی که به خدا بگه خدایا دل هارو نرم کن و ایمان داشته باشه دیگه هرجا میره با عزت نفس صحبت میکنه همیشه میخنده و حالش خوبه چون میدونه خدا بهش عزت داده خدا براش دل هارو نرم میکنه
اره! یعنی اگر ما بگیم خدایا دل هارو نرم کن ولی باز میریم توی یک جمعی ساکت و بی عزت نفس و مِن مِن کنان صحبت میکنیم یعنی این ایمان حرف مفتی بیش نیست
اگر من به خدا بگم خدایا منو به بهترین درآمد هدایت کن و وقتی ایده ایی به سرم زد اجرایی نکنم، ایده ایی که خود خدا بهم داده رو بهش عمل نکنم یعنی حرف مفت زدم و ایمان ندارم
خدا همه مارو اجابت میکنه اگر ما کمی ایمان داشته باشیم اگر کمی باورش کنیم واقعا خدا اینجوریه و ما به خود ظلم میکنیم
با شرک با کم ایمانی
خدایا منو ببخش بخاطر تمام بی ایمانی هایی که بهت داشتم خدایا منو ببخش بخاطر تمام شرک هایی که ورزیدم
خدایا منو ببخش اگر گاهی وقتا که داشتم باهات صحبت میکردم بازم ته ذهنم شک داشتم که آیا این خدا صدای منو میشنوه یا نه
خدایا منو ببخش ک وقتی ازت درخواستی میکردم بازم تردید ها سبب احساس بد در من میشد اخه اگر ذره ایی به توانایی هات پی برده بودم وقتی درخواست میکردم ازت مطمئن بودم ک تو میتونی اجابت کنی.. اون موقع حالم عالی بود همیشه سپاسگزارت بودم اما من به خودم ظلم کردم
خدایا منو ببخش اگر وقتی باهات صحبت میکنم از عشقت اشک شوق نمیریزم چون هنوز احساست نمیکنم چون هنوز کلی باور بد راجع بهت دارم خدایا اینهمه به من لطف داشتی اینهمه من و با عشق هدایت کردی ولی بازم از من جوابی نگرفتی از من ایمانی ندیدی از من باوری ندیدی بقول قرآن تو منو اجابت کردی ولی من تورو اجابت نکردم …
خدایا این کامنت هم خودت هدایتم کردی خودت نوشتی تا باهام صحبت کنی خودت بهم یاداوری کردی که:وقتی از من درخواست میکنی باید بعد درخواست حالت عالی باشه چون مطمئن هستی اجابت میشود
حتی یک درصد هم به توانایی هات خدایا باور نداشتم چون وقتی ازت درخواست میکردم باز اون ترس و شک میومد سراغم
بارها و بارها بهم گفتی لاتخف و لا تحزن ولی من بازم نمیشنیدم در مدارش نبودم..
خدایا باید متعهد بشم به ایمان اوردن بهت به اسلام اوردن بهت باید تبدیل به یک مؤمن و مسلم بشم تبدیل به افرادی که بهشون نعمت دادی و بیفتم در صراط المستقیم باید شوق و شور رو در خودم از گفتگو باهات داشته باشم باید صبحا به عشق تو از خواب پاشم…
وای وای! خدایا اگر ما ذره ایی تورو میشناختیم صبحا به عشق تو از خواب میپردیم تا عاشقانه باهات گفتگو کنیم عاشقانه صلاه کنیم و ساعت ها از توانایی هات و ربوبیتت اشک شوق بریزیم
آخه یکی نیست بهم بگه تو چقدر خدارو میشناسی
شناختن رو اصلا ولش کن چقدر بهش اعتماد داری؟ چقدر in god we trust رو در عمل اجرا میکنی حرف رو که همه میزنن.. چقدر توی عمل نشون میدی
چقدر ایمان داری که هرخواسته ایی که برای تو بزرگه برای خدا ذره ایی هم نیست
چقدر حالت عالیه وقتی قدم میزنی و میدونی خداوند نزدیکه و اجابت میکنه وقتی توی شرایط سخت هستی ایمانت رو با احساس خوب چقدر نشون میدی به خداوند.
وقتی ابراهیم رو میخواستن بندازن تو آتیش به یاد بیار..
یوسف رو به یاد بیار که با شرک ورزیدن(حساب کردن روی برادراش که اونهاازش محافظت میکنند) افتاد توی چاه و با توحید از همون چاه درومد و عزیز مصر شد..
چه نیرویی؟ کی بود همچین کاری برای ابراهیم کرد که آتش براش گلستان شد کی بود که یوسف رو از چاه دراورد میدونی کی؟
همین انرژی که الان توی نفست جاریه همین انرژی از اتیش تبدیل به گلستان شد همین انرژی تبدیل به افرادی شد که یوسف رو از چاه دراوردن
همین انرژی به شکل ثروت عظیم برای سلیمان دراومد
و خبر خوب اینه که: این انرژی همین الانشم توی نفس کشیدنت هست توی تپش قلبت جریان داره هر لحظه از تپش قلب تو نشان از حضور انرژی خدا داره اگر انرژی خدا نباشه که تو وجود نداری و خوشحال باش که این انرژی رو همین الانشم داری توی زندگیت و این انرژی همان انرژی است که اجابت میکند
یک لحظه چشات و ببند و نفس عمیق بکش.
انرژی که احساس کردی خدا بود! همان انرژی که توانایی تغییر شکل داره توانایی تبدیل شدن به ثروت و پول و ایده های ثروتساز و انسان هایی که کمک حالت بشن و هزارتا چیز دیگه داره…
وقتی که ویدیو انرژی که آن را خدا مینامیم رو دیدم درک نکردم خیلی اما الان که خدا برام نوشت دارم کم کم درک میکنم این انرژی رو انرژی که همه چیزه انرژی ک هم به شکل خوشبختی برات درمیاد هم بدبختی هم به شکل پول و هم به شکل فقر و این ما هستیم که به این انرژی شکل میدیم و مثل یک مجسمه ساز درستش میکنم همین انرژی! همین انرژی که در زندگی تک تک ما حضور داره همین انرژی که هم اینجاست هم اونور دنیا و اگر من ازش بخوام به شکلی درمیاد که افکار مردم رو جوری تنظیم کنه که همه برای من کار انجام بدن
چقدر اون داستان که استاد تعریف کرد الهام بخش بود برام ک میگفت: مردم خیلی براشون عجیب بوده که افراد برای مسیح کارهاشون رو ول کردن و رفتن دنبالش و فکر میکردن عجب معجزه ایی بوده یعنی کی بوده که کنترل کرده افکارشون رو
ولی برای استاد این چیزا سبک زندگیه! استاد میگفت که زندگی من هرروز اینطوریه همه برای من کار میکنند. آره این انرژی رو خود استاد بهش شکل داده که به شکل فکری دربیاد که برای استاد کاری انجام بدند اون افراد و به سرشون بزنه فلان اقدام رو انجام بدهند.
چقدر استاد رو تحسین میکنم ک تعریف میکرد میگفت من وقتی ایران بودم هزارتا تهدید و دشمنی میخواستن برای من درست کنند اما من ایمان داشتم که اخر سر به نفع من میشه
اما ایا استاد فقط همین حرف رو زده؟ و گفته من ایمان دارم خلاص؟ نخیر استاد ایمانش رو با حرکت مردن نشون داده یعنی فارغ از اینکه افراد تهدیدش میکنند باهاش دشمنی دارن بازم اومده حرفای خودشو زده و نتیجه اش معلومه.. موفقیتاش معلومه…
استاد توحیدی تر از تو ندیدم.. فقط تو داستانا خوندم.
ما واقعا خوشبختیم که به این استاد توحیدی دسترسی داریم و لایق شاگردی این استاد هستیم.
خدایا اینا همه از لطف توست خدایا عاشقتم
وقتی که ما درک کنیم این انرژی همیشه با ماست یعنی ماهم قدرتمندیم و این نباید فقط حرف باشه بلکه باید تبدیل بشه به عزت نفس و احساس ارزشمندی. دیگه به هیچکس نیاز نداریم.
اگر خدا برات کافی نیست باید ان را از نو بسازی
چقدر این جمله ارزشمنده که توی توضیحات همین فایل داده شده
خداوند الان بهم اینو گفت:
گفت وقتی که داری ازم درخواست میکنی از خودت این سوال رو بپرس
حاضرم ایمانم رو چگونه نشون بدم
و بعد بپرس که حاضری چه اقداماتی به نشانه ایمان و چه احساسی که از ایمان نشات میگیره داشته باشی
وقتی میگی خدایا دل هارو برام نرم کن و بپرسی حاضری چه ایمانی نشون بدی باید جوابت این باشه که حاضرم با عزت نفس حرف هایی که دلم میخواد رو بزنم کارهایی که دلم میخواد رو بکنم هرجور میخوام بخندم و حالم عالی باشه…
اون موقعس که خداوند کمکت میکنه اون موقع هست که خدا دل هارو نرم میکنه.
آرهههه.. همینه خدایا همه این متن رو خودت نوشتی من فقط وسیله بودم تو انرژی ایی بودی که در افکارم و دستانم جاری شدی و به شکل این دیدگاه درومدی همینطور که ازت خواسته بودم! خدایا ادامشم خودت فرمون رو بگیر دستت:
این جمله خیلی در این فایل ارزشمند بود که: خداوند بینهایت دست داره و معلوم نیست از کدوم دستش برای کمک کردن ما استفاده میکنه و البته که خداوند از دستی به ما کمک میکنه که سر راست ترین و راحتترین راه ما به درخواستمون برسیم ولی اگر ما چشممون به یک نفر خاص یا یک نیروی خاص باشه داریم دستان خدا رو میبندیم و آخر سر هم خودمون به خودمون ظلم میکنیم.
هر کاری که میخوام صورت بگیره باید با این باور ته ذهنم انجام بدم که: خداوند فقط میتونه این کار رو انجام بده و با بینهایت دست میتونه اینکار رو انجام بده
اون موقع اگر کسی اومد کاری کرد برامون در جهت خواسته ازش تشکر میکنیم ولی ته ذهنمون بازم اینه که خداوند میلیارد ها دست داره این نباشه یکی دیگه…
نکته قشنگ دیگه این فایل که منو گرفت این بود: اگر تمام مردم جهان متعهد بشوند باهم که تورو بکشن پایین نمیتونن
واقعا همینطوریه زمان پیامبر چندین و چند نفر میخواستن پیامبر رو بکشن پایین اجازه ندن دعوتش رو ادامه بده و حتما خیلی ها قصد جان پیامبر رو داشتن اما هیچکدوم نتونستن جلوی وظیفه الهی پیامبر رو بگیرن چون پیامبر قدرت رو نداد بهشون در ذهن پیامبر باور ربوبیت خداوند از همه چیز قوی تر بود.
استاد عباسمنش چقدر قشنگ این الگو رو برای خودش پیاده کرده هزاران بار تهدیدش کردن بازم قدم برداشته و الان کاملا سالم و موفق و ثروتمند و عالی داره به ما درس زندگی میده: چه کسی این کار رو برای استاد انجام داده؟ کدام نیرویی؟ جز خدا کی میتونه استاد عباسمنش خیلی خوب خدارو شکل داده خیلی خوب این انرژی رو برای خودش درست کرده و داره ازش بهره میبره اینم شده نتایجش
اما آیا پرفکته؟ بهتر از این نمیشه؟
صد در صد میشه کمالی در کار نیست بازم بهتر میشه بازم میشود ابراهیمی بشویم چون:
همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم
یعنی ابراهیم نبی از من بیشتر به خدا دسترسی نداشته بلکه ظرف خودشو بزرگتر کرده حالا منم اگر مثل ابراهیم ایمان نشون بدم
مثل ابراهیم بها بپردازم منم ظرفم بزرگ میشه
ابراهیم تا قربانی کردن بچش هم پیش رفت این ایمان و این حد از پرداخت بها سبب شده ابراهیم بشود “ابراهیم” بشود “خلیل الله”
رفیق خدا
آره! ماهم میتونیم رفیق خدا بشیم ماهم به یک اندازه به خدا دسترسی داریم.
باید بارها از خودمون سوال کنیم:
کسی که قدرت رو در زندگیش داده به خدا چطوری صحبت میکنه چطوری راه میره چطوری شاده ایا صداش میلرزه؟ یا با قدرت صحبت میکنه؟
اگر کسی بگه من قدرت رو دادم به خدا و باز هم جلوی بقیه صداش بلرزه یعنی حرف مفت زده و دیگر هیچ…
اصلا جلوی کسی تعظیم میکنیم؟ خم و راست میشیم؟
کل قرآن به توحید اشاره داره.
سپاس الله ای را که فرمانروا تمام جهانیان است.
ابراهیم با چه قدرتی رفت بت هارو شکوند؟ با این که هیچ کس ذره ایی نمیتونه به من اسیب برسونه خدا حواسش به من هست و اصلا تمرکزی بر تهدید ها نداشت.
برگی بدون اذن خدا از روی زمین نمیفته
باید بیایم با خودمون دو دوتا چارتا کنیم و ببینیم
اگر یک آدم ثروتمندی به ما یک قولی بده و بگه فلان قدر بهت پول میدم چقدر خوشحال میشیم و اعتماد داریم دیگه غمی نداریم ک نکنه نده اگه نده چی
اما ذره ایی از اون اعتماد در خودمون به خدا وجود داره؟ همش میپرسیم اگه نشه چی. چطوری میخواد بده، از کجا، من که فلان، من که بهمان و…
خدایی که وعده داده به ما رو ما باور نمیکنیم
انتظارمون رو باید از خدا ببریم بالا تر
وقتی زیاد از خدا بخوایم نشون میده قدرتش رو کمی باور کردیم
یعنی اگر من بهش بگم خدایا بهم ملکی عطا کن که بعد از من شایسته کسی نباشه چون تو وهاب هستی یعنی قدرت خدا رو یکم درک کردم
واقعا تنها چیزی که کمبودش احساس میشه باور به ربوبیت الله هستش.
یکی از توانایی های خدا اینه:
از جایی که به فکرم نمیرسه بهم خواسته هامو بده و براش کاری نداره..
پس دیگه نگران اینکه از کجا و چه جوری نباشم. تمام جهان به خدمت من در میان اگه این باور رو داشته باشم درها باز میشود و من بعد از این باور مسیر هایی رو میبینم که فکر نمیکردم وجود داشته باشه.
اوف! این جمله عجب جمله اییه:
قدرتمند ترین فرد جهان هم اومد پیشت جوری رفتار کن که انگار تو هم ازون قدرتمند تری
این ازون عمل به ایمان هاست این نشونه یک فرد توحیدی هستش.
یک پاشنه اشیل درمن وجود داره که من هزاران بار این عزت نفس الهیم رو بخاطرش کور کردم اونم این بوده که: تا پول آنچنانی نداشته باشم باید جلوی افراد ثروتمند از خودم ضعیف رفتار کنم و هزارتا از همین نوع و ذهنم بهم میگفته تو که چیزی نداری و وعده فلان چیز رو میداده تا بعد از اون من عزت نفس داشته باشم
اما الان وقتی از استاد شنیدم: لذت میبرم از اونهایی که اونقدر ثروت شاید نداشته باشند ولی وقتی جلو یک فرد ثروتمند قرار میگیرن محکم صحبت میکنند سرشون پایین نیست
واقعا من این مشکل و این شرک رو بارها و بارها داشتم
گاهی اوقات سرم رو پایین مینداختم قدرت میدادم به بقیه و اون لحظه ها بدبخت ترین و افتضاح ترین احساس ممکن رو داشتم
از بعد این آگاهی باید این عمل در من شکل بگیره: هرجا که میرم سرم بالا باشه، هرجا که میرم محکم صحبت کنم جلو هرکسی که میخواد باشه سرم و نندازم پایین. حتی جلوی قدرتمند ترین فرد جهان اینکار رو نمیکنم.
البته که با عمل کردنه به حرف مفت نیست!
من چیزی ازش کمتر ندارم شاید الان مثل اون ثروت ندارم
اما خداوند بهم میده من خدارو دارم.
داستان انیشتن هم خیلی قشنگه
خخ با پیژامه جلوی اون مرد وایستاده چرا؟ چون راحت بوده همینطوری.. خیلی راحت اصلا براش رئیس جمهور مهم نبوده.
واقعا خدایا شکرت این آگاهی های امروز برام خیلی ارزشمنده که اصلا قیمت نداره.
استاد عزیزم عاشقتم دمت گرم که عالی اینقدر برای ما فایل های توحیدی میزاری
خداروشکر اینقدر بلا هنوز سرم نیومده از حساب باز کردن روی کسی و این درس رو یادگرفتم.. خیلی ارزشمنده برام واقعا.
واقعا خدایا شکرت
توحید توحید توحید
همه چیز اصل تمام اصول ها توحیده
واقعا توحید:
هم عزت نفس میاره
هم پول و ثروت میاره
هم روابط عالی میاره
هم حالم و خوب میکنه
همه همه همه
حتی ریشه تمام محصولات و دوره های استاد توحید هستش. ربوبیت خدا هستش
خدا برام کافیه. همه چیز برام میاره
چقدر سبک شدم این دیدگاه رو نوشتم
چقدر باورام خالص تر شد (هنوز کلی کار دارم یک روزه که درست نشده باور های شرک آلود تا یک روزه هم ازبین بره اما خدا منو به سریعترین راه هدایت کرد: نوشتن و منطقی کردن)
واقعا نیاز داشتم. به این کامنت و خودم بارها و بارها باید بخونمش و به خودم یادآوری کنم!
خدایا شکرت
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز ممنونم
خدانگهدار