ما خالق شرایط خودمان هستیم - صفحه 55 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/11/AX-SITE.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-11-01 09:19:012024-06-08 22:12:49ما خالق شرایط خودمان هستیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام برای همه دوستانم
رد پای من در ۱۴ روز سفرم
ما خالق شرایط خود هستیم
این فایل استاد همه چیز را برای ما واضح میکند ما خودمان با باور ها و افکار مان می توانیم زندگی دلخواه خودمان را خلق کنیم هیچ محدودیت به مکانی، به شرایطی، به اتفاقات بیرون از خودمان ندارد٫ خداوند هر لحظه حمایت مان می کند و هدایت مان می کند که ما پیشرفت کنیم و به خواسته ها و هدف های زندگی خودمان برسیم٫ فقط کافی است که باور های خودمان را تغییر بدهیم فرکانس های خودمان را تغییر بدهیم و در مدار خواسته های خودمان قرار بگیرم٫ چون خداوند جهان هستی را مسخر ما کرده است و هر چیزیکه از خداوند و از جهان هستی بخواهیم برای مان داده می شوند وقتیکه ترمز های ذهنی خودمان را برداشته باشیم٫ خدایا سپاس گزارم که در مسیر ثروتمند شدن هدایتم کردی٫
ممنون تان دوستان عزیزم
ثروتمند باشید٫
تو فکر اینم که برم تهران روابطم رو ارتقا بدم.ورودی هامو کنترل کنم.هنری که میخوام و درسی که میخوام ادامه بدم.عشقمو پیدا کنم.اما به شدت خودمو توی کار تو بیمارستان اسیر کردم.یه قرعه کشی شرکت کردم که تقریبا تمام حقوقمو براش میدم تا بلکه مبلغی رو ذخیره کرده باشم.یا باش زمین کوچیکی بخرم.هیچ لذتی نمیبرم از پولام….واااای چقدر باورام محدوده….تو این فکر بودم که اومدم توی سایت نشانه ی امروزم رو دیدم.استاد انگار داره با من حرف میزنه و میگه زمین نخر تو جات خرمشهر نیس…میخوای پرواز کنی و زندگی پربرکتی رو تجربه کنی پراز عشق پر از ثروت..پر از لذت..و.بهشت رو تجربه کنی….اما من خانوادم نمیذارن شهر دیگه ای برم جز به بهانه ی درس.مجبورم واسه ی ارشد بخونم تا به بهونه ی ارشد برم و زندگیمو خلق کنم.از طرفی وقت نمیکنم مطالعه کنم.چون ساعات کاریم خیلی بالاست…این اسارت رو دوست ندارم راهنماییم کنیم…
سلام من پیشنهاد میدم اول یه کاری برا این احساس اسارتتون کنید هرطور شده به موضوعی که گفتید از زاویه ایی نگاه کنید که احساس بهتری پیدا کنید توجهتون رو نکات مثبت زندگی و کارو برنامه هاتون باشه. بعد که احساستون خوب بشه اتفاقات خوبم بیشتر تجربه میکنید و راه حل ها و ایدها براتون واضح میشن.
براتون آرزوی بهترینهارو دارم
مرسی از پاسختون…درسته اصل اساسی رو یادم رفته بود تو قوانین…اونم احساس خوبه.
به نام مهربان ترین
روز ۱۴دهم سفرنامه
خدایا چه زیبا هدایتم کردی به سفری عالی که هر روزش معرفتی به من اضافه میکنه .
تا حالا همچین سفری نه دیده بودم و نه شنیده بودم و تجربه ای هم نداشتم ،متشکرم
ما خالق زندگی مون هستیم .زیباست، شنیده بودم ولی هیچ برداشتی ازش نداشتم چون محدودیت ها اجازه نمی داد تا از حد یه جمله ی قشنگ خارج بشه و تبدیل به واقعیت زندگیم بشه ..
خدای من متشکرم که من رو از آدمی که افکار اشتباه داشته و فکر میکرده تفکرات عالی داره در آوردی و تبدیل به آدمی شدم که داره به قول استاد شخم میزنه تمام باور هاشو و حالا انگار از قید و بندها رها شدم و حالا دارم کمی تفکر رو چاشنی رفتارهای هر لحظه ام میکنم.قبلا خودمو با هر شرایطی وفق میدادم و فکر میکردم که چقدر کارم درسته خیلی ها چقدر زجر می کشن که اون شرایط رو ندارن ولی من حداقل دارم باهاش کنار میام .البته من از کسانی که شرایط رو قبول نمیکنن و خودشونو اذیت میکنن یه آب پاک ترم. ولی حد عالی ش اینه که اون شرایطی رو که میخوای بسازی نه اینکه تسلیم شرایط باشی.چقدر لذت بخشه اینقدر عالی فکر کردن و عالی زندگی کردن.
چقدر اینطوری زندگی قشنگ میشه ،اصلا قرار نیست شرایط و تحمل کنی و یا زجر بکشی که شرایط اون طوری که میخوای نیست.فقط کافیه بخوای و شرایطو عوض کنی .
اینارو برای خودم میگم تا یادم بمونه که میتونم عوضش کنم میتونم شرایطو عالیش کنم هر چیزی رو که میخوام .
چقدر استاد خوشحالم الان تازه یادم اومده که واقعا یه خواستم داشتن یه استاد که کلامی عالی و دلنشین داشته باشه و بی ملاحظه حرفشو بزنه که الان این خواسته رو دارم و یا دوستانی که باهم از خدا بگیم و از عشق و شادی که الان این خواستم رو هم دارم .من هم ساختم اون شرایطی رو که میخواستم 😊به لطف خدا.متشکرم،متشکرم ،متشکرم.
متشکرم استاد عزیزم
متشکرم مریم عزیز
متشکرم دوستان ارزشمند
دوستتون دارم.
سلام استاد عزیز و خانوم شایسته و همه دوستانم.
روزشمار ۱۴.
عجب سفر زیبایست با شما.
چقدر قشنگه این سفر که تا یکم میخوای به جاده خاکی بری نمیزاره.
هر لحظه ایی که برگی دیگه از این سفرنامرو باز میکنی میبینی جواب سوالات اون روزتو داده.
خدارو سپازگذارم . واقعا نمیدونم چطور از خدا تشکر کنم.
به قول استاد اون اولا انقدر برامون باورنکردنی بود که حتی جرات ارزو کردن رو هم نداشتیم.
بله کل ماجرا همینه، قدرتی که در وجود ما هست میتونه تمام زندگی مارو خلق کنه .
خدارو شکرت برای این ارامش و راحتی و سبکی.
با ارزوی بهترینها.
به نام تنها قدرت هستی الله یکتا
سلام ودرود خدمت همه ی همسفران عزیز
واستادعباسمنش بزرگواروبانوشایسته
استاد دقیقا همینگونه هست که شما گفتید…
الان که به صحبتهای شما گوش میکردم ….بیشتر به این قانون که بخواهید تا به شماداده شود …پی میبردم..
یادم مییاد که من هرچیزی را که واقعا میخواستم وازخداوندرحمان درخواست کردم بهم داده شده…
ورمزش فقط درخواست ازته دله…
ازوقتی که قوانین الهی را در حد ظرفیت خودم شناختم …خیلی از نظر مادی ومعنوی پیشرفت کردم..
دیروز وقتی نوشته هایی که درمورد خواسته هایم چند سال پیش نوشته بودم رامیخوندم متوجه شدم که خداوند رحمان 99درصد اونها را بهم داده….واشکم سرازیر شد..وخداوند را سپاس گفتم….وازشما استاد بزرگوارم بی نهایت سپاسگذااارم که با عشق وصمیمانه در کنارماهستید وآگاهی هایی که به دست آوردید را بی چشم داشت دراختیار ما میگذارید..
خدایا سپاسگذااارم که مارا ارزشمند وخالق آفریدی وخواستی که ارزشمند زندگی کنیم وگنج درونمان را کشف کنیم وازش برای خلق زندگیمون استفاده کنیم.
سپاسگذااااارم
الله یکتا که به من گفتی که انتخاب شده ام..
چراکه اگر اینطور نبود ..من اینجا حضورنداشتم!
پایدارباشید
💖💖💖💖
با سلام خدمت استاد و دوستان
استاد شما دنیایی را به من نشان دادید که حتی تصور داشتنش هم برام سخت بود اما هر چی بیشتر با شما هستم باورش برام خیلی آسون شده و هدف هام دارن بزرگ و بزرگ تر میشن
ممنونم از خدایی ک شما رو اسباب هدایت من و خیلی از دوستانی ک عاشقانه براتون کامنت میذارن و دوستتون دارن کرده
حالا ک فهمیدم بدست اوردن چیزهایی ک میخوام خیلی هم ساده است فقط نیاز به حرکت کردن و توکل و ایمان داره
برای رسیدن به خواسته هایی ک دارم ایمانم و درخواستم از جهان رو بیشتر میکنم و هر بار که بدستشون میارم ایمانم بیشتر و خواسته هام بزرگتر میشن
وقتی ک بچه بودم و تمام آرزوم این بود که بزرگ بشم، خواسته هام از دنیا خیلی بودن و تو رویاهام همیشه دلم میخواست وقتی بزرگ بشم همه جای دنیا رو بگردم ثروتمند باشم و بتونم بهترین ها رو داشته باشم توی بهترین کشور دنیا زندگی کنم و محبوب و مشهور باشم
اما هر چی بزرگتر شدم و بخاطر باورهای غلط و فراموش کردن خدا کم کم خواسته هام کم رنگ شدن و با تلقین اطرافیان و خانواده که برای بدست اوردن باید سخت تلاش کرد
رویاهای کودکیم رفته رفته از یادم رفتن ، چه برسه به اینکه بخوام بدستشون بیارم!!
اما الان دوباره رویاهام رو بیاد آوردم و جزو هدفهام گذاشتم و میدونم ک قراره تمام هدفهام رو دونه به دونه تیک بزنم و برم جلو
خدایا شکرت
روز چهاردهم
«شرایطی تابع ما»
چه سخت است فهم اینکه ماخالق هستیم.و سخت ترین بخش خالقیت،پذیرفتن این است که این شرایط نادلخواه،همان نتیجه افکار و اعمال ماست.نه و مردم،نه دولت،نه پدرو مادر و نه هیچ چیز و کس دیگری… ما،ما،ما،و فقط ما.. و لاغیر…کم کم تعصب ها کنار میروند،وابستگی های احمقانه محو میشوند،باور های اشتباه مان رو به نابودی میگذارند و میابیم که جهان چیزی فراتر از راضی کردن پدر،مادر خانواده و جامعه است.و خدا چیزی فراتر از همه اینهاست.خداوند خوب و بد نمیشناسد،اماتو را و خواسته هایت را به خوبی میشناسد.یادم می آید بچه که بودم،اگر ظرف شکستنی ای دستم میدادند و با تاکید هرچه تمام تر میگفتند که مراقب باش تا نشکند،آن ظرف را حتما میشکستم.نه از روی عمد،بلکه چون تمرکز من روی شکستن بود.خدا نه نمیشناسد.تو بگو فقر نمیخواهم ،فقیر تر میشوی،تو بگو آن غذارا دوست ندارم،بیشترو بیشتر با آن مواجه میشوی. حقیقت این است که خواسته ها بسیار مهم اند.چه میخواهی؟؟این سوال خداست.خدا از ما نمی پرسد چه نمیخواهی.فقط میپرسد چه میخواهی.حالا جواب ماچیست؟احمقانه میگوییم آنرا و آنرا و فلان چیز را نمیخواهم.و خدا میگوید چشم بنده نازنینم.هر چه تو بگویی.و بعد همه ناخواسته ها در زندگی اتمتجلی میشوند.
#بیایید از خواسته ها سخن بگوییم.
و اینجا عجیب بوی خانه میدهد 💖
به نام خدایی که عاشق و هدایتگر بنده هاشه
سلام به استاد عزیززززم و عزیز دلشون مریم بانو جان
سلام به همه دوستان عزیزم
برگ چهاردهم از سفرنامه:
واقعا خیلی چیزا میشه گف در مورد این فایل و من به شخصه هم خودم خیلی تجربه داشتم هم از بقیه شنیدم و خیلی بهم ثابت شده این حرف که ما خودمون خالق شرایط خودمون هستیم حالا چه خوب چه بد!
داشتم فکر میکردم که چی شد من به این مسیر هدایت شدم متوجه شدم که زمانی که هنوز ازدواج نکرده بودم انقدر تجسم میکردم آرزوهامو زندگی آیندمو که حتی میخندیدم و کلا تو حال خودم بودم طوری که بقیه فک میکردن من دیوونه شدم این در حالی بود که اوضاع خیلی جالب نبود و من میتونستم با توجه به اون شرایط فرکانسای بد بفرستم اما برای اینک من همیشه بدنبال شادی و لذت بودم سراغ زندگی رویاییم میرفتم و کلی میخندیدمو کیف میکردم و حالمو خوب میکردم اما ناآگاهانه بود. الان میفهمم که همون روحیات و همون فرکانسا منو به این مسیر کشوند واقعا خدارو سپاسگزارم و خیلی خوشحالم که خدا قوانینشو طوری ساخته که همه به یک اندازه میتونن سهیم باشن و هر کس خالق و مسئول زندگی خودشه.
تقریبا همون چیزایی که میدیدمو خلق کردم یه بخش عظیمی شو و بقیه شو خداروشکر میکنم بهم نداد تا با برخورد به تضاد خواستم عوض شد کلا و الان در مسیر جذبشون هستم الهی شکر.
بابت اینک ما هم مثل خداوند می آفرینیم خیلی خوشحالم چون قبلا فک میکردم سرنوشتمون از قبل نوشته شده و دائم نگران بودم نکنه اتفاق بدی بیوفته که در اغلب موارد می افتاد. اما حالا که میدونم همه چی دست خودمه حالم عالیه و نگران نیستم و میدونم هر اتفاقی بیوفته مسئولش خودمم نه کس دیگه ای نه حتی خدا!!!
خیلی ازتون متشکرم استاد نازنینم خیلی دوستتون دارم به زودی از نزدیک میبینمتون و موفقیتامو بهتون میگم.
در پناه حق
بنام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و دوستان گلم
اگر تاقبل از بالا رفتن آگاهیم کسی از من میپرسید که ایا میشه زندگی و شرایط خودمون و کنترل کنیم صددرصد میگفتم نه غیر ممکنه
هرچی خدابخواد همون میشه
من واقعا باخودم فکر میکردم خدا تاس میندازه
به هرکی حال کنه ثروت و عشق میده حتی اگه بدقیافه و زشت باشه
به هر کی حال نکنه ثروت و عشق نمیده
ایم باور رو توی ذهنم ساخته بودن که ما هیچکاره ایم تو خلق شرایطمون
ما فقط بدنیا اومدیم تا نقشمون رو بازی کنیم بعدشم بریم اون دنیا واسه خطاهامون موءاخذه بشیم
اما این باور با چیزی که خواسته قلبی من بود هکتارها فاصله داشت
من دلم میخواست هرچی رو بخوام بدست بیارم
بعد از اینکه مدارم بالتر رفت و فهمیدم باید زندگیم و خودم خلق کنم
یه صدایی توی وجودم گفت باید از شهر محل تولدت شروع کنی
مهاجرت کردم به اینجا با اینکه شهر کوچیکیه نسبت به جایی که قبلا بودم
نمیدونم چرا ولی خب حس کردم باید بیام
هنوز چراش و نفهمیدم
گاهی وقتی برنامه هام و واسه آینده میگم شوهرم میگه آره باش تا بیاد،باش تا برسی…
مدتهاست بک گراند گوشیم عکس ماشین دلخواهمه
هنوز نتونستم بخرم چون پام و گذاشتم رو ترمز
میدونم ترمزم چیه
اما اینقدر باید روخودم کار کنم و توحیدی بشم که بتونم پام و بدون ترس از روترمز بردارم و گاز بدم
من میخوام به کمک الله ماشین دلخواهم و بخرم
نمیدونم چجوری فقط میخوام که داشته باشمش
به هروسیله ای یا بدست هرکسی
بلاخره شرایط گرفتن ماشین دلخواهم اوکی میشه
درپناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام پر انرژی به دوستای گلم و استاد با عشق
رد پای چهاردم رو براتون خلق میکنم
و خداروشکر میکنم که هدایت شدم به این فایل با ارزش که مطالبش راجب یکی از مهم ترین اهداف زندگیم هست .که دارم روی باورهای با کمک استاد کار میکنم و مطمئن هستم میتونم چون یاد گرفتم تنها کسی که میتونه کمک کنه من به خواستم برسه خودم هستم .
من شغل اولم حراست بیمارستان هست و کاملا با بیماران و همراهان بیمار سر و کله میزنیم و خیلی جو منفی زیاده مخصوصا قسمت اورژانس .من تونستم با کمک الله و استاد عزیزم با تغییر باور هام تو بدترین حالت تو همچین محیط کاری پر تنشی روی باورهام نعمت های خداوند مهربانم تونستم کاری بکنم که بدترین حالت روی من تاثیری نزاره
اینکارمو از همون روز اول که وارش شدم برنامه ریزی کرده بودم بشه برام شغل اول و یه کار دومی دست و پا کنم درآمدم رو زیاد کنم و خداروشکر تونستم با تلاش و اعتماد به نفس و عشق بدون اینکه بزارم کسی دخالتی تو تصمیم گیریم داشته باشه به هدفم برسم و خداروشکر تونستم شغلی که آرزو داشتم رو دست و پا کنم
و الان جوری شده که شغل اولم که حراست هست شده شغل دومم و دارم ازش برای رشد و پیشرفت هدفم استفاده میکنم و تغذیه میکنم .
تجربه ایی که کسب کردم رو برای شما می نویسم و خواهش میکنم فقط یک قدم بردارید و به ندای درونیتون گوش بدید اگر حرف دلتون آرامش داشت و با ایمان حرف کنید بخدا قسم جواب میده کافیه فقط به خودتون ایمان داشته باشید .
من الان تنها مسئله ایی که درگیرش هستم و خیلی خوشحال میشم دوستان و استاد راهنماییم کنند اینه من این برنامه ایی که دارم و دارم برای هدفم و کسب و کاری که تازه راه اندازی کردم و خاک می خورم و دارم تجربه های خوبی تو این رشته کسب میکنم باید شغل حراست رو رها کنم و برم به سمت هدفم ؟
اگر من به این دایره امن تکیه کردم و هنوز مشغول هستم بخاطر همسرم هست که هنوز با این قوانین آشنا نیست و ترسی که داره از اینکه نباید این شغل حراست رو از دست بدم چون حقوق ثابت داره راحت برنامه ریزی میکنه برای زندگیمون . همین کارم هم هدایتی بود که خدا قسمتم کرد که یه زمانی آرزو داشتم و الان هدفم تغییر کرده .بخاطر این موضوع دارم پله هارو یواش یواش میرم تا تکاملی که استاد گفتن رو طی کنم .و همیشه اون روز رو تصور میکنم که میرم استعفا نامه رو امضا میکنم و با همه همکارام خدافظی میکنم میگم من تونستم رها بشم شما هم میتونید من نمی تونستم تا سی سال برده باشم .
خدایا شکرت خدایا شکرت این دیدگاه رو تونستم بنویسم اینشالله مورد قبول بوده باشه و راهنمایی هاتون انرژی باشه برای بهتر حرکت کردنم .
ممنونم از سایت عباس منش و دوستان با عشق که همیشه لذت میبرم از حضورم در جمع صمیماتون .
سلام میثم جان
خیلی خیلی بهت تبریک میگم بابت قدمهایی که برداشتی و شغل و درآمد دومی که ساختی. طبیعتاً هر کسی نظری داره و من اگر باشم، تا زمانی شغل دومم به حدی برسه که بتونه تمام مخارجی که شغل اولم داره کاور میکنه رو کاور کنه، شغل اول رو ادامه میدم.