فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه دستوریان گفته:
    مدت عضویت: 2257 روز

    به نام خداوند موفق وثروتمند، سرشاز از عشق وسلامتی

    به نام خدایی که تنها قدرت جهانه.

    به نام خدایی که قدرت خلق زندگیم رو در دستان خودم به کمک باورهایم قرار داده.

    سلام برهمه دوستان

    ادامه پله 17 ام سفر تحول زندگیم : فقط روی خدا حساب کن

    خدایاشکرت که نشتم فایل رو با دقت بیشتری گوش دادم و درکم بیشتر شد

    خدایاشکرت که حتی درک کردن قوانینت تکامل داره . شاید بگم بیش از 100 ها بار این فایل رو گوش دادم ولی الان بهتر درکش میکنم و این سفر چقدر حرفه ای طراحی شده که یه جوری هر روز ذهن بهتر به چالش کشیده میشه وتربیت میشه . خدایاشکرت

    باز بریم مرور مطالب این فایل بی نظیر رو:

    افراد موفق رو الگو بگیرم وباهاشون ارتباط برقرار کنم ولی تو ذهنم بهشون قدرت ندم فکر نکنم کهتنها راه موفقیت من ، ارتباط با این افراد است. این نیگاه یعنی من در ذهنم وباورهام قدرت رو از خدا گرفتم ودادم به غیر خدا که خود این شرک هست.

    به نظرم اگر من فکر کنم تنها راه موفقیتم در آزمون هام داشتن فلان کتاب خوبه یا فلان پارتی هست باز شرکه چون تنها قدرتی که میتونه منو به خواسته هام برسونه خداونده به کمک باورهام وفرکانسم واین کتاب ها و.. کاره ای نیستن فقط دست خداوندن برای کمک به من و امروز با این کتاب و فردا به کتاب دیگه ای یا فرد دیگه ای هدایتم کنه و تنها قدرت ورئیس تو ذهنم من باید خداوند باشه نه کس یا چیز دیگه ای.

    من باور میکنم تنها منبع نیروی رزق ، ثروت، سلامتی ، موفقیت ، عشق ، آگاهی ، مشتری در جهان خداوند است.

    اگه بخوام تمام جهان برای من کار کنه باید فقط روی خدا حساب کنم و فقط خدارو ببینم.

    من باور میکنم اون کسی که میتونه برای من کاری انجام بده فقط خداونده ونه هیچ کس دیگه.

    اگر فکر کنم کس دیگه ای به جز خدا هستکه بتوه کمکم کنه سخت در اشتباهم ، هم در این دنیا و هم در آن دنیا از عذاب سختی برخوردار خوام شد= این وعده خداونده= این قانونه

    من باور میکنم این خداونده ک به من نعمت میده، به من عزت میده، اونه که به من شهرت میده، اونه که منو تو آزمون هام موفق میکنه و هیچ کس دیگه ای در جهان نیست و هیچ کس و هیچ چیز دیگه ای نمیتونه به من کمک کنه.

    من باور میکنم که منبع ثروت و نعمت جهان هستی خداونده و هداوند از بی نهایت دستش استفاده میکنه برای کمک کردن به من.

    من باور میکنم که خداوند بی نهایت دست داره.

    وقتی فکر کنم فقط این فرد یا این کتاب یا این آزمون میتونه کمکم کنه یعنی دارم یقیه دست های خداوند رو میبندم.

    من باور میکنم فقط خداوند میتونه این کارو انجام بده و خداوند بی نهایت دست هایی داره که این کار رو برام انجام میده.

    وقتی کسی به من کمک میکنه ازش تشکر میکنم بابت کمک، اما همون موقع تو ذهنم مرور میکنم که این آدم دستی از دستان خداونده، ممکنه خداوند بواسطه این آدم داره به من کمک میکنه ففردا بواسطه کس دیگه ای یا چیز دیگه ای بهم کمک میکنه.= پس قدرت آدم ها و چیزها رو در ذهنم کوچک وقدرت خداوند رو خیلی بزرگ میکنم.

    و اگر این فرد وچیزها بروند خداوند از دست های دیگه اش برای کمک من استفاده میکنه، هیچ اتفاق بدی برای من نمیفته.

    من باور میکنم اگر با خداوند یکی بشوم اگر تمام مردم جهان با هم جمع شوندبخواهند بهم ضرر بزنند به اندازه ی پشه ای هم نمیتوانند این کاررو انجام بدهند.

    تما افراد تاثیر گذار دنیا به ربوبیت الله اعتقاد دارندف قارغ ز هر دین ومذهبی.

    شرک با خودش بدبختی وفقر میاره.

    رفتارهای من نشون میده چه باورهایی دارم

    نشونه های رفتاری شرک و ایمان نداشتن به خدا:

    اگر از تهدید کسی میترسم.

    قدرت رو به چه کسی میدم؟

    پیش چه کسی دست ودلت میلرزه؟

    از چه کسی میترسم؟

    جلوی چه کسی صدا وپاهام میلرزه؟

    چه جوری جلوی دیگران تعظیم میکنم؟

    وقتی فرد ثروتمند وبانفوذی بهم قول میده حرف اون رو بیشتر باور دارم یا خرف خداوند رو؟

    وقتی کسی بهم نه میگه چقدر ناراحت میشم؟

    وقتی کسی پولم رو نمیده چقدر نگران وناراحت میشم؟

    وقتی به موعد سررسید قسطم میرسه چقدر نگران میشم؟

    وقتی مشتری ازم خرید نمیکنه چقدر ناراحت میشم؟

    وقتی شاگردام تمرینات رو خوب انجام نمیدن چقدر ناراحت میشم؟

    چجوری روی بقیه حساب میکنی؟

    من باور میکنم که بی نهایت منبع رزق وروزی هست- بی نهایت دست خدا هست- بی نهایت ثروت هست-برگی بدون اذن خداوند بر روی زمین نمیفته- وقتی خدا راده کنه خیری به من برسه چه کسی میتونه جلوی اراده خدا رو بگیره.

    خدا به ما وعده فزونی وثروت داده اما ما خدا رو باور نمیکنیم؟ چون ایمان نداریم ، چون قدرت(فورس=رب=توحید)رو در دستان کس دیگه ای می بنیم.

    قدرت= آنچه انتظار داری بقیه برات انجام بدن- ازهیچ کس انتظار نداشته باش.

    من تمرین میکنم از هیچ کس انتظار نداشته باشم وفقط فقط از خداوند انتظار داشته باشم.

    من باور میکنم که هیچ کسی نمیتونه به من کمک کنه به جز الله.

    من باور میکنم خداوندتوانایی این رو داره از جایی که به عقلم نمیرسه منو به خواسته هام برسونه پس من فقط هر چی رو که بخوام به خودش میگم و میدونم خودش از یه جایی جور میکنه از کجا نمیدونم اون میدونه. اون قدرتمنده اون عالمو حکیمه-اون ثروتمنده.

    چه زمانی چیزهایی رو که میخوام بهم میده = زمانی که قدرت خدارو باور کنم.

    همه چیز برمیگرده به باور ، برمیگرده به ایمان، به یقین من

    من یگانگی ، رب وفدرت خداوندرو باور میکنم.

    هیچ کس در مقابل خداوند قدرتی نداره

    من باور میکنم اگر من با خداوند خودم باشم اگر بلا خداوند هماهنگ ویکی بشام ، هیچ کسی در مقابل من قدرتی ندارهف هیچ کسی نمیتونه به اندازه ی پشه ای به من آسیب برسونه

    مهم ترین عامل موفقیت وپیشرفت استاد =باور کردن اینکه تنها قدرت جهان الله است.

    من تمرین میکنم اگر کسی خواست کمک کنه ازش تشکر میکنم ولی تو ذهنم به خدا بگم خداجون میدونم توهستی قدرتمند، این کاره ای نیست شاید از دست این به من بدهی ، شاید از دست کسی دیگه ای به من بدهی من اینو میدونم. تا کم کم باور قوی تر بشه واگر کاری برام انجام نداد نگران نشم و میدونم خدا از دست های دیگه اش میخواد به من بده-= اما نکته مهم = وقتی به این شرایط ذهنی وباوری برسم اونوقت همه برام همه کار انجاممیدن. وقتی به توحید برسم همه آدم ها جمع میشن که به من کمک کنند- اما باید حواسم باشه و مواظب باشم که باز روی این ها حساب نکنم و اگر حساب کنم باز این نعمت ها قطع میشن باید مواظب باشم.

    اگر بندگی غیرخدارو کنم =همه چیز تموم میشه

    من باور میکنم که خدا قدرتمندترین فرمانروای جهان است.

    من باور میکنم فقط خداوند نیاز هست که به همه چی برسم.

    سپاس از ان شایسته عزیز واستاد عزیز و دوست داشتنیم

    سپاس از خداوند مهربونم که بهم فرصت داد باز آگاه تر بشم و بهش نزدیک تر بشم

    سپاس از همه دوستان عزیزم

    سپاس از فرزانه عزیزم که 3 روز در این پله بود وهرروز آگاهیم بیشتر شد

    خدایاهزاران بار شکرت

    خدایا کمک کنه در این راه پایدار وعملگرا باشم وحرفم با عملم یکی باشه

    خدایا تنها تورا میپرستم وتنه از تو یاری میجویم

    خدایا به راه راست را طبیعی وسرشار از نعمت و لیاقت زندگی کردن هدایتم کن

    در پناه تنها قدرت جهان شاد وثروتمند وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    الهه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2217 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم

    و سلام به دوستای بهشتی م

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره و نفسی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با عشق و با شوق و ذوقم و با تمام وجودم و با احساس عالیم این کامنت ازشمندم رو مینویسم.

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم برای خودمون خلق کنیم

    خدای مهربانم تو در جان منی من غم ندارم

    تو ایمان منی من کم ندارم

    اگر درمان تویی دردم فزون باد

    وگر معشوقه ای سهمم جنون باد

    استاد عزیزم این فایل یکی از فایل هایی هست که من دارم هر روز گوش میدم و هر روز باهاش ارامش عجیبی رو میگیرم

    این فایل یکی از فایل هایی هست که هر بار گوشش میدم دارم انگار برای اولین باره گوش میدم و هیچ وقت برام تکراری نمیشه

    استاد عزیزم چقدر زیبا برامون خدا رو تعریف کردی

    چقدر زیبا باکلام پر از عشقتون خدا رو برامون توصیف کردی

    چقدر زیبا بهمون یاد دادی که فقط و فقط روی خودش حساب باز کنیم

    چقدر زیبا بهمون یاد دادی که اگر به خدا ایمان داشته باشی برات کن فیکون میکنه

    چقدر زیبا بهمون یاد دادی که اگر میخای به نعمت و ثروت و رزق بغیر الحساب برسی فقط روی خودش حساب باز کن

    استاد عزیزم ؛ استاد الهی م چقدر زیبا با اموزش هاتون منو عاشق الله مهربان مون کردی

    چقدر زیبا با کلام الهی تون زندگی مون رو منور به نور الهی کردی

    چقدر زیبا منو دلبسته و وابسته ی خدای مهربان مون و وهاب مون کردی

    خدایی که برام همه چیز و همه کس شده

    خدایی که برام خونه ی امن و پر از ارامش و ازادی و عشق و محبت و مهربونی شده

    خدایی که برامون خواهر و مادر و پدر و غذا شده

    خدایی که از بی نهایت طریق بهم عشق میورزه

    خدایی که هر وقت با کوله باری از گناه به سمتش اومدم منو با اغوش باز پذیرفته

    استاد عزیزم هر روز که دارم این فایل الهی رو گوش میدم به خدا تمام طول روزم پر از اتفاقات عالیه

    پر از معجزه های خداونده برام

    استاد عزیزم بعضی وقتا از شدت حس و حال خوب دوست دارم هر جایی که هستم سر به سجده بزارم و از خدا سپاسگزاریی کنم به خاطر تک تک نعمت های زندگیم

    سپاسگزاری کنم به خاطر وجود ارزشمند خودش توی زندگیم

    سپاسگزاری گنم به خاطر وجود ارزشمند شما دست بینظیرش و عزیزدلتون مریم جانم

    عاشقتم استاد بینظیرم

    استاد به خدا زندگیم پر از زیبایی و عشق شده

    استاد هر روز که میرم سرکار نیروهام میخان جون شون رو برام بدن

    نیروهایی که من هیچ کاری براشون نکردم

    فقط جز خدایی که محبت منو توی دلشون انداخته

    استاد چقدر زیبا بهمون یاد دادین که شرک نورزیم و تنها روی خدا حساب باز کنیم

    و فقط در زبان نباشه بلکه توی عمل مون ایمان مون رو نشون بدیم

    و هر وقت که به تنها وهاب و تنها فرمانروای قدرتمند کل جهان ایمان و توکل داشتم دیدم که چقدر زندگیم روان و روان تر میشه

    و هر وقت که شرک ورزیدم و روی بنده هاش حساب کردم دیدم که چه سیلی هایی ازجهان خوردم و همین چند دقیقه پیش نجواها داشتن اذیتم میکردن که اگر به نیروهات امروز مرخصی ندی کارفرمات چنین میکنه و چنان میکنه ( در صورتی که برای ما که کارمون توی مجموعه های گردشگری هست روزهای تعطیلی نداریم)، به خودم امدم و گفتم بزار هر چی میشه بشه من هیچ ترسی از هیچ کسی ندارم من دارم طبق قانون عمل میکنم و فقط هم روی خدا حساب باز میکنم و میدونم که قلبم اروممه و دارم کارم رو درست انجام میدم و میدونم که خدا با منه

    و چقدر این جمله تون زیباس استاد که ” شرک در دل مومن مانند مورچه ی سیاه بروری سنگ سیاه در دل تاریکی شب مخفی و پنهانه ”

    و من دارم هر روز روی خودم کار میکنم که توحید رو در عمل نشون بدم و هر روز ایمانم رو بیشتر و بیشتر کنم و به خودم تعهد دادم که نزارم شرک در وجودم نفوذ کنه و فقط و فقط روی خدا حساب باز کنم و تنها قدرت رو به خدا بدم.

    استاد چقدر این لحظه حس و حالم عالیه ؛حس و حالم مثل یه دختر بچه ی کوچولویی ه که موهاش بلنده و داره توی یه طبیعت سرسبز از شدت خوشحالی بالا و پایین میپره

    اه خدایا شکرت شکرت به خاطر تک تک لحظات زندگی بهشتی م

    عاشقتم استاد عزیزم

    عاشتم مریم جان

    با تمام وجودم ازتون سپاسگزارم به خاطر تک تک فایل هایی که عاشقانه و با جون دل برامون اماده میکنید و با این کار زیباتون دارید دنیا رو جای زیباتری برای زندگی کردن میکنید

    خدایا شکرت ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    موذنی گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد و مریم خانوم و دوستان ایام بکامتون باشه انشاله

    ابتدا تشکر میکنم از امکانات جدیدی که به سایت اضافه شده خصوصا سرعت پخش فایلها که باعث شده هر روز فایل ببینم و نکته برداری کنم .

    خدمت دوستان ارزشمند و گرانقدرم و همچنین خودم عرض کنم که شرک بسیار نازیباست و ما نباید روی کسی جز خداوند حساب کنیم اما خود استاد هم فرمودند که این به معنی بی احترامی به کسی نیست و باید از افراد بابت کاری که برای ما انجام میدهند تشکر کنیم از اینکه دست خداوند شده اند…

    اما متاسفانه گاهی بعضی با شنیدن این مبحث دیگر از اون ور بام می افتن و تشکر که نمیکنند هیچ حتی میگویند تو کاره ای نیستی خداوند کارمان را راه انداخت داستانی را شنیدم که فردی با ایمان در خواب میبیند روبروی خداوند ایستاده و خداوند از او راضی نیست فرد علت نارضایتی خداوند را میپرسد و خداوند می فرماید تو بنده شاکری نبودی خطاب به خداوند میگوید من که هر چیزی بهم دادی شکر کردم فلان و بهمان دادی شکر کردم خدا میگوید تو از دستان من که کارت رو راه انداختن تشکر نکردی…..این داستان اهمیت تشکر از بندگان خداوند را میرساند

    و نکته بعدی اینکه وقتی استاد میگن دلسوزی نکنیم این به این معنی نیست که به فردی که دچار تضاد و مشکل شده بی تفاوت باشیم بلکه اگر میتوانیم کمکی کنیم اگر هم نمیتوانیم با یک دعای خیر به فرد دلگرمی بدهیم و اگر هیچ کدام رو بلد نیستیم یاد بگیریم سکوت کنیم….

    حواسمان به خودمان باشد که قانون را درست عمل کنیم که

    این جهان کوهست و فعل ما ندا .سوی ما آید صداها را نوا

    سپاسگزارم💝💝

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    زهرا آبیاری گفته:
    مدت عضویت: 2906 روز

    سلام به همه دوستای گلم

    همسر من مدتی بود که کارش خیلی کساد شده بود وواقعا در مضیقه بودیم تا اینکه تصمیم گرفت که شغلش را عوض کنه ویک شغل

    راحت تر وبا درآمد بیشتر پیدا کنه ومن هم کاملا مخالف بودم چون میترسیدم که نشه و همون آب باریکه هم قطع بشه تا اینکه فایل استاد را گوش کردم که چطور استاد زمانی که امدن تهران همه چیز را گذاشتن وهمه پل ها را خراب کردن وفقط با توکل به خدا وباورهای درست تونستن موفق بشن.

    اون موقعه بود که پا گذاشتم روی ترسهام وتوکلم فقط به خدا بود وهمسرم الان سه ماه است که مشغول شده تو شغل جدید خدا را شکر همه چیز داره خوب پیش میره ومن مطمئن هستم که هر روز بهتر از روز قبل خواهد شد چون دارم روی باورهام کار میکنم و فقط خدا را مسئول روزی خودم میدانم و دیگه نگران هیچ چیزی نیستم درونم مملو آرامش شده خدایا شکرت

    بچه ها این ضرب المثل که میگه آب در کوزه ما تشنه لبان میگردیم دقیقا وصف حال خیلی از ما آدمهاست .که با بی ایمانی هیچ کدام از قدر تهای که خداوند در اختیار ما گذاشته نمی بینیم .

    خدایا شکر که دلم را با نور ایمان به خودت روشن کردی خدایا شکر

    برای همه شما دوستای گلم آرامش .سلامتی .ثروت وموفقیت آرزو دارم .

    خانم شایسته عزیز سپاسگزارم. بسیار استفاده کردم از پستهای زیبای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    جمشید جمشیدی فر گفته:
    مدت عضویت: 2864 روز

    سلام آقای عباسمنش خداقوت چندوقت هست که میخواهم درموردفایل فقط روی خداحساب کن نظربدم ولی امروزوفردامیکردم چون ذهنم رامشغول کرده بوددرحین مطالعه ازیت میشدم تصمیم گرفتم بنویسم قبل ازاینکه این فایل راببینم تجربه حیرت انگیزی ازاین مورد(شرک)داشتم ووقتی این فایل رادیدم آن موضوع که روی دیگران حساب نکنم آنچنان روی من تاثیرگذاشت که اگرتمام مردم جهان بگویندکه اشتباه میکنی هیچوقت باورم عوض نخواهدشد چون من شرک به خدارا باچشمان خودم دیدم ولمس کردم تجربه کردم که هرکس شرک یاروی دیگران حساب میکندچه بلایی سرش می آیدازجاهایی بلایی سرش می آید که هیچوقت فکرش نمیرسید. دریک شرکتی مشغول به کارهستم موضوع ازآنجایی شروع شدکه سرپرست ما بیش ازحد(روی صاحب شرکت حساب کرده بود)میانه آن دوخیلی خوب بوددرحدی که چون صاحب شرکت درکانادازندگی میکند موقع رفتن به کانادا به سرپرستم زنگ میزد وشرکت رابه اومی سپردتامدیران دیگرازطرفی هم متاسفانه سرپرست مابیش ازحدچاپلوسی صاحب شرکت رامیکردمثلا وقتی صاحب شرکت وارد شرکت میشد کت اورامیپوشاند،کیف اوراحمل میکردو…سرپرست ما بایکی ازمدیران واحددرشرکت مشکل داشت احساس میکردکه اگراوازشرکت برودبه آسایش میرسدهمیشه بااودرگیربودوچون(پشتش به صاحب شرکت گرم بود)روزی برنامه هایی ریخت تا بلایی برسراوبیاوردوباکمک مااین کارراکردچون من متاسفانه آنموقه ایمانم ضعیف بود ازاودرذهنم غول ساخته بودم ومخصوصا چون این شرکت راتنهامنبع روزی میدانستم (ترس)داشتم که اخراجم کندبخاطرهمین به خواسته هایش نه نمیتوانستم بگم اما کمک که میکردم خیلی عذاب وجدان میگرفتم بعدآن اتفاق که ناجوان مردانه برسرمدیره بلایی آوردیم دیگرازخودم بدم میامدیکیدوروزتوفکرفرورفته بودم دیگرتصمیم گرفتم به حرفهایش گوش ندهم حتی اگه اخراجم کند.دوسه روزبعدآنهاکارشان به دادگاه وشکایت کشی رسید اوازم خواست شهادت دروغین بدهم ومن هم چون تصمیمم راگرفته بودم خیلی راحت گفتم نه متاسفم به شدت عصبانی شد وآتیش گرفت مثل اینکه روی من خیلی حساب بازکرده بودهمکارهایم میگفتندبرایت گزارش مینویسدتااخراجت کندبهتراست بروی ازدلش دربیاوری شهادت بدی من روحرفم سفت ومحکم وایستادم گفتم هرکاری دوست دارد بکندمهم نیست واسم. به اخراج شدنم کم مونده بوداین رامطمئنم که یک اتفاق عجیبی افتادکه من اسمش رامعجزه میگزارم آن روزصاحب شرکت آمدشرکت سرپرست ماراتحویل نگرفت وبعدازچندساعت گفتندکه سرپرست مابایدبه دلایلی اخراج شود اوخیلی خارشد فکرکنم خطاهایی کرده بودکه سکرت نگهداشتند به کسی نگفتند. آری او روی صاحب شرکت حساب کرده بودصاحب شرکت به اوپروبال داده بود وهمان آدم پروبالهایش راازاوگرفت وورق به صورتی برگشت که فکرش رانمیکرد نقشه های اوعملی نشد.من ازاین اتفاق درسهای مهمی آموختم آموختم که روی هیچ موجودی حساب بازنکنم فقط ازخدابخواهم، ازهیچ موجودی نترسم کاری روبکنم که احساس خوب بهم بدهدهمانطورکه خواسته غیرمعقولانه سرپرستم راردکردم بهم کلی احساس خوب داد باعث شدکه فرکانش مثبت ازخودارتعاش دهم تا اینکه اتفاقهای خوب برایم افتادتااینکه بعدمدتی فایل فقط روی خداحساب کن رادیدم آگاه ترشدم فهمیدم که چقدر شرک میکردم چقدرسرپرستم راقدرتمند میدونستم وچقدرآدم ضیف وترسوبودم بادیدن ان فایل چقدربه فکرفرورفتم وگریه کردم که چی بودم وچه کردم.آقای عباسمنش بخاطراین فایلت که دنیایی بهم انرژی میده بهترین های دوعالم هستی نسیب توباد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  6. -
    رضا بهادری زاده گفته:
    مدت عضویت: 3955 روز

    توحید

    ربوبیت

    ایمان به رب

    فقط روی خدا حساب کردن

    اسناد عزیزم درود خدا بر شما باد که نامت با جملات بالا در ذهن من گره خورده است.

    چندین و چند سال زمان نیاز داشتم که تکامل طی شود و من درک کنم توحید چیست و این مهم را مدیون شما هستم.

    از خدا تشکر می‌کنم بخاطر محکم خوردن توی گوشم طی زندگیم از آدم‌ها و روابطی که روی آنها حساب کرده بودم.

    من محکم چک و سیلی روزگار را خوردم! از چه کسانی؟ از کسانی و از روابطی و از آدم‌هایی که در ذهنم قدرتمند بودند و من آنها را خیلی مهم تلقی می‌کردم.

    استاد عزیزم با اشک دارم این کامنت را می‌نویسم، دوستان عزیزی که در این گروه الهی دنبال تغییر هستید باور کنید این فایل را قبلا بارهای بار دیده بودم اما امروز یکشنبه پنجم مارچ واقعا آماده دریافت پیامش بودم و درکش کردم.

    چرا امروز؟!

    من بیش از ده سال است که شاگرد استاد هستم و یک عالمه از محصولات استاد را خریداری کردم و از سویدای قلب و روحم سپاسگزار خداوند هستم بخاطر تمام نعمت‌ها و ثروت‌هایی که به من عطا کرده است. با وجود پیشرفت‌هایی که داشتم اما می‌دانستم یک جای زندگی من لنگ می‌خوره و همیشه دنبال حل کردن و فائق آمدن به آن بودم.

    از همین بهمن 1401 شروع کردم به خریداری دوره دوازده قدم و قدم یک و دو را خریدم و تمرکزی کار کردم. وقتی که دقیق شدم روی ذهن خودم، وقتی که خودم کاویدم و استاد عزیزم در فایل پنج قدم یک کمک کرد ذهنم رمزگشایی کنم! تازه فهمیدم که بله قدرت قائل شدن برای افراد و تمام قدرت را برای خدا قائل نشدن اینهمه به من ضربه زده و ضرر و زیان به من رسانده است.

    من طی کامنت‌هایی که روی دوازه قدم گذاشته توضیح داده بودم که شخصی بیست و چند سال پیش به من ضربه‌ای زد که به‌ کام افکار بد و نجواهای نحس شیطانی کشیده شدم و در سال 1380 من ترسی را تجربه کنم که نتیجه آن هنوز در زندگی من به شکل قدرت قائل شدن برای آدم‌ها وجود دارد.

    امروز که این فایل را دوباره بصورت هدایتی و از طریق مرا به نشانه روزانه‌ام راهنمایی کن دیدم و درکش کردم می‌خوام ماجرا را باز کنم تا هم ذهن خودم بیشتر و بهتر کنترل کنم و شاید کسی کامنت من بخوانه و براش فایده داشته باشه.

    شخصی در زندگی خانوادگی ما وجود داشت که بزرگان خانواده او را شخصی بانفوذ، قدرتمند و خدایی می‌انگاشتند. برادر بزرگ من حاضر بود روی اسم آن شخص قسم بخورد و برای او سینه سپر کند. متاسفانه این شخص به دلیل همین مسائل با سایر اعضای خانواده منجمله پدرم و برادران بزرگترم رابطه بالا به پایین داشت و اهل خانواده روی او خیلی حساب می‌کردند.

    یعنی از وقتی که من خودم را شناختم و کودکی هفت یا هشت ساله بودم سایه شوم و سیاه آن شخص روی سر خانواده ما بود که به همین دلیل در قلب من هم آن شخص احترام و قدرت خاصی پیدا کرده بود.

    سالیان گذشت و من رشد کردم و همانطور که در کامنت‌هایم ذکر کردم به سمت ورزش وزنه‌برداری کشیده شدم و طی یکی دو سال تمرین من قهرمان جوانان و نوجوانان کشور و عضو تیم ملی وزنه‌برداری ایران شدم‌.

    خب طی آن سال‌ها من چندین مسابقه خارج از کشور اعزام شدم و فیلم مسابقات من را تلویزیون هم پخش می‌کرد که همین موضوع سبب شد در بین فامیل و افرادی که من را در شهرم می‌شناختند معروف گردم.

    آن شخص خیلی موذیانه به من نزدیک شد و من نزدیک‌ترین فرد به او شدم. در برخی مجالس من را همراه خود می‌برد و جنس ارتباطش با من متفاوت شد. در آن سال یعنی 1379 من بنا به دلیل شخصی ورزش قهرمانی را کنار گذاشتم‌ او در همان موقع شروع کرد پیشنهادهای وسوسه کننده به من دادن که بیا با هم کاری را شروع کنیم که پس از زمان کوتاهی تو از زمین بلند شوی و ثروت و قدرت زیادی به دست بیاری. می‌گفت ما دفتری در شهرمان تاسیس می‌کنیم و چنین و چنان می‌کنیم و فلان پول را می‌سازیم و زمینه مهاجرت تو به تهران آماده می‌شود و از این حرفها.‌‌..

    حال سابقه طولانی شرک خانوادگی ما به این شخص را در نظر بگیرید و از طرف دیگر آن پیشنهاد وسوسه انگیز که هر کسی را غلغلک می‌دهد و من هم جوانی بیست و یک ساله که چند سالی در ورزش قهرمانی نامی دست و پا کرده بودم، قبول کردم و او دفتری تاسیس کرد و من را مدیر داخلی دفترش نامید. دفتری بود که هر کس وارد آن می‌شد در آن زمان در شهر ما یکه می‌خورد از بس که همه چیز آنرا زیرکانه خاص و مدرن درست کرده بود.

    القصه در کمتر از یکسال آن شخص چنان بلائی سر من و هر کسی که پایش آنجا باز شده بود آورد که من فقط در قصه‌ها و فیلم‌های سینمایی دیده بودم و شنیده بودم. بدهی‌های سنگین برای من ایجاد کرد. تعهدهایی برای من بوجود آورد که روح من تا بالا آمدن سررسید آنها از آنها هیچ خبری نداشت.

    بدهی چند ده میلیونی در سال 1380، بدنامی و حسرت و افسردگی ماحصل کمتر از یکسال همکاری با آن شخص بود.

    او همان سال 1380 متواری شد و از زندگی من و خانواده‌ام بیرون رفت و تا این لحظه دیگر هیچوقت وی را ندیدم

    اما

    اما

    اما

    متاسفانه او باعث شد در قلب و روح من شرک مخفی بوجود آید و از آدم‌ها بانفوذ و قدرتمند و ثروتمند با دید بالا به خودم نگاه کنم و عدم اعتماد به نفس من جلوی آنها همیشه باعث زیان دیدن من گردد.

    استاد عزیزم خیلی خوشحال هستم که موفق شدم بر این ترمز مخفی در ذهنم غلبه یابم و قدرت را کمال و تمام به رب بدم و اعتبار وجود آدم‌ها در زندگیم را به خدا بدم و تازه درک کنم این جمله که بارهای بار از شما شنیدم یعنی چه:

    “آدم‌ها دستی از دستان قدرت رب در زندگی تو هستند! به آن دستِ وابسته نشو! بلکه به آن بدنی که آن دستِ بهش وصله وابسته شو! قدرت را از آدم‌ها بگیر و بده به خداوند!”

    استاد عباسمنش عزیز حاضرم قسم یاد کنم درک فقط همین یک جمله از شما برای من و خیلی افراد دیگر می‌توانه سیلی از نعمت و ثروت را به زندگی‌مون وارد کنه.

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت بخاطر وجود استاد عزیزم که بالاخره کمکم کرد مشکل را پیدا کنم و توحید را درک و جایگزین آن ترس کهنه کنم. ممنونم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    Mami1 گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    سلااااام خدمت استاد عزیزم و دوستای خوب و مهربونی ک تو این سایت دارم..امیدوارم حالتون خوبه خوب باشه…من اومدم اینجا بنا به خواسته استاد عزیزم تا از حال عالی ک به لطف الله یکتا دارم براتون بنویسم.‌‌..

    ..

    با استفاده از راهکارهای فایل های رایگان و دوره قانون آفرینش رستوران کوچیکی که دارم تو منطقه خودم به قدری شناخته شده که هرجا میرم تمام قد به پام بلند میشن و جوری به خودمو همسرم احترام میزارن که حد و اندازه نداره…کسایی که قبلا حتی به اندازه یه کیلو گوشت بهمون بدون پول نمیدادن حالا به لطف الله یکتا خودشون با ماشین میارن جلو رستوران و با احترام و تشکر گوشتا رو میارن داخل رستوران و میرن…به قدری بعد از تغییر باورامون عشق و علاقه بین منو همسرم زیاد شده ک حد و اندازه نداره حالا فقط دارم حال خوب و آدمای خوب و پیشرفت و میبینم … دیدم تو زندگیم یک عالمه عوض شده و تمام زندگیمو و از زاویه دیگه ای میبینم و این باعث شده ک زندگی شادتری داشته باشم… از دوستای عزیزم خواهش میکنم قسمت عقل کل سایت و جدی بگیرن و برا سوالای ذهنیشون حتماحتما به اون بخش مراجعه کنن…خداروشکر میکنم ک با استاد و این مسیر آشنا شدم و تونستم تا این مرحله زندگیمو سروسامون بدم????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  8. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2900 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز

    استاد من از فایل های توحیدی و در کل نکات توحیدی که در فایل های دانلودی شما هست برای خودم میکس درست کردم و موزیک هم گذاشتم پس زمینه ش… حدود 19 دقیقه شده…

    بارها اینو گوش دادم و الانم میخوام اینجا بنویسم چیزایی که توی اون میکس گفته شده…

    اگر ما با خداوند یکی بشیم اگر ما باورهای توحیدیمون رو تقویت کنیم، اگر تمام مردم جهان بخواهند که شمارو بکشن پایین نمیتونن اینکارو انجام بدن، اگر تمام مردم جهان باهم همدست بشن، باهم متعهد بشن که تورو نابود کنن، نمیتونن اینکارو انجام بدن… هیچکس نمیتونه کسی رو که باور داره به یگانگی خداوند، باور داره به ربوبیت الله، نمیتونه هیچکس هیچکاری باهاش انجام بده…

    برگی بدون اذن خداوند از روی درخت بر روی زمین نمیفته، اگر باور کنی که وقتی خداوند اراده کند، کیست که جلوی اراده ی خداوند رو بگیره، به قول قران کیست که وقتی خداوند اراده کنه کسی رو ببره بالا بتونه بکشه پایین، و کیست که وقتی خداوند اراده کنه کسی رو بکشه پایین بتونه بکشه بالا؟ کیه میتونه اینکارو انجام بده؟ هیچکس…

    تنها قدرت جهان ربه، و هیچس دیگه ای هیچ قدرتی نداره، نه شیطان نه جن نه پری نه آدم ها نه رئیس جمهور امریکا، هیچکسی هیچ قدرتی نداره که هیچ کاری بکنه…

    ما توی قران داریم که میگه کیست که خدا بخواد بیارتش بالا، بتونه بکشتش پایین، کیه که بتونه اینکارو انجام بده؟ کل مردم جهان باهم جمع بشن نمیتونن اینکارو بکنن… کسی که خدا بخواد بیارتش بالا، مردم بخوان بکشنش پایین، برعکسش کیست که خدا بخواد بکشتش پایین مردم بتونن بکشنش بالا، کیه که بتونه اینکارو کنه، کی قدرت اینکارو داره؟ هیچکس، هیچکس نداره…

    توی قران کلمه ی رب به معنای پروردگار توی ترجمه فارسی ترجمه شده، در صورتی که معنای رب به معنای صاحب اختیاره، به معنای فرمانرواست… ربب که 980 بار توی قران تکرار شده و یکی از مهمترین و کلیدی ترین کلمات قرانه، به معنای صاحب اختیار بودنه، به معنای فرمانروای کل بودنه، به معنای اینکه تمام قدرت، تمام ثروت، تمام آنچه که در جهان هست در اختیار اونه، به این معناست…

    تلاش من این بوده که این باورهای توحیدی رو بیشتر کنم، ولی انقدر روش کار کرده بودم که بارها و بارها به شکل های مختلف تحت عناوین مختلف من تهدید شدم و گفتن اینکارو میکنیم و اینجوری میشه و فلان میشه و بلا سرت میاد و… ولی من اصلا نگران نبودم، یعنی انقدر خوب کار کرده بودم که نگران نبودم…

    خدایا خودت اجابت دعای مارو ضمانت کردی، چقدر این جمله قشنگه، و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب، من اجابت کننده درخواست هرکسی هستم که درخواست کنه، به شرطی که بمن ایمان بیاره، و اون هم منو اجابت کنه، خدایا ازت درخواست میکنیم با این ایمان، با این باور که اجابت میکنی… دوست من اگر میخوای درخواست هات اجابت بشه، باید باور داشته باشی که اجابت میشه، باید خدارو به اندازه ی درخواست هات باور کنی، باید باور کنی که زورش میرسه که اجابتش کنه، باید باور کنی که قدرتش رو داره، اونوقته که اجابت میشه… اما اگر دعا میکنی، اگر درخواست میکنی ولی خودتم باور نداری که خدا بتونه اینکارو برات انجام بده، خدا نمیتونه اینکارو برات انجام بده، نه به خاطر اینکه ناتوانه، بخاطر اینکه در باور تو نمیگنجه… و اگه برای علی علیه السلام اینکارو انجام داد بخاطر این که اون باور داشت، بخاطر اینکه اون باور داشت که خداوند میتونه اونو نزدیک تر و نزدیک تر بکنه، میتونه اونو از افراد خاص روزگار کنه، خداوند رو باور داشت، قدرتش رو باور داشت، لطفش رو باور داشت،اجابت دعا رو باور داشت، و جواب گرفت… اگر میخوای جواب بگیری باید باورش کنی… حضرت علی علیه السلام در نامه 31 به امام حسن هم اینو میگه، میگه اجابت پروردگار به اندازه نیت توئه، به اندازه ی باور توئه… چقدر باورش میکنی؟ همون اندازه جواب میده، نه کمتر نه بیشتر، این راه زندگیه، این راه و رسم زندگیه… هرچقدر باورش کنی همونقدر نتیجه میگیری… خدارو باور کن… هیچکس دیگه رو باور نکن… نه کسی که تهدیدت میکنه، نه کسی که میگه پدرت رو درمیارم، پوستت رو میکنم، زیرآبت رو میزنم، از کار اخراجت میکنم، بدبختت میکنم، اونو باورن کن هیچ قدرتی نداره… هرچقدر مقام در این دنیا داشته باشه، رئیس فلان قسمت باشه، ثروتمند فلان مملکت باشه، اون هیچگونه قدرتی نداره در زندگی تو، باورش نکن، اما خداوند رو باور کن که وعده داده و قول داده که دعای تورو اجابت میکنه… اگر باورش کنی آنچیزی نیست که نتونی بدستش بیاری… هرچیزی رو که بخوای بهت میده، اما به اندازه ی باور خودت، نه بیشتر…

    هیچکس نمیتونه شمارو چشم بزنه، مگر اینکه شما اونو باور داشته باشی، هیچکس نمیتونه به شما ضربه بزنه مگر شما ازون بترسی و باورش کنی که میتونه اینکارو انجام بده، قدرت همواره در دستان توست، انتخاب همواره در دستان توست و تو آزادی داری که بترسی یا ایمان داشته باشی و هر انتخابی دوتا نتیجه ی متفاوت داره، هر انتخاب متفاوتی دوتا نتیجه متفاوت داره، به همین دلیل افراد نتایج متفاوت میگیرن، چون انتخاب های اونا متفاوته، چون باور های اونا متفاوته…

    هیچکس قدرتی نداره در مقابل الله، و اگر تو با خداوند خودت باشی، هیچکس در مقابل تو قدرتی نداره، هیچکس نمیتونه به اندازه ی پشه ای به تو آسیب برسونه… اینو باورکن… اینو باور کن…

    از وقتی که با بحث توحید اشنا شم و فهمیدم که همه ی ما یجورایی یه شرک خفی تو وجودمون در مورد ادما داریم در مورد دنیا داریم… یعنی به این نتیجه رسیدم که واقعا مهمترین کار یک فرد توی دنیا اینه که خداوند رو فقط و فقط به عنوان رب به عنوان فرمانروا به عنوان قدرتمندترین فرمانروای کائنات باور کنه و از اون کمک بخواد و کلا رابطش رابطه ی با خداوند باشه و این مهمترین موضوع باشه تو زندگیش، همه چی تو زندگی من عوض شد… همه چی… همه چی واقعا همه چی به این وصله، همه چیز به این وصله، سلامتی شما، اعتبار شما، نفوذ شما، محبوبیت شما، ثروت شما… همه چی به این نکته برمیگرده که چقدر رابطتون با خدا خوبه، چقدر باورهای خوبی نسبت به خداوند در ذهنتون ساختید، و چقدر خدارو خوب باور کردید و چقدر بهش تکیه میکنید و چقدر بقیه کوچیکن در مقابل خدایی که تو ذهن شماست، مخصوصا تو لحظات سخت، مخصوصا تو لحظاتی که بقیه پشت میکنن به شما، بقیه دست رد میزنن به سینه ی شما، تو لحظاتی که بدهکاری میشید، تو لحظاتی که عزیزی رو از دست میدید، تو لحظاتی که از لحاظ جسمی بیمار هستید، مخصوصا تو اون لحظات چقدر ما میتونیم خداوند رو باور کنیم، چقدر ایمان داریم و چقدر میتونیم باورش کنیم و چقدر نتیجه ی این باور اینه که میتونیم خودمون رو آروم کنیم تو اون لحظات سخت، میتونیم امیدوار باشیم تو اون لحظات سخت…

    خداوند میگه من غیر از شرک همه ی گناهان رو میبخشم، شرک رو نمیبخشم، چون اصلا این کله، کل داستان همینه…

    یکی تهدیدت میکنه، میگه پدرتو درمیارم، بیچارت میکنم، بدبختت میکنم، میگی اوکی اون کارشو بلده تو تلاشتو بکن… وقتی ما داستان های پیامبران رو در قران میخونیم، هروقت تهدیدی بود، چه به ابراهیم چه به نوح چه به موسی، هر وقت تهدیدی بود، پیامبر نمیگفتش که باشه من حالا یه اشتباهی کردم حالا ما یه حرفی زدیم، حالا ما یه بتی شکوندیم، تو به بزرگی خودت ببخش نمرود، تو به بزرگی خودت ببخش فرعون! نه! پیامبر میگفتش که تمام تلاشت رو برای نابودی من انجام بده و از هیچ کاری بر علیه من فروگذار مباش، تو منتظر باش ماهم منتظریم… به این میگن توحید، به این میگن اعتقاد به رب…

    و اگر میخوایم جایگاهی پیش خداوند داشته باشیم، یامون باشه تنها قدرت حاکم بر جهان هستی الله هست… هیچکس دیگه ای مطلقا قدرت نداره در زندگی تو، هیچکس دیگه ای هرگز این قدرت رو نداره، و اگه ربوبیت خدارو باور کنی تمام جهان در دستان توست، و در تمام قران در تک تک آیات قران این موضوع فریاد زده شده، لا اله الا هو، معبودی جز او نیست، الحمد لله رب العالمین، سپاس الله یی را که ربه، فرمانروای جهانیان و عالمینه، تمام عالم ها… این چیزیه که ما باید باورش کنیم، این خداییه که باید پذیرفته بشه، نه فقط یک خدای خالق، نه فقط یک خدای مهربان، بلکه یک خدای قدرتمند، که فقط یک قدرت و یک نیرو در جهان وجود داره و اون از آن الله هست، الله یی که قدرت خلق کردن داره و قدرت اداره کردن جهان هستی رو داره، قدرت زنده کردن و قدرت مرگ رو داره، این خداییه که باید باورش کرد… این چیزیه که باید یادش بگیریم، نگران کسی نباش، از تهدید کسی نترس، جلوی کسی دولا نشو، به پای کسی نیفت بخاطر چندرقاز پول، به کسی التماس نکن، قدرت رو در دستان کسی قرار نده، اگر میخوای به بهشت بری، اگر میخوای در این دنیا و اون دنیا عزت داشته باشی…

    خداوند مالک همه چیه، اون الله یکتایی که من میپرستمش، مالک آسمان ها و زمینه، خالق آسمان ها و زمینه، و اون الله قدرت رو به تو داده، چقدر من از این آیه لذت میبرم که خداوند فرموده ما زمین و آسمان هارو مسخر شما کردیم، بعد ما میایم قدرت رو میدیم دست کسی دیگه، میایم میدیم دست فرماندار، دست رئیس جمهور، دست رئیس جمهور امریکا… دست فلان ادم اطلاعاتی، فلان ادمی که تو نیروهای مسلح فلان قدرت رو داره، رئیس فلانه، رئیس بهمانه… چقدر راحت!…. یهودی هایی هستن که قدرت دارن و زندگی مارو کنترل میکنن!! چقدر راحت شرک میورزیم به خداوند… شرک یعنی چی؟ یعنی شریک قائل میشیم برای قدرتش… تمام فلاکت مردم تمام بدبختی مردم، فقط در این جملست: شرک…هرچقدر من این دنیارو گشتم، هرچقدر بیشتر دیدم، هرچقدر بیشتر فکر کردم، هرچقدر زندگی خودم و بقیه رو دیدم، دیدم تمام عامل بدبختی بشریت شرکه، و عامل خوشبختی بشریت توحیده، یکتاپرستیه، قدرت رو درست خداوند دادنه، عامل بدبختی بشریت ترسه، ترس از شرک میاد… وقتی تو خودت قدرت دست خودت باشه دیگه از چی میخوای بترسی، به کی میخوای باج بدی، نگران چی هستی… هرچقدر بیشتر بگردید به این نتیجه ی من بیشتر میرسید، که هرچی داریم میکشیم بخاطر شرکمونه، بخاطر بی ایمانیمونه، بخاطر ترس هامونه، بخاطر اینه که قدرت رو از خداوند گرفتیم دادیم به غیر خداوند… اینهمه قران در موردش صحبت کرده، اینهمه گفته، شرک… زندگی انسان رو میتونه نابود کنه بخدا… کافی تو عرش باشی و باور کنی یک عاملی یک کسی یک فردی میتونه با تو حال نکنه و تورو ازون بالا بندازه پایین، به محض اینکه اینو باور کردی ازون بالا میفتی پایین…. کافیه قعر باشی ولی باور کنی خداوند تنها مالک جهانه و قدرت داده که زندگیت رو هرجوری که بخوای هرجوری که اراده کنی، مسخر تو کرده بسازی، و بیای به هرکجا خواستی برسی… این اون چیزی که من دوست دارم در موردش صحبت کنم توی قران، این اون چیزیه که کل قران در مورد صحبت کرده، برید بخونه آیه هارو، بفهمید که تمام مشکلات بشر، آنچه که به نام مشکل داره یاد میکنه بخاطر شرکشه، تمام بیماری بدبختی ترس ها نگرانی هاش تمام جنگ هاش…بخاطر شرکشه، و باور کنید خدای خودتون رو و باور کنید اون خدایی که قدرت زمین و زمان، قدرت جهانیان دستشه، اگر باورش کنی، ببین چه قدرتی به تو میده، چقدر سرت رو بالاتر میگیری، چقدر محکم تر راه میری، چقدر محکم تر قدم برمیداری، چقدر محکم تر هدف سازی میکنی برای خودت، چقدر قلبت ایمانش قوی تره، چقدر قدم هات استوار تره… چه کارهایی که میتونی انجام بدی وقتی باور کنی خداوند قدرت مطلقه…

    هیچکس هیچ قدرتی تو زندگی تو نداره، هیچکس هیچ قدرتی تو زندگی من نداره، هیچکس هیچکس، وقتی تو به خداوند وصلی، تو به قدرت بینهایتی که کل این جهان رو خلق کرده و داره اداره میکنه وصلی! بزرگ کن کن! بیگ پیکچر…. خدا کارای منو انجام میده، مافیا کیلویی چند؟… من میرم انجام میدم، خدا بامنه، و انجام شده و انجام شده، اینهمه کار تو زندگیم انجام دادم…

    به اندازه ای که ایمانتون قوی تر میشه به همون اندازه پیشرفت میکنید، به همون اندازه ثروتمند میشید، به همون اندازه سلامت میشید، به همون اندازه قدرتمند میشید، به همون اندازه به خواسته هاتون میرسید، به روشنایی میرسید، به سعادت در دنیا و آخرت میرسید، به عشق میرسید، به خوشبختی میرسید، به هرچی که بخواید میرسید…

    کلا یک قدرت بیشتر در جهان نیست، یک قدرت بیشتر در جهان نیست، یک نیرو بیشتر در جهان نیست، که توانایی انجام هرکاری رو داره، تو باید به اون وصل بشی، بخدا من تو زندگیم به هرچی رسیدم بخاطر اینه که به اون وصل شدم… من که خیلی راه دارم هنوز …

    خداوند مالک و تنها قدرت جهانه، و اون قدرت خلق زندگی خودم رو به خودم داده، یعنی قدرت خلق زندگی هرکسی رو به خودش داده، قدرت بی انتهای خلق زندگی هرکسی رو به خودش داده…

    من واقعا اعتقاد دارم که کارایی که داره برام انجام میشه رو خدا داره انجام میده نه من، واقعا اعتقاد دارم هرکسی که حتی اگه بخواد اگاهانه برای من دردسر و ضرر و مشکل ایجاد کنه به نفع من داره کار میکنه…

    بخدا قسم من یک درصد نگران نشدم که کسی بخواد کاری بکنه، میگفتم همه دارن بمن کمک میکنن، هرکسی هم که فکر میکنه میخواد بمن آسیبی برسونه داره بمن کمک میکنه، خبر نداره، داره خدمت میکنه بمن، داره در خدمت من کار میکنه رایگان…

    وقتی ما نگرانیم میترسیم، به این معناست که شرک میورزیم، به این معناست که قدرت رو میدیم به غیر خداوند……….

    استاد نمیدونید چقدر حسم خوب شد وقتی این فایل رو نوشتم اینجا…

    تصمیم گرفتم بعد بیدار شدن و قبل خواب هر روز این متن رو از روی اون فایل دوباره برای خودم بنویسم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2229 روز

      به نام خداوند مهربانی ها

      سلام و درود به شما آقا امیرحسین عزیز

      من این کامنت رو در علاقه مندی ها ذخیره کردم

      لینکش هم کپی کردم گذاشتم google keep هر چند وقت یه بار میام می خوانم

      امروز هم اومدم خواندم

      به شدت قدرتمند کننده است و حس اطمینان و آرامش میده

      ممنونم که نوشتید و در مورد اون فایل میکس که آهنگ هم پس زمینه اش گذاشتید قطعاً خیلی فایل فوق‌العاده ای هستش

      نوش جان ذهنتون باشه

      دوست دارم من هم داشته باشمش :)

      حالا با موبایل امکان تدوین گسترده نیست

      ان شا الله دوباره لب تاب بخرم حتما این میکس توحیدی رو درست می کنم

      واقعاً ارزشش رو داره

      باز هم ممنونم چون ایده‌ی این کار هم از شما گرفتم

      امیدوارم هر جا هستید شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2771 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به تنها استاد زندگیم استاد عباسمنش عزیزم

    خدایا شکرت بابت نشانه امروزم.

    من در دانشگاه تدریس میکنم

    چند روز پیش حراست دانشگاه باهام تماس گرفتن و گفتن برم اداره اطلاعات شهرمون.

    رفتم اونجا و یک آقای خیلی جدی اونجا فقط منو بابت عکسهای تلگرامم که حجاب دلخواه اونها رو نداشتم، مواخذه کرد و گفت شما عقایدت دچار انحرافه و صلاحیت تدریس در دانشگاه رو نداری.

    اون لحظه از اینکه دیگه نمیتونم تو دانشگاه تدریس کنم واقعا ناراحت نشدم. چون حقوق استادای حق التدریس بسیار ناچیزه و اتفاقا من از چند وقت پیش دودل بودم و از خدا میخواستم هدایتم کنه و بهم بگه که آیا از ترم بعد بازم تدریس کنم یا نه؟

    اون لحظه که این آقای جدی این حرفا رو بهم زد فقط از اینکه میخواست عقایدش رو بهم تحمیل کنه یکمی ناراحت شدم و ازش اجازه خواستم منم عقاید خودم رو بیان کنم.

    و با اعتماد به نفس و یقین عقایدم رو در مورد حجاب در قرآن بیان کردم.

    البته میدونستم که بحث کردن کار اشتباهیه بنابراین تقلا نکردم که عقایدمو بپذیره.

    از اینکه از ترم بعد دانشگاه تدریس نمیکنم ناراحت نیستم و میدونم قراره خداوند منو به یک مسیر بهتر و یک کسب و کار بهتر هدایت کنه.

    از این آقای جدی نترسیدم و دست و پامو گم نکردم.

    و با یقین و اطمینان عقایدمو بیان کردم.

    از این بابت خوشحالم.

    خدایا شکرت.

    اما در کل بعد از اون روز خیلی ذهنم مشغول این اتفاق بود و درگیری ذهنی داشتم و این تضادی که برام پیش اومده بود رو برای خودم از زوایای مختلف تحلیل میکردم. بعضی وقتا این فکر میومد که نکنه اگر بخوام یک کسب و کار دیگه ای بزنم بازم اینا بهم گیر بدن یا بهم مجوز ندن و از این افکار پوچ شیطانی.

    تا اینکه امروز فایل نشانه امروزم رو زدم و این فایل اومد.

    و خداوند از زبان استاد عباسمنش عزیزم بهم گفت:

    اگر ما با خداوند یکی بشیم و باورهای توحیدی خودمون رو تقویت کنیم، اگر هگه مردم جهان بخوان ما رو نابود کنن موفق نمیشن.

    من واقعاااا اینو میدونستم که هیچ دشمنی به جز افکار و باورهام در این دنیا برام وجود نداره و هرررر اتفاقی برام میفته قطعا و صد درصد بازتاب افکار و باورهای خودمه. اینو میدونستم ولی واقعا نیاز داشتم که این آگاهی برام تکرار بشه.

    این فایل رو صدها بار باید تکرار کنم تا بشه جزئی از وجودم.

    ازت سپاسگزاری میکنم استاد عزیزم.‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      مهسا سالاروند گفته:
      مدت عضویت: 1043 روز

      سلام دوست خوبم،سلمای عزیزم.

      بهت افتخار میکنم و تحسینت میکنم،چقدر قوی هستی تو دختر،افرین بهت عزیزم که روی تنهااا قدرت عاااالم حساب کردی،عزیزمممم از افکارت نترس ،اینم بدون خدا تورو تا اینجاااا نیورده که رهات کنه ،اون همیشه همراهته ،شاید اولش نجواهاا بیاد اماااا باید به نجوای الله توجه کنیم تا اون هدایت گر ما بشه،گل من ،همه مااا توی زندگیمون برای اینکه پیشرفت کنیم برای اینکه شرایطو بهتر کنیم ،باید به تضاد ها بر بخوریم ،کلی اتفاقات عااالی منتظرته،چقدر خوبه دیدن شماهایی که این همه متعهد و قوی هستین و الگو میشین برای ذهن .

      برات از خدااا هر لحظه هدایت میخوام‌

      در پناه الله باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    روح انگیز پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    به نام خدای فرمانروایه بی همتا

    هفدهمین روز سفرنامه

    یادمه اولین روزی که این فایل وشنیدم شوک بودم همش اشک بود واشک اصلا تاحالا همچین احساساتی نداشتم داشتم اشک میریختم ولی دلم شاد بود اشک شوق نبود نه فقط میدونم اشک حسرت ازاینهمه نادانی واشک شادی ازاینهمه عشق پروردگارم

    من میدونم هرکدوم ازماها یه سیر تکاملی داشتیم در درک وخداشناسی ومن ازخیلی وقتها این راه رو شروع کرده بودم وانگار به اندازه اشتیاق وشوقم داشت به سوالات ومجهولات ذهنم میرسیدم

    من تمام مدت زندگیم بتی در دست داشتم که فکر میکردم خداس کی وکجا وچجوری این بت رو به جای خدا قبول کرده بودم یادم نمیاد ولی ازاینکه تا اون روز خدای فیک وتقلبی کنارم بوده حیران وسرگشته شده بودم

    من مطمعنام اون موقعی که تو تاریکی شکم مادرم بودم اونو دیدم وشنیدم وحسش کردم حتی تازمانی که ورودی به ذهنم وارد نکرده بودن حتما من میشناختمش این گریه برای این بود که من یه خاطراتی برام زنده شده بودن انگار یه اشنای غریب یه گمشده روحم روپیدا کرده بودم

    من نمیدونم وقتی استاد اینو درک کردن چه حالی داشتن ولی ایمان دارم هر موقع بدونن یکی این حس وحال رو پیدا کرده اونم اشک شوق وسپاسگزاری میریزه

    فقط روی خدا حساب کن

    چه جمله ای این جمله چه زیرو رو میکنه دل ادم و چه ارامشی میده ازاون جنس ارامش هایی که همه جا دربه در دنبالش گشتم

    الان میفهمم اون همه زمین خوردنم ازکجا اب میخورد اونهمه دوییدن ونرسیدن دلیلش چی بود اونهمه گشتن وپیدا نکردن از کجا بود

    من خدارو گم کرده بوده اره گم کرده بودم چون گذشته های خیلی دور ایمان دارم که داشتمش من این عشق رو از لحظه خلقتم به یاد میارم چجوری گمت کردم خدا چجوری فراموشت کردم

    چقدر خوشحالم شاکرم پیدات کردم توهمیشه بودی هایل من بودم پرده من بودم تو چقدر رئوف ومهربانی پروردگارم چقدر من در عشق تو غوطه ور بودم و ندیدم

    من زور فهمیدم روی ادمها حساب نکنم ولی دیر فهمیدم رو کی باید حساب کنم

    استاد عباس منش شما چقدر خدارو برای مابه درست معرفی کردین چقدر زیبا چقدر دقیق کسی میتونه انقدر خدارو خوب معرفی کنه که واقعا حسش کرده دیده با گوشت وپوست واستخونش که دیگران چی هستن وخدا چجوره من ایمان دارم اگر جز این بود شما نمیتونستین خدارو تعریف کنین قدرتش رو حس کنین خوشا به سعادتتون

    چه لذتی بالاتر از درک معبود درک خالق

    خدایا شکرت بخاطر درکم ازتو به اندازه ظرفیت وجودم تو بی انتهایی تو لایتنهایی هستی کمکم کن تا ظرف وجودم رو گسترش بدم تا هرروز بیشتر وبیشتر درکت کنم من برای فهمیدن ودرک خودت ازخودت یاری میخوام من مشتاقم این عشق رو این حس روکه نمیدونم اسمش روچی بزارم بیشتر وبیشتر درک کنم مثل بنده های موحدت بنده هایی که تورو تنها تورا میجوین وتنها ازتو یاری میطلبن

    مثل کسی که از تاریکی به نور هدایت شده خوشحالم ومشتاقم وبه همون اندازه گیج ومنگم ولی دلم بی تاب وبی قراره مثل ذره ای که رسیده به اقیانوس همونقدر اروم همونقدر رسیده به اصل خویشتن

    من میدونم مثالی که استاد زدن چقدر میگه حواست باشه شرک خفی انقدر میتونه مخفی باشه یا انقدر با ظاهر گول زننده وبا لباس میش در تن گرگ نمایان کنه خودشو که حد وحساب نداره باید حواس جمع باشم باید بدونم چیکار دارم میکنم

    چقدر این خدایی که شناختم ازهمه نظر برازنده خدابودنه چقدر خدایی که قبلا میشناختم ضعیف بود ظالم بود ازش میترسیدم چقدر عبادت من ازروی ترس بود یا ازروی پاداش (بهشت)چقدر عبادت از روی عشق لذت بخشه خدای من ازاد رها خالص و کیمیا

    میدونم بخشنده ای میدونم که هیچ وقت سرزنش نمیکنی منو برای جهل ونادانی که قبلا داشتم وحتما هنوزم دارم هیچ وقت تو رو تمام وکمال کسی درک نکرده

    وایمان دارم من وقتی خواستم دنبال تو بگردم چشمم بینا شد تو همیشه هستی وبودی وخواهی بود و فکر میکنم دلیل تفاوت ما ادمها توهمین خواستن وبه دنبال درک کردن تو وجهانی که خلق کردی باشه نه اون چیزایی که قبلا میدونستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      علی اکبر شفیعی گفته:
      مدت عضویت: 1716 روز

      و ایمان دارم من وقتی خواستم دنبال تو بگردم چشمم بینا شد تو همیشه هستی و بودی و خواهی بود و فکر میکنم

      ‌”دلیل تفاوت ما آدم ها تو همین خواستن و به دنبال کردن تو و جهانی که خلق کردی باشه نه اون چیزایی که قبلا میدونستم”

      فوق العاده بود

      ممنونم ازت

      امیدوارم روز به روز بیشتر روی خدا حساب کنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: