ما خالق شرایط خودمان هستیم - صفحه 56 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/11/AX-SITE.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-11-01 09:19:012024-06-08 22:12:49ما خالق شرایط خودمان هستیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد بزرگوار
خدا رو شاکرم و همچنین از شما سپاس گذارم به من لطف زیادی کردین
بهترینها را براتون آرزو میکنم
شاد و سر بلند باشید
سلام خدمت استادبزرگوارودوست داشتنی وهمه دوستان عزیزوهدایت شده
دوستان هرشب در دفترشکرگزاری تون خداروبخاطراین هدایت شکرگزاری کنید.چون واقعا افرادی که به گروه عباسمنش میپیونددند وباایمان کامل ادامه میدن افرادهدایت شده هستند.من بارها به خیلی ازدوستانم میگم بیاین یه سری فایل رایگان خیلی عالی دارم بهتون بدم تازندگیتون متحول بشه ولی اونا حتی زحمت گرفتنشم بخودشون نمیدن.البته بعضیام میان میگیرن وخیلی دعام میکنن.پس جاداره که هرشب خداروبخاطر این هدایت شکرگزارباشیم
با سلام خدمت همه شما.من دیشب یک کامنتی رو در جواب کامنت یک دوست عزیز نوشتم.و میدونستم که این کامنت بنده در سایت پاپلیش نخواهد شد .امروز صبح قبل از رفتن به سرکار با شماره تماسی که در قسمت فوتر سایت نوشته شده تماس گرفتم .یک خانوم محترم جواب داد .من به ایشون گفتم که یک انتقادی از شما دارم و اینکه چرا کامنت بنده رو انتشار نکردین .ایشون هم گفتند که تا پایان وقت اداری انتشار خواهد شد وبعد هم گفتند که شما در ابتدای کامنت نوشتین با سلام خدمت همه دوستان نه چندان باهوش .و بعدش پیام خودتون رو نوشتین .و اینکه شما باید فقط دیدگاه خودتان را بنویسید ولی به دیگران چیکاردارید.حلا چرا من گفتم دوستان نه چندان باهوش.چون واقعا جای تاسف دارد که این همه دوستان در سایت عضو هستن و از فایل های یا رایگان یا پولی استفاده کردن و همشون هم به این باور رسیدن که موفقیت بستگی به قوانین جهان هستی دارد.یعنی وقتی من احساس خوبی داشته باشم اتفاقات خوب وعالی را تجربه خواهم کرد.و برعکس.خیلی هم از دوستان بسته قانون آفرینش رو تهیه کردند.هم وطنی های عزیز .قانون چهان و شناخت قوانین آن هیچگونه ربطی به موفقیت یا اتفاقاتی که برای من و شما به وجود می آید ندارد.ما چه بخواهیم چه نخواهیم قوانین جهان کار خودشان را انجام می دهند و این اصلا به فکر ما ربط ندارد.این تا اینجا.
دوتا نکته است که اگراز هم تفکیک و جدا شوند ما اصلا باهاش مشکلی نداریم وگرنه یکیش یک فریب بزرگ و یک دروغ بزرگه.و متاسفانه بسیاردور از علم وواقعیت می باشد.همه ما یک زمینه ای داریم برای یک سری باورها که باید مراقبش باشیم .دنیای علم تکلیفش مشخصه .من وشما در تحلیل نهایی هیچ چیز نیستم جز مغز.اون چیزی که اسمش ضمیر و ذهنه نتیجه فعالیت های مغز می باشد .واون چیزی هم که به عنوان روان میشناسیم یعنی همان ضمیر و ذهن آن هم نتیجه فعالیت های مغز می باشد.ولی از آنجایی که مساله مغز یک تخصص سنگین و جدی پزشکی می باشد و آگاهی های کمی هم (معمولا مردم عادی که هیچ اطلاعاتی در موردش ندارند) مردم آن را به حریمی کشیدن که به خودشون و زندگی مرتبطه.بنابراین ما به جای صحبت از مغر.صحبت از ضمیر و ذهن میکنیم یا روان یا روان شناسی . بنابراین اگر کسی بیاد و خوش بین بودن یا مثبت بودن را در چارچوب ضمیر و ذهن و مغز ما بگذارد ما اصلا باهاش مساله ای نداریم
و حرفشون هم درسته.به این معنا وقتی که شما مثبت فکر میکنید یعنی به جنبه مثبت نگاه میکنید مغز آروم میگیره ودر نتیجه از همه جاش اطلاعات سرازیر میشه.و با یه نظمی هم خودش رو ارایه میدهد.و اون زمانی که شما مظطرب و نگران هستید یا بد بین یا به جنبه منفی آن نگاه میکنید مغزرو به هم میریزید.درست مثله نارنجکی که منفجر میکنید.و ازهم می پاشید.کاملا هم درسته. ودر همین چارچوب هم عمل میکند ولی توانایش کمه.بنابراین اگر ما همش هی فکر کنیم که قدمون بلند بشه.نمیشه .یا رنگ پوست مون تغییر کنه نمیکنه .قواعد و قوانینی وجود داره که کار میکنه .بله .من اگر امنیت و آرامش بیشتری داشته باشم مطالب رو بهتر یاد میگیرم و مطالب رو راحتر به خاطر میسپارم.و راحتر به خاطر می آورم.بنابراین یک جاهایی تاثیر معین و مشخصی دارد. اما وقتی به یک حوضه و حریمی میرسد اصلا تاثیری نمیکنه و فرقی نمیکنه .ولی اونجایی گرفتاری است که ما فکر میکنیم که این فکر ما با انرژی کیهانی جهان در ارتباطه و از اونها نیرو میگیره.این یک فریب بزرگه.حالا هر چیزی که تا الان به وجود آمده از فکر شروع شده از اختراع تلفن گرفته تا کامپیوتر و… این کاملا درسته .و این اصلا چیزه پیچیده ای نیست .چون احتیاج مولد اختراع می باشد یعنی اینکه انسانها در نتیجه احتیاجی که به هرچیزی دارند با تفکر درست .و انتخاب و تلاش و کوشش در راستای ایجاد آن و ناامید نشدن و هی ادامه دادن توانستند در یک بازه زمانی آن چیزرا به اختراع و تولید برسانند.و این اصلا چیزه عجیب و غریبی نمی باشد.حلا یک مثال برای شما میزنم .
من و دوستم تصمیم گرفتیم در بازه زمانی 5 ماه زبان برنامه نویسی PHP کامپیوتر را با روزی 5 ساعت تمرین یادبگیریم.من در منزل خودم و دوست من در منزل خودش به صورت جدا اما از یک آموزش مشترک که از قبل آن را تهیه کرده ایم .حالا من هر روز روزی 5 ساعت PHP تمرین میکنم اما دوست من هرروز به جای تمرین وقت خودش را با نگاه کردن به فیلم و سریال های تلوزیون یا بازی با پلی استیشن خود می گذروند.حالا بعد از 5 ماه من 750 ساعت php تمرین کردم و تا حدود خوبی هم بهش مسلط شدم اما دوست من حتی یک خط هم یاد نگرفت حالا چی شده؟من انتخاب کردم که یاد بگیرم اما دوست من هم انتخاب کرد که فیلم و بازی کند.نتیجه انتخاب من بعد از 5 ماه یادگیری زبان PHP بوده و به علم من در کامپیوتر اضافه شده اما دوست من نه.حالا کجای این کار به قواعد جهان هستی ربط دارد.؟؟من انتخاب کردم و در نتیجه انتخاب من روزهای من با روزی 5 ساعت شکل گرفت و بعد از 5 ماه و با هم مرکب شدن باعث مسلط شدن من به PHP شد.پس این موفقیت هیچگونه ربطی به جهان هستی ندارد و نخواهد داشت و جهان کار خودش را روی روال انجام میدهد.پس اگر دوست من فقط در ذهن خودش تجسم می کرد که PHP را فرا خواهد گرفت اما برایش وقت نمی گذاشت و تمرین نمی کرد هیچگاه فرا نخواهد گرفت .پس این انتخاب خود او بوده و مغز و تجسم برای اون نمی تواند کاری انجام دهد و مثال های متفاوت دیگر.دوستان قانون جذب نه وجود دارد نه وجود خواهد آمد .آن چیزی که شما با فکر کردن و توجه به آن مساله بعد از چند روز نشانه ای از آن توجه را که شما بهش داشتین را میبینید آن را به قانون جذب متصل نکنید .به اون حالت RAS مغز گفته می شود و این اصلا ربطی به قوانین جهان هستی ندارد.این حالت مغز فقط کارش فیلتر کردن می باشد .یعنی انسان یک موجود خبری می باشد.یعنی هرروز مغز ما با خبرهای گوناگون از هر طرف بمب باران می شود و چنان چه مغز توانایی ذخیره همه آنها را ندارد آنهایی که بیشتر بهش توجه شود را مثل یک دوربین عکاسی ظبط میکند و در خود نگه می دارد و در هنگام راه رفتن یا حرف زدن با شخص یا کار کردن آنهایی را که در خود ذخیره کرده مشابه آن را نه در همه موارد در خیابان یا حین کار یا رانندگی و … به شما نشان میدهد .مثل دیدن رنگ های بنفش یا قرمز یا هرچیزه مورد توجه شما .و این اصلا به قانون جذب ربط ندارد .این حالت فیلترینگ مغز می باشد.متاسفانه ما هر گفته ای را بدون اینکه در موردش تفکر کنیم و از هوش و ذهن خود کمک بگیریم چشم بسته هر چیزی را تایید میکنیم و می گوییم که همین درست است .آقای عباسمنش کار عجیب و غریبی انجام نداده فقط چندین کتاب رو مطالعه کرده و خلاصه همه آنها را به صورت روان در قالب سخنرانی به ما ارایه داده.من حتی در برخی از کامنت های دوستان می خوانم که می نویسند آقای عباسمنش به عنوان یک پیغمبری می باشد که از جانب خدا آمده و راه درست را برایشان به نمایش در آورده.دوستان نه تنها آقای عباسمنش بلکه هیچ شخص دیگری نمی تواند به شما برای رسیدن به موفقیت کمک کند جز خود شما.یعنی شما با انتخاب های خود و در نتیجه اجرا آن و پیوسته تلاش و کوشش و وقت گذاشتن برای آن در اکثر مواقع به آن هدف خواهید رسید در صورتی که هدف اتخاب شده شما منطقی و درست باشد.خودتان را با قوانین پیچیده کیهانی درگیر نکنید چون این اصلا یک معقوله جدا می باشد و هیچگونه ربطی به موفقیت من و شما و اتفاقاتی که برای من و شما به وجود می آید ندارد.موفقیت فقط در نتیجه یک انتخاب درست و تلاش و کوشش و وقت گذاشتن و ناامید نشدن در راستای آن به وجود می اید.به همین سادگی .این سایت سایت خوبی است ای کاش فقط یک انجمنی می بود که در آنجا فقط میشد در مورد ایده ها و اجرای آنها بحث و گفتگو می کرد.نه اینکه یک چیزبه این سادگی را آنقدر پیچیده اش کنند که مردم فکر کنند برای رسیدن به موفقیت باید قوانین جهان را بشناسند یا فکر خدا را بخوانند و یا از بسته روانشناسی ثروت و… استفاده کنندو…نه..من یک خواهش دیگر هم از دوست تایید این کامنت ها هم امروز داشتم و آن اینکه فقط در این سایت نظراتی که فقط تمجید و تشکر و از آقای عباسمنش باشد را نگذارند و نظرات مخالف دوستانی که نظر می گذارنند را هم انتشار دهند تا مردم با آگاهی های بیشتری بتوانند با هم در ارتباط باشند و تجربیات هم دیگر استفاده کنند.چه بسا که نظرات مخالف باعث به فکر فرو رفتن همه دوستان می شود تابه آگاهی بیشتری برسند.باز هم میگوییم موفقیت با خداشناسی و قواعد جهان هستی یک معقوله کاملا جداهستن .و هیچگونه ربطی به هم دیگر ندارند.چه بسا که ما هم با مطالعه و تحقیق در مورد هر کدام بتوانیم بیشتر درموردشان به آگاهی برسیم.همه این موارد را نمی توان در یک یا چند سطر توضیح داد .دوستان اینقد احساسی عمل نکنند و همه مسائل را به همدیگر ربط ندهند. امیدوارم این کامنت پابلیش شود بدون سانسور.وحذف قسمت های ازآن.به درود
احمد فدائی از رشت.
سلام ممنونم از نظر شما
من منتظر پاسخ استاد به نظر شما هستم
اما من شخصا ارتباط کیهان و ضمیر ناخود آگاه رو از خودم و شما میپرسم
چطور ممکنه من دوستی رو که آخرین بار دوران دبیرستان دیدم
و الان که 30 سالمه و از اون دوران دبیرستان 16 سال گذشته
وقتی یک شب بهش فکر میکنم فردای همون روز جلوی مغازه ی پدرم میبینمش؟
اگر شما این رو ارتباط کیهان و ذهن نمیدونید چه میدونید ؟
این مسئله فقط گوشه ای از تجربیات حقیر هست و درعین حال نظظر شما برای من قابل احترام هست و امیدوارم جسارت بنده رو ببخشید
انشالله سید عزیزم پاسخ خواهند داد این مورد رو
دوست عزیز خاهش میکنم قبل از انتقاد از هرکسی اول اون شخص رو بشناسید حرفاش رو بفهمید و بعد انتقاد کنید حرف همیشگی استاد اینه که ایمانی که عمل نیاره حرف مفته همیشه تاکید دارن به عمل گرا بودن ولی با باورهای درست ما اینجا یاد گرفتیم عمل گرا باشیم اما همراه با باورهای درست تا هم به هدفمون برسیم هم از مسیر لذت ببریم من و همه کسانی که در این سایت هستیم از استادمون یادگرفتیم که راجب این قوانین باکسی حرف نزنیم بلکه بزاریم نتایجمون گویای همه چیز باشه زمان هایی که کارمند بودم از سرکار که برمیگشتم کل وقت استراحتم رو فایل گوش میدادم و همیشه اطرافیانم مسخرم میکردن که الکی تایمی که میتونی استراحت کنی داری بااین چرت پرتا هدر میدی و من هرگز سعی نمیکردم که قانعشون کنم ولی الان همون هایی که مسخرم میکردم با دیدن نتایجم مدام ازم راهکار میخوان که من چیکار کردم که زندگیم این طور زیر رو شده در همه جنبه ها و همه این ها رو مدیون استادی هستم که من رو با خداوند اشنا کرد بهم عمل گرا بودن همراه با باور درست یاد داد و به منی که حتی رویایی در زندگیم جرات نمیکردم داشته باشم یاد داد که ارزو داشته باشم و به سمتشون حرکت کنم سید جان میدونم که پیامم میخونید امشب شب تولدمه ولی شب تولد حقیقی من زمانی بود که با شما اشنا شدم میخوام بدونید که عاشقتونم
سلام دوست عزیزم با تشکر از کامنتی که گذاشتید
دوستم من توی زندگیم یاد گرفتم که به کسی گوش بدم و از کسی یاد بگیرم که اگه چیزی رو که میگه توی زندگی شخصیش تجربه کرده و بدست اورده پس من هم میتوانم با انجام روشها واموزههاش به نتیجه برسم این خیلی سادهست وقتی راهی وجود داره که میتوانم به راحتی به ارزوها و اهدافمون برسیم حالا هر چی که اسمش هست چرا انجامش ندیم ولی قبول دارم که هر روز باید مطالعه کرد و برسی برای بدست اوردن راههای بهتر و راحتر با سپاس از شما دوست عزیز
اره استاد من الان توی راه و شرایطی قدم گذاشتم که هیچیش رو من نمی خوام مورد علاقه ام نیست
و دارم سعی میکنم تا شرایط مورد علاقه ام رو بسازم و خیلی سخته بعضی موقع ها مثل الان کم میارم
الانم کم اوردم ناامید شدم اما دارم مبارزه میکنم خودمو گول میزنم که حداقل توی مسیر بمونم.
من باید شرایط دلخواهمو بسازم چون با این شرایط نمی تونم مدت زیادی زندگی کنم یا به اهدافم برسم.
و اصلا دوست ندارم که بیام بگردم مثلا کجا کار و درامد هست اگر هست بیام.
یعنی نه میتونم فشار بالا و تحمل کنم و نه فشار پایین رو. هرچند دارم تلاش میکنم که رو به بالا برم
اما نمی دونم چرا تا حالا نتیجه ی ملموسی ندیدم.
یه موقع ها ذهنم مثل الان ذهنم اینو میکوبه تو مغزم و می خواد ایمان منو نسبت به قوانین سست کنه.
مثلا چرا درامد نداری چرا ماشین نداری چرا رابطه ی نداری .
چقدر خوب که ادم پلن داشته باشه تاحالا من پلن خاصی رو نداشتم پس بزار یه پلن خوب بریزم که اینجا نمیتونم بنویسم.
به دلیل اینکه شخصی بود پلنم اینجا نزاشتمش. و ماشالله استاد که با این همه که میگن نمیشه و اله و بله اونجور که خواستی زندگیتو ساختی.
من میتونم هر شرایطی که می خوام رو بسازم و من لایق این زندگی هستم.
براورده کردن خواسته های من برای خداوند اصلا کاری نداره اندازه یه پشه هم نیست براش.
خداوند به طور طبیعی این نعمتارو بهم میده.
خداوند آماده هست و خوشحاله و حمایتم میکنه خوشحالم میکنه تا به خواسته های بزرگترم برسم.
تصمیم گرفتم از امشب کل تضاد ها رو ببیتم و براشون خواسته ایجاد کنم و به پلنم اضافشون کنم.
خواسته هام راحت و خود به خود اتفاق میوفته من باید ایمانم رو نسبت به خداوند بیشتر کنم ظرفمو بزگتر کنم.
من نوشتم چیو می خوام پس پاش وای میسم و خلقش میکنم و میدونم ایجاد میشه.
مثل کره ی زمین که از یک انفجار ایجاد شده. مثل انسان که تکامل یافته میمون هست.
باید همین کارو انجام بدم و این زندگی واقعیه.
محدودیت فقط توی ذهن ماستو قانون فقط توی قرانه و قوانین جهان هستی.
هیچ کس مسئول زندگی من نیست و همه ی مسئولیت زندگیمو قبول میکنم.
خوب زندگی میکنم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردم میکنم.
سلام
روز چهاردهم از سفرنامه و رد پای امروز
وقتی روی خودمون کار میکنیم ..فقط روی خودمون و قدرت رو از هر چیزی در بیرون از خودمون میگیریم و از کوه میایم بالا دیگه به بعدش سراشیبیه…و جهان به پیشرفت ما و رشد ما سرعت میبخشه و ما هدایت میشیم به مسیرهایی که خواسته های ما اونجاست .
یعنی خودمون رو باید در مدار خواسته ها مون قرار بدیم.
جسارت …شجاعت …نترسیدنها و ۲ دو تا چار تا نکردنها پشتش دنیایی از باورهای توحیدیه که باعث میشه بی محابا تصمیم بگیری و حرکت کنی بدون اینکه بدونی اون جلو چه خبره
استاد …این همه شجاعت و جسارتتون واقعا همیشه برام تحسین بر انگیز بوده
?????????
حرف خانم شایسته عزیز رو عمیقا درک میکنم که میگن وقتی در کنار شمان هیچ وقت بابت هیچ چیز نگران نمیشن چون شما انقدر وصل هستید به درون خودتون که تمام سکان زندگیتون رو دادید دست خداوند اونه که همه چیزو برنامه ریزی میکنه.
اعتماد به نفسی که ریشع در باورهای تو حیدی شما داره…
اینکه حتی روی خودتون هم حساب نمی کنید.
و چقدر زیبا قدم به قدم دارید پیش میرید و زیبا تر زندگی میکنید و کمک میکنید جهان جای بهتری برای زندکی کردن باشه.
چند روزه پیش بعد از اینکه یه مدت از تجسم فاصله گرفته بودم دوباره شروعش کردم و برامجالب بود وقتی اینبار خودم رو تو خارج از کشور و تو بهترین امکانات رفاهی و پشت ماشین بنزم تصور کردم چقدر همه چیز برام بدیهی تر بود و چقدر خودم رو شایسته تر دیدم.
و اینو نشونه ای میبینم برای تغییر مدارم.
این روزها با تضادی بر خورد کردم که به وضوح میبینم که این تضاد داره به تقویت باورهای توحیدیم کمک میکنه که اونه که باید کاره منو پیش ببره نه هیچکسع دیگه ای..
اونه که دلها رو باید برام نرم کنه…اصلا اون خودشه…اون ادمی که کاره منو پیش میبره خودشه…
همه چیز خودشه..
و میدونم ان شالله به لطف خدا از این تضاد هم سر بلند بیرون میام و به لطف خدا به مدار بالاتر میرم
فقط باید نجواهاروکنترل کنم ….نا هدایت خداوند رو دریافت کنم.
خدایا شکرت.
اون هیچ وقت ترکمون نمی کنه…
قهر نمی کنه …
و در هر لحظه در حال هدایت ماست
??????????
باسلام به استاد عباسمنش وخانم شایسته عزیز
سفرنامه روز چهاردهم
اکثر افراد به جای خلق شرایط دلخواه تابع شرایطی شدن که در اون گیر افتادن
تنها زمانی از شغلی که دوست ندارن دست میکشن که مطمعن بشن شغل دلخواهشون آماده اس وگرنه خودشون رو با همون شرایط وفق میدن
تنها زمانی تصمیم به مهاجرت میگیرن که مطمعن بشن در شهر یا کشور جدید همه شرایط براشون مهیاست وگرنه در همون شهر میمونن
شاید که این طرز فکر منطقی باشه اما هماهنگ با قوانین کیهانی نیست
🥰ماآفریده شدیم تا خالق زندگی وشرایطمون باشیم
ما اومدیم تا شرایط دلخواهمون رو خلق وتجربه کنیم نه شرایط موجود را🥰
تمام تغییراتی که در جهان ایجاد شدهاز تکنولوژی های پیشرفته تا انجام کارهایی که غیرممکن بودن حاصل این دیدگاهه که ما خودمون خالق شرایط هستیم
اولین قدم برای تغییر ایجاد چنین باوریه
ایجاد این ایمان که خداوند توانایی تغییر شرایط رو در من آفریده وبرای بهبود شرایطم حتی از من هم مشتاقتره
ودر این مسیر هدایتگره منه
وقتی ایمان بیاریم که خودمون خالق شرایط هستیم دیگه هیچ محدودیتی رو نمیپذیریم ودیگه نمیگیم
ببینم چه میشود
وقتی که خواستمون مشخص میشه تنها با ایمان توکل واشتیاق قدمهامون رو استوار برمیداریم
پس تصمیم بگیر و
باور محدور کننده من تابع شرایط هستم رو بااین باور
که
من هستم که شرایط رو خلق میکنم
تغییر بده
بدون که محدودیت ها سکوی پرتاب وتجربه ی دنیای بهتری برای تو هستن
چرا که خواسته ها رو برای تو واضح تر میکنن باید باور کنی که تو تمام آنچه رو که میخواهی میتونی داشته باشی
باور کن که تمام خواسته های تو برای خداوند ناچیزه
باور کن که خداوند در این مسیر هدایت وحمایتت میکنه
باید ایمانت رو تقویت کنی
باید باورهات رو تقویت کنی
سپاس از استاد عباسمنش وخانم شایسته عزیز
🥰🥰🥰🥰🥰🥰
واقعا از صمیم قلبم از شما بابت این آگاهی ها وسایت بینظیر وآرامش بخشتون بینهایت سپاسگزارم
شاد وموفق وپیروز باشید🌺🌺🌺🌺🌹🌹🙏🙏🙏🙏🥰🥰🥰
به نام خداوند بخشنده و مهربان
من دقیقا این ایده به ذهنم رسید که بیام بنویسم اون چیزی رو که میخوام دیگه کاری بهش نداشته نداشته باشم که چه جوری انجام میشه و خداوند و جهان به شیوه و روش خودش هدایت میکنه
واقعا هم من مهاجرت کردم به یکی از استان های نزدیکمون و فقط میخواستم آزادی زمانی مکانی داشته باشم درآمد عالی
فقط یه ردپا بزارم
خلاصه من زمانی که قدم برداشتم خدا درها رو باز کرد با ایمان رفتم و باور کردم که خدا به شجاعان پاسخ میده
بعدش من رفتم واقعا اونجا بمونم بعدش همون شب یه متن یه نشونه واضح از استاد دیدم که باید رها باشی بزاری خدا به شیوه روش خودش هدایت کنه دوستان من زمانی که مهاجرت کردم باور کنید نزدیک ۳۰۰،۰۰۰تومان داشتم ساک رو برداشتم رفتم به خاطر اینکه کار کنم اما باورهام مثل قبل بود دوره دوازده قدم رو اجرا کرده بودم اما دوباره میخواستم برم شهرستان که رستوران کار کنم یه جورایی پذیرفته بودم که من به جز رستوران همین حقوق دیگه رشد نمیکنم خلاصه همون شب رسیدم اون استان دنبال کار گشتم هرجایی میرفتم جای خواب نداشت یا جایی میرفتم موقع بستن قرار داد آخرش گفتن نه حالا ببیند من خودم به خدا نوشتم من نمیخوام رستوران کار کنم بعدش گفتم علی خودت نوشتی که نمیخوای رستوران کار کنی بازم داری میری رستوران ؟خلاصه همون شب گفتم دیگه نمیخوام رستوران کار کنم حالا ببیند نشستم توی همون استان یه مسافر خونه گرفتم قید کار رو زدم فقط روی باورهام کار کردم یعنی نشستم باور ساختم راجب فراوانی و همش میگفتم پوله به دنبال من میاد
و خلاصه ایمان داشتم خدا هدایتت میکنه دوستان باور کنید شب بود پول هام رو به پایان بود تو شهری که نمیشناختم همون شب یهو نزدیک ۲۵۰،۰۰۰تومان زدن به حسابم
بعدش رفتم زیر یک پل یک برگه نوشته بودم خدا ایمان کسی رو ضایع نمیکنه نوشتم خدایا من نمیدونم خودت منو هدایت کن من رها میکنم خودت به شیوه روش خودت هدایتم کن گفتم اگه این استان اومدم اون شرایطی که میخوام انجام شد که عالی اگه هم نشد ناراحت نمیشم خلاصه یه چیزی بهم گفت برو سوار اتوبوس شو برو به اینجای شهر. من بهش اعتماد داشتم چون خدا بود من سوار شدم گفت حالا برو این سمت خیابان دوستان شاید عجیب باشه اما من همش به قلبم گوش کردم بعدش نشستم روی نیمکت
گفتم خدایا کجا برم گفت برو جلوتر رفتم دوباره نشستم یه جای دیگه یه چیزی بهم گفت اون بالارو ببین نوشته بود آگاهی استخدامی اولش خواستم بگم بابا این نیست بعدش گفتم یه نشونه هست رفتم داخل دفتر بسته بود تماس گرفتم یه آقای بود گفتن فردا بیا بعدش رفتم فردا حرف زدم گفت چرا میخوای توی شهر غریب بمونی با درآمد کار بهم پیشنهاد شغلی عالی دادن گفتن برو تو شهر خودت اونجا بهترین درآمد رو بهتون میدیم در آزادی زمانی مکانی خواستم همین الان بنویسم یه ردپا باشه خدایا من نوشتم چون ایمان دارم بهت بازم نمیدونم فقط قبل از اتفاق افتادن من نوشتم خدا ببین خدا من بهت اعتماد دارم
باامید خدا بیام از نتایج عالی بگم ❤️
سلام بر استاد و همه
رد پای من در روزشمار تحول زندگی من، روز 14
“من متعهدم به این مسیر و خوندن توضیحات و چندتا از کامنتهای همان فایل و نوشتن کامنت”
استاد اینکه در فایل گفتید که قبلا وقتی در مورد اهدافتون میشنیدن مسخرتون میکردن، مصداق زندگی الان منه
منکه کلا در مورد چیزهایی که تو ذهنمه مخصوصا با خانواده ام صحبت نمیکنم دیگه
چون اون خنده ها و لبخندشون که از روی اینه که آره الان بچه ست نمیدونه زندگی چخبره واقعا آزاردهندست
ولی من از چندین سال پیش که پای صحبتاتون نشستم واقعا یه نور و چراغ امید و ایمانی در قلبم روشن شد که مثل آب خوردن زندگی آینده ام رو باورم شد
یعنی چیزی غیر از اون برام خنده دار بود
بعد از دوری از این فضا باز ته قلبم اون نوره هنوز پا بر جاست
هنوز اون ایمان و باوره که من خالق شرایط خودم هستم پا بر جاست
هنوزم میگم اگه شما تونستید پس منم اگه مسیر شما رو برم میتونم
یعنی ایمان بهمراه عمل و استمرار در جهت هدفی که میخوای
باید بیشتر اعراض کنم از حرفها و باورهای ذهنی بقیه که برای خودشونه و بر ای خلق زندگی خودشونه نه من
تو زندگی من تاثیر نمیزاره
و نباید بزارم رو ذهن و احساسم تاثیر بزارن
خلاصه که این روزا مدام با خودم باید تکرار کنم که عجله نکنم
بزارم آروم آروم و درست و با رعایت تکامل پیش بره
وقتی فکر میکنم عقبم و باید عجله کنم ذهنم آشفته میشه و احساسمم بد
(من 20 سالمه الان و واقعا خیلی روزا این حس دیر بودن و عجله کردن و عقب موندن بهم دست میده
اینا بخاطر این محتواییه که تو سوشال مدیا ریخته)
خلاصه که باید رو این موضوع و باورهام کار کنم
از اون طرفم یه مهارتی رو یاد بگیرم
که نمیدونم چه مهارتی
تو این سن هر روز کلی فکر و هدف میاد تو ذهنم
ولی باید از یه جا شروع کنم و قدم به قدم هدایت میشم
مهم اولشه
ممنون استاد
در پناه خدا باشیم
استاد راستی اگه خواستید در مورد این موضوعاتی که ذهن من و همسن های منو درگیر کرده صحبت کنید
باز میگردم در سایت ببینم چیزی پیدا میکنم در مورد این موضوع
البته قبلا یسری فایلها بود در مورد رفتن به سمت علاقه ها
ولی این علاقه هامونو چجوری پیدا کنیم
ممنون
سلام استاد مهربان
خیلی عالی بود انقدر انرژی گرفتم باورتون نمیشه قلبم روی هزار میزنه من خیلی وقته بازم کم کار شدم ولی بادیدن این فایلتون انرژی زیادی گرفتم انقدر که میتونم جبران چند ماه کم کاریمو تو چند روز انجام بدم.
سپاسگزارم وخدارو شاکرم به خاطر وجود شما
سلام عالی بید