اگر بپرسم قادر مطلق و تنها منبع قدرت کیست، جواب افراد بسیار زیادی، این است که خداوند، منبع همه قدرتهاست. دست خداوند بالاتر از همه دست هاست.
جواب شان خداست اما رفتارشان چیز دیگری است. برای آنها وعده رئیس بانک، واقعی تر از وعده ی خداوندی است که می گوید:
من نزدیکم و اجابت می کنم دعای هر فردی که من را اجابت نماید.
آنها میگویند قدرت در دست خداوند است، اما از حکومت ها، دولت ها، کارفرماها و… می ترسند و دوامشان را منوط به وجود آنها می دانند و برای حل مشکل شان به انسان هایی با ویژگی های خودشان متوسل می شوند.
اگر خداوند برایت کافی نیست، باید آن را از نو بشناسی و توحید و شرک را دوباره معنا کنی.
مگر شرک چیزی نیست جز قدرت دادن به هر عاملی بیرون از تو و توحید چیزی نیست جز اینکه تنها منع قدرت را نیرویی بدانی که که کنترل زندگیات را در دست باورهایت قرار داده است.
از زمانی این خدا را دوباره شناخته ام و توحید را در رفتارم جاری ساخته ام، خداوند برایم کافی بوده است. همین نتیجه مرا برآن داشته تا رسالتم را اشاعه توحید عملی در سراسر جهان بدانم و این پیام را گسترش دهم که:
تمام جهان بر اساس قوانین بدون تغییر خداوندی اداره می شود که، کنترل زندگی ات را دست باورهایت قرار داده است.
این نیرو را به هر شکلی در ذهنت بسازی، به همان شکل وارد زندگیات میشود. به همان اندازه که روی این نیرو حساب میکنی، به همان اندازه نیز برایت شادی، آرامش، سلامتی، ثروت و عشق میشود.
این نیرور را به شکل عشق در ذهنت بساز، تا برایت رابطه ای عاشقانه شود
او را به شکل ثروت در ذهنت بساز، آنوقت به شکل استقلال مالی در زندگی ات فرود می آید.
او را به شکل سلامتی بساز، آنوقت به شکل زندگی ای در کمال آرامش با تنی سالم در زندگی ات متجلی می شود.
این انرژی و این قدرت را رئیست بدان. این نیرو را مهم،ترین فرد و رابطهی زندگیات بدان و به این خدا وابسته شو تا قلبت آرام گیرد و نه ترسی داشته باشی و نه غمی.
خداوند یک انرژی است و به شکل هر آنچه در زندگی ات ظاهر می شود که بتوانی در ذهنت بسازی.
در جلسه ۷، ۹ و۱۰ دوره راهنمای عملی، چگونگی ساختن باورهایی را درباره خداوند آموزش داده ام تا بتوانی این انرژی را به شکل خواسته هایت در ذهنت بسازی. آن وقت متحیر می مانی از اینکه خود به خود، آن خواسته ها وارد زندگی ات شد. زیرا این وعده خداست که می گوید:
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (۱۸۶)
آن گاه که بندگانم درباره من از تو بپرسند:- من نزدیکم و هر که مرا بخواند دعایش را اجابت مىکنم. آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راهشان را بیابند. (۱۸۶)
این آیات به قدری زیبا هستند که هر بار با خواندشان از خود بی خود می شوم. هدفم از این فایل، توضیح مفهوم توحید عملی است یعنی هماهنگی گفتارمان با رفتارمان.
سید حسین عباس منش
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD314MB26 دقیقه
- فایل صوتی فقط روی خدا حساب باز کن24MB26 دقیقه
به نام خدای مهربان
درود استاد عزیزم مریم جان و دوستان همفرکانسم
این فایل وقتی به دست من رسید که سوالهای زیادی تو ذهنم بود و براش جوابی پیدا نمیکردم
مدتهاست که در سایت استاد از فایلهای رایگان استفاده میکنم و کما بیش قوانین را آموخته ام
ولی عجب عجب که شرک مانند مورچه ای سیاه
روی سنگ سیاه در دل تاریکی نهفته س!!!!!!!!!
حدودا سه ماه پیش وقتی برای پیاده روی رفته بودم اتفاقی چشمم به گالری صنایع دستی افتاد که نزدیک خونمون بود وارد گالری شدم محیط عالی و همگی خانم و هنرمند
وقتی درباره اینکه من مدرک هنری میناکاری و گل و مرغ دارم و کارهامو نشونشون دادم
صاحب گالری خیلی از کارم خوشش اومد و بدون اینکه منو بشناسند چند ظرف برای طراحی به من داد تا براش طراحی کنم و اون چه بیشتر منو خوشحال کرد این بود که از من خواست به هنرجوهاشون آموزش بدم واااااای که من رو ابرا بودم محیط عالی فضا برای آموزش عالی هنرجو آماده و فاصله تا خونمون پنج دقیقه خلاصه که خیلی خوشحال شدم و گفتم خودشه خدایا شکرت
قوانین داره درست عمل میکنه ولی افسوس ……..
شرک شرک که مثل مورچه سیاه در دل تاریکی در دل من ایجاد شد بدون اینکه خودم متوجه بشم
دل بستم به وعده های این خانم !!!!!!
مدتی گذشت طراحی ها را براش بردم و دستمزدی به من داد که واقعا خنده دار بود برام حتی بقول خودش هم که قیمت دستمزد داده بود عمل نکرد اصلا یادش نبود به من این قیمت گفته !!!!!!
و دستمزدی به من داد که حق من نبود
برای آموزش باهاش صحبت کردم و گفت فعلا باید تحقیق کنم خبر میدم بهتون ؛؛؛من حتی برای اینکه بتونم این کار و بگیرم دستمزد اموزشم و نصف کردم تا ایشون دوبرابر مبلغ و از هنر جو ها بگیرن و کرایه مغازه بدن؛؛؛؛ باز هم گفتن با این وجود. و کم کردن دستمزد ؛؛؛؛خبرم میکنن !!!!!!
مدتی گذشت و اون خانم خبری ندادن و من که برای دادن شهریه کلاسم پول نیاز داشتم از همسرم پول خواستم ، همسرم به من پولو داد ولی حسم بد بووووود خیلی زیاد من که توانایی درخودم میدیدم دوست نداشتم ازش پول بگیرم برای کلاسم خیلی تو مسیر کلاسم گریه کردم با خدای خودم حرف زدم گفتم آخه چرا کجای کارم ایراد داره چرا پول سمتم میاد اما کمه خیلی کم که من نتونم شهریه کلاسمو خودم بپردازم با پرداخت شهریه کلاسم با درآمد خودم خیلی حس خوب میگیرم وقتی به کلاسم رفتم همش فکرم مشغول بود و مدام تو ذهنم این سوالات میچرخید چرا نمیشه چرا اون خانم به وعدش عمل نکرد و …….
فرداش وقتی طبق برنامه روزانه ام که بعد از فرستادن بچه ها ب مدرسه فایل سفرنامه را گوش میدم ؛؛نکته برداری میکنم و برداشت خودم را در دفترم مینویسم ؛؛طبق برنامه قرار بود فایل شانزدهم را گوش بدم حتی قبلش چک کردم که فایل 16!!!!باشه
وقتی برام فایل باز شد وگوش دادم فایل فقط روی خدا حساب باز کن اومد و من گوش دادم و اشک ریختم واشک ریختم فهمیدم عیب کار من کجاست !!!!
خدای من دوباره ب موقع درست و بجا اومدی و بامن صحبت کردی !!!!!!!
باورم نمیشد وقتی عصر همون روز با خواهرم صحبت کردم و گفتم داستان و (من و خواهرم هردوسفرنامه را شروع کردیم و باهم پیش میریم )
خواهرم گفت فایل 16اصلا این نبود !!!!!
با تعجب گفتم تو اشتباه نمیکنی ؟؟؟همین بود،!!!!
من چک کردم و بازش کردم !!!!!!
وقتی برگشتم تو سایت دیدم که خدای من!!!! من اشتباه باز کردم و فایل 17را گوش دادم و این معجزه و نشانه خدای عزیزم بود !!!!!
چقدررررر برای من زیبا و دلچسب و جالب بود
وقتی خدا باهام حرف میزنه با نشانه ها، با کلام استادم من رو ابرام من شادی میکنم میرقصم خدایا شکرت شکرت بابت این آگاهی ناااب شیرین بابت استاد عزیزم مریم مهربان بابت آفرینش من الهی شکرت ؛؛؛فهمیدم که بقول استاد اگرهم افرادی سرراهمان قرار میگیرن دستان خداوند هستن ممکنه ی روز باشن و فردا دست دیگری از خدا ،،فهمیدم هرگز نباید روی آدمها حساب باز کرد
فهمیدم دل به وعده بندگان نباید بست باید مثل یک قاصدک سبک خودت و به جریان باد بسپاری و ایمان و توکل داشته باشی فهمیدم باید بهش اعتماد کنم فقط روی خودش حساب باز کنم و بس !!!!!!!!