فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 17

به نام خداوند بخشنده و مهربان

با نام الله یکتای دوست … که بهترینِ نام ها از اوست

با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و دوستان گرانقدر و هم مسیر خودم:

من برای اولین بار شروع به نوشتن پیام در سایت پر برکت عباسمنش کردم…سال گذشته در همین زمان ها بود که از طریق یکی از دوستان، توی مترو یک کلیپ انگیزشی از آقای عباسمنش که دوستم برای تکمیل کردن صحبت هاش در مورد کاری که قرار بود انجام بدیم به من نشون داد که تاثیر گذار بود… البته دوستم فقط به صحبت هایی که در اون کلیپ شده بود علاقه مند بود و خودش اصلا به سایت سر هم نزده بود، قبل از این خدمتتون عرض کنم که من در مورد قانون جذب مطالعاتی از قبل داشتم اما به صورت جدی و عملی اون رو دنبال نمیکردم ولی قبول داشتم یه قانونی باید برای رویداد های دوربرم وجود داشته باشه و حس درونی همیشه تو دلم زمزمه میکرد که چیزی به عنوان شانس وجود نداره…خب من اون شب به سایت سر زدم و یادمه فایل تصویری افزایش سه برابری درآمد رو دانلود کردم و واقعیت امر اینه که یک قدرت ،صداقت و خلوص خاصی رو در حرفهای استاد دیدم و به همین ترتیب بقیه فایلها رو گوش دادم و هر دفه که فایل جدیدی میومد سریعا دانلود و گوش میدادم…در وهله اول یک سری تغییرات در رفتار و احساسات من رخ داد که دوروبریای خودم تعجب کرده بودن خیلی رویداد های خوبی توی جنبه های مختلف افتاد، وهر دفه با رهنمون های استاد انگیزه میگرفتم که بالاخره من هم به یک درآمد خوب میرسم…اینم بگم که من تو اون دوره که آشنا شدم تا الان که خدمتتون دارم صحبت میکنم توی خدمت سربازی بودم (البته فردا تسویه میکنم و خدمتم تموم میشه) توی این بین رویداد های مالی ریز ودرشت مختلفی هم برام پیش اومد که خداوند رو به خاطر تمام اون ها شکر میکنم مثلا بعد از گذشت سه سال از سرقت گوشیم سارق پیدا شد و تونستم غرامت گوشی خودم رو بگیرم… رشته و کاره من مهندسی معماری هست با اینکه سرباز بودم ولی پروژه هایی رو گرفتم که باعث شد در آمدی داشته باشم تا اینکه من روی فایلهای” فقط خدا “…” در آمد بیشتر ” … “چگونه هدف گذاری کنیم” عمیق تر شدم که باعث شد که قانون رو رفته رفته بیشتر درک کنم الهامات خوبی به من شد که یکی از مهمترینش مهاجرت بود من میخواستم برم کیش اونجا هم آشنا داشتم داماد عمم بود اما نمیتونستم بهش بگم روم نمیشد چون پیش خودم میگفتم سربار اونا میشم و از طرفی من جا نداشته باشم دسته خالی با اون اجاره های سنگین چه کنم از صفر باید شروع کنم کم کم داشتم بی خیال میشدم پیش خودم گفتم حالا بعدا…ولی باز میگفتم اگه برم خوب میشه از آدما و فرکانس های بد دور میشم با آرامش کار و زندگی خوبی با باور های جدید شروع میکنم…اوضاع به همین منوال پیش میرفت و من توی دودِلی بودم تا اینکه با موضوع مهمی روبه رو شدم اون هم “باور” بود من باورهای غلطی رو داشتم من شرک های خفی وپنهانی داشتم که با کمک الله و یکی از هزاران هزار دستان خداوند یعنی سید حسین عباسمنش اونها رو شناسایی و درک کردم و به لطف الله از بین بردم مثلا من باور داشتم که فقط با مهاجرت و کار در جزیره کیش هست که میتونم موفق بشم و باید کسی رو داشته باشی جا ومکان داشته باشی تا بتونه دستت رو توی شهر غریب بگیره و گرنه نمیشه ، من سریعا این دیدگاه رو عوض کردم و شروع به برنامه ریزیِ کار توی شهری که زندگی میکنم کردم و توی دلم گفتم ” خدایا ” چه من اینجا باشم چه جزیره کیش باید به موفقیت و ثروت برسم اگر توی مسیر و فرکانسش قرار بگیرم مهاجرت هم میکنم و حتی اسم گروه کاریم رو ” نگرش ” گذاشتم و تبلیغات مختلف و برنامه های آیندم رو چیدم در واقع رها کردم، دستان خداوند وهاب رو باز گذاشتم و باورتون نمیشه بعد از یک ماه ، یک ماه ونیم اون شخصی که توی کیش بود و من اون رو توی ذهنم بزرگش کرده بودم همین چند روز پیش عید دیدنی اومد خونمون و پیشنهاد جدی داد و گفت که میخوام ببرمت کیش پیش خودم میای یا نه نگران جا هم نباش یه واحد جدا برات کنار گذاشتیم کارات رو انجام بده و حتما بهم زنگ بزن… واااای فوق العاده بود چقدر خداوند بی نظیره که به من فهموند نیت و باورت رو عوض کن و فقط رو من حساب کن تا تورو هدایت کنم و الان هم دارم برنامه ریزی میکنم که کارام رو زودتر جمع و جور کنم که با توکل به خدا مهاجرت کنم کیش…خدا رو شکر میکنم برای وجود خودش و وجود قوانین ثابت و بینظیرش و بسیار سپاسگذارم که من رو در این مسیر زیبا قرار داد و با شما استاد عزیز آقای عباسمنش و دوستانی که دیدگاهاشون راهگشای من و امثال من شد آشنا کرد…

ببخشید طولانی بود پرحرفی کردم…از الله یکتا برای همتون سلامتی، ثروت و سعادت در دنیا و آخرت رو میخوام

با تشکر ارادتمندِ شما ” عزیزی “