فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 14

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی علی دوست گفته:
    مدت عضویت: 3509 روز

    باسلام

    الهی شکر

    حالا که فکر میکنم میبینم واقعا که همین طور هست و درست میفرماییند

    چندروز پیش کاری اداری داشتم و که فقط یک امضا بوده و یکی که باید امضا میکرد کارم رو راه نمی انداخت من یادم اومد که تو این شرایط بایداروم باشم و شاکر باشم و بگم قطعا خیرتی و مصلحتی از خداوند هست پس احساسم رو بافایل انگیزشی خوب نگه داشتم و شکر خداوند کردم و برام مهم نبود

    درخواست دوباره دادم والحمدلله کارم راه افتاد منم به خواستهذام رسیدم

    اون موقع اون ادما توی ذهنم بزرگ نکردم و قدرت بهشون ندادم

    البته اضافه کنم که قدرت الله توی ذهنم هنوز خیلی کمه آراکه توی برخی مشکلانت مسایل احساس کم انگیزگی و غم و ناتوانی از انجام ندانش

    انشالله به لطف خودش میتونم با بیشتر عمل کردن به قوانینش به ذات مبارکش نزدیک بشم

    با ارزوی ایمان و یقیین بیشتر به پروردگارمون برای دوستان و خودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    مرتضی پاکباز گفته:
    مدت عضویت: 3994 روز

    با سلام خدمت همه دوستان و سپاس فراوان از خداوند

    بخاطر آموزه های ارزشمند استاد عباسمنش

    این فایل صوتی رو خیلی زیاد گوش میدم . توجه به واقیات آن که در واقع همان توحید است با عث شده که در تعاملاتم با افرادی با هر جایگاه بتونم آرامش خودم حفظ کنم و با اعتماد به نفس کامل رفتار کنم. همچنین نتایج خیلی خوبی مخصوصا تو زمینه شغلی از آموزه های آن گرفتم. مثلا دریافت پاداش و موقعیتهای مناسب و داشتن عزت نفس.

    با سپاس بسیار

    مرتضی پاکباز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    سیدجلال میرضرابی گفته:
    مدت عضویت: 3804 روز

    نامه واقعی به خدا

    ( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری میشود)

    این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ، طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود.یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان “نامه ای به خدا” نگهداری می شود.

    مضمون این نامه :

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدمت جناب خدا !

    سلام علیکم ،اینجانب بنده ی شما هستم.

    از آن جا که شما در قران فرموده اید :

    “ومامن دابه فی الارض الا علی الله رزقها”

    «هیچ موجودزنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»

    من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.

    در جای دیگر از قران فرموده اید :

    “ان الله لا یخلف المیعاد”

    مسلما خدا خلف وعده نمیکند.

    بنابراین اینجانب به جیزهای زیر نیاز دارم :

    1 – همسری زیبا ومتدین

    2 – خانه ای وسیع

    3 – یک خادم

    4 – یک کالسکه و سورچی

    5 – یک باغ

    6 – مقداری پول برای تجارت

    7 – لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.

    مدرسه مروی-حجره ی شماره ی 16- نظرعلی طالقانی

    نظرعلی بعد از نوشتن ..

    نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید،مسجد خانه ی خداست.پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که به قول پروین اعتصامی

    “نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست”

    ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند ،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:

    نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند .پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.

    این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.

    این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید.

    (کعبه عشق)

    یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری

    فقط باید صفای دل داشته باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 430 رای:
      • -
        هلن گفته:
        مدت عضویت: 4013 روز

        سلام.

        چه اسم زیبایی دارین نعمت خدا.

        امروز نشانه من جمله کوتاه اما پر بار و پر محتوای شما بود.

        مطمئنم این جمله از عمق وجودتون نوشته شده که اینقدر برام تاثیر داش و اومدم از شما تشکر کنم.

        واقعا همینه.

        هر روز دارم باستاره قطبی حرفامو بهش میگم و او مدیریت صفر تا صدش رو به عهده داره.

        نامه هایی که زود جواب داده میشه.

        خدارو شکر که همه مون اینجا حالمون خوبه.

        داریم رشد میکنیم.

        دارم پشت بوم خونه ام یه نسیم الهیو دلنواز رو حس میکنم.

        اسمون زیبتی خدارو تماشا گرم

        و الان صدای زیبای اذان هم پیچید تو فضا.

        از این زیباتر هم مگه میشه.

        شاد و ثروتمند باشید در پناه دستان خدا…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2212 روز

      سلام بر برادر نازنین عباس منشی ام 🌸

      جناب سیدجلال میرضرابی 🌼

      سپاسگزارم برای داستان زیبایی که شرح دادید. سریع در وب جستجو کردم و در مورد این شخصیت توحیدی مطالعه کردم.

      سپاسگزارم که نمونه ای رو مثال زدید که از توحید و ایمان به الله به همه چیز رسید.🌼

      از خداوند درخواست می کنم که ایمانی از جنس این ایمان و باوری توحیدی هم جنس با باور ابراهیم به من و همه ی مان عطا کند تا تمام درخواست هایم را فقط به خودش عرضه کنم. 🙏

      خدایا شکرت 🙏

      دوستتان دارم ❤️

      خداوند عاشق شماست ❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      گندم گفته:
      مدت عضویت: 1893 روز

      سلام و درود دوست عزیز

      کاش میتونستم توصیف کنم حالمو بعد از خوندن کامنت زیبای شما.

      عالی بود. قول میدم تمام سعیمو بکنم مثل نظرعلی به خداوند متوکل باشم.

      در پناه الله باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      Fateme Heydari گفته:
      مدت عضویت: 1925 روز

      خدااااای من چه زیبا نوشتید 😍😍😍

      واقعااا ممنونم

      دقیقا لحظه ای که به این داستان نیاز داشتم خدا برایم اورد

      واقعااا استاد درست میگن که اگر ما هیچ محدودیت ذهنی نداشته باشیم

      وقتی درخواست میکنیم بلافاصله باید به اون خواستمون برسیم .

      .

      .

      .در اینجا چون نظرعلی هیچ محدودیت ذهنی نداشته

      خیلی سریع تر از اونچیزی که فکرشو میکرده به خواسته اش رسیده

      .

      .

      .

      یه درس دیگه که این داستان داشت این بود برام

      وقتی بارون میباره

      اگه یه کاسه بزاری تو بارون به اندازه ی یه کاسه آب بارون دریافت میکنی

      ولی اگه یه سطل بزاری به اندازه ی یه سطل اب میگیری

      واسه خدا هم همینطوره

      هرچقدر درخواست کنی همونقدر دریافت میکنی

      واسه خدا که کاری نداره

      این ذهن ماست که همیشه موانع رو ایجاد میکنه…

      .

      .

      .

      و اینکه دستهای خدا فراوونه

      فک نکنیم خدا فقط از یه طریق به ما رزق میرسونه

      خدا بی نهایت راه

      بی نهایت دست

      داره برای رسوندن رزق و روزی به ما…

      .

      .

      .

      فقط تنها کاری که ما باید کنیم اینکه باور کنیم

      و خودمون را لایق بدونیم تا اتفاقات خوب ،رزق و روزی وارد زندگیمون بشه

      ..

      خدایاشکرت که هستی تا ما با یادت،

      با لمس حضورت در زندگیمون آرامش بگیریم…

      .

      .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      آذر نادران گفته:
      مدت عضویت: 1390 روز

      باسلام واحترام خدمت دوستان عزیز❤❤❤

      وای که چقدراین داستان زیبا بود وای که هرروزی که کامنتها و کلیپهای استادو میبینم باورهام قوی تر میشه🙂

      وقتی خالص میشی

      وقتی هیچ قدرتی رو به جزقدرت اله و باورنداری

      وشرک نداری

      💫💫💫

      چقدرزیبا خودش همه چیزو کنارهم میچینه تا تو به خواستت برسی

      وهرچقدرباورت قوی میشی به همون اندازه هم به خواسته هات میرسی⭐⭐⭐

      ومن باوردارم به زودی به آسان ترین راحترین سریع ترین شکل به خواسته هام میرسم

      خدایا شکرت که در جمعی هستم که اگاهیشون ناب

      وهرروزدرکنار هم اگاهی هامون بالاترمیره❤❤❤

      .

      در پناه خداوندیکتا سلامت و پیروز و موفق باشین💪🤲

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فرشاد نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1084 روز

      چقدر حالم رو خوب کرد این نامه و محتویات این داستان

      چقدر دلم رو گرم کرد به خدا

      چقدر توکلم رو تقویت کرد به خداوند

      چقدر ایمانم رو پر بار تر کرد

      حالم خوب شد،

      چون الان به دنبال راه های تقویت ایمانم به خداوند و فرار از ترس ها و پناه به آغوش خداوند میگشتم،

      این متن شما رو خوندم

      خداوند برای به جواب رسیدن من هم، زیبا هدایت میکند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      الناز محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1240 روز

      به نام خداوند رزاق

      سلام و درود فروان خدمت هم مسیر عزیز

      سپاسگزار خداوندم هستم که مرا به این مسیر هدایت کرد

      خیلی لذت بردم و صد البته درسها و یادآوری هایی داشت از بزرگی ،نزدیکی و قدرت خدا

      من قبلا این متن رو خونده بودم ولی خاطرم نبود نامه خیلی قشنگی هست و میتونی از تک تک کلماتش توحید و ایمان و بفهمی

      ممنونم از شما دوست عزیز که با ما به اشتراک گذاشتید این نامه زیبا

      انشاءالله همه مون صاحب همچین ایمان و توحید بشیم و باور کنیم که یکی از قوانین جهان هستی اینه:میخواهی …میشود

      کافیه بخواهیم و باور کنیم که میشود

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سپیده رحمانی گفته:
      مدت عضویت: 1202 روز

      سلام دوست و هم مسیر عزیزم

      چقدر زیبا و تاثیرگزار بود این داستان واقعی…

      وقتی به خدا ایمان کامل داشته باشیم و دستان خدارو باز بذاریم از هزاران طریق مختلف میتونه برامون اجابتشون کنه…

      تنها و تنها باید بتونیم توحید عملی داشته باشیم…

      در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشین…

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      بیژن امینی گفته:
      مدت عضویت: 742 روز

      درود بر شما

      سال 80 دانشجو بودم و کارت به کارت هنوز خیلی همه نداشتن یا کم بود از کلاس که اومدم بیرون آخرین کلاس بود و ساعت نزدیک 5 عصر دست کردم تو جیبم که ببینم چقدر پول دارم که از قزوین بیام به خونه(کرج)،کرایه اتوبوس 2 هزار تومان بود منم 1000 تومان بیشتر پول نداشتم، سر اون کلاس هم کلاسی نداشتم که باهاش هم راحت باشم،دوستامم کلاس نداشتن که از کسی پول قرض کنم،رومم نمی شد واسه کسی زنگ بزنم،تو حال و هوای پول نداشتنم بودم که چیکار کنم،! هی به خودم میگفتم خدایا چیکار کنم خدایا خودت آبروم رو حفظ کن، همین جور که از خدا کمک میخواستم چشامم به باغچه کنارم که تا دم در دانشگاه ادامه داشت نگاه میکردم ، دیدم یه 1000 تومنی تا شده افتاده تو باغچه،خدایا این پول تو باغچه…

      ورداشتم داشتم هی میگفتم خدایا شکرت ،خدایا شکرت که چند قدم رفتم جلو دیدم بازم تو باغچه یه سکه 500 تومنی هم افتاده اونم برداشتم و با چه ذوقی هی میگفتم خدایا شکرت،

      خلاصه رفتم سوار ماشین شدم رفتم خونه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1044 روز

      به نام خداوند مهربان

      یک باره دیگه این کامنت رو خوندم و اشک ریختم و غرق در خداوند شدم ،

      و به اذن خداوند تندبادی شروع به وزیدن می‌کنه ،سبحان الله سبحان الله سبحان الله

      الحمدالله الحمدالله الحمدالله

      قطره ای که از جویباری میرود

      از پی انجام کاری میرود

      رودها از خود نه طغیان می‌کنند

      آنچه میگوییم ما آن میکنند

      پاک و منزه است خداوند بلند مقام من و اورا سپاس میگویم با تمام قلبم و با تمام وجودم خدایی را سپاس میگویم که صاحب و مالک تمام عالمه و همه چیز در ید قدرت اوست ،

      خداوندا سپاس بابت هدایتت به درک حقیقت و این عشق ناب

      «نقش هستی ،نقشی از ایوان ماست ، اب وباد و خاک سرگردان ماست »

      دوست عزیزم هزاران برابر این عشقی که با این کامنت تجربه کردم سهم تک تک لحظه هات باشه ،در پناه رب العالمین .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمدرضا امینی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 934 روز

      دوست عزیز ، واقعا این مطلب که گذاشتی برا من آموزنده بود ، و قابل تحسین هست ..

      چقدر زیبا ست این متن نامه و واقعا کلمه توحید را میشه اینجا دید.

      آیه قرآنی که آوزدی واقعا تشبیه جالبی بود برا این متن.

      با خواندن این متن چقدر من ایده گرفتم که این کار را بکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    انور و سعیده بانو گفته:
    مدت عضویت: 3451 روز

    من واقعا از این کلیپ استفاده کردم در واقع دیدگاه واقعی به الله رو به من یادآوری کرد تا الان چندین بار بهش گوش دادم و احساس میکنم تغییراتی درزندگیم داره اتفاق می افته والان هم هرکسی و هردوستی رو میبینم به عنوان بهترین هدیه بهش تقدیم میکنم.

    واقعا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مهندس شارقي گفته:
    مدت عضویت: 3530 روز

    سلام صبح همگی بخیر و شادی

    میخواستم یک تجربه ای که بی ارتباط به موضوع این بخش نیست رو خدمتتون عرض کنم.

    من حدود 1 سال پیش یکی از دوستانم به پستی عالی در یکی از سازمانها رسید بلافاصله با نظرات دوستان و اقوام رزومه خودم را خدمتشون بردیم و بماند که تا 1 سال هیچ اتفاقی نیفتاد :-) من هفته ای یکبار باهاش تماس میگرفتم و یادآوری میکردم تا 2-3 ماه همینطور ادامه داشت

    تا اینکه ناامید شدم و بیخیال گفتم هرجور میخواد بشه دیگه باهاش تماس نگرفتم دوباره بعد از 1 سال یک ایده دیگه به ذهنم رسید و دوباره به اون طرف رجوع کردم و پیشنهاد کار متفاوتی دادم بازهم بی نتیجه

    خوب من چی کار کردم؟

    با دوستم که رابط این فرد بود صحبت کردم و بهش گفتم من دیگه کلا از ایشون قطع امید کردم حتما نمیتونستن کاری انجام بدن شاید میخواستن ولی شرایط بهش اجازه نداده بهر حال من ازش قطع امید کردم و بقول دوستم درسته شاید نباید از اول روش حساب میکردیم

    خوب نتیجه چی شد؟ دقیقا 1 هفته بعدش همون فرد باهام تماس گرفت و همون شرایط کاری رو که در اون سازمان دنبالش بودم بهم پیشنهاد داد

    وقتی واقعا ایمان داشته باشی که فقط خدا میتونه مسالت رو حل کنه اونوقت معجزه رخ میده

    و خودش راه حلشو جلوی پات میگذاره

    از خودش ممنونم که ایمانم رو تقویت کرد به راه راست هدایتم میکنه از شما هم ممنونم بخاطر اینکه یادم آوردین من امروز صبح برای بار اول این فایل رو گوش دادم و سریع اومدم تا به همه بگم که شرک مثل مورچه سیاهی است روی سنگ سیاه در دل چاه عمیق

    موفق باشین و ثروتمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  6. -
    وحيد كشاورز گفته:
    مدت عضویت: 3533 روز

    با درود فراوان

    من سالهاست با این باور که فقط باید روی خدا حساب کرد آشنا هستم ولی در بیشتر مواقع در شرایط حساس میترسیدم و سعی میکردم تا با تکیه به تواناییها و روابطم کنترل اوضاع را بدست بگیرم تا اینکه با شنیدن فایل صوتی شما که بسیار هم دقیق، زیبا و پر انرژیست این فرصت را پیدا کردم تا به دفعات زیاد در طَی روز با گوش دادن به این فایل ناب و پر انرژی به خود یاداور شوم که با توکل به خدا هیچ غیر ممکنی وجود ندارد.

    از شما استاد عزیز و همکاران گرامی به خاطر بسط و توسعه این انرژی ناب بینهایت سپاسگذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: