فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فائزه مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1848 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    🍃امروز هفدهمین روز سفرنامه و من هدایت شدم به فایلی که مدتهاست به این نتیجه رسیدم که فقط خداست ک هوای مارو داره و من فقط فقط روی خدا حساب باز کردم🍃

    .

    .

    ناملایمات روزگار این درس رو ب من داد که فقط امیدم،نگاهم،درخواستم،توجهم به خدا باشه

    .

    .

    بی معرفتیه اطرافیانم به من درس بزرگی داد که فقط خدایی که تو رو خلق کرده می‌تونه همیشه یا رو یا ورت باشه.

    من نا آگاهانه انتظار داشتم از دیگران

    .

    .

    خوشحالم که این درس بزرگ رو توی این سن سال گرفتم که بفهمم فقط منمو خدای خودم .

    .

    .

    خدای بزرگ و مهربونم از روزی که منو در رحم مادرم مراقبت کردی و روزی ک به دنیا اومدم مراقبم بودی ،در شرایطی سخت زندگی کردم ولی بازم مراقبم بودی که راه درست رو همیشه انتخاب کنم،روزهایی ک باید انتخاب میکردم هدایتم کردی به انتخاب درست،روزهایی که باید تحمل میکردم غم‌های بزرگ رو دستان روی شانه های من بود،وحالم و خوب کردی،

    خدا مهربونم روزهایی که صدای خنده هام گوش فلک و کر میکرد در کنارم بودی و با من خندیدی…

    و الان….

    الان در این مسیر توحیدی در کنار من پا ب پای من هستی تا از راه درست خارج نشم…

    .

    .

    خدای من شکرت بابت تمام داشته هام

    شکرت بخاطر عزیزانم

    بخاطر دختر قشنگم توتیا جانم

    بخاطر سلامتی و احساس خوب که همیشه دارم

    شکرت میکنم بخاطر پدر و مادرم

    صدهزار مرتبه شکرت برای قلب پاک و مهربونم مادرم

    بخاطر خواهر دلسوزم

    خدای من آنقدر دارایی دارم که اگر بخوام بنویسم کاغذ و قلم کم میاد در برابر اینهمه نعمت که در اختیار من گذاشتی

    .

    .

    مگر میشه من ب غیر تو امید ببندم

    مگر میشه اینهمه محبتت رو فراموش کنم بی معرفتی کنم

    خونه اول و آخرم تویی خدا جووونم

    انقدررررر خوبی که در ذهن نمیگنجه

    .

    .من به افراد موفق در زندگی نگاه میکنم برای اینکه یاد بگیرم تجربه کنم و الگوی من باشند مثل استاد عزیزم🌹

    .

    .خدایا تویی ک من نعمت میدی

    عززززت میدی….

    حال خوب میدی…

    .

    .

    خدایا تو با دستان پر مهرت به من کمک میکنی تو افراد مناسب سرراه من قرار میدی

    تو هستی که. افراد و موقعیت های مناسب را سرراه من قرار میدی اینها همه از طرف اوست

    اینها دستان تو هستن.

    در وجود خودم باور دارم که خدای من از طریق فردی ب من کمک می‌کنه.

    من قدرت میدم ب خداوند خودم ک میدانم همیشه کمک کنه در همه حال،در همه جا به کمک من میاد.

    🌱🌱🌱من ب ربوبیت تو اعتقاد دارم پروردگارا🌱🌱🌱

    🍃 پروردگارا به هدایت تو ایمان دارم🍃

    🍃در وجود من تو قدرت داری مهربان پروردگارم🍃

    🍃قرآن توحید است🍃

    🍃توحید یعنی اعتقاد ب رب🍃

    🍃توحید یعنی یگانگی خداوند🍃

    🍃یعنی ربوبیت خداوند🍃

    .

    .

    خدای باور دارم….

    ایمان دارم…

    اعتقاد دارم….

    به من میدی خواسته هامو.

    چون وعده دادی.

    یاد گرفتم امروز قدرتمند باشم در برابر همه

    سرم بالا باشه…

    اگر از نظر مالی ضعیف تر باشم

    ولی….

    من ایمان ب خدایی دارم که به من وعده داده که ب من میده….

    💞پس قدرتمند باش که ب تو داده بشه.💞

    🍃یاد گرفتم که فقط به خدا تکیه کنم

    خداااا محکمترین تکیه گاه بندگانش هست🍃

    🔥روی انسانها حساب نکنم🔥

    ⭐اگر کارم به انسانی افتاد مثلا در اداره ای بگم خدایا خودت کمک کن خودت هستی که این مسئله رو میتونی حل کنی⭐

    توکل به خداوند باشه…

    امیدم ب خدا باشد…

    برای اینکه من ب جایی برسم احتیاج نیست پیش کسی سر خم کنم،فقط فقط ایمان ب خدا داشته باشم.

    🌠خدایا مارو هدایت کن

    به راه بندگانی که به آنها نعمت دادی

    نه کسانی که ب آنها غضب نموندی

    و نه گمراهان🌠

    دست خدا ب همراهتان

    ممنون از گروه پر قدرت عباسمنش

    افتخارم اینه که عضو سایت هستم

    خدا صدهزار مرتبه شکر

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      احمد سلیمی ترکمانی گفته:
      مدت عضویت: 2294 روز

      سلااااامم و درود به خانوم مقدم عزیز

      خداقوت میگم بابت این همه انرژی خدایتون

      واقعا من از اول کامنتتون تا آخرش فقط ایمان و توکل و امیدتون رو به خدای متعال تحسین کردم

      چقدر عالی نوشتین که فقط روی خدا حساب باز میکنید

      واقعا همه چی خداست و همیشه یار و یاور ماست تا ما به راحتی به تمام خواسته هامون برسیم

      من بهتون تبریک میگم که آنقدر رابطه عالی با خدای خودتون خلق کردین و من ایمان دارم که بهترین هارو براتون رقم میزنه

      شما بندگی کنید او بنده نوازی میکنه

      من از خدا خود خدا رو براتون میخواهم چون خدا رو داشته باشید همه چی رو دارید

      وجود نازنینتونو دوست دارم دوست خوشگلم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فائزه مقدم گفته:
        مدت عضویت: 1848 روز

        سلام آقای سلیمی عزیز

        ممنونم از شما منو مورد لطف خودتون قرار دادید

        خداروشکر بابت همه چیز

        خداروشکر که کامنتم مورد توجه دوستان قرار میگیره.

        این پیام شما توی اول صبح انرژی منو چند برابر کرد برای ادامه،خیلی خیلی ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    Amir گفته:
    مدت عضویت: 2589 روز

    سلام.

    زندگی ما سر رشته ای از تمام اتفاقات خوب و بدیه که برامون افتاده و این مائیم که خلقش کردیم. وقتی خداوند به واسطه ماها پای بر روی زمین گذاشت فقط بدنبال شادی بود و شاید این تنها رسالت ماست. من بینهایت بار با تکیه و توکل به دیگران از رسالتم دور شدم، انقدر دور که فراموشش کرده بودم. اما یروز خداوند بواسطه عباسمنشش دوباره به یادم آورد. و بهم گفت که مگه قرار بر شادی و خوشبختی نبود پس چرا انقدر بیراهه رفتی؟

    و من از روزی که بیاد آوردم فهمیدم که تنها راه شادی تکیه به رب العالمینه. و من امروز مطمئنم که فقط میخوام چشمم، دستم و امیدم به طرف خدام باشه نه هیچ چیز و هیچکس دیگه.

    امروز من با امیر 7 ماه پیش خیلی فرق کردم. امروز دیگه سیگار نمیکشم، الکلی نیستم،بیکار نیستم، تراز مالیم مثبته و هر روز داره رشد میکنه، دیگه افسرده نیستم، وابسته نیستم ولی ادم بسیار شاد و متوکلی ام،دوستان خیلی خوبی دارم، آزاد و رهام و خودمو خیلی دوست دارم. و باور کنید خداوند جواب همه سوالاتمو میده. خدایا خیلی با مرامی، عاشقتم.

    دوستون دارم بچه ها

    و ممنون اقای عباسمنش این فایلت یکی از فایلهای محبوبمه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  3. -
    رویا حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 3559 روز

    با سلام به همه دوستان

    من بیشتر از یکسال هست که از مطالب رایگان سایت استفاده میکنم و با آموزه های استاد تصمیم گرفتم به دو هدفم برسم یکی شغل با ی درآمد کارمندی و دیگری ازدواج با مردی مناسب و سالم که دوستم داشته باشه

    خونواده من پرجمعیت و از نظر مالی بسیار ضعیف هستن و ما در شهرستانی کوچک زندگی میکنیم

    در فایل های رایگان استاد به این مضمون گفتن اگه جایی که هستی به خواسته ات نمیرسی شهرتو عوض کن منم تصمیم گرفتم تنها به مشهد بروم تا درآمدی داشته باشم چون در شهرستان هیچگونه کاری با حقوق مناسب پیدا نکردم

    با کار در مشهد و زندگی در خوابگاه توانستم نیازهای مالی خودم را برطرف کنم و کمی نیز به خانواده کمک کنم

    من 28 سالمه و بسیار دوست داشتم ازدواج کنم ولی در خوابگاه جو بسیار منفی بود و در شهرستان نیز ازدواج دختر بالای 25 سال بسیار سخت

    ولی یاد حرف استاد افتادم که میگفت اگه کل دنیا هم علیه تو باشه وقتی خدا بخاد میشه تو فقط ایمان و توکل واقعی بخدا داشته باش

    چون هزینه خرید دوره ها برایم مقدور نبود شروع کردم به استفاده کردن از دیدگاه ها و نظرات دوستان در مورد جذب همسر و ازدواج در قسمت های مختلف سایت مثل عقل کل و قانون آفرینش و دوره عشق و مودت و ….

    خیلی تلاش کردم و خیلی روی باورهایم در مورد ازدواج کار کردم

    من سه هفته پیش ازدواج کردم و همسرم خداروشکر 80 درصد با ویژگی ها و خصوصیاتی که من میخاستم مطابقت دارد و برای همه اطرافیانم ازدواج من باورنکردنی هست

    میدانم که هنوز اول راه هستم برای زندگی مشترک موفق و پایدار و همچین درآمدزایی و افزایش ثروت به زندگیم نیاز دارم روی خودم خیلی بیشتر کار کنم

    من به این اهدافم رسیدم پس میتونم با بزرگ کردن سطل ذهنیم به رویاها و اهداف بزرگترمم برسم

    برای تمامی دوستان آرزوی موفقیت بیشتر دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  4. -
    با باورام رویا میسازم گفته:
    مدت عضویت: 3153 روز

    سلام خدمت شما دوستان و استاد عزیز و ثروتمندم از هر لحاظ

    امیدوارم هرجاهستید همواره بهترینها باشه براتون من هنوز نشنیدم این فایلو اما از تجربه اقای کامران فر مطلبی دستگیرم شد که لازم دونستم بیام و بگم یادمه تازه دیپلم گرفته بودم وبه سرم زده بود برم نظام سال اول که با اشتباه خودم قبول نشدم اما برا سال دوم اتفاقی افااد که بعد اینکه نتونستم برم سپاه برا شخصی داستم کارگری میکردم روبروش یه انسان متشخص که جای پدربزرگم بودن مساله رو مطرح کردم وگفت اتفاقا دامادم تو ارتش سرهنگ تمام ومن بهش میگم برات کاری بکنه منم خوشحال شدم که دیگه درست میشه من اونموقع ها بیشتر نماز میخوندم وچون مجردم بودم تمام وقتم مسجد وبسیج بود بااون حال گفتم کنکور شرکت نمیکنم چون زمان نهایی شدن دقیقا همزمان با کنکور بود و حاجی بهم گفته بود مطمئن باش تمومه کار دیگه نیاز نیست درس بخونی اما غافل از اینکه کار رو باید خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه وچون به خدا نسپرده بودم جواب منفی بهم دادن مبنی بر اینکه رشته شما رو قبول نکردن بگم که رشته ام کشاورزی بود گذشت وسال دیگه هم دوباره این اشتباه رو تکرار کردم وبه همسایه سپردم که زمان ثبت نام کنکور رو که اعلام میکنن بهم خبر بده تا دفترچشو بگیرم و پر کنم چون من کار میکردم وقتشو نداشتم گفت باشه اما زمانی فهمیدم که کار از کار گذشته بود وقتی داشتم نماز مغرب و عشا رو به جماعت میخوندم معلمم که رابطه خوبی باهاش داشتم تو مسجد بود که همونجا بهم گفت ثبت نام کردی گفتم نه مگه پخش شده گفت اره چند روز بر شاید تمدید شده باشه که نشده بود و من دوباره جا موندم وخیلی اونموقع از دست همسایمون نارحت که چرا خبر ندادی واز این حرفا الان که اینارو مینویسم یاد فیلم حضرت یوسف افتادم که برا آزادیش فقط اشاره ای کرد به شخص ازاد شونده که مرا هم پیش عزیز مصر یاد کن که باعث شد مدت ماندگاریش تو زندان بیشترم بشه به هر حال سال دیگه تصمیم گرفتم برم سربازی وتو نهضت سواد آموزی خدمت کنم که گفتن باید برگ سبزتو بیاری برامون که کاراتو انجام بدیم آوردم اما از شانس من چون دو سال درس نخونده بودم بهم اضافه خدمت خورده بود و قبول نکردن وگفتن باید بدون اضافه خدمت باشی که رفتم پیگیرش که درست کنم تو همین حین من دوستمو معرفی کردم بره اونجا که به لطف خدا کارش درست شد وهمیشه ازم تشکر میکنه چون الان دیگه شده استخدام نهضت سواد آموزی به هر حال پیگیریم باعث شد که بیشتر وخالصانه از خدا بخوام که اگه میشه کاری کنه که اضافه خدمتم پاک شه شاید باورتون نشه 2تا برگه سبز داشتم که تو 2مرحله بهم دادن که هر دوش اضاف داشت اما یه روز رفتم دوباره پیگیرش شدم که تو اوج شلوغی سازمان نمیدونم چی شد فقط وقتی برگ سبز جدیدو گرفتم چشم خورد به اینکه اضافم پاک شده بود اصلا تو پوست خودم نمیگنجیدم وقتی رفتم نهضت سواد آموزی گفتن که دیر شده و دیگه پذیرش نداریم به هر حال رفتم خدمت وچقدم خوب شد چون اگه اضافه خدمت داشتم بهم کسری خدمت نمیدادن واینو به فال نیک گرفتم راستی اینم بگم که تو آموزشی دوست داداشم که منم باهاش سلام احوال داشتم گفت دوست داری بری دانشگاه که من برات فرم بگیرم و کاراشو بکنم که گفتم اره حتما انجام بده که همونموقع من با شرایط خدمت تونستم قبولی دانشگاهمم بگیرم ببخشید که خیلی طولانی شد امیدوارم بهتون تونسته باشه کمکی کنه شاد باشید و ثروتمند در پناه ایزد منان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  5. -
    محسن مقدم گفته:
    مدت عضویت: 3733 روز

    من فقط میتونم بگم بین شنیدن و یاد گرفتن با درک کردن فاصله زیادی هست

    اینکه بین درک کردن هم درجاتی هست یا نه رو نمیدونم

    من این فایل رو مدتها پیش هم گوش کرده بودم ولی این بار درک دیگه ای ازش دارم.

    ممکنه بتونین این فایل رو گوش کنید یا حفظ کنید یا حتی به دیگرون آموزش بدین و در موقعیت های مختلف همین حرفها رو برای دیگرون بزنین ولی ممکنه در عین حال درکش نکنید.

    حتی ممکنه درکش کنیم ولی فردا فراموشش کنیم.

    من فقط میتونم در کنارش از قران بگم که

    و من یتوکل علی الله فهو حسبه -هر کس به خدا توکل کند خدا برایش کافیست

    و هو معکم این ما کنتم — او با شماست هر جا که هستید.

    شرک تنها پرستیدن بت نیست. یا شفیع قراردادن بتها یا انسانهای دیگر یا واسطه قرار دادن امامان اینها شرک جلی و ظاهری هستند.

    حتی آرزوهامون رو هم از خودش بخوایم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2741 روز

      سلام آقا محسن عزیز

      واقعاً فاصله هست بین شنیدن و درک کردن و عمل کردن. دقیقا احساس تون رو موقع نوشتن این کامنت درک کردم.

      وقتی به این فایل هدایت شدم گفتم بابا من بیشتر از دویست بار این فایل رو شنیدم و کلمه به کلمه اش رو هم نوشتم، ولی وقتی گوشش دادم، اشک می ریختم، واقعاً من هیچی قبلا از این فایل درک نکرده بودم. و خدا رو شکر که هدایتم کرد به این فایل تا درک و مدارم را بالاتر ببره و ان شاالله به زودی دوباره بیام بنویسم که الان این فایل رو درک کردم و این روند رو به رشد همیشگی و دایمی باشه، ان شاالله

      ممنونم بخاطر کامنت زیبات

      از تنها فرمانروای جهانیان درک و رشد روز افزون را برایتان خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 3223 روز

      سلام دوست عزیز

      چ زیبا گفتین:

      من فقط میتونم بگم بین شنیدن و یاد گرفتن با درک کردن فاصله زیادی هست

      ممکنه بتونین این فایل رو گوش کنید یا حفظ کنید یا حتی به دیگرون آموزش بدین و در موقعیت های مختلف همین حرفها رو برای دیگرون بزنین ولی ممکنه در عین حال درکش نکنید.

      سپاسگزارم از شما 💕🌸💕🌸💕🌸

      آیه ای که همین چند دقیقه خوندم

      وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۚ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا (۱۳۲نسا)

      و ‌از‌ ‌آن‌ خداست‌ آنچه‌ ‌در‌ آسمان‌ها و زمین‌ ‌است‌، و خداوند ‌در‌ کارسازی‌ کافی‌ ‌است‌❤❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    بنام خداوندی که هدایتگرست و وهاااااب

    سلام به استاد عزیزم. سلام به مریم نازنینم. سلام به دوستان بهشتی ام

    روز هفدهم از سفر بهشتی من: فقططط روی خدا حساااب کن…….

    استاد اومدم کامنت بنویسم ولی واقعا موندم چی بنویسم. با اینکه قلبم داره بیداد می کنه از اینهمه عشق و آگاهی و هیجانی که از این فایل گرفته ولی دستانم یارای نوشتن نداره😭😭. حتی مرغ عشقامم انگاری فهمیدن درونم چه خبره و کلی دارن سر و صدا می کنن. استاد چی بگم از این فایل. از کپشن زیبایی که خانم شایسته روی این فایل گذاشتن بگم؟ از متن اول فایل بگم؟ از آگاهیهای فایل بگم؟؟؟؟؟

    با اینکه نمیدونم چی بگم و چی بنویسم ولی به امید الله بی همتایی که میدونم هدایتم می کنه مینویسم…….

    تو کپشن فایل خانم شایسته گفتن (این کار شدنی است. اما رازش این است که برنامه‌ات برای نوشتن یک نکته کوچک در هر روز‌، «باید غیرقابل مذاکره باشد».

    یعنی هیچ برنامه‌ای‌، هیچ مشغولیتی‌، هیچ فورس ماژ‌‌وری‌‌، هیچ کار مهمی و هیچ عامل حیاتی‌ای نتواند زمان اختصاص داده شده‌ات را برای نوشتن این نکته‌، تغییر دهد.)

    الله اکبر از این هدایت😭😭

    . من فایل روز ۱۶ رو تو روز خودش نتونستم کامنت بزارم و خلاف تعهدم با خودم گفتم خب حالا یه فایلو دوروزه گوش کنم و کامنتشو بزارم. چی میشه مگه. کی میفهمه. نگو دارم سر خودمو کلاه میزارم. نگو دارم پا میزارم روی تعهدی که دادم و شکستن تعهدم شکستن خدیجه جدیدی بود که ساخته بودمش و هر روز داشت بیشتر قدرت میگرفت و دقیقا دیدم تغییراتیو که بخاطر این خلف وعده تو زندگیم اتفاق افتاد. خانم شایسته عاشقتم که اینقدر به خدای درونت متصل هستی و اینجور عاشقانه هدایت شدی و هدایتگر شدی💚💚

    استاد تو توضیحات فایل نوشتین (مگر شرک چیزی نیست جز قدرت دادن به هر عاملی بیرون از تو و توحید چیزی نیست جز اینکه تنها منبع قدرت را نیرویی بدانی که که کنترل زندگی‌ات را در دست باورهایت قرار داده است.)

    قدرت دادن به هر عاملی. به زندگیم نگاه می کنم و میبینم من از توحید فقط سوره توحید رو حفظ کردم و بس. کجا توحید داشتم. هیچی

    کجاها روی خدا حساب کردم. هیچی. کجاها از بقیه ترسیدم و بهشون قدرت دادم. بی نهایت

    تا بحال شاید بیشتر از ده بار این فایلو گوش کردم ولی هر بار شنیدنش قلبمو میلرزونه. هر بار به خودم قول میدم شرکهامو بزارم کنار و میگم دیگه روی کسی غیر از خدا حساب باز نمی کنم ولی هر بار توبه شکستم و بازم شرک بوده و هست. بازم ناخودآگاه تو هر جا و هر کاری روی عواملی حساب کردم غیر از رب.

    خیلی وقتها که کاری داشتم حساب کردم روی شوهرم یا برادرهام یا بابام که بیان و کارمو انجام بدن. این شرک نیست پس چیه.

    خیلی وقتها خواستم یه حرفی بزنم یه شکایتی بکنم ترسیدم نکنه طرف از دستم ناراحت بشه و بزاره بره.

    خیلی وقتها زورکی به مشتری تخفیف دادم که نکنه بره و دیگه نیاد.

    خیلی وقتها کرایه م جور نمیشده حساب کردم فلان مشتری بیاد و بدهیشو بده کرایم جور بشه.

    خیلی وقتها چیزیو میخواستم گفتم فلانی بگم برام بگیره.

    خیلی وقتها جنسی رو که دوست داشتم نخریدم و طبق نظر دیگران خرید کردم و نظر خودمو و هدایت خدای درونمو نادیده گرفتم و گفتم اونا بهتر میبینن.

    وااای خدااای من چی بگم . چجوری عذر بخوام از اینهمه شرک. خدای من این شرکها اونقدر در وجود من ریشه دوونده و اینقدر پیچکهای شرک دور هر باور توحیدی که از وجودم سربرمیاره رو میگیره که به این راحتی نمیشه بگم دست از شرکهام برمیدارم و توحیدی عمل می کنم.

    و بازم قانون زیبای تکامل تو رو به مدد میگیرم و بازم ازت میخوام آرام آرام هدایتم کنی و چشمامو باز کنی تا فقط روی خودت حساب باز کنم.

    این شعر وجودمو آروم می کنه که میگه:

    صدبار اگر توبه شکستی بازآ

    و میدونم آغوشتو باز کردی تا من برگردم………

    عاشقتم و عاشق همه بنده هاییکه تابحال به کمکم فرستادی💙💙…

    عاشقتم و عاشق استاد بی نظیری که پیامبر وجودم شده و دست مهربونت برای هدایت من❤❤…….

    عاشقتم و عاشق خانواده بهشتی و توحیدی که هر کدوم یه جوری هدایتگر من بودن💜💜…..

    عاشقتم و عاشق خدیجه زیبایی که درونم داره رشد می کنه و وجودش وجودمو پر می کنه از خودت😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  7. -
    فرزانه رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1100 روز

    امسال از چند هفته قبل از تولدم حس کردم باید تمرکزم رو بذارم روی خودم، البته که هیچوقت ۱۰۰ درصدی نمیشه کاری رو انجام داد، ولی وقتی تصمیم جدی می‌گیری اولش قدرت خاص‌ای پیدا می‌کنی و ایده هایی بهت الهام میشه که اگر اون مسیر رو دنبال کنی خیلی زود نشونه ها و بعد نتایج رو می‌بینی و بعدش هم باید بری یه پله بالاتر و اونجا تلاش کنی.

    الان ۱ سالی میشه که کلمه ی رشد برام خیلی خاص و مهم شده. امسال تصمیم گرفتم بزرگتر شم و بالغ‌تر شم، لازم دونستم روی خودم تمرکز کنم و یکسری از عوامل رو حذف کردم و عمیق تر روی خودم کار کردم.

    فکر می‌کنم به خاطر کمبود عزت نفس و تمایل به قربانی بودن و عدم احساس لیاقت، سالها بود که تولدم رو دوست داشتم تنها بگذرونم و کسی هم کاری به کارم نداشته باشه و اصلا کسی یادش هم نباشه. ولی امسال سعی کردم توقع ام رو بردارم و حسم رو خوب کنم.

    چون ۳ ماهه از تهران به شمال مهاجرت کردیم و دوستام همه تهران هستند برنامه ای هم نمیتونستیم بریزیم.

    روز قبل از تولدم، دوست داشتم فکرهای جدید کنم، شب قبل از خواب این دعا به ذهنم رسید که: “خدایا امسال کادوی تولدم رو از خودت میخوام.” به شدت احساس آرامش بهم دست داد. جوری که میدونستم هر اتفاقی که بیفته یا نیفته بین من و خداست.

    و خوابیدم.

    فرداش، روز تولدم، بیدار شدم دیدم پدرم به اندازه ی مبلغی که به عنوان پس انداز توی حسابم بود، بهم هدیه داده. یعنی پس اندازم ۲ برابر شد😊

    دوستای نزدیکم هم بهم تبریک گفتند و اقوام.

    خانواده رفتند خرید و پیاده روی و جوری که دوست داشتم چند ساعتی خونه تنها بودم و هوا ابری بارونی بود.

    حس‌ام خوب بود، به دنبال تمرین عزت نفس چندتا کار عقب افتاده انجام دادم، مثل هرروز کتاب خوندم، قرآن خوندم و وویس کشف قوانین آگاهی های قبل از تولد رو گوش دادم، نوشتم.

    از همیشه بیشتر احساس رضایت و آرامش و خوشبختی کردم از اینکه توی این خانواده به دنیا اومدم و با زندگیم احساس صلح داشتم چون جایگاه الانم رو دوست دارم.

    مثل همیشه فیلم سینمایی کمدی گذاشتم دیدم و شام خوردم و ساعت ۱۲ رفتم توی رخت خواب که بخوابم. همه هم خواب بودند. یهو دیدم یکی در اتاقم رو میزنه، عجیب بود چون خانواده همیشه صدام میکنن و در نمیزنن🤔

    گفتم بله؟ در باز شد و دیدم دوستام با یه کیک و شمع توی تاریکی دارن میان تو!!!

    دهنم باز مونده بود!!! از اینکه دوستام اینجان و پدر و مادرم بدون اینکه من بفهمم همه چیز رو فراهم کرده بودند!!!!

    چجوری دوستام پنج شنبه شب از تهران تا اینجا اومده بودند!!

    اصلا مخم رد داده بود یه وضعی نگم براتون!

    همه ساعت ۱و نیم خوابیدند من تا ۵ صبح بیدار بودم!!!

    نمیدونستم شرک بورزم به دوستام و خانواده یا به خدا بگم تو کی بودی اخه!! چقدر مشتی بودی!!😜

    به زور ۲ ساعت خوابیدم صبح‌اش رفتیم طبیعت گردی هفت ابشار تیرکن، من یجوری انرژی داشتم که بهم ثابت شد آدم بدون خواب هم زنده می‌مونه!

    کنار آبشار کیک و چای خوردیم، کادو برام ۲ تا از وسایلی که لازم داشتم: پاور بانک (که نتونستم انتخاب کنم و هی خریدش رو عقب انداختم) و ترول ماگ (که گشته بودم ولی چیزی چشمم رو نگرفته بود) که برای سفر لازم داشتم، و یه چراغ خواب چوبی دست ساز قشنگ آوردند.🥰

    کادوی ۵ ام این بود که دوستام چون میدونستند من دوست دارم ۱ شب توی طبیعت کمپ کنیم، تجهیزات عالی کمپینگ شون رو آورده بودند و شب رو رفتیم توی جنگل های لفور کنار سد، کمپ کردیم.

    چندین تجربه ای که میخواستم در عرض ۲ روز برام تیک خورد.

    اینکه یکی از مهمونام/دوستام مرد باشه و باهاش بریم کمپ در حالی که خانواده ی من هیچ مشکلی ندارند که هیچ، راضی هم باشن واقعا تجربه ی خاصی بود‌. خیلی هم خوششون اومد از اون دوستم.

    اینکه شب توی جنگل تاریک ۳ نفری خوابیدیم و هیچ مشکلی هم پیش نیومد راحت خوردیم و موندیم و فوق العاده بود واقعا. (و البته که تکاملی بود، و تکامل‌اش رو توی یه کامنت دیگه مینویسم).

    خود کمپ کردن درس‌ها و تجربه‌های ریز زیادی داشت.

    چیزی که برام جالب بود این بود که همه با اینکه وقت و انرژی گذاشته بودند، و هزینه کرده بودند ولی کاملا راضی بودند و در صلح بودند و به همه خیلی خوش گذشت.

    “هرچقدر خودت رو ارزشمند بدونی دیگران برات ارزش قائل اند.”

    “هرچقدر خودت رو دوست داشته باشی دیگران دوستت می‌دارند”

    و “فقط روی خدا حساب باز کن”

    رو دارم تکاملی درک میکنم و خیلی سپاسگزار این آگاهی ها هستم.

    فهمیدم : وقتی از خدا چیزی رو بخوای تمام آدم های زندگیت و خیلی عناصر دیگه رو میتونه بسیج کنه تا تو به خواسته ات برسی ولی وقتی از یک آدم توقعی داشته باشی همیشه ناامیدت میکنه. چون این درس رو لازمه بگیری که “فقط باید از خدا بخوای.”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  8. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1876 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین روز هفدهم از دوره زیبای روز شمار تحول زندگی من

    طبق قول و قرارم نتایجی که بعد از شروع این دوره زیبا وارد زندگیم شده رو مینویسم تا هم ردپا باشه هم قوت قلب هم توجه به نشانه ها

    خداروشکر میکنم هرروز نتایجم داره بیشتر و بزرگتر میشه از روزی که فایل های آقا رضا رو دیدم و تصمیم گرفتم وام ها و بدهی هام رو تسویه کنم اتفاقات عجیبی برام افتاده اون روز حساب کردم کل بدهی های من 26 میلیون بود و امروز که کمتر از 10 روز از تعهدم گذشته بدهی من به 16 میلیون کاهش پیدا کرده خدای من اصلا باورم نمیشه به خدا من یه دونه هزار تومنی نداشتم اما امروز ظرف کمتر از 10 روز من 10 میلیون بدهی پرداخت کردم و حالا یکی از معجزات مسیر رو براتون مینویسم یکی از بدهی هام مال 4سال پیش بود وقتی به اون بنده خدا زنگ زدم و گفتم شماره حساب بده میخوام اون بدهی رو بهت پرداخت کنم اون گفت 50 درصدش رو برام بفرست و 50 درصد بقیه اش هم میخوام به دخترت از طرف من هدیه بدی واقعا اون لحظه متوجه شدم که مسیرم مسیر الهیه…

    یه روز رفتم بانک که یکی از وام هام رو تسویه کنم وقتی به کارمند بانک گفتم میخوام وامم رو تسویه کنم اولش قیافش اینجوری شدبعد بهم گفت بابا تو دیوانه ای این همه مردم دارن خودشون رو میکشن التماس میکنن که از بانک وام بگیرن اونوقت تو اومدی میگی وامم رو تسویه کن!!!!وقتی حرفای کارمند بانک رو شنیدم قند تو دلم آب شد گفتم بخدا که این همون مسیریه که دنبالش بودم خلاصه اون وامم رو هم تسویه کردم و وقتی داشتم از بانک میومدم بیرون کارمنده بهم گفت هیچوقت اسم و چهره ات رو فراموش نمیکنم…

    راستی کسب و کارم رو راه انداختم در کنار کار کارمندی و درآمد غیرفعالم شروع شده یه کاری رو انجام دادم و سیستم سازی کردم و الان روزانه 100 هزار تومان پول داره وارد حسابم میشه خداروشکر خداروشکر خداروشکر

    و اما در مورد این فایل زیبا:

    یه روزی هرجایی میرفتم دنبال یه نفر یا یه آشنا میگشتم که سفارش من رو بکنه تا کارم زودتر یا سریع تر و یا با کیفیت بهتر انجام بشه و هربار هم کارم یا راه نمیفتاد یا یه گره میخورد یا به بی کیفیت ترین شکل ممکن انجام میشد و من سردرگم که چرا اینجوری میشه تا اینکه وارد این بهشت شدم و کم کم با فایل ها آشنا شدم تا روزی که این فایل زیبا رو دیدم و ایرادم رو از ریشه پیدا کردم و فهمیدم که من روی همه حساب میکردم به جز خدا در واقع من مشرک میشدم و وقتی این فایل رو گوش دادم و و هرروز خودم رو با سایت و آموزش درگیر کردم فهمیدم من باید فقط روی خدا حساب کنم

    چندروز پیش یه جایی رفتم و باید همون روز کار من انجام میشد خیلی شلوغ بود و تقریبا 50 نفر که از قبل نوبت داشتند منتظر بودند که کارشون انجام بشه صف رو که دیدم گفتم ای بابا فکرنکنم امروز کارم راه بیفته یادم افتاد که یکی از آشناهام توی اون سازمان کارمنده یه حسی بهم گفت بهش زنگ بزنم و بیاد واسطه شه که کارم راه بیفته از اونجایی که من هرروز چه روی موتور چه پشت فرمون ماشین چه توی ترافیک و هرجایی که باشم هندزفری گوشمه و دارم آموزش ها و فایل ها رو گوش میدم یه آلارمی توی مغزم به صدا دراومد که داری شرک می ورزی تو باید فقط روی خدا حساب کنی و اینجا همون جاییه که باید ایمانت رو نشون بدی ته دلم گفتم الهی به امید تو کمکم کن امروز کارم راه بیفته رفتم و به منشی گفتم من اومدم فلان کار رو انجام بدم اصلا ازم نپرسید آقا نوبت داری نداری کی اومدی کجا میری تو کی هستی….چون قبل از من و بعد از من با ده ها نفر سر همین موضوع دعوا کرد و گفت کسانی که نوبت قبلی ندارن بیخودی اینجا نمونن خلاصه اینکه همون روز کار من بدون نوبت قبلی و بدون سفارش آشنا فقط با حساب کردن روی خدا انجام شد و به خودم گفتم خدای من اگه من همیشه بتونم روی تو حساب کنم(که باید این کار رو انجام بدم و تمرین کنم) واقعا هیچ دری برام بسته نمی مونه…

    خداروشکر خدارو صدهزار مرتبه شکر

    ممنونم استاد عزیزم بابت این فایل زیبا

    ممنونم خانم شایسته

    ممنونم از بچه های سایت بابت کامنت های زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  9. -
    زهـرا خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2525 روز

    “فقط روی خدا حساب کن”،

    “فقط به او تکیه کن”

    “فقط از او انتظار داشته باش”،

    “فقط حال خوبتو از او بگیر”

    “فقط حس ارزشمندیتو از او بگیر”

    حق نداری به هیچ آدمی تکیه کنی

    حق نداری به هیچ آدمی”دلتو خوش کنی”،

    حق نداری بگی این(خواهر .برادر .همسر.مادر ،پدر و . .)نباشه من ازبین میرم

    حق نداری حال خوبتو ب هیچ آدمی گره بزنی . اگه گره زدی همون آدم بدترین ضربرو بهت میزنع

    . . .

    یکی از پاشنه اشیل های من وابستگی ب مادرم است ، نمیدانم کی و کجا این وابستگی شگل گرفت

    بعد فوت پدرم ، چندین برابر ب مادرم وابسته شدم

    و همان وابستگی شروع مخدوش شدن هرازگاه رابطه ما بود

    همیشه برام سوال بود چرامنی ک انقدر سعی میکنم راضیش کنم

    سعی میکنم همش بهش بگم چشم

    من نازشو بکشم

    چرا بامن گهگاهی اینقد بد میشه

    و وقتهای ک اصلا کاری بهش ندارم و امیدموازش میبرم خوذش بسمتم می اومد و بهم محبت میکرد

    اون روزها فهمیدم این ها همش پاسخ خداوند ب شرک منه

    این ها سیلی های آبدار شرک بود

    و آن محبتها پاداش توحید بود ک آنقدر واضح و بموقع بود ک شکی نمیماند

    شبها نفسهای مادرم رو چک میکردم

    انگار ک نفسهایش ضربان زندگی من بود

    انقدر راضیش میکردم ک خودم را اینقدر راضی نمیکردم خدایم را اینقدر راضی نمیگردم

    حرفهایش خطابش بمن اگر خوب بود یعنی من ارزشمندبودم و اگر بد بود من وجود بی ارزشی بودم

    ای وای برشرک من . . .احساس عجیبی دارم مانند آدمیم ک وسط بیابان خشک و بی آب و علف پیاده شدم از دور نوری رامیبینم ک هرلحظه درحال نزدیک تر بمن است ، آن نور آشنا رادوست دارم ،حس یگانگی دارم ،خوشحالم گریانم ازسز شوق وصال بایاری آشنا

    چند روزی بود صدای بامن میگفت زهرایچیزمانده ،توحید ،خدا ، پازلت یچیز مهمی کم دارد

    شروع ب گوش دادن فایلهای توحیدی کردم و متعهد شدم

    استاد شما بمن یاد دادید دست مهربان خدا که اگر الهامی شد بدون شک انجامش بده

    و من چند روزیست کارمیکنم

    امروز مادرم حرفی زد ک اشک بیصدا ازچشمان م جاری شد

    یاد ان حرف خانم شبخیز افتادم ک به انگشترشان وابسته بودند و یک روز آن انگشتر شکست

    ناراحت شدم از برخورد بد مادرم سیلی حیلی محکمی بود و بمدت یک دقیقه اشک ریختم فورا سعی کردم ذهنم رو کنترم کنم

    صدای انچنان باوضوح بامن حرف زد ک صدای هق هق هایم بلند تر شد

    زهرا چه چیز باعث شد ناراحت شوی

    این نشان از شرک ثوست

    این نشان ازحساب کردن روی آدمیست مث خودت زهرا ،وقت شکستن این بت درونیست،مگر نگفتی توحید ،یک قدم بردار بسویم تا اراده ات را آگاه شوم ،تو خدا یی را داری ک برایت کافیست

    من تو را بسم

    حال خوبت را باید ازمن بگیری

    آرامشت را باید ازمن بگیری

    بامن دوست باش بامن وصال کن

    من نزدیگترینم ب تو

    بیاد من باش تا بیادت باشم

    نع یک ادم

    مادرم امد مرا بوسید چند بار بوسید،خودش از برخوردش ناراحت بود

    باخودم گفتم تقصیر تونیست

    من مشرکم من قدرت خدایم را با یک انسان شریک شدم

    این توحید را دوس دارم ، و

    توبرای من برای حال خوبم برای زندگیم برای آینده ام برای خواسته هایم بسی

    فقط تو مرابسی ، تو امیدی تو لبخندی

    تو رفیقی ، تو رزاقی تو مهربانی تو دوستی دلسوزی ،تو اهل قضاوت نیسی

    تو آغوشت همیشه گرم است

    تو نگاهت همیشه باعشق است

    تو مرانمیرانی

    تو مرا نمیرنجانی

    تو مرا معلمی

    تو مرا توابی

    تومرا نعمتی تومرا هدایتی تومراعزتی

    و . . .

    اما کافیست دل ببندم ب یک انسان

    از اوج ب خاکم می افکنی

    نع ازسر ستم ،

    چون مرا مالکی ، مخلوق را خالقی نیاز است ،من نیازم و تو بی نیازی

    نیازمند را نیازمند بی نیاز نکند

    آتش را آتش خاموش نکند

    آتش را آب خاموش کند

    تو خنکای آبی هسی بر من تشنه

    تشنه ات هستم بر من ببار

    تشنه ام خدا جان سیرابم کن ازعشقت

    الیس الله بکاف عبده

    الا بذکر الله تطمئن القلوب

    آرامش قلب من عشق یک انسان نیست

    عشق توست بی نیازمن ، غنی من

    غنی تویی

    و من نیازمند

    نیازمندم یارب ، نیازمند عشقت نیازمند مهربانیت …تا ابد

    تا ابد

    تا ابد

    غرق در عشق توشدن عزت است وغرق درعشق یک انسان شدن ذلت است

    غرررقم کن درعشقت مهربان یار

    خدایا سپاس گزارم

    رد پا ی اغاز توحیدبصورت متعهدانه .زهرا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      انگیزه گفته:
      مدت عضویت: 2088 روز

      سلام زهرا خانم گل

      با حرف هاتون یاد یک قانون مسخره که خودم در ذهنم ساخته بودم و از چندین نفر هم اینو میشنیدم که تاییدش میکردن افتادم. یک قانون من درآوردی…

      این قانون این بود که هر چی به پسرا بی توجهی کنی بیشتر میان سمتت.

      خودمم همش برام سوال بود که اخه چرا وقتی به یه پسر محل نزاری بیشتر میاد سراغت

      ولی حرفات منو هدایت کرد به این اگاهی ها

      که بی توجهی نیست که اونا رو به سمتت میکشونه

      بلکه حساب نکردن و انتظار توجه متقابل نداشتن و کلا انتظار محبت نداشتن از اونا بود که باعث میشد اونا به من محبت توجه یا هر چیزی کنند.

      خدایاشکرت ک من اینو فهمیدم

      ما باید فقط روی خدا حساب کنیم

      فقط روی خود خودش

      اگر دوس داریم رابطه ای داشته باشیم یا هر چیزی

      از خود خدا بخوایم

      و دستای خدا رو نبندیم و بگیم فقط فلانی میتونه منو به این حس خوب برسونه . چون ما باید قانون فراوانی رو یادآوری کنیم به خودمون که بینهایت پسر و دختر خوب هست با ویژگی هایی که من میخوام و …

      خدا هم خوب کارشو بلده ، خودش از راهی برای ما کار انجام میده که هم خیلی طبیعیه هم عجیب غریب نیست . خیلی طبیعی و نرمال مارو به خواستمون میرسونه.

      پس اگر وارد رابطه ای هم میشیم یا کلا در هر رابطه ای هیچ انتظاری از طرف مقابل نداشته باشیم که مارو خوشحال کنه. چون ما خودمون مسئول شاد بودن خودمونیم مسئول احساس خودمونیم .

      به اون طرف هم نمیخواد محل نزاریم یا توجه نکنیم ، بلکه ما هم بهش محبت کنیم ولی در قبال محبتمون انتظار جبران کردن نداشته باشیم ازش

      کلا لازم نیست برای کسی فداکاری کنیم اگر انتظار جبران کردن داریم .

      من کلا وقتی برای کسی کاری انجام میدم که توی ذهنم بگم اگر در قبال کاری که براش انجام میدم فردا بره پشت سرم هم حرف بزنه ناراحت نمیشم ؛ منظورم اینه فقط بخاطر اینکه خودم دلم میخواد برای کسی کاری انجام میدم.

      این رفتار شاید خودخواهانه بنظر برسه ، ولی جلوگیری میکنه از هزاران دعوایی که خیلی از زوج ها

      که من برات فلان کار رو کردم تو برام کادو نخریدی

      یا من به مامانت فلان تبریک رو گفتم تو به مامانم عیدو تبریک نگفتی

      و هزاران دعواهای احتمالی در روابط

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1321 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام استاد قشنگم و مریم زیبا

    و سلام به همه همراهان این مکتب مقدس

    استاد قشنگم من دورتون بگردم ایشالا خدا همیشه و همه تایم عمر با عزت بده بهتون

    و من چقدر عاشقتونم که شماها رو دارم وقتی فایلی گوش میدم که صدای شما میاد اصلا خونه به تمام رگای من میرسه و وقتی تونستم به منطق شما خدای زندگیم رو پیدا کنم اصلا جنس این زندگی با همه چی فرق داره و من فقط همین زندگی رو میخوام

    همینکه این روزها دارم تجربه میکنم

    همین که اصلا نمیدانم الان کجام و داره چی میشه

    مگه اصلا مهمه؟

    من در هر حالی و‌هر جایی باشم وقتی خدا هست تماما لذت خاصه برام

    من اصلا اینجا این فایل چیکار میکنم؟

    کی یا چی منو کشونده اینجا؟

    جز نادرترین مواقع ساعت 9 صبح دفترم بودم اصلا روش جدید من برای کارم چی شده انصافا دقیق نمیدونم

    اصلا گفت برو منم رفتم

    افتادم به جون دفترم و سرویس کاری

    یهو یکی گفت زنگ بزن تهران و برای مدارک ماشینت صحبت کن که طرف گفت عکسشو برات میفرستم با همینا برو تو جاده که بی نهایت خوشحال شدم

    گفتم خدایا مدارک من زنگ زدم تو پول سفر رو‌جور کن

    و همینجوری با شوق و ذوق داشتم نظافت میکردم

    و فایلایی که به خودم قولش داده بودم و گوش میدادم

    دیدم ی چندتا همکارا و مشتری جنسشو گذاشتن دفتر من و نمیام ببرن

    به یکیشون زنگ زدم و گفتم دارم میرم مسافرت بیا جنستو ببر برام مسئولیت داره

    گفت یکی هست جنسمو میخوام بهش بفروشم بفرستم برات بهش تحویل بدی گفتم اره

    مشتریش اومد و جنسو تحویل دادم و صاحب جنس گفت این عدد به عنوان سود خودت بردار که اصلا چشام رفت تو فرق سرم

    اصلا شدنی نبود؟

    اولش میخواستم بگم نه عدد زیادی هست نیاز نیس

    ولی گفتم ببین تو گفتی خدایا پولشو تو بده و خدا هم بهت روزی داده الکی ادا اصول نیا

    و من خدا میدونه چقدر ذوق کردم تمام وجودم یخ بسته بود و داشتم ترک برمیداشتم

    گفتم خدایا اصلا چند دقیقه از خواسته من گذشته؟

    گفتم تو خدای وهاب سلیمانی

    تو خدای معجزه گر سانازی

    و تو خدای رزاق و رزاق و رزاق

    و منو این خیلی خیلی خوب درک کردم که تنها منبع رزق و روزی خداست و خیلی وقته اینو به لطف وجود طلایی استاد متوجه شدم

    و خدایی که همیشه و بی وقفه بهم بخشیده

    و من گفتم که باید خودمو برسونم به حدی که بگم میخوام و بشود

    این که تنها خواسته منه

    و واقعا دلم هوا کرد برای این فایل مقدس

    این فایل معجزه گر

    و این فایل راه گشا

    از وقتی نقش خدا تو زندگیم پررنگ شده چقدر هر لحظه ی زندگی من لذت بخش تر از قبل شده

    خدایی که میگه من هستم

    اصلا همیشه بودم

    و همیشه هم خواهم بود

    من دقیقا سر جای خودمم

    تویی که باید بیای و برسی به من

    تویی که باید قدم برداری تویی که باید مسیر زندگیت سمت من باشه

    تویی که باید بخوای

    و برای خواسته ات باید پاک و تطهیر بشی از هر گونه آلودگی

    از هر گونه تعلقات

    از هر گونه وابستگی

    از هر گونه پارتی دنیوی

    اینجا همه چیز با منه و در دست منه

    هر چیزی که طلب کنی

    منبع اصلی منم

    اونا هیچن

    اونایی که بهت وعده میدن هیچن

    هیچ واقعی

    اگه قدرتی داشتن که همون لحظه برات انجام میدادن نکه همش وعده وعید

    عطا کننده واقعی منم که حتی تو قران هم گفتم

    میخوای و میشود

    تو مسیرت رو طی کن برس به این نقطه که بخوای و میشود

    همه چیز از قبل بوده

    از قبل برات مهیا شده

    تو فقط بیا

    بیا این مسیر و فقط درو کن

    فقط لذت ببر

    فقط عشق و حال و لذت

    اصلا بیس زندگی تو دنیای مادی همین عشق و لذت هست

    اگه صرف چیزی جز این بشه قطعا باختی

    خدای وهاب سلیمان

    و خدای معجزه گر ساناز

    میدانی که این بار کوله پشتیم پر اومدم

    پس قطعا میشود چیزی که من میخوام و اینبار تعهدی تر

    مصمم تر

    با شوق تر

    و گرسنه تر

    خدایا دمت گرم که هستی

    ممنون از شما استاد گلم که معنی واقعی خدارو بهم هدیه دادی

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      حسین کهن‌زاده گفته:
      مدت عضویت: 1601 روز

      درود به همه‌ی دوستان و استاد عزیز و مریم بانو

      همشاگردی ساناز عزیز

      کامنتت فوق‌العاده بود

      اینقدری که هر چی میخوندم

      خداوند رو نزدیک و نزدیک و نزدیکتر میدیدم

      استاد عزیز سپاسگزارم

      مریم بانو سپاسگزار زحماتتون

      ساناز عزیز خیلی خیلی سپاس از این حال خوبتون که حال منم خوووبتر شد

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        ساناز گفته:
        مدت عضویت: 1321 روز

        به نام خدای معجزه ها

        سلام دوست عزیزم

        غروب پاییزت بخیر.

        اینجا شیراز که غروبه ولی شهر شما خدا داند چه تایمی باشه

        ولی هر چی باشه قطعا پر از وجود پررنگ خداست.

        دوست عزیزم ممنون که کامنت منو خوندین و ممنون که وقت گذاشتین و جواب دادین.

        خدا همیشه شریک لحظه هاتون.

        دقیق نمیدونم اما شاید از اون کامنت حدود 3 ماهی گذشته باشه و به لطف خدا خیلی خیلی شرایط فعلیم عالی تر شده و وقتی برگشتم کامنت خودمو خوندم کلی چشام اشکی شد که خدایا ببین حتی نسبت به سه ماه پیش چقدر بهم معجزه دادی و من الان غرق در معجزه ام خدایا دمت گرم تا قیامت. اصلا ای جنس خدا ی چیز خیلی عجیبی هست منکه تا الان نتونستم کشف کنم. عجیب عشقش جنس خاصی داره هر چقدر میای عاشقش میشی میبینی ازت سبقت گرفته و بیشتر دوستت داره بیشتر میخواتت و حتی بیشتر محبت میکنه اصلا انگاری خدا عاشق عشق بازی با ماست ی ذره مسیرو سمت کج میکنی با جان و دل اغوشش برات بازه که فقط بهت حال بده و عجیب در تلاشه بهت ثابت کنه تنها منبع رزق روزی خودمم و فقط ی ذره چشمتون اینوری باشه دنیارو به پاتون میریزم. و اینارو من با جان و دل تا این لحظه زندگی کردم.

        و برای شما دوست عزیز وجود همیشگی خدارو آرزومندم.

        سهم قلب مهربونتون خود خدای واقعی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: