فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 145

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهلا کیان گفته:
    مدت عضویت: 866 روز

    سلام به همگی استاد عزیزم و مریم نازنین

    دیگه اومدن تو سایت و خوندن کامنت ونوشتن حس ها و تجربه هایی که تجربه میکنم جزئی از زندگیم نیست ،زندگیمه و بهترین حس‌ها رو تو همین خونه با هم خونه های بی‌نظیرم دارم.

    اینروزا چقدربیشتر معنی هدایت رو متوجه میشم،چقدر بیشتر قانون رو درک میکنم،وقتی تو این مسیر حرکت میکنی اتفاقاتی که میفته رو دیگه به اندازه درکت از قانون میسنجی ،با اینکه هرچی بیشتر رو خودم کارمیکنم کمتربه زندگی دیگران کاردارم ولی زمانی که متوجه تضادها در زندگیشون و حتی زندگی خودم میشم میفهمم که تک تک حرفای استاد درست بوده

    یکی از دوستانم به شدت به یه مرد وابسته شد طوری که چندین میلیون فقط دوتا کتاب نفیس براش گرفت و هرروز می‌رفت محل کارش و ساعت ها می‌نشست تا فقط از دور ایشون رو ببینه و دیروز که با من تماس گرفت انقدر حال بدی رو داشت از اینکه همون رابطه دورا دورم تموم شد و اون مرد چقدر راحت حتی تمایل به دیدار حضوری هم نداشت و این درحالی بود که حدود 9 ماه این مرد شب و روز دوستم شده بود و ایشون انقدر این آدم رو توی ذهنش و دلش بزرگ کرده بود که در آخر با این جدایی اونم شاید به بدترین شکل مواجه شد،وارد جزئیات نمیشم ولی من همون موقع به خودم گفتم خداروصدهزارمرتبه شکر که تو این مسیرم منم ممکنه راه رو گم کنم ولی این فانوس برای من همیشه روشنه و دوباره با یادآوری قانون دوباره به مسیر برمیگردم،هرکس که توی دلت و ذهنت بزرگتر از خداوند بشه اون رابطه به بدترین شکل تموم میشه چه رابطه عاطفی چه رابطه بیزینسی،چه پدرت چه مادرت و حتی بچت ،قدرت فقط ازآن خداونده و همگی دستانی از طرف اون هستن خیلی خیلی باید مراقب بود که امتیازش به آدمها نرسه ،براشون احترام قائل باشی اونا رو با ارزش بدونی ولی تنها کسی که رب و فرمانروای من ،قلب و ذهن منه خداوند.

    ویکی از مثال‌های دیگه این بود که به واسطه کارم تو یکی از سالن های زیبایی متوجه شدم ،مدیرسالن از محله های تقریبا پایین شهر اومده بودن و تو یکی از خیابونای گرون شهر سالن زده بودن با اجاره بسیار زیاد مدیریت دو نفر بودن یعنی باهم شریک بودن و سالن رو باز کرده بودن حدود یکسالی از بازشدن سالن گذشت ولی دریغ از یک مشتری با اون اجاره بسیار سنگین سالن تعطیل شد و دوباره به همون محله قدیمی تو جنوب شهر برگشتن،دوتا نکته وجود داره ،اول اینکه به اندازه پولت به اندازه ظرفت قدم بردار نخواه که با کسی شریک بشی این باور از باور کمبود میاد و دوم اینکه اجازه بده قدمها تو یکی یکی برداری نخواه یک‌شبه جهش های عجیب و غریب داشته باشی.

    یکی از موارد دیگه هم برای خواهر خودم پیش اومده که امیدوارم بهترین اتفاق براش بیفته ولی موضوع اینجا بود که خواهر من بعد از سالها بالاخره تصمیم گرفت که از خونه پدری بیاد بیرون البته با تضادی که بهش برخورده بودمجبورشد که بیاد بیرون که اینم از قوانین این دنیاست دیگه چون ایشون کارخاصی نمی‌کرد و فقط از محیط امن خونه و غذای گرم مادر داشت نهایت لذت رو می‌برد و به قول استاد چه زمانی زمان حرکته؟!

    زمانیکه اوضاع در همه حالت خوبه برعکس خیلیا که فکر میکنن وقتی اوضاع خرابه باید فکر چاره بود ولی من به استاد ایمان اوردم،دقیقازمانی وقت به جلو رفتن و پیشرفته که همه چیز خوبه قبل از اینکه به تضاد عجیب غریبی برخورد کنیم.

    درهرصورت خواهر من مجبور شد به بدترین شکل از خونه پدری بیاد بیرون و این درحالی بود که ایشون اعتقاد داشت تا من خونه و ماشین و حساب بانکیم اکی نشه از اینجا جایی نمیرم و واقعا دنیا اینطوری کار نمیکنه،تو خودپای در راه بنه هیچ مپرس،خودراه بگویدت که چون باید کرد.

    به هرحال تو شرایط ناجالبی خواهر من مجبورشد بیاد بیرون ازاون خونه تو سن 38سالگی ،شروع کرد یه حرفه ای رو یاد گرفتن حدود چند ماه یکی دو جا هم کار کرد. و البته یه خونه هم اجاره کرد که اونجا رو اصلا دوس نداشت و همیشه غمگین بود و من توی قلبم میدونستم که راز تغییر شرایط نگه داشتن حال خوبته و البته و البته شکرگزاری ،خلاصه این خواهر من به واسطه وعده وعیدهای یک نفر ،چندین ماهی هم رفت عمان ولی دست از پا درازتر برگشت باز طی نشدن تکامل،خلاصه بعد از حدود یکسال تصمیم گرفت همینجا دوباره شروع کنه کارناخن رو انجام دادن و البته که صاحبخونه هم اجاره رو افزایش دادن و ایشون بعد ازاینکه رفتن موردهای دیگ رو دیدن تازه متوجه خوبی‌های خونه خودشون شدن ،میدونید اصلا در جایگاهی نیستم که کسیرو قضاوت کنم اصلا،من لیزری لیزری هرروز هر ساعت دارم رو خودم کار میکنم ،و نتایجشو به لطف خداوند دارم میبینم ولی موضوعاتی که دراطرافم هست رو میبینم سریع با قانون میسنجمش و در نهایت فقط به یک کلمه میرسم توحید

    من تقریبا 90 درصد در طول روز به لطف خداوند و آموزه های استادعزیزم حالم خوبه و خداروشکر خداروشکر که تو این مسیر الهی هستم با معلم و راهنمایی که نظیر نداره شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    مرادعلی ملایی کردکانلو گفته:
    مدت عضویت: 1723 روز

    درود بر استادان عزیز عباسمنش و شایسته و تمام اعضای خانواده بزرگ عباسمنشی.

    روز هفدهم از روزشمار تحول زندگی من.

    فقط روی خدا حساب باز کن.

    آخ که چقدر این جملات استاد و این عناوین فایلها دل آدم رو محکم می‌کنه.

    کاش آدم بتونه همیشه تو این حس بمونه.

    البته که این کار شدنی هست و با تکرار و تکرار و گذاشتن تمرکز و کانون توجه روی زیبایی ها و نعمات خداوند این مهم شدنی است.

    کافیه فقط بشینی و با خودت فکر کنی.

    به چیزایی که داری،به نعمتها و فرصتهایی که خداوند هر لحظه بهمون میده.

    سپاسگزار خداوند بودن بابت همه چی.

    وقتی باور کنی که تمام این نعمتها و زیبایی ها رو خداوند بهمون داده و هرروز داره بیشتر میده دیگه سراغ شخص سومی نمیگردیم که ازش چیزی طلب کنیم.

    وقتی خدا میگه هرچیزی میخوای رو از خودم بخواه چرا بازما میریم سراغ یکنفر سوم.

    این حالت فقط زمانی ممکنه که ما به قدرت مطلق بودن خداوند ایمان نداشته باشیم.

    من اگه تو کارم به مشکل میخورم و اگه درآمدم کمه واسه اینه که از خدا نخاستم.واسه اینه که قدرت رو به جای اینکه به خدا بدم به عوامل بیرونی دادم و خودمو توجیه میکنم که بازار خرابه،در حقیقت اون چیزی که خرابه ذهن و طرز تفکر منه.

    خدایا خودت کمکم کن،خودت هدایتم کن‌.

    ممنون از دوستانی که وقت گذاشتن و خوندن.

    همین کامنت گذاشتن باعث میشه آدم ذهنش رو کنترل کنه.خدایا سپاسگزارم.

    به امید روزی که تمام اعضای این خانواده به هرآنچه که میخان برسن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    لیلا موذن گفته:
    مدت عضویت: 419 روز

    سلام به خالق نور و زیبایی

    رد پای هفدهم از روز شمار تحول زندگیم

    این جمله رو هر روز وهردقیقه باید به خود یاد آوری کنم که،

    اگه فکر می‌کنی کسی دیگه ای غیر از خدا می‌تونه بهت کمک کنه ودستت رو بگیره سخت در اشتباهی

    تنها منبع قدرت،ثروت،سلامتی فقط خداست

    با خدا باش و پادشاهی کن

    خدا برایت کافی است

    ما اگه در ذهنمان کسی رو بزرگ کنیم این تفکر ما رو از تمام نعمت ها وثروت ها دور میکنه

    شرک آنقدر در وجود ما می‌تونه مخفی باشه که گاهی متوجه نمیشم که این رفتار ما شرک هست

    شرک مانند راه رفتن مورچه در دل تاریکییه چقدر این تعبیر زیباست اینجاست که ما باید ذهنمون رو کنترل کنیم و همانطور که مواظب خورد وخوراکمون هستیم مواظب کانون توجه مون هم باشیم

    به نظرم یاد آوری وتکرار وتکرار وتکرار مهم ترین کاری است که باید انجام بدیم که این نکته ها ملکه ی ذهنمان بشه

    از شما سپاسگزارم استاد عزیز بابت این فایلها ویادآوری این مطالب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    آمنه رضائیان گفته:
    مدت عضویت: 1802 روز

    بنام خداوندی که همین نزدیکیهاست

    سلام

    و آنگاه که بندگان من از من پرسیدند بگو من نزدیکم

    نمیدونم چرا ولی یهو حسم گفت بیام روی این فایل زیبا و کامنت بخونم و کامنت بزارم

    استاد میگید خدا رو هر طور ببینم همون طور برام میشه

    پول عشق سلامتی رابطه زیبا آرامش و …

    بله نباید شرک بورزم و قدرت رو بدم به غیر خداوند

    ولی،به شرطی که خداوند رو با تمام سلول های بدنم حس کنم

    وقتی خدابشه عشقت

    خدا بشه آزادی مالیت

    خدا بشه آرامشت

    خدا بشه سلامتیت

    خدا بشه بهترین و تنها دوستت تنها همدمت

    خیلی لذت بخشه این حس که همه چیزت بشه خداوند

    نمیدونم چ جوری باید حسمو بگم

    یاد حرف استاد افتادم که گفتند توی بندرعباس بودن وقتی روی باورهاشون کار میکردن انقدر روحشون لطیف شده بود که با هر نتیجه اشک میریختن منم دقیقا همون حالو دارم

    تمام این دوره ها و آگاهی ها ی طرف و این توحید ی،طرف

    ادما وقتی خیالشون راحته که مطمئن باشن ی نیرویی ی قدرتی هست همه جوره کنارشونه وقتی این حسه باشه این اطمینانه باشه علاوه بر اینکه نتایج عالی رو رقم میزنن با ی ارامش خاطری زندگی میکنن که اون حسه اون اطمینانه اون اعتماده رو با دنیا عوض نمیکنن اونجا اوج لذته بهترین حس دنیاست فقط میخام اون لحظه قفل بشه میخام اون لحظه ثابت بشه تا ابد

    خیلی دوس دارم از اون حسه براتون بگم ولی نمیدونم چ جوری

    فقط باید تجربه کرد تا فهمید

    امیدوارم همه با اون حس تا ابد زندگی کنند

    خدای مهربونم لحظه های زندگیمو سرشاز کن از اون حس از حس بودنت از حس زیاد بودنت از حس وابستگی به تو از حس اون صمیمیت از اون حسی که ندونم چه جوری شکرت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    زینب طاهری گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به همه دوستان عزیز

    تشکر میکنم از خداوند و از استاد و خانم شایسته که این فایل ها و مطالب رو در اختیار ما گذاشتند.

    هر روز این روزشمار برام یک عالمه درس داشت،تقریبا با هر مسئله ای که رو به رو بودم یه فایل دیدم.

    من در حال نوشتن پایان نامه ام هستم،استاد راهنمای من رییس دانشکدمونه و خب تا قبل این فایل فکر میکردم خیلی قدرتمند.

    خیلی روش حساب باز کرده بودم با اینکه هیچ کمکی بهم نمی کرد اما من حساب زیادی رو قدرتش باز کرده بودم.

    امروز فهمیدم دارم اشتباه میرم.امروز فهمیدم قدرتمند فقط خداست و اگر غیراز این فکر رو داشته باشم رو به نابودی میرم.

    من خیلی وقت پیش هم این فایلو گوش کرده بودم اما یادم نبود.خوشحالم که دوباره یادآوری شد بهم.

    چقدر دونستن این موضوع باعث میشه اعتماد بنفس آدم بره بالا،پشتت گرمه به یک منبع قدرت بی پایان که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست.

    خدایا کمک کن من بتونم بیشتر و بیشتر قدرتمندی تورو درک کنم.خدایا کمکم کن توحید رو بیشتر و بیشتر بفهمم و درک کنم و عمل کنم بهش.

    چقدر قشنگ گفته بودین خدا انرژیه به هر شکلی ببینی به همون شکل وارد زندگیت میشه،یادمه خیلی وقت پیش یه فایل از استاد گوش دادم که میگفتن خدا مثل آبه تو هر ظرفی بریزیش همون شکل رو به خودش میگیره،چقد اون فایل آرامش بخش بود.

    خدایا شکرت بخاطر آسمون و ابرهای زیبا،خدایا شکرت که به من سرپناهی در یکی از بهترین مناطق شهر دادی که استراحت کنم و آسوده خیال باشم،خدایا شکرت بخاطر نسیم خنکی که میاد و به پوستم میخوره،خدایا شکرت بخاطر تغییر میزم به یکجای بهتر برای اینکه بتونم آسمون و درختارو ببینم،خدایا شکرت بخاطر غذاهای خوشمزه ای که خوردم،خدایا شکرت بخاطر اینکه من در این مسیر قدم گذاشتم،خدایا شکرت بخاطر تضادی که باهاش برخورد کردم و باعث شد الان اینجا باشم و هرروز یک یاد آوری به خودم بکنم .

    خدایا شکرت که میدونم خیلی از چیزهایی که توسرم میگذره نجواهای ذهنیه.و من میتونم بهشون بها ندم و جور دیگری فکر بکنم.

    خدایا شکرت برای تصمیم جدیدی که گرفتم و می‌خوام با دوستم بیانش کنم در راستای بهتر شدن شرایط زندگیم.

    خدایا شکرت کلاس زبان ثبت نام کردم.

    خدایا شکرت که بمن سلامتی دادی،خدایا تو راهنمایی کن که من چی بخونم؟چی بنویسم؟چیکار کنم که سربلند باشم و در مسیر درست حرکت کنم.

    خدایا به همه بنده هات کمک کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مهلا کیان گفته:
    مدت عضویت: 866 روز

    سلام به همگی

    دقیقا یکسال قبل همین موقع ها به یک تضادبزرگ برخوردکردم که داستانشو گفتم و من خیلی خیلی هدایتی (واقعا نمیتونم اسم دیگه ای روش بزارم)به سمت این فایل هدایت شدم ،اصلا اومدم درمورد روابط سرچ کنم تو عقل کل یک دقیقه بعد درحال خوندن متن این فایل بودم و چه شبی بود،ازاون شبایی که من هیچ وقت فراموش نمیکنم و هروقت بهش فکر میکنم طعم لذیذ اون اگاهی رو میتونم باز به همون شکل حسش کنم،این اگاهی که وااااای مهلا تا الان تو فقط به زبون رو خداوندحساب بازکردی فقط فک میکردی که خداوند برام کافیه که من تنهاتورامیپرستم و تنها از تو یاری میجویم،البته اینم تکاملی بود تواین مسیر من ذره ذره اومدم یواش یواش بهتراز قبلم شده بودم خیلی بهتر ولی اونشب دیگه نفهمیدم چی شد که این اگاهی با تپش قلب و گریه هایی از سر ذوق بهم الهام شد.

    هنوز اون ترس که اگه فلانی نباشه بود ولی خیلی خیلی خیلی کمرنگ صبحش انگار یه آدم دیگه ای شده بودم که به خودم میگفتم چی شد واقعا؟!! قلبم پر از نور شده بود و رابطم باخدا انگاری یه مدل دیگه ای بود،یادمه فرداش یه سفر در پیش داشتم که بهترین سفر زندگیم شد فقط داشتم باهاش عشق بازی می‌کردم تو سفرم قلبم همچنان باز بود.از لمس این اگاهی جدید سر از پا نمی‌شناختم.

    تو سفر و وقتیکه برگشتم فقط داشتم کامنتهای این فایلو میخوندم و گریه میکردم چه لحظه های طلایی بود،امروزم بعد از چند ماه دوباره اومدم کامنت بخونم و دوباره حالم عالی شد دوباره اشک به چشمام اومد و دوباره وصل شدم به قدرت و عظمتش ،خیلی وقتا یعنی بیشتر وقتا خواهرم برای کاراش رو بقیه حساب باز میکنه نمیدونم ته دلشم این هست یا نه نمیتونم قضاوت کنم یعنی یاد گرفتم سرم به کارخودم باشه ولی همون موقع که خبرمیده کارم نشد یا وعده طرف عملی نشد تودلم فقط شکر گزارم که من برای انجام کارام فقط به یه قدرت رجوع میکنم،قبلابیشتر راجب اینکه فقط باید از خدابخوای و بقیه قدرتی ندارن باخواهرم صحبت می‌کردم ولی از یه جایی یادگرفتم که نمیشه به زور کسیرو تغییرداد و من تصمیم گرفتم خودم رشد کنم و نتیجه بگیرم و بقیه اگه هم فرکانس شما باشن با شما ادامه میدن یا خودشون ازت سوال میپرسن در غیر اینصورت مسیرتون جدامیشه ،نمیخوام بگم منم پیش نیمده که یهو ذهنم بره سمت فلانی و فلانی ولی خیلی سریع شاید به دقیقه هم نرسیده دوباره بزرگی خداوند رو به یاد خودم اوردم که من تنها تورا میفرستم و تنها از تو یاری میجویم

    الان چندوقته که علاقه ای به رفت و آمد و تلف کردن وقتم ندارم اومدن توسایت و کامنت خوندن و کامنت گذاشتن شده بهترین تفریح من چون واقعا اون لحظه حس و حالی رو که تجربه میکنم با هیچ چیز دیگه ای قابل مقایسه نیست بیرون میرم ولی بسیار حساس شدم به اینکه با چه کسی صحبت میکنم به کی گوش میدم چیو میبینم و راجب چی حرف میزنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام استاد قشنگم و مریم زیبا

    و سلام به همه همراهان این مکتب مقدس

    استاد قشنگم من دورتون بگردم ایشالا خدا همیشه و همه تایم عمر با عزت بده بهتون

    و من چقدر عاشقتونم که شماها رو دارم وقتی فایلی گوش میدم که صدای شما میاد اصلا خونه به تمام رگای من میرسه و وقتی تونستم به منطق شما خدای زندگیم رو پیدا کنم اصلا جنس این زندگی با همه چی فرق داره و من فقط همین زندگی رو میخوام

    همینکه این روزها دارم تجربه میکنم

    همین که اصلا نمیدانم الان کجام و داره چی میشه

    مگه اصلا مهمه؟

    من در هر حالی و‌هر جایی باشم وقتی خدا هست تماما لذت خاصه برام

    من اصلا اینجا این فایل چیکار میکنم؟

    کی یا چی منو کشونده اینجا؟

    جز نادرترین مواقع ساعت 9 صبح دفترم بودم اصلا روش جدید من برای کارم چی شده انصافا دقیق نمیدونم

    اصلا گفت برو منم رفتم

    افتادم به جون دفترم و سرویس کاری

    یهو یکی گفت زنگ بزن تهران و برای مدارک ماشینت صحبت کن که طرف گفت عکسشو برات میفرستم با همینا برو تو جاده که بی نهایت خوشحال شدم

    گفتم خدایا مدارک من زنگ زدم تو پول سفر رو‌جور کن

    و همینجوری با شوق و ذوق داشتم نظافت میکردم

    و فایلایی که به خودم قولش داده بودم و گوش میدادم

    دیدم ی چندتا همکارا و مشتری جنسشو گذاشتن دفتر من و نمیام ببرن

    به یکیشون زنگ زدم و گفتم دارم میرم مسافرت بیا جنستو ببر برام مسئولیت داره

    گفت یکی هست جنسمو میخوام بهش بفروشم بفرستم برات بهش تحویل بدی گفتم اره

    مشتریش اومد و جنسو تحویل دادم و صاحب جنس گفت این عدد به عنوان سود خودت بردار که اصلا چشام رفت تو فرق سرم

    اصلا شدنی نبود؟

    اولش میخواستم بگم نه عدد زیادی هست نیاز نیس

    ولی گفتم ببین تو گفتی خدایا پولشو تو بده و خدا هم بهت روزی داده الکی ادا اصول نیا

    و من خدا میدونه چقدر ذوق کردم تمام وجودم یخ بسته بود و داشتم ترک برمیداشتم

    گفتم خدایا اصلا چند دقیقه از خواسته من گذشته؟

    گفتم تو خدای وهاب سلیمانی

    تو خدای معجزه گر سانازی

    و تو خدای رزاق و رزاق و رزاق

    و منو این خیلی خیلی خوب درک کردم که تنها منبع رزق و روزی خداست و خیلی وقته اینو به لطف وجود طلایی استاد متوجه شدم

    و خدایی که همیشه و بی وقفه بهم بخشیده

    و من گفتم که باید خودمو برسونم به حدی که بگم میخوام و بشود

    این که تنها خواسته منه

    و واقعا دلم هوا کرد برای این فایل مقدس

    این فایل معجزه گر

    و این فایل راه گشا

    از وقتی نقش خدا تو زندگیم پررنگ شده چقدر هر لحظه ی زندگی من لذت بخش تر از قبل شده

    خدایی که میگه من هستم

    اصلا همیشه بودم

    و همیشه هم خواهم بود

    من دقیقا سر جای خودمم

    تویی که باید بیای و برسی به من

    تویی که باید قدم برداری تویی که باید مسیر زندگیت سمت من باشه

    تویی که باید بخوای

    و برای خواسته ات باید پاک و تطهیر بشی از هر گونه آلودگی

    از هر گونه تعلقات

    از هر گونه وابستگی

    از هر گونه پارتی دنیوی

    اینجا همه چیز با منه و در دست منه

    هر چیزی که طلب کنی

    منبع اصلی منم

    اونا هیچن

    اونایی که بهت وعده میدن هیچن

    هیچ واقعی

    اگه قدرتی داشتن که همون لحظه برات انجام میدادن نکه همش وعده وعید

    عطا کننده واقعی منم که حتی تو قران هم گفتم

    میخوای و میشود

    تو مسیرت رو طی کن برس به این نقطه که بخوای و میشود

    همه چیز از قبل بوده

    از قبل برات مهیا شده

    تو فقط بیا

    بیا این مسیر و فقط درو کن

    فقط لذت ببر

    فقط عشق و حال و لذت

    اصلا بیس زندگی تو دنیای مادی همین عشق و لذت هست

    اگه صرف چیزی جز این بشه قطعا باختی

    خدای وهاب سلیمان

    و خدای معجزه گر ساناز

    میدانی که این بار کوله پشتیم پر اومدم

    پس قطعا میشود چیزی که من میخوام و اینبار تعهدی تر

    مصمم تر

    با شوق تر

    و گرسنه تر

    خدایا دمت گرم که هستی

    ممنون از شما استاد گلم که معنی واقعی خدارو بهم هدیه دادی

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      حسین کهن‌زاده گفته:
      مدت عضویت: 1600 روز

      درود به همه‌ی دوستان و استاد عزیز و مریم بانو

      همشاگردی ساناز عزیز

      کامنتت فوق‌العاده بود

      اینقدری که هر چی میخوندم

      خداوند رو نزدیک و نزدیک و نزدیکتر میدیدم

      استاد عزیز سپاسگزارم

      مریم بانو سپاسگزار زحماتتون

      ساناز عزیز خیلی خیلی سپاس از این حال خوبتون که حال منم خوووبتر شد

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        ساناز گفته:
        مدت عضویت: 1320 روز

        به نام خدای معجزه ها

        سلام دوست عزیزم

        غروب پاییزت بخیر.

        اینجا شیراز که غروبه ولی شهر شما خدا داند چه تایمی باشه

        ولی هر چی باشه قطعا پر از وجود پررنگ خداست.

        دوست عزیزم ممنون که کامنت منو خوندین و ممنون که وقت گذاشتین و جواب دادین.

        خدا همیشه شریک لحظه هاتون.

        دقیق نمیدونم اما شاید از اون کامنت حدود 3 ماهی گذشته باشه و به لطف خدا خیلی خیلی شرایط فعلیم عالی تر شده و وقتی برگشتم کامنت خودمو خوندم کلی چشام اشکی شد که خدایا ببین حتی نسبت به سه ماه پیش چقدر بهم معجزه دادی و من الان غرق در معجزه ام خدایا دمت گرم تا قیامت. اصلا ای جنس خدا ی چیز خیلی عجیبی هست منکه تا الان نتونستم کشف کنم. عجیب عشقش جنس خاصی داره هر چقدر میای عاشقش میشی میبینی ازت سبقت گرفته و بیشتر دوستت داره بیشتر میخواتت و حتی بیشتر محبت میکنه اصلا انگاری خدا عاشق عشق بازی با ماست ی ذره مسیرو سمت کج میکنی با جان و دل اغوشش برات بازه که فقط بهت حال بده و عجیب در تلاشه بهت ثابت کنه تنها منبع رزق روزی خودمم و فقط ی ذره چشمتون اینوری باشه دنیارو به پاتون میریزم. و اینارو من با جان و دل تا این لحظه زندگی کردم.

        و برای شما دوست عزیز وجود همیشگی خدارو آرزومندم.

        سهم قلب مهربونتون خود خدای واقعی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1483 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان خوبم

    نشانه الله مهربان

    من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم الهی شکرت

    خدایاتوهم میدونی وهم میتونی

    یعنی توبرقلب من اگاهی تومیدونی چی به من میگزره تومیدونی من چی میخوام توهمه مسیررومیدونی ولی من نمیدونم توعلیمی تودانایی

    توتوانایی وقدرت همه کارهاروداری قدرت فقط دست توست خدای مهربونم

    تومیدونی که من مادرم روبه تازگی ازدست دادم وتنهاامیدمن تویی خدای مهربونم وهیچ کس به جزتورومن ندارم پدرم روسال 95ازدست دادم ومن الان پدرمادرم ندارم به قول مناجات ملاصدرا

    پــدر می شود، یتیمان را و مادر..

    توبرای من پدرومادرهستی

    برادرهستی

    خواهرهستی

    ثروت هستی

    همسرخوب هستی

    توبرای من همه چیزهستی

    پس من نگران چی هستم

    توگفتی من هدایتت میکنم توقدم اول روبرداربهت میگم

    نگران کسبوکارت نباش توهدایت میشی

    توفقط روی من حساب کن

    به میزانی که انتظارتوازمردم کمتربشه وانتظاروتوقع توازمنه خدابیشتربشه ثروت واردزندگیت میشه

    چندروزه پیگیریک شغل جدیدم ودنبال اشنابودم ولی الان بهم خدافهموندکه روی هیچ کس حساب نکن اگه یکی نتونست نگران نباش برودنبال یکی دیگه خدابینهایت دست داره که بهت کمک کنه

    اگه اشناهم نداشته باشی خدایکی روبرات میفرسته که ازصدتااشناکارتوبهترانجام میده

    خداکارش همینه که اجابت کنه درخواست های ماروبه شرط توکل واحساس خوب داشتن ونگران نبودن

    مهمترین ارتباط ماارتباط با خالق خودمون هست

    ارتباطات اجتماعی خیلی خوبه امانبایدکسی روبت کنیم وتوذهنمون به اون فردقدرت بدیم وبزرگش کنم حتی خوداستادعباس منش رو

    هیچ کس به جزخداهیچ قدرتی نداره وهیچ کس نمیتونه به من ضربه بزنه مگرمن بهش قدرت بدم وبهش باج بدم

    خدایاازت میخوام هدایتم کنی وکسب وکاروشغلم روبه تومیسپارم ومن قدم اول روبرمیدارم وایده هامواجرامیکنم وتوهدایتم کن تومسیروبهم بگو

    خدایاازت میخوام بیشترباورت کنم وبهت ایمان بیاورم

    خدایاازت میخوام که بتونم برم دردل ترس هام

    خدایاازت میخوام که ازجایی که فکرشونمیکنم بهم روزی بدی

    خدایاجرات وشهامت تغییرکردن رودرمن بیشتروبیشترکن درتمام ابعادزندگیم

    خدایاازت میخوام کمکم کنی بهتربتونم تصمیم بگیرم وعمل کنم

    خدایاازت میخوام باورهای توحیدی وثروت سازمن قوی ترشودچون خداوثروت ازهم جدانیستندویکی هستند

    خدایامعبوداهدایتم کن

    الهی امین

    احمدفردوسی

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    الهی به امید تو

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم…..

    هرجا که غیر تورو طلب کردم

    هرجا روی بقیه حساب کردم

    هرجا مشرک شدم و فکر کردم صاحب اختیار کسی دیگه ای غیر توعه

    همون زمان لحظه سقوط من بود

    اما وقتی از درون تورو خواستم و گفتم خدایا،،،،

    دست تویی

    راه تویی

    مسیر تویی

    پدر و مادر و محبت آدمای اطرافم تویی

    همه چیز تویی

    همون موقه بود که از فرش به عرش رسیدم

    خدایاااا من میدونم تو هزاران هزار دست داری تا بهم خیر برسونی

    من به تو به قدرت ایمان دارم

    کمکم کن فقط از تو بخوام

    وقتی از تو میخوام نگران نیستم قضاوت بشم

    وقتی از تو میخوام تورو من درآغوش میگیری بهم میگی ،بیشتر بخواه ،،،بازم بخواه…..

    اونی که قراره بده منم ،،،،،،

    اونی که قراره برات درست کنه منم…..

    تویی که نفس میدی تویی که فرصت زندگی میدی…..

    نمیدونم چطوری هدایت شدم به اینجا

    ولییییی اینا همش کار توعه …..

    مهم نیست ظاهر قضیه چیه…..

    مهم اینکه ورای همه چیز تویی …..

    من بهت ایمان دارم باور دارم هر قدمی که برمیدارم میدونم همه کارش تویی

    شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    به نام الله

    سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه همسفران

    چقدر من نیار دارم به این فایل استاد الان 24 ساعته یکسره دارم روی این فایل تمرکز میکنم

    یکسره دارم میگم خدایا چقدر توحید داشتن در محضر تو تمرین میخواد

    چقدر باید تلاش کنم تا این شرک های مخفی رو شناسایی کنم

    استاد واقعا عمیق که میشم میبینم شیطان ذهن هر لحظه انسان رو آلوده میکنه به شرک

    یکی روی بچه اش حساب میکنه یکی روی همسرش یکی روی پدر و مادرش و یکی روی آشنا و دوست و فامیل وووو

    که روزی که نیاز دارن اینا کنارشون باشن و دقیقا در تک تک این ثانیه ها دارن شرک می‌ورزند و نمیدونن

    خدایا واقعا هر لحظه در زندگی امکان لغزش و داشتن این شرک هست من خودم بارها و بارها تجربه کردم و می‌پذیرم استاد و واقعا ذهن توحیدی داشتن جهاد اکبر میخواد ذهن توحیدی داشتن تمرین میخواد تکرار مستمر این فایلها رو نیاز داره ذهن توحیدی داشتن قربانی کردن میخواد اونم به معنای واقعی که اسماعیل های درونت رو یکی یکی سر ببری استاد واقعا چقدر روزانه ما از تمام افرادی که روشون حساب باز میکنیم به دلیل همین شرک درونی ضربه میخوریم و به خودمون نمی‌آیم

    غافل هستیم از اینکه خود خدا میخواد که متوجه بشیم که بابا اینا آدم هستن و مخلوق خدا و تو باید روی خالق حساب کنی نه مخلوق

    خدایا هدایتم کن هر لحظه بیشتر این توحید رو درون وجودم نهادینه کنم

    خدایا کمکم کن هر لحظه بیشتر بتونم با تو ارتباط صمیمی بگیرم

    خدایا کمکم کن هر لحظه خیلی بیشتر توحید رو به صورت عملی و ذهنی هر دو اجرا کنم

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: