فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 115

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهلا کیان گفته:
    مدت عضویت: 870 روز

    سلام من مدت زیادی هست که عضو سایتم البته نمی‌دونم چرا مجبور شدم ثبت نام مجدد انجام بدم از سال 95 عضوسایتم ولی زیاد اهل کامنت خوندن نبودم

    تا اینکه حدود دو روز قبل به این شرک برخوردکردم که در وجودم بودوازش بی خبربودم

    من حدود ده سال با مردی تو رابطه بودم بااینکه ایشون خیلی مرد خوبی بودن ولی به خاطر یه سری مسائل اون رابطه درست نبود خوب ایشون چون مسائل مالی منو رفع و رجوع میکردند برای من اکی بود ولی همچنان ته دلم ناراحت بودم از داشتن این ارتباط احساس خیلی بدی داشتم

    البته اگه بخوام باهاتون صادق باشم ایشون متاهل بودن

    خلاصه بعداز کارکردن روی خودم عزت نفسمو بالابردم تحصیلاتموتموم کردم تونستم از نظر مالی مستقل شم البته من از 23 سالگی حدودا ده سال تنها زندگی میکردم

    تا اینکه حدود یکسال قبل خیلی سخت بود ولی توکل کردم به خودش نمی‌دونستم بعدش ممکنه چه چیزی برام پیش بیاد چون وابستگی مالی شدید داشتم ولی اونروز یادمه اشک میریختم وبهش میگفتم بابایی(من البته بهش میگم بابایی نمی‌دونم چرا این حسو بهش دارم)خلاصه که گفتم بابایی من نمی‌دونم بعدش چی میخواد بشه ولی من نمی‌خوام دیگه شرک داشته باشم نمی‌خوام این رابطه رو می‌خوام سالم زندگی کنم.

    یادمه تازه همون موقع قراربود خونه روعوض کنم و هزینه بیشتری رو برای اجاره باید پرداخت میکردم

    خلاصه دل رو به خودش سپردم وانجامش دادم

    خودم اشکم سرازیر شد.

    زمانی که شما بهش توکل میکنیدوازترستون بیرون می‌آید درهایی رو براتون باز می‌کنه کنه باورتون نمیشه ومیگید چی شدددد؟!!!

    خلاصه به فاصله یک ماه مردی وارد زندگیم شد که واقعا انسان زیبایی بودوبرای خونه جدیدخیلی کمکم کرد هم برای هزینه رهن مجددهم جابه جایی هم کلی داستان بعدازاون به مدت یکسال ومن به کلامم امتیاز اونو به خداوند میدادم و میگفتم ببین این تویی که این ادموفرستادی

    این تویی که داری کارا رو انجام میدی

    تا دو روز قبل که یه سری داستانی که تکرار شده بود دوس داشتم رابطه رو تموم کنم البته این موضوع از اولم وجود داشت ولی من چون فک میکردم این شخص داره حمایتم می‌کنه و دستی از طرف خداست اکیه فعلا باشدش چون مجردم بود برای من موجه بود

    اینم بگم که شرک این مدلیه

    این اواخرازخودم پرسیده بودم اگه از نظر مالی عالی بودی بازم بااین مرد میموندی و جوابم نه بود!!

    خلاصه دو روز قبل سریه حرف کوچیک ماازهم جداشدیم البته من خیلی دوسش نداشتم در کنارش آرامش داشتم ولی رفتنش آزارم نمیدادوتقریبامیتونم بگم اصلا ازنظرعاطفی حتی یک ذره هم وابستگی نداشتم،البته بگم به واسطه کارکردن رو خودم وابستگی عاطفی شدیدی برام اتفاق نمیفته

    ولی اون شب چنان ترسی افتاد به جونم که حالا چی میشه چند وقت دیگه رهن اپارتمان،هزینه ماشینم….

    دلشوره و حال بدی داشتم به مدت چند ساعت.

    اومدم شروع کردم کامنت های سایت رو در مورد رابطه خوندن ویکم آروم شدم و به خودم گفتم مهلا پس چی میگفتی که من دیگه شرک ندارم و فقط اونه که داره روزی می‌رسونه.

    چرا از کنار گذاشتن این آدم ترسیدی چرااز رفتنش انقدرنگران شدی پس فقط لب و دهن بودی تو عمل کم اوردی

    خلاصه خوابیدم شب یکی دو بار بیدارشدم برم توالت که البته من صبح متوجه شدم که دیشب این جمله رو موقعی که میخواستم برم توالت وبرگردم توتختم تکرار کردم

    ((هراتفاق به ظاهربدی برای من خیر))

    ومن صبح ارومترشده بودم و همچنان مشغول خوندن کامنت بودم یاد خوابی افتادم که چندشب قبل دیدم

    خواب دیدم ایشون دارن میرم یه سفر یا یه جایی که من دیگه نمیبینمشون وجالبه که توی خواب باهاش خدافظی کردم و گفتم برم ببینم دنیا دیگه چی برام میخوادواز رفتنش اصلا ناراحت نبودم

    خوابم یادم اومد و گفتم مهلا پس وقت رفتنش بود و اون می‌دونه و تو نمیدونی پس هرچی پیش بیاد به نفع تو

    خلاصه این دو روزه رو دارم کامنت میخونم و اشک میریزم که یه باگ بزرگ رو درون خودم پیداش کردم و اون شرک خفی بود البته چندساعته خودمو جمع کردم و قلبم پر از نور وعشق اون شد و خداروشکر که ده سال زمان نبرد

    مطمئنم اینم مسیر من بوده و تکاملم باید طی میشد و معلوم نیست چه تجربیاتی رو باید از سربگذرونم تا بازم بزرگتر بشم

    کامنت شماهاخیلی بهم کمک کردم و خودم دلم نیومد ننویسم شاید نوشته های من به درد یکی مثل خودم بخوره .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    Negin گفته:
    مدت عضویت: 828 روز

    باسلام خدمت استاد و مریم عزیزم که تا اینجای راه همراهمان بودند

    استاد راجب این مسئله ای که الان بیان کردید

    من مادرم یه شغل داره که خیلی دوسش داره و چندین بار تا مرز از دست دادن کارش بود ،جوری که گریه میکرد برای از دست دادن کارش ،تمام قدرت و در دستای مدیر مجموعه میدید ،میگفت وای بیکار شم هیجا حقوق بهتر این نمیدن،وای قسطامو چیکار کنم،وای هیچ موقعیتی بهتر اینجا گیرم نمیاد

    ولی در نهایت وقتی فهمید که قدرت فقط درون دست های خداست و رها کرد مسئله کارشو دید که خود به خود همه چی درست شد

    و من اینجاست که حرف شمارو خیلی خیلی خوب متوجه میشم

    ممنون از شما استاد عزیز و مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    میلاد شریفی تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1406 روز

    سلام

    نکته ی فایل:

    گاهی اوقات انسانی که به غیب، قوانین زندگی و قوانین فیزیک ایمان ندارد سعی میکند تنها در کلام و حرف خداوند و غیب را تایید کند و در عمل تنها به پدیده های ملموس و منطقی تکیه کند. این یعنی اینکه کلام خداوند برای او هنوز وحی منزل نشده و او شک دارد و پیامد این شک شرک است و پیامد شرک نابودی زندگی در همه ی ابعاد است.

    آگاه باشید که انسان تنها به چیزی ایمان کامل دارد که عمل و رفتار خود را براساس آن بنا میکند. آگاه باشید که تنها رفتار است که میماند، تنها رفتار است که میتواند عمیقترین جزئیات ذهن و باورهای ما را نشان دهد. تنها رفتار است که سنگ محک زندگی توحیدی است. تنها رفتار است که میتواند قدرتمندترین فرکانس ها را ساطع کند. رفتار انسان نشان میدهد که آیا روی فرمانروای یک شهر یا یک کشور حساب میکند یا فرمانروای تمامی عالم هستی اعم از کهکشان ها و … آیا روی فرمانروای نسبی حساب میکند یا فرمانروای ذاتی که فرمانروای تمام فرمانروایان است.

    آیا من در زندگی تجربه ی حساب کردن روی الله یکتا را دارم و نتیجه ای دیده ام: بله. حداقل در دو مورد بزرگ. یکی در مورد خدمت سربازی که به شکل معجزه آسایی بعد از توکل به الله آسان شد و یکی هم در مورد یک بیماری که چند پزشک حاذق گفتند که انجام شدنی نیست ولی من همواره در ذهن خودم میگفتم که برای الله کاری ندارد و بلاخره پزشکی پیدا شد که گفت البته که انجام شدنی است.

    آگاه باشید که انسانها هرچقدر هم حرفه ای و حاذق تفاوتی در کار ما ایجاد نمیکنند و این الله است که تفاوتها را رقم میزند. گاهی خداوند انسانی را مامور کمک به ما میکند که در حالت عادی و منطقی غیر ممکن میدانیم که بتواند به ما کمک کند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    Serveh گفته:
    مدت عضویت: 949 روز

    سلام

    استاد بارها تو فایلهای مختلف در مورد شرک حرف زده بودن و من فکر میکردم متوجه شدم و میگفتم اینو اوکی هستم

    واقعا امروز فهمیدم این شرک چقدرررر مهمه و چقدر ریشه ش عمیقه و برای ما عادی شده و داریم باهاش زندگی میکنیم

    وقتی میگن راه تعیین نکنید برای خواسته هاتون یعنی حتی اگه چندین راه تعیین کنیم و بگیم از هر کدوم خدا بخواد باز همونم شرکه و بستن دستهای خداست .

    وقتی به چیزی دلمون خوش کردیم و کلی بهش امید داریم براش برنامه ریزی کردیم و یهو نمیشه اونجا شرک خودشو نشون میده اگه ناراحت بشیم یعنی هنوز خدارو اونجور که باید باور نکردیم

    وقتی میخوایم برای آینده مون برنامه ریزی کنیم اهدفامونو تعیین کنیم و مدام فکر میکنیم اینجا رو بابام نمیزاره اینجا زشته آبروم میره اینو اصلا نمیتونم و…. و هی خودمون و آرزوهامون رو کوچیک و کوچیکتر میکنیم تا جایی که محدود میشیم تو همون محیط بسته کوچیک اطراف خودمون اینا همه ریشه های شرک تو وجود ماست .

    وقتی ما کسی بهمون یه قولی میده و کلی خوشحال و امیدوار میشیم . وقتی یه نفر آدم بزرگ تحویلمون میگیره و ذوق میکنیم . وقتی دوستمون میگه فلان استخدامی هست و ما براش کلی ذوق میکنیم . وقتی فلان خواستگار خوب قراره بیاد خونمون و ما کلی به آینده با اون امید میبندیم . وقتی برای فلان موقعیت پیش فلان آدم استرس میگیریم و کلی حالمون بد میشه همه اینا شرکه . یعنی ما قبل اینا امید نداشتیم یعنی خدارو باور نداشتیم که حالا با یه قول کوچیک یه آدم کلی ذوق میکنیم و دل میبندیم .

    اگه با تموم وجود خدارو باور کنیم دیگه هیچ قدرتی به هیچ آدمی نمیدیم و با خیال راحت برنامه میریزیم هدف تعیین میکنیم و وقتی به بن بستی خوردیم و برنامه ها اونجور که باید پیش نرفت میگیم خدا با منه من ایمانم به خداست نه این برنامه ها و… و اون خودش راه های دیگه برام باز میکنه . وقتی خداوند رو باور داشته باشیم حتی اگه یک سر سوزن از هیچکس امید نداشته باشیم تموم دنیا نا امیدمون کرده باشن . تحصیلاتمون کم باشه ‌. هیچ مقام و حتی ظاهر زیبایی نداشته باشیم ما از ته قلب امیدواریم و کلی دلمون خوشه . میگیم نمیدونم چرا ولی خیلی امیدوارم نمیدونم از کجا ها ولی من فلان آینده رو میخوام . این کیفیت رو میخوام .

    اونوقت وقتی یه موقعیت شغلی حتی کوچیک سر راهمون قرار بگیره و همه بگن این کاره ارزش نداره اینده نداره پول توش نیست تورو هیچ جایی نمیرسونه و من فقط چون ازش لذت میبرم میرم انجامش میدم میگم مگه قراره ازین شغل به جایی برسم؟ مگه من چشمم به این شغله برای آینده م ؟ اصلا آرزوهای ما مگه از شغل براورده میشه؟ اگه خدا پشت ما نباشه رهبر یه کشور هم بشیم خوشبخت نمیشیم و همیشه لنگ میزنیم .

    خیلییییی این بحث عمیقه هرچی فکر میکنم بیشتر درگیرش میشم . واقعا

    چقدر اینجوری با توکل به خدا و فقط روی خدا حساب کردن زندگی شیرین تر میشه چقدر میتونیم بهتر زندگی کنیم خوشبخت تر رها تر

    .

    خدایا شکرت برای آگاهی امروز

    خیلیییی باید فکر کنم خیلی باید زندگیمو بررسی کنم و چقدر من درگیر این شرک بودم خدایا منو ببخش و هدایتم کن به راه راست ….

    در پناه خداوند یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فاطمه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1151 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده مهربان برگه هفدهم.

    می توانستم خواسته هایم را فراموش کنم.آنهارا زیاد خواهی یاحتی غیر ممکن ومال ازما بهتران بدانم ودست از دنبال کردن شان بردارم ودربهترین حالت.فقط خانم خانه داری باشم که مهمترین دغدغه زندگی اش.پرداختن به برنامه شام و مهمانی فرد.تهیه یک لباس متفاوت برای میهمانی هفته آینده یا تغییر مبلمان برای کور کردن چشم این آن باشد.

    اما روحم همیشه فراتر از اینها را خواسته است. روح من نتوانسته در همان کلیشه هایی متوقف شود که 95٪زنهای جهان متوقف شده‌اند.واین لطف الهی بود

    من یاد گرفتم که هدف های بزرگ را با قدم های کوچک اما مستدام بردارم.

    من یاد گرفتم که باورهای قدرتمند کننده.حاصل یادآوری وتکرار نکات کوچکی است که هر روز درباره ی قوانین زندگی می آموزم.

    فقط راهش ادامه دادن است.راهش آنچه است که آموخته ایم.

    سپاسگزارم ازت مریم جان با متن زیبات و فایل زیبای استاد زندگیم تغییر کرد امشب فکر میکنم شب تولد دوباره منه تاریخ تولد جدید من 26فروردین 1402خدایااااااشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 2341 روز

    به نام خدا

    با عرض سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربان و همه دوستان

    تا حالا چند بار این فایل گوش دادم دیروز در روز شمار تحول در زندگی قسمت 17 این فایل معرفی کرد هر چند قبلا بهش گوش داده بودم ولی باز از دیروز تا الان دوبار گوش دادم بسیار فایل ارزشمند و پر از آگاهی‌های ناب هستش

    من از وقتی که یادم میاد خدا را شکر در این زمینه نسبتا عالی عمل کردم و هیچ وقت بخاطر مقام یا قدرت کسی باهاش رابطه برقرار نکردم

    چند سال پیش یادمه برای مساله‌ای به سیستان و بلوچستان رفتم آنجا یکی از همکارام بخاطر مسائل احتمالی با چند نفر از اهالی ان منطقه که بومی آنجا بودن دوستی برقرار کرده بودن و بروبیایی راه انداخته بود گفتم دوست داری دوستانی اینجا داشته باشی اشکال نداره ولی این افرادی که باهاشون نشست و برخاست داری مناسب دوستی نیستن گفت میدونم اینا را بخاطر این دوست شدم که اگر مساله ای پیش اومد اینا بیان حمایتمون کنن

    اصلا من اون موقع با استاد آشنایی نداشتم ولی همین که این گفت گفتم واقعا شما چه دنیایی داری من تا حالا برای این مسائل با کسی دوست نشدم و اتفاقا یکبار این همکارمون دعواش شد و اینا هم حمایتی نکردن

    و این مساله تموم شد من الان که این فایل گوش دادم متوجه شرک آن فرد شدم اتفاقا خیلی آدم مذهبی و نمازخونی بود ولی دیگه باورهای درستی نداشت

    واقعا کسی قدرتمندتر و قوی تر از خدا نداریم که ما را در هر شرایطی حمایت و راهنمایی و پشتیبانی بکنه اما به شرطی که باورش بکنیم و تنها قدرت به او بدیم.

    ما مرتب در نماز میگیم فقط تو را می پرستیم و فقط از تو یاری می جوییم

    چند درصد ما این جمله زیبا را باور داریم و با آن زندگی می کنیم

    امیدوارم در زمره کسانی باشم که در عمل و در شرایط سخت و در دل تضادها بازم فقط خدا بپرستم و فقط از خدا یاری بجوییم

    تا منو به راه راست هدایت کنه راه کسانی که به آنها نعمت داده نه راه کسانی که غضب کرده و نه راه گمراه‌هان

    آمین

    خدایا شکرت بخاطر این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2402 روز

    به نام خداوند رزاق، وهاب رحمان و رحیم.

    به نام خداوندی که تنها قدرت مطلق جهان هستی است.

    سپاسگزارم از خدایی که هر لحظه حامی و هادی من است.

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که الگوی عملی برای شناخت و درک قوانین و عمل به قوانین جهان هستی هستند برای من.

    سپاسگزارم از خانوم شایسته مهربان و قدرتمند و خانواده صمیمی عباسمنش که حامی من در درک بهتر قوانین هستند.

    سپاسگزارم از خودم که آگاهانه این مسیر رو انتخاب کردم و هر لحظه خداوند من رو هدایت میکنه به مسیر رشد و گسترش.

    امروز روز هفدهم سفرم و 26 فروردین ماه است.

    سپاسگزارم از خداوندی که میخوام تنها قدرت زندگی من باشه.

    خدا میتونه پول و درآمد تو زندگیم باشه.

    خدا میتونه کسب و کارم باشه.

    خدا میتونه خانواده ام باشه.

    خدا میتونه سلامتیم باشه.

    خدا میتونه عشق زندگیم باشه.

    خدا میتونه دوست خوبم باشه.

    حسبی الله یعنی خدا کافی است .

    خدایا از امروز تا آخر عمرم دستم رو بگیر خدایا خودت باش تو زندگیم من نمیدونم چطور بندگی کنم خودت بهم یاد بده خودت هدایت کن چطور بندگیت کنم.

    خدایا من هیچ کسی رو ندارم فقط تنها کسی که دارم تویی خدایا من فقط تو رو دارم، وقتی شنیدم که تو برام همه چیزی از همه بریدم.

    خدایا من میخوام بنده فقط تو باشم فقط تو.

    میخوام تو برام کافی باشی.

    خدایا من رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به اونها نعمت دادی .

    وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ﴿87﴾

    و ذو النون را هنگامی که غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمی‌افکنیم آن گاه در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم. (87)

    فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ ﴿88﴾

    پس ما دعای او را مستجاب کردیم و او را از گرداب غم نجات دادیم و اهل ایمان را هم این گونه نجات می‌دهیم. (88)

    امروز از خودم می پرسم بعد از 38 سال و 10 از تولدم دستاورد زندگیم چیه هستش؟

    امروز از خودم می پرسم آیا از زندگی خودم تا این لحظه راضی و خشنود هستم؟

    آیا به خداوند قدرت مطلق جهان هستی ایمان آوردم؟

    یه عالمه سوال از خودم دارم که هنوز جوابی براشون ندارم، فقط دارم حرکت میکنم و ایمان دارم و امیدوارم به جواب ها هدایت بشم.

    استاد عزیزم سپاسگزارم بابت این فضای معنوی فوق العاده که باعث میشه من بیشتر فکر کنم و شروع کنم به سوال پرسیدن البته سوالی که باعث رشد و ارتقای من در زندگیم باشه.

    سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    محبوبه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 1373 روز

    به نام تنها قدرت جهان یکتای بی همتا

    سلام به استاد عزیزم

    چند بار این فایل را گوش دادم وهر بار تلنگری به من زده شد تا جستجو کنم کجاها شرک در من مخفیه ومیبینم شرکی که در گذشته داشتم وبه آدمها قدرت میدادم حالا دیگه در وجودم پاک شده وممنونم از استاد مهربانم

    ودر اطرافیانم میبینم که خیلی با ایمانن ولی خیلی به افراد دیگه توجه میکنن که یک روزی یک جایی دستشون را بگیرن وباز با تمام وجودم خدارا شکر میکنم که باهدایت خداوند وبرکت این فایلها این رفتار درمن که کمرنگ بوده کلا ازبین رفته وحالا خیلی متنفرم

    باتضاد مالی که درزندگی برای ما بوجود اومده من وهمسرم اصلا از کسی توقع نداریم واین را یاد گرفتیم که فقط خداونده که درزمان مناسب به ما کمک میکنه وخداوند قدرت مطلقه

    ووعده خداوند حقه ومااز این آزمایش سربلند بیرون میایم

    ممنونم استاد عزیزم که به من یاد دادید باورهایی که هیچ کسی به من یاد نداده بود

    واون چیزهایی که میگفتن در حد شعار بود مثلا میگفتن خدا همه کاره هست وخودش کارها را درست میکنه ودر عمل داشتن دنبال افرادی میگشتند که یک سمتی یا یک قدرتی دارند تا کارشون انجام بشه ودنبال پارتی بودند .

    یاد گرفتم از شما استاد عزیزم که

    تنها منبع رزق وسلامتی وخوشبختی فقط خداونده

    اون کسی که میتونه به من کمک کنه فقط خداست

    خداونده که بما وعده پیروزی ،ثروت وفزونی داده

    خداوند توانایی این را داره از جایی به من برسونه که باورم نمیشه

    هیچ کس هیچ قدرتی نداره جز الله

    تنها قدرت جهان رب است

    هرچه انتظارم از بنده های خدا کمتر باشه وانتظارم از خداوند بیشتر باشه ثروت ونعمت بیشتری به دست میارم.

    بازم ممنونم از استاد گرامی وعزیزم

    انشاالله به لطف خداوند در بهترین وآسانترین ولذت بخشترین مسیر حرکت کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    آرامش آبی گفته:
    مدت عضویت: 898 روز

    سلام عزیزان،سفرنامه روز هفدهم،وقتی این فایل رو گوش دادم دیدم چقدر تو زندگی شرک دارم،چقدر روی دیگران حساب کردم تا خدا،بدون اینکه بدانم ناآگاهانه خداهای زیادی توی زندگیم داشتم،از پدرشوهرم گرفته که همیشه چشمم به دستش بود که به ما پول بده،تا دوستی که قرارداد همکاری بستم و نتیجه برعکسی داد،و کسی که فکر میکنم کارهای منو روبه راه میکنه تا همسری که فکر میکنم اون باید نیازهامو براورده کنه و بهم محبت و توجه کنه تا خیلی های دیگه که هرکسی به طریقی من انتظار داشتم کاری توسط اونا برام انجام بشه،تا وقتی این فایل رو گوش دادم و متوجه شدم چقدر مشرک هستم،امروز که فایل رو گوش دادم گفتم خدایا محبت و عشق رو از تو میخام،کار و پول و درامد،هرآنچه هست تویی کسی غیرتو وجود نداره بقیه وسیله هستن،متاسفانه من انقدر واسطه ها رو پررنگ میدیدم که یادم میرفت منبع اصلی جای دیگه اییه،الانم که متوجه شدم باز جای شکرش باقیه،دیشب به همسرم گفتم اگه سری بعد پشمک خریدی وانیلی بخر،فردا خواهرم غروب مهمانم بود جالب توجه اینجاست که پشمک وانیلی هدیه اورده بود آخه چرا پشمک اونم وانیلی چون خدا اینطوری میخاد با من حرف بزنه بگه من انقدر به تو نزدیکم انقدر قشنگ کوچیکترین خواسته هاتو میشنوم و تشنه براورده کردنشم فقط یه شرط داره اونم فقط به خودش ایمان بیارم همه خداهای تو زندگیمو حذف کنم و ترسهامو بذارم کنار که همه خواسته هام مثل پشمکه براورده میشه اگر همینقدر راحت و بدون ترس بیانش کنم و بدانم خدایی هست که پراز عشقه و محبته و عاشقانه منو دوست داره.خدا جونم دوستت دارم عاشقتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2982 روز

    بنام الله

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانوی شایسته ودوستان ارجمند

    خداروشکر بخاطر یه روز دیگه ویه فرصت دیگه

    وقتی فایل گوش دادم چندلحظه فکر کردم چی بنویسم یه لحظه گفتم خدایا تو چقدر عالی بنده هات را هدایت میکنی به کمدم سرزدم یه سررسیدی از خودم بود که فقط یه برگ آن را نوشته بودم برا خدا بوضوح وهرروز نشانه هایی از قدرت وحضورش را حس میکنیم هر روز وهرلحظه به ما تلنگری میزنه یه عشقی میده که بنده من نترس من هستم تو نگران چی هستی چرا با تمام نشانه هایی که سرراهت میزارم بازم میترسی نگرانی،هروقت شروع به حرکت میکنی با اینکه به من میگی به امید خودت ولی میترسی قدم بعدی را برداری اعتماد کن وباور کن بالاترین قدرت مطلق به رب توست ربی که عاشق توئه وعاشقانه دوست داره فقط کافیه تو محکم باشی ایمانت رانشان بدی وبه قدرتش اعتماد کنی دستهای بسیاری رابرای یاری تو فرستادم که هرآنچه خواستی به بهترین نحو انجام بشه پس فهیمه بقیه اش هم بسپار به من تا بهترینها را برات رقم بزنم نمیدونم چی نوشتم وچی شد نوشتم فقط میدونم درحین نوشتن خندیدم درحین نوشتن گریه کردم احساس رهایی کردم احساس شعف کردم که چه قدرتمند پروردگاری دارم چقدر خوشبختم چقدر حالم عالیه با وجود تو معبود من براستی که خدا برای بنده هاش کافی است ازت ممنونم معبودم ازت ممنونم عاشقتم خدا جونم که عاشقمی ومنو هرلحظه هدایت میکنی ازت میخوام مرا به مسیریدهدایت کنی که به بهترین نحو بتونم بنده گیت را بکنم وزندگی کنم تا شایستگی جانشین تو روی زمین باشم

    خدایا ازت مخوام به غیر خودت به کسی محتاجم نکنی

    ازت میخوام سلامتیم را کامل بهم برگردونی تا با بدست آوردن سلامتیم سپاسگزارتر وشادتر باشم

    ممنونم از استاد عباسمنش عزیزم ومریم بانوی شایسته

    درپناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: