فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میلاد شریفی تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1437 روز

    سلام

    نکته ی فایل:

    گاهی اوقات انسانی که به غیب، قوانین زندگی و قوانین فیزیک ایمان ندارد سعی میکند تنها در کلام و حرف خداوند و غیب را تایید کند و در عمل تنها به پدیده های ملموس و منطقی تکیه کند. این یعنی اینکه کلام خداوند برای او هنوز وحی منزل نشده و او شک دارد و پیامد این شک شرک است و پیامد شرک نابودی زندگی در همه ی ابعاد است.

    آگاه باشید که انسان تنها به چیزی ایمان کامل دارد که عمل و رفتار خود را براساس آن بنا میکند. آگاه باشید که تنها رفتار است که میماند، تنها رفتار است که میتواند عمیقترین جزئیات ذهن و باورهای ما را نشان دهد. تنها رفتار است که سنگ محک زندگی توحیدی است. تنها رفتار است که میتواند قدرتمندترین فرکانس ها را ساطع کند. رفتار انسان نشان میدهد که آیا روی فرمانروای یک شهر یا یک کشور حساب میکند یا فرمانروای تمامی عالم هستی اعم از کهکشان ها و … آیا روی فرمانروای نسبی حساب میکند یا فرمانروای ذاتی که فرمانروای تمام فرمانروایان است.

    آیا من در زندگی تجربه ی حساب کردن روی الله یکتا را دارم و نتیجه ای دیده ام: بله. حداقل در دو مورد بزرگ. یکی در مورد خدمت سربازی که به شکل معجزه آسایی بعد از توکل به الله آسان شد و یکی هم در مورد یک بیماری که چند پزشک حاذق گفتند که انجام شدنی نیست ولی من همواره در ذهن خودم میگفتم که برای الله کاری ندارد و بلاخره پزشکی پیدا شد که گفت البته که انجام شدنی است.

    آگاه باشید که انسانها هرچقدر هم حرفه ای و حاذق تفاوتی در کار ما ایجاد نمیکنند و این الله است که تفاوتها را رقم میزند. گاهی خداوند انسانی را مامور کمک به ما میکند که در حالت عادی و منطقی غیر ممکن میدانیم که بتواند به ما کمک کند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    فائزه شهابی گفته:
    مدت عضویت: 1289 روز

    به نام خداوند پاک و منزه

    به نام خداوندی که خالق من است و لحظه به لحظه هدایتم میکند ، اگر گوش شنوا داشته باشم .

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز دل

    این کامنت را بر اساس الهام خداوند و هدایتی که میشوم می‌نویسم

    روزها و شب‌ها سر در گم بودم و گمشده ای داشتم ، می‌دانستم که چه چیز است ، ولی راه به دست آوردنش را نمی‌دانستم

    تا اینکه خداوند من را با یکی از بندگان هدایت شده اش آشنا کرد ، که همین مسیری که بنده من انتخاب کرده را ببین و پیش برو

    دست و پا شکسته مسیر را دنبال کردم

    مثل کودکی بودم که به دنبال کسی که راه بلد است در مسیری می‌دود که با پاهای کوچکش به آن شخص برسد ، ولی در مسیر گه گاه خسته و نگران می‌نشیند و به جلو نگاه میکند ، و باز هم سرپا بلند میشود و می‌دود تا برسد به مقصد و به راهنمایش

    استاد عزیزم چه روزهایی با گوش کردن فایلها گریه کردم

    چه روزهایی قدرمند شدم

    چه روزهایی خداوند را در کنارم مثل یک نگهبان احساس کردم

    و مسیر را به دنبال شما برای پیدا کردن خداوند درونم دویدم

    و خداوند را در همه لحظات زندگیم و در تمام نفسهایم و قدم‌هایی که به دنبال شما برداشتم دیدم و با تمام وجود احساسش کردم

    آموزش های شما به من یاد داد که چگونه با خالق خودم رفیق و هم صحبت بشم

    چطور بپرسم و جواب را بشنوم

    چطور فقط و فقط روی الله و قدرت بینهایت او حساب کنم ️️

    و اینکه خداوند برای من کافیست

    سه سال است که من با افتخار دوره های شما را دنبال

    میکنم

    ودر تمام لحظه ها از روز اول شروع به آموزش ، هدایت واضح خداوند را در زندگیم دیدم ، شنیدم و احساس کردم

    من هدایت شده هستم

    ممنونم استاد عزیزم که خداوند گمشده درونم را به من نشان دادید

    من بدون نگرانی مسیر رشد را قدم به قدم میگذرانم چون خداوند چراغ این مسیر را در دست دارد و پیشاپیش راه را نشانم میدهد

    من نتایج بسیار خوبی از هدایت خداوند و آموزشهای شما در این سه سال به دست آوردم که توکل بر خدا در زمان مناسب در سایت قرار میدهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    نازنین فتحی گفته:
    مدت عضویت: 624 روز

    بنام خدایی که همراه همیشگی منه

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و همه دوستان همسفر این روزشمار زیبا

    تعهد روز هفدهم سفر شگفت انگیزم

    هیچوقت فکرشو نمیکردم یه همزمانی بتونه اشکمو دربیاره اما امروز شد ، این لحظه شد و من از این همزمانی ساعتی به گریه افتادم، گریه ای که از روی ناراحتی نبود ، گریه ی خوشحالی از اینکه دیدم این خدای من این تنها منبع جهان هستی چجوری مراقبمه، چجوری هوامو داره ، چجوری داره میگه من هستم و واقعا زبونم بند اومده از این سریع السیر جواب دادنش.

    دقیقا همین زمانی که یه کوچولو دلسرد شده بودم درباره موضوعی و دقایقی قبل از شروع فایل امروز داشتم باهاش صحبت می‌کردم بعد بیام و نوشته ی خانم شایسته ی عزیز ، فایل فوق العاده ی استاد و کامنت دگرگون کننده ی بچه ها منو به گریه بندازه و بفهمم نباید دلسرد بشم حتی برای مدت زمان کوتاهی اگر من ایمان دارم به خدا اگر میگم همه چیز رو بدست تو می‌سپارم پس توی مسیر خدا دلسردی و ناامیدی وجود نداره !

    و خوشحالم و سپاسگزارم از رب جهانیان که هوامو داشت و اومد دستشو گذاشت رو شونمو و گفت : غصه ی چیو میخوری ، دلنگران چی شدی ، وقتی منو داری !

    من واقعا از وقتی این آگاهی رو یاد گرفتم که فقط رو خدا حساب باز کنم (من از خیلی قبل فایلهای رو گوش میکردم) تمام لحظه به لحظه برای انجامش دقت به خرج میدادم ، الان هم با همه ی دلسردی که به سراغم اومده بود بازم رجوع کردم به خودش و از خودش خواستم که بیاد و هدایتم کنه و مسیر رو بهم نشون بده و این فکرمیکنم برای من یه نشونه باشه که واقعا الان قدرتمندترین فردی که میتونه بهم کمک کنه رو خدا میدونم :) و خدارو بی نهایت سپاسگزارم که این باور در وجود من ریشه ی کوچکی زده و من با تکرار و ادامه آن را بارور خواهم کرد.

    بابت این فایل بی نظیر هم مثل همیشه سپاسگزارم استاد عزیزم و از خانم شایسته جان هم که این سفر فوق العاده رو برنامه ریزی کردند و با عشق آنرا به ثمر میرسانند نیز سپاسگزارم :)

    بهترینها را برای شما و برای همه ی دوستان از خدای قدرتمند خواستارم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 663 روز

    به نام رب العالمین

    قدم 17

    چقدر هدایت خداوند به موقع است زمانی که این فال را گوش دادم خواستم نظر بنویسم و حسی به من گفت فعلاً دست نگه دار و هدایتی فایل گفتگو با دوستان قسمت 37 که روزای عزیز صحبت کرد را گوش دادم و مکمل این فایل و درک بهتر آن شد .

    زمانی که از همه چیز، از همه کس، می‌بری و قدرت را به خدا می‌دهی و تسلیم فرمان او می‌شوی چه آسان خداوند ان چیزی می‌شود که می‌خواهی و به قول استاد در یک مسیر سبز سوت زنان و لذت کنان راه می‌روی ،مثل موسی، مثل ابراهیم، مثل یوسف ، خیلی از انسان‌های دیگر و استاد عباس منش عزیز که زندگی اش پر از عطر خداونده و در تمام لحظاتت خداوند جاریست و لذت می‌بری

    و خداوند آن چیزی که بخواهی می‌شود.پدرت ،مادرت یک لیوان آب، ثروت، رابطه، آنچه که تو بخواهی همان می‌شود فقط تو کافی هست که به خدا توکل کنی و از خدا بخواهی و غیر از او کسی را نبینی

    من سال‌ها شرک داشتم نگاهم به دست بقیه بود و ترس داشتم از بقیه که زندگیم را خراب کنند و زندگیم بسیار خراب بود ،هر روز بدتر می‌شد ،چون در زندگیم خدا نبود ،وقتی خدا نباشد ترس و شرک است و زندگی انسان داغون است

    اما هر چقدر در این راه متعهدتر شدم و سیلی دنیا و افراد را خوردم فهمیدم روی هیچکس نمی‌شود حساب باز کرد، و من از این بابت خیلی درس گرفتم و موقعی که دستمان را به دست خداوند می‌دهم کارها به شکلی زیبا انجام می‌شود

      هر روز سعی می‌کنم و روی خودم کار می‌کنم که قدرت را به پروردگارم بدهم الان که در تنهایی زندگی می‌کنم به این درک رسیدم که در زندگیم یاور و تکیه گاهی و روز رسانی جز رب نیست و هرچه دارم از خداست این جسم این رو این عزت نفس همش متعلق به خداست

    خداوند برایم آب شده، غذا شده ،ثروت شده ،به حرف من گوش می‌دهد و قضاوتم نمی‌کند و من عاشق این خدایم هستم و سعی می‌کنم خودم یادآوری کنم و قدرت را به خدا بدهم چون فهمیدم همه چیز خداست بقیه هیچن

    و می‌دانم هر روز باید بیشتر کار کنم تا توحید را عملی کنم چرا که هنوز اول راهم

    ادامه بده تو میتونی

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    علی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 3956 روز

    سلام به مربی دوست داشتنی و نخبه جناب سید حسین عباسمنش….حرف دل من رو بعد از مدت ها زدید…این فایل خیلی خیلی به دلم نشست….تمرین فوق العاده ای بود برای زندگیم…که سعی میکنم هرروز بهش عمل کنم…جمله ای که بیش از هر جمله تاکیدی من این چند وقت تکرار میکردم و میکنم و بهم نگرش فوق العاده ای داده همین جمله اللهی و طلایی بود…من در زندگی فقط و فقط روی حرف و نظر و وجود خدا حساب میکنم….میباید این جمله رو با آب طلا نوشت..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3013 روز

    با سلام ودرود فراوان من امروز بعدازظهر برای بار اول این فایل رو گوش دادم درحالی که حالم خراب بود این فایل رو تاشب 5بار گوش دادم وهردفعه بیشتر انرژی گرفتم وقتی به گذشته ام نگاه کردم دیدم تو هر مرحله از زندگیم که به خدا توکل کردم وامیدم را ازغیر او برگرداندم به طرز معجزه اسایی ،شرایط بر وفق مرادم شد .بعداز فارغ التحصیلیم دنبال کار بودم چندتا از آشناها ی نزدیک خیلی دستشون پر بود ومن برای کار به اونا مراجعه کردم ولی اونا به من جواب رد دادند به قول استاد این دست ردی که به سینه ام زدند به من انرژی داد یه هفته کامل نشستم لیست تمام جاهایی که میتونستم کارکنم را آماده کردم وگفتم خدایا توکل برتو،اگه تو بخوای میشه وبعداز یک هفته برام کار جور شد هرروز پیشرفت کردم

    خدایا ازت سپاسگزارم ازشما دوستان استاد بزرگوارم هم سپاسگزارم ممنون که هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    رضا ولی گفته:
    مدت عضویت: 2884 روز

    سلام خدمت تمامی دوستان

    می خوام اتفاقی رو که چندلحظه پیش با شنیدن این فایل برام افتاد رو براتون تعریف کنم

    من چند وقته که دارم جدی تر استاد رو دنبال میکنم و کامنت های دوره جهان بینی توحیدی رو هم میخونم تو کامنت ها یکی از عزیزان که در حال خرید خونه بود خیلی از این فایل میگفت و میگفت عالیه و من موقع گوش کردنش اشک ریختم و… بقیه دوستان هم که جلسات دوره رو میدیدن میگفتن من مثلا فلان جاش بغض کردم و فلان جا گریه کردم من همش با خودم میگفتم مگه میشه آدم با گوش کردن صحبت های استاد بغض کنه و گریه کنه و مگه اصلا امکان داره چنین چیزی آخه این حرفا کجاش گریه داره و…

    همیشه میگفتم یا اینا خیلی آدم احساسی هستن که با هرچیزی اشکشون در میاد یا هم که دارن اغراق میکنن و خالی میبندن و اصلا امکان نداره

    من چند وقتیه که میخوام برم دنبال کار و حتی از اینکه برم مراجعه کنم و دنبالش بگردم میترسیدم و همش تو دلم میگفتم اگه طرف بگه نه چی؟ اگه کسی بهم کار نده چی میشه ؟ خلاصه عادت دارم خیلی به آینده فکر کنم و رویا بافی کنم و بیشترم رویاهام منفی میشه

    تا اینکه امروز به اوج خودش رسید و به خودم گفتم پسر داری چیکار میکنی چه خبرته چقدر فکر وخیال و یه مرتبه یاد این فایل افتادم و اومدم شروع کردم به دیدن که کم کم وقتی به وسطاش رسید ناخوداگاه بغضم گرفت واشکم سرازیر شد و گفتم خداجون من تنها کسی رو که روش حساب نکردم تو بودی با اینکه هی به خودم میگفتم هر چی خدا بخواد همونه ولی ته دلم جای اصلی امید نداشتم و به امید بقیه بودم

    همیشه با خودم میگفتم چرا من اینقدر سنگدلم چرا هیج وقت اشک نمیریزم گریه نمیکنم مثلا تو مجالس ترحیم نزدیک ترین افرادم یا تو عزاداری ها میدیدم همه های های گریه میکنن و اشک میریزن اما من یک دفعه یادم نمیاد حتی بغض کرده باشم چه برسه به اشک تازه دارم دلیلش رو میفهمم

    و نکته اخر اینکه من این فایل رو یک دفعه دیگه هم گوش داده بودم اما حس خاصی نداشتم و حتی وقتی میدیدم همه اسمش رو میارن رقبت نمیکردم بیام گوشش کنم اما امروز رفتم تو مدارش و واقعا بهترین وقت ممکن به کمکم اومد و ارومم کرد

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ازاده ازاد گفته:
      مدت عضویت: 2099 روز

      دوست عزیز خداروباور کن وبرو دنبال کار.ماها وقتی بچه بودیم مسیله ای که برامون پیش میومد/تمام هم و غممون این میشد که مسیله رو به بابامون بگیم تا حلش کنه/همین که به بابا میگفتیم ارووم میشدیم و خیالمون راحت میشد که اکیه وبابا میتونه حلش کنه.

      الان که بزرگ شدیم میدونیم اونیکه همون بابا رو افریده/بیستر از همون بابا دوستمون داره…..وبیشتر از همون بابا قدرت داره……

      تمام مسایل رو با همون ایمان به خدا بسپر.از خود خود خدا کار رو بخواه و بهش توکل کن وبرو دتبال کار.با ایمان برو/وقتی دیگه بهش گفتی مطمین باش بهترین کاری که مناسبت هست برات نوشته شده و فقط تو باید بری و حرکت کنی تا بهت داده بشه.اگه چندتا جا رفتی و نشد/ایمانت همون ایمان اول باشه و یادت باشه داری قدم های رسیدن به خواسته ات رو برمیداری//دارم قدم میزنی تا به هدفت که همون شغل مناسب هست و در قدم nام هست و خدا برات قرارداده برسی.تو مسیر رسیدن بهش ایمانتو به خدایی که حتی یه مورچه رو بدون روزی نمیذاره نشون بده/با ارامش و مطمین قدم بردار چون به همون خداقدرتمنده سپردی/ویادت باشه روزی هیچ کی رو هیچ کی نمیخوره و فقط باید بندگی و حرکت کنی…خدا خودش هم خدایی رو خوب بلده و هم برکت رو خوب میده.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام به همه دوستان و استاد عزیز و خانوم شایسته

    سپاس گزار خدایی هستم که هر لحظه پاسخ میده به فرکانس های من

    مدتی هست وقتی استاد از شناخت باور های درونی و ساخت باور های جدید حرف میزد ذهنم آشفته میشد که یعنی چی من دارم تمرین میکنم و تا حایی که میتونم انجام میدم ولی از یه طرف هم به خودم میگفتم این که من انجام میدم نیست حتما یه چیزی هست

    خیلی باید سخت تر تلاش کنم و به این راحتی نیست

    ولی برگشتم و از خدا کمک خواستم و گفتم من هدایتم کن

    تا اینکه کامنت خانوم شایسته عزیز رو خوندم و به جواب رسیدم

    باور ساختن شیوه عجیب و غریب نمیخواهد مرور نکته هاست که باور میسازه بی نهایت سپاسگزار خداوندم هستم

    استاد این جلسه یکی از جلسه هایی که به نظرم باید هر روز گوش داد .شرک خیلی مخفی تر از چیزیه که من فکر میکردم

    یه زمانی مشتری حسابشو عقب مینداخت

    من همه جوره به سازش میرقصیدم

    بعد هرچی میگذشت شرایط سخت تر میشد

    وقتی اومدم جلو تر بیشتر فکر کردم که چرا داستان چیه

    دیدم تو ذهن خودم باور دارم اگه این نباشه یا اون نباشه من جنسم فروش نمیره از نبودش یه ترسی تو وجودم پر میشد

    یکم نگاه کردم به اوضاع دیدم یعنی من اینقدر حقیر شدم که بخوام با ساز بقیه برقصم؟چرا باید حرف اونا باشه اصن

    تو این دوره چند تا فایل در باره ریشه توحید از استاد و تو اینستا میدیدم و نمیگرفتم داستان چیه

    نمیفهمیدم داره پس گردنی رو میزنه

    خلاصه تصمیم گرفتم که برم و حرفامو بزنم و شرایط کار خودموبگم اگه خواست بسم الله نخواست که هیچی

    داشتم روی خودش حساب میکردم دلم قرص تر از همیشه شده بود انگار با مشتریم صحبت کردم و اونم گفت نه ما با این شرایط کار نمیکنیم گفتم اصلا مساله ای نداره کارای منو هرجی فروختی تسویه کن

    هرچی هم‌هست مرجوع

    مشتری قدیمی من بود به حساب وقتی که گذشت و اومدم بیرون گفتم خدایا خودت برسون این نشد یکی دیکه به بزرگیش قسم چند روز بعد 2 تا مشتری جدید با شرایط من اومدن .همون طرف که گفت نمیتونم بعد از 2 3 ماه برگشت و کار کنیم با شرایط تو

    اولین تجربه توحیدی که داستم این بود همیشه وقتی به داستان توحید و شرک و این قضیه خودم فکر میکنم اشک میریزیم میگم وحید اون هست و تو نیستی اون میخواد برات ولی تو از کس دیکه

    چند تا مورد از این قضیه بوده برام تا هر بار بهم ثابت بشه فقط خداست تنها منبع خیر و رزق و روزی

    به وضوح دیدم که فقط برام کافیه خدای یگانه

    فقط باید درست باورش کنم بشناسمش و ایمان بیارم بندگی کنم تا خدایی کنه نه در حد من در حد بزرگی و عظمت خودش خدایی میکنه

    هرچی روش حساب کنی بیشتر حواسش بهت هست پول سلامتی ارامش رابطه خوب همه جیز با خداست

    هیچ فردی نمیتونه بد من یا خوب منو برام رقم بزنه همه دستانی از خداوند هستن

    خداست که فرمانروای حهانه پس همه پول و ثروت و روابط و ‌…از اونه اصن خودشه همه جیز

    جمله ای که میتونه دنیای ارامش استاد که هر چقدر انتظارت از مردم کمتر بشه و از خدا بیشتر ثروت بیشتری خواهی داشت

    خیلی بیشتر و قویتر باید حواسم به شرک توی وجودم باشه تموم نمیشه و در کوچکترین فرصت بولد میشه درونم پس همیشه باید حواسم باشه به خودم و فکرم و باورهام

    یکم طولانی شد

    لذت بردم استاد از فایل و جلسه

    در پناه خدای یگانه باشین دوستان عزیزم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    مریم صابری گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    بنام خداوند مهربان

    نشان 17

    سالهاست که در غفلت وبی خبری به سرمیبریم

    روزها،هفته ها ،ماه ها رو درپی هم میگذرانیم

    که چه چیزی حاصل شود

    همیشه سرت شلوغه وقت نداری دنبال برنامه های روزانه هستی کجابرم چکارکنم وچیزهای غیر ضروری

    وشب خسته ونالان وبعد تکرار همین روند

    تومدرسه اصول دین رو برامون توضیح دادن که 5 بود

    دانستنش گنج بود اول اونها توحید بود ولی مثل یک سطر که باید حفظ باشیم هنگام پرسش بلد باشیم کافیه

    بعدازدوره ابتدایی دیگه کاری به اصول دین نداشتن

    ای کاش به جای مباحث خسته کننده که عده ای ازما حتی الان به خاطر نداریمشون

    میپرسیدیم توحید که میگید یعنی چی ؟

    به چه کاری میاد هرچند که مباحث دیگه هم همین بود

    استاد عزیزم چه کردید بااین فایلتون که انقدر حالم دگرگونه

    همش حرفاتون توسرم داره میچرخه توحید ،شرک ،مورچه برسنگ سیاه دردل تاریکی شب

    مشرک بودم یک عمر

    حرفاتون بیدارم کرد ،دگرگونم کرد

    توحال خودم نیستم نمیدونم چی میگم

    فقط مینوشتم ودوباره play میکردم خیلی سنگینه این درد که بدونی مشرک بودی ،شرک خفی داشتی

    دنبال محبت بودی اونو تودیگران میافتی ،تنها بودی بازم دیگران ،برات مشکلی پیش میومد بازم دیگران ،خداکجای زندگیت بود ،التماس دعا ازدیگران ،

    چراخودت رو لایق نمیدونستی که بخوای بگی فلانی توبه خدا نزدیکتری برای منم دعاکن

    چرااخه فرق توبااون چی بود ،خودت رو دورازخدا تصور کردی واینطوری هرروزدر شرک فرورفتی

    مومن واقعا کیه وخداوند مومنان رو چگونه خطاب میکنه درقرآن

    کسانی که ایمان آورده اند وبه غیب ایمان داره نگاهش توحیدیه

    خدایا باورت نداشتم قدرت روازتو گرفتم دادم به دیگران

    سالها دوستی صمیمی باکسی روداشتی که اگر یک روز باهم حرف نمیزدید حالتون خراب میشد الان کجاس اون آدم تنها شدی رفت کلی خاطره ساختید کجان الان اون خاطره ها

    چون به جای خدا اون توقلبت بود

    خدایی که میگه من همینجام

    نزدیکم توکجایی

    آواره وسرگردان کوی چه کسی

    دستانت رو به من بسپار چشمانت رو بازکن وببین که تنها نیستی هیچوقت نبودی من ازرگ گردن به تونزدیکترم کافیه باورم کنی وقلب وذهنت رو از هرآنچه غیرخداست پاک کنی

    تسلیم باشی ،توکل کنی ،ایمان بیاری که من هستم

    تواشرف مخلوقاتی توپاکی ،مقدسی ،باارزشی

    خودت وخدای خودت رو باور کن

    ودرآرامش زندگی کن

    بی نهایت دوستتون دارم استادعزیزم

    درپناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 793 روز

    به نام خدایی که قدرت از ان اوست

    سلام به استاد عزیزم مریم جان وخانواده دوست داشتنیم

    کلید اجرای توکل در عمل فایل فقط روی خدا حساب کن

    حدیث پیامبر:شرک در دل مومن مانند راه رفتن مورچه سیاه در دل تاریکی شب بر روی سنگ سیاه است

    بعضی برای موفق شدن چشم به انسانهای دیگر دارند انسانی که ثروت دارد مقام وجایگاه دارد واین شرک خفی است همان شرکی که پیامبر می گوید وانقدر مخفی است که حتی خودمان هم متوجه نمی شویم اری ما به ظاهر قدرت را از ان خدا می دانیم اما امید به کمک انسانها بستیم واین همان شرک است که روز به روز انسان را از قدرت ثروت شادی ونعمت دور می کند تنها خداست که منبع قدرت وثروت وسلامتی است وثروت به غیر الحساب می بخشد

    رب در قران به پروردگار ترجمه شده در حالی که ترجمه درست صاحب اختیار وفرمانرواست هرانچه در جهان است از اوست اگر کسی را در فکر خود بزرگ کرده به اوامید بستیم منتظر عذاب سخت باشیم.

    دستان خدا را نبندیم اگر کسی به ما کمک کرد از اوتشکر کنیم ولی بدانیم اودستی از دستان خداست وخدا بی نهایت دست برای کمک به ما دارد کسی که به ربوبیت الله اعتقاد دارد هیچ قدرتی نمی تواند اورا پایین بکشد .

    اگر کسی تورا تهدید کند وتو بترسی یعنی به ربوبیت خدا اعتقاد نداری تمام انسانهای بزرگ وموفق قدرت رو فقط از ان خدا می دونستند.

    اگر بشود قران رو دریک کلمه خلاصه کرد ان کلمه توحید است (یعنی ربوبیت الله اینکه اوفرمانروا وصاحب اختیار است)

    مشکل مسلمانان نداشتن ایمان به خداودادن قدرت به غیر خداست

    از هیچ کس انتظار نداشته باش برای تو کاری کند جز خدا این ایمان است.خدا توانایی دارد از جایی که به عقل تو نمی رسد به تو کمک کند از جایی غیر از ابزار و چیزهایی که تو فکر می کنی

    در ذهنت انسانها رو کوچک کن (این به معنی بی احترامی نیست)وخدارو بزرگ کن قدرت رو فقط به خدا بده یک نمونه انسان توحیدی انیشتین هست او انقدر خدارو قدرتمند می دونه که بالاترین شخصیت کشور هم اون رو نمی ترسونه

    روی انسانها حساب نکن اگه کسی کاری برات کرد بگو این دست خدا بوده واگر نکرد بگو خدا از دست دیگش بهم کمک می کنه وقتی به این نقطه برسی همه ادمها می خوانوبرات کار انجام بدن واینجا باز مواظب باش قدرت فقط از ان خداست.

    این تنها باور است باور به ربوبیت خدا فرمانروایی خدا که ما را نجات می دهد

    از خدا می خوام کمکم کنه انچه می شنوم عمل کنم شنیدن ونوشتن تنها نیمی از راه است اصل بر باور و عمل است خدایا به من ایمان بده ایمانی که قدرت رو فقط از ان تو بدونم که در این صورت دنیا واخرت از ان من است الهی امین

    استاد از شما برای این اگاهییها سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: