ما خالق شرایط خودمان هستیم

سلام به استاد عزیزم و همکاران محترم شون و خانم شایسته مهربان.

چگونه باید شکر خدای خودمو بجای بیارم با چ زبانی فریاد بزنم اینهمه بمن لطف داشت استادی ب این خوش زبانی ک حرفایش چنان ب قلبم رسوخ میکنه بدون هیچ شکی ب حرفاش گوش میدم.عین بچه کوچیکی ک فقط ب حرفای بابا و مامانش گوش میده منم گوش میدم عمل میکنم چ اتفاقی برای من افتاده انقد دختر حرف گوش کنی شدم.

الان ساعت دیگه 3 صب هس چنان الهامات بمن گفته میشه من از سر ذوق بیخواب شدم نمیدونم کی روز میشه کی شب بس که من درگیر گوش دادن فایلهای استادم هستم.

داستان از اونجایی شروع شد من برای انجام کاری باید میرفتم به شهر دیگه برای اینکه کارم رو اینترنتی شروع کنم البته با گوش دادن فایلها و کار کردن روی خودم دوست داشتم از یه جایی شروع کنم میخواستم دیگه ب شغل مورد علاقم هدایت بشم.ولی هر وقت میخواستم حرکت کنم یه تماسی با من گرفته میشد میگفتن ما نمیتونیم تو رو با خودمون ببریم چون هم مسیر بودیم پیش خودم گفتم خوب شاید باید صبر کنم بعدش دیدم این بنده خدا معلوم نیس کی میخواد راه بیوفته من خودم برم بهتره.اتفاقا همون روزی ک تصمیم گرفتم حرکت کنم دوباره از همون شخص تماس گرفته شد گفت چخبر گفتم خودم میرم دیگه حالا فوقش کرایه میدم باز بمن گفت نری ها فلانی ک میخوای باهاش بری خرید نیستو تنها نمیتونی شهر غریبه ازین حرفا.اخه من میخواستم برم یه شهر دیگه جنس بیارم اینترنتی کارم رو شروع کنم.بقول استاد ک گفته بودن تو فایلها از هر مقدار پولی ک داری ایده هم داری شروع کن منم تصمیم گرفتم و اوضاع جوری شد برم جنس بیارم.خلاصه بعد تماس دوم هم من بازم گفتم شاید بازم باید صبر کنم خیلی درگیر بودم گفتم خدایا تو خودت نشونه هارو فرستادی خودتم پشیمون میشی من فکر کردم چون ماشین مجانی نیس و کسی هم نیس با من بیادخرید منم باید صبر کنم تا شرایط جور بشه بعد برم.گفتم خدایا نشونه هارو بفرست بمن بگو منم رفتم تو اتاق شخصی گفتم برم ببینم نشانه امروزم چیه شاید هدایتم کنه کلیک کردم نوشته بود فایل، ما خالق شرایط زندگی خودمون هستیم زدم رو فایل بمن گفته شد با صدای استاد عزیزم ک نباید ببینی شرایط جور هس یا نه خودت باید شرایط رو خلق کنی اونجوری ک دوس داری یعنی خودتو با شرایط اوکی نکن نگو اگه شرایط جور بود فلانی بود من میرم خودت برو تنها بهاشم بپرداز.چقد این نشانه ها بمن کمک کرد ک بمن گفته شد خودت برو تنها نگو شهر غریبه خدا با توهس،نگو من از بازارو خرید سر در نمیارم خدا با تو هس،نگو اگه جنس رو گرون بفروشن یا بندازن بهم چی خدا با توهس،بازم هم دری به روم باز شدبهم گفته شد تو به هیچ عوامل بیرونی احتیاج نداری حرکت کن مسیرها برات باز میشه باور داشته باش خودتو شروع کن با هر چیزی که الان داری برو دنبال علایقت منم به ندای قلبم ک مطمئنم از طرف ربم هس گوش میکنم من و او فرمانروای عالمیان من میپرسم او پاسخ میدهد.مثل استاد عزیزم میگه موقع بازی باتنیس به همراه خانم شایسته،از قلبش میپرسید از همون خدای درون ک توپ رو ب کدوم جهت بزنه بهش گفته میشد و موفق میشد.منم میپرسم و رفیق من خدای من پاسخ میده.میدونم ایمان دارم روزی میرسه تو مسیری ک انتخاب کردم بهترین خودم میشم و بخودم افتخار میکنم خلاف مردم جامعه حرکت کردم و هیچ محدودیتی وجود نداره هر چی ک میخوام رو خلق میکنم.

چه کسی وفادارتر از خداوند به وعده ی خویش است

میدونم هدایتگر من منو به همه رویاهام میرسونه ب ارزوهایم قول رسیدن دادم یا حق