فقط روی خدا حساب باز کن

خدایا هرآنچه که دارم ازآن توست وتو مالک وصاحب اختیار من هستی.. خدایا من هیچی ندارم، هیچی هم نیستم، هیچی هم نمیدونم خدایا من نمیدونم،،،، من نمیدونم،،،، من نمیدونم،،،، تومیدونی توهم بمن میگی منم آماده شنیدنشم…

سلام به استاد عزیزم ومریم بانوی نازنین وتمام دوستان همفرکانسیم..

روزشمارتحول زندگی من روز هفدهم(فقط روی خدا حساب بازکن)

دوروزه که مرتب دارم این فایل وگوش میدم وقفل کردم. مغزم اِرور داده نمیدونم چی بنویسم نمیدونم چی بگم هیچی به مغز کوچیکم نمیرسه.. موقع گوش دادن این فایل فقط گریه میکنم که من چقدر بخاطر شرک مخفی که تووجودم هس دارم ضربه میخورم.. من توقع از کسی ندارم منظورم از همه کس هس وهیچ حسابی هم روشون نمیکنم اما روشوهرم همیشه حساب کردم وحساب هم میکنم وفکر میکنم چون شوهرمه باید همه چیزو برام فراهم کنه چون شریک زندگیمه باید تمام خواسته هامو فراهم کنه وچه جاهایی که روش حساب کردم وکارپیش نرفت ومن چقدربهم ریختم… خداروشکر رابطه م با شوهرم خوبه وایشونم بنده خدا هرآنچه که درتوانش هس برامون فراهم میکنه اما این شرک مخفی من باعث شده که من بیش ازحد روش حساب کنم واصلا هم نمیدونستم که دارم شرک میورزم فکرمیکردم چون شوهرمه وظیفه شه که به خواسته هام عمل کنه تا تقریبا دوسه شب پیش بابت همین حساب کردنای بیجایی که من روش داشتم ومشرک بودنم باهم بحثمون شد ومن نشستم کلی گریه کردم واحساس خلا عجیبی تو وجودم کردم احساس بی ارزشی شدیدی کردم احساس سرباربودن کردم. دلم بدجوری شکست احساس کردم تمام ناحقی های جهان سرم آوار شده چون هیچوقت بحث وجدل بین من وشوهرم اینقدر بالا نمیگرفت.. خیلی گریه کردم لابلای همون گریه هام یاد حرف موسی افتادم که خدایا من از هرخیری که از تو بهم برسه فقیرم.. گفتم خدایا میخام تسلیم خودت باشم الان فقط آرومم کن بغضم داره خفم میکنه همی الان هم که دارم مینویسم اون بغض سنگین هنوز تو گلوم هس.. گفتم خدایا چرا تو من گذاشتی زیر بارمنت بنده ت خدا من ازکجا باید بیارم گفتم خدایا من جواب حل مسائل زندگیمو نمیدونم توبهم بگو خیلی باخدا حرف زدم یه کم که آروم تر شدم گفتم بزاربرم توسایت ببینم چه خبره که فایل روز هفدهم سفرنامه رو باز کردم این فایل بود… فقط روی خدا حساب کن…. باخودم گفتم ببین خدا داره باهات حرف میزنه میگه give upکن تاکجا میخای پیش بری توفک کردی کسی دیگه میتونه برات کاری کنه خب پس برو تاهمونا کارتو انجام بدن.. اونجا فهمیدم که حساب کردن رو غیر خدا شرکه.. حالا این غیر خدا هرکسی دلش میخاد باشه همسرت باشه. بچت باشه. پدرت باشه مادرت باشه دوستت باشه. کارفرمات باشه. همسایت باشه یا اصلا خودت باشی… هرکسی غیر خدا…. وتصمیم گرفتم که حسابمو از رو شوهرم هم بردارم.. وقتی گفته از من بخا من بهت میدم،، میخام رو خودش حساب کنم ببینم نتیجه چی میشه… ایاک نعبدوایاک نستعین.. اهدنا الصراط المستقیم.. صراط الذین انعمت علیهم غیر مغضوب علیهم والضالین..

درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید