خالق شرایط یا قربانی شرایط؟ - صفحه 12

417 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه گفته:
    مدت عضویت: 959 روز

    به نام خدای مهربان و هدایت‌گر

    سال‌ها قربانی شرایط خود ساخته بودم و فاجعه اینجا بود که فکر می‌کردم خیلی انسان خوبی هستم که دارم با شرایط می‌سازم و تحمل می‌کنم. تا اینکه به خود آمدم و خداوند مهربان مرا هدایت کرد. با شرایط مالی ضعیف با همسرم زندگی خوبی داشتیم اما حالا می‌خواستم شرایط مالی بهتری داشته باشم، به خودم گفتم ببین درست است که تو در اول ازدواج توقع مادی از همسرت نداشتی ولی قرار نبوده که تا آخر هم همین باشد. باورهای خودم اشتباه بود و دلسوزی می‌کردم، مثلاً همسرم می‌خواست اجاق‌گازمان را که قدیمی و خراب بود عوض کند، من می‌گفتم هنوز که خوب است نمی‌خواد عوضش کنی(و در ته ذهنم این‌طور فکر می‌کردم که ما که وضعیت مالی خوبی نداریم، همسرم خیالش از بابت من راحت باشد که توقعی ندارم و بتوانیم این پول را به جای اجاق‌گاز به زخم‌های دیگر زندگی‌مان بزنیم). و این بود باور اشتباه مالی من. اما روزی به خود آمدم و دیدم که من هم دوست دارم وسایل زندگی زیبا و سالم داشته باشم. به جای خرید لباس از حراجی‌ها، لباس‌های شیک و از پاساژهای زیبا خرید کنم. این‌ها را از ته دل خواستم و خداوند هم مرا هدایت کرد و آگاهی‌های بسیاری سر راهم قرار داد و الان روزیست که دیگر خود را قربانی و انسان قربانی خوب نمی‌دانم، بلکه به نعمت‌های زیادی رسیده‌ام. با همسرم به پاساژ‌ها و مجتمع‌های خرید شیک می‌روم و زیبا می‌پوشم.

    وزنم را با اراده به ایده‌آل رساندم، در صورتی که قبلاً فکر می‌کردم با آب خوردن هم چاق می‌شوم.

    تغییرات زیادی در خودم ایجاد کردم و همراه با تغییراتم دنیا هم برایم تغییر کرد. چقدر روابطم زیباتر و چقدر وضعیت مالی‌ام بهتر و چقدر به خدایم نزدیک‌تر شدم.

    دیگر نمی‌خواستم مثل گذشتگانم باشم. نمی‌خواستم همان باورهای قدیمی و پوچ گذشتگانم را تقلید کنم. می‌خواستم زندگی زیبایم را خودم خلق کنم. بنابراین شروع کردم و به جایی رسیدم که خدایم خدای دیگری شد، خودم فرد دیگری شدم، خانواده‌ام و اطرافیانم عوض شدند، آرامشم هزار برابر شد.

    انرژی منفی‌هایی که همیشه اطرافم می‌دیدم محو شدند.

    من که هر روز سردرد داشتم و با خودم می‌گفتم نکند یک بیماری بد دارم که این‌طوری هستم و هر روز در مطب دکتر و آزمایش بودم و می‌گفتند مشکل جسمی نداری و من نمی‌خواستم قبول کنم مشکل از افکار منفی من است . هر هفته چندین قرص استامینوفن می‌خوردم که سردردهایم خوب شوند، از وقتی روی خودم کار کردم سر دردهایم بهتر شدند و تعداد مسکن‌هایی که مصرف می‌کردم خیلی کم شدند و الان مدت‌هاست که قرصی استفاده نکرده‌ام. همه گذشته منفی که داشتم فقط و فقط به خاطر افکار منفی و باورهای اشتباه و شرک مخفی که داشتم بود و خدا رو شکر الان که می‌نویسم دیگر خود را قربانی نمی‌دانم و عزت نفس بالاتری دارم و خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم و خداوند مرا با نشانه‌های واضح هدایت می‌کند طوری که گاهی اوقات هنوز باورم نمی‌شود.

    خودم را تسلیم خداوند کردم و به او اعتماد دارم. می‌خواهم همیشه دستانم در دستان او باشد تا هر کجا که بهتر است مرا ببرد. دیگر آن انسان احساساتی شدید نیستم که حتی با یک فیلم اشک‌هایش جاری میشد و نمی‌توانست در شرایط سخت اشک‌هایش را کنترل کند. قوی شدم و پاشنه‌های آشیل خود را شناسایی و روی آن‌ها کار کردم و می‌کنم. می‌خواهم تا همیشه روی خودم کار کنم و دست از آن بر ندارم. گاهی اوقات که مسئله‌ای سر راهم قرار می‌گیرد کمی به هم می‌ریزم و دوست دارم همان انسان قبلی شوم و به در آخر بزنم. اما خیلی زود به خودم نهیب میزنم که تو که سال‌ها آن‌طوری زندگی کردی چه شد؟ احساس خوبی داشتی؟ و نکات ریز را به خود یادآوری می‌کنم و سریع به حال خوبم بر‌می‌گردم و به خودم می‌گویم ببین تغییر کردی و چقدر الان شادتر هستی! پس این مورد هم حل می‌شود و فقط اراده تو را می‌خواهد و بعد آن مسئله نیز راحت حل می‌شود. خدای من از تو سپاسگزارم که مرا به راه راست هدایت کردی و از گمراهی و تردید نجاتم دادی و قدرت تشخیص حق از باطل را به من عطا کردی و من مصرانه با تو بودن را می‌خواهم و عمل به قوانین تو را. اینکه احساس خوب=اتفاقات خوب. و اینکه من قادر به تغییر هیچ کسی جز خودم نیستم.

    زندگی زیبایم دوستت دارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1870 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان

    امروز قبل از اینکه این فایل را ببینم، زیر آسمون وایسادم و دستامو بردم بالا و گفتم خدایا امشب تا بهم نگی چجوری باید مسئله ام را حل کنم ولت نمیکنم. چند بار تکرار کردم. خدایا سپاسگزارم به خاطر این به هم ریختگی و نابسمانی. خدایا سپاسگزارم به خاطر این بلاتکلیفی. خدایا سپاسگزارم به خاطر این کلاف درهم. چند بار تکرار کردم و چندین و چند بار سوره حمد را خوندم. گفتم خدایا میدونم پشت این به هم ریختگی، رشد هست و به همین دلیل سپاسگزارتم. اومدم نشستم و به دلم افتاد بیام سراغ سایت و همین که این فایل را دیدم بازش کردم. من دوره حل مسئله خریده بودم ولی یکی دو جلسه را گوش داده بودم و خوب کار نکرده بودم. انگار که تمام این جملات مال من بود و من سپاسگزار خدا هستم که همین امشب بهم گفت چجوری مسئله ام را حل کنم. یادداشت های من از این جلسه:

    من خالق زندگی خودم هستم و هر اتفاقی که وارد زندگی من میشه، من آگاهانه یا ناآگاهانه اون را وارد زندگیم کردم. اگه شرایط مالیم خوب نیست اگه روابطم خوب نیست یا هر چیز دیگه ای، مشکل از منه شاید روی نکات منفی تمرکز کردم یا دارم مدام راجع به نکات منفی صحبت میکنم. من دارم با افکارم، باورهام و عادت هام زندگیم را شکل میدم ولی من اگه خودمو انداختم توی چاه، این توانایی هم دارم که خودمو از چاه بکشم بیرون.

    توی دنیای مادی هیچوقت شرایطی پیش نمیاد که مسئله ای نباشه ولی من باید از مسائلم بزرگتر بشم و نزارم مسائل من را له کنه.

    من کنترل کامل زندگیم را دارم

    من با حل هر مسئله بزرگتر و ثروتمندتر میشم

    من از مسائل زندگیم فرار نمیکنم بلکه با اغوش باز میپذیرمش و حلش میکنم و با هر بار حل کردن یه مسئله، اعتماد به نفسم را بیشتر میکنم

    من زندگیم را خلق میکنم

    من مشکل را پیدا میکنم و ریشه ای حلش میکنم و البته که اینها یک شبه حل نمیشه و اجازه میدم تکاملم را طی کنم

    من قربانی شرایط نمیشم و مسئولیت تصمیمات زندگیم را می پذیرم

    من قوی هستم

    من کنترل کامل زندگیم را دارم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ابوالحسن جعفری گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      سلام به دوست عزیزم

      چقد عالی که با اون حالت از خدا خواستی و خدا خودش قشنگ راهنماییت کرد به سایت استاد و حرفای استاد شد چراغ راهت تا بتونی به کمکش مسعلترو حل کنی

      بهت تبریک میگم برای نوشته های زیباو باور سازی قشنگت منم مثل تو باید ازین باور سازی های زیبا و قدرتمند بنویسم و هروز باخودم تکرار کنم و بقول خودت قرار نیس یک شبه همه چیز خوبو عالی بشه

      باید تا اخر عمرمون در حال کارکردن روی خودمون باشیم

      برای ادامه مراحل برات ارزوی موفقیت و پیروزی دارم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مريم عظيمي گفته:
    مدت عضویت: 1778 روز

    استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته ی عزیز سلام میکنم به شما که اینقدر قشنگ به ادم ها انگیزه میدید چقدر خوبه که شماها رو داریم واقعا خیلی خوبه که ادم قوی باشه و به خودش کمک کنه که وقتی مشکلی پیش میاد با توکل به خدا و خودش مشکلو حل کنه برای من پیش اومده و با توکل به خدا قوی بودم و اون روزها را طی کردم وقتی برمیگردی و به خودت نگاه میکنی و میگی ااا این من بودم که قوی بودما اونوقت از خودت خوشت میاد و حس قوی بودنو اعتمادبنفس و بودن خدا کنارتو بیشتر از همیشه حس میکنی خیلی خوبه که با خودت کنار بیای که زندگی بدون چالش نیست و تو باید دونه دونه شونو حل کنی اینجوری میشه که با حل کردن هر کدوم از مشکلات تکامل پیدا میکنی و پخته تر میشی.

    از توضیحاتتون بسیار سپاسگذارم استاد عزیز که اینقدر هالی هر مساله ای را موشکافی میکنید از مریم عزیزم هم برای اینکه اینهمه پر انرژی هستن که باعث میشه من هم پر انرژی بشم سپاسگذاری میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نیلوفر قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1138 روز

    به نام پروردگار مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم‌شایسته

    اول از همه‌ میخوام تحسین کنم شمارو استاد

    که با حل مسئله سلامتی تون یه همچین اندام زیبایی ساختید علاوه بر بهبود های دیگه

    و ترکیب این سلامتی با ازادی مالی شما و عشقتون به کار چقدر همیشه قلب من رو به قولی اکلیلی میکنه

    خدا حفظتون کنه

    استاد عزیزم اگر که بخوام از خودم مثالی بزنم

    واقعا جالبه بگم که همین دیروز

    من یه مسئله ای که ماه ها بود میخواستم‌سراغ حلش برم و حل نمیشد رو حل کردم‌به صورت تمرکزی و چقدررررر چسبید وای

    تا شب من رو ابرا بودم

    مسئله به این صورت بود که

    من خودم لپ تاپم ویندوز 10 هستش و سرعت خوبی داره خداروشکر تمام کارهای تدوین و کانال یوتوب و اینستاگرام رو با اون انجام میدم

    اما لپ تاپ خواهرم سرعت پایین تری داره به خاطر همین ویندوز 7 روش نصبه

    لپ تاپ‌خواهرم خیلی جمع و جور تر و کوچیک تر از لپ تاپ منه در اصل حالت book داره بیشتر

    و من هروقت بیرون میخواستم‌ برم لپ تاپ نیاز داشتم لپ تاپ خواهرم رو میبردم که حملش راحت تر بود

    اما یک مسئله بسیار رو مخی که داشت

    اینکه نمیتونستم به هدست بلوتوثی وصلش کنم

    و هر ویدیویی که میخواستم نگاه کنم تو بحث آموزش صداش رو با گوشیم پلی میکردم :/

    و من همین مسئله رو چند سال پیش با لپ تاپ قدیمی خودم هم داشتم

    حالا الان من سفر هستم به تنهایی و لپ تاپ خواهرم رو با خودم اوردم

    اومدم حسابی تمرکز کنم رو بحث آموزش دیدن

    و دیدم واقعا عذابه که بخوام به این شکل کار‌ کنم

    دیشب‌گفتم باید این مسئله حل بشه

    از ساعت 6 تا 9 شب تمرکز گذاشتم رو این کار

    هزار تا راه کار رو امتحان کردم

    کلی درایور های مختلف رو تست کردم

    وسطاش داشتم پشیمون میشدم که‌گفتم

    نه

    این مسئله راه حل داره

    تمرکز بزار خدام‌کمک میکنه

    تا اینکه واقعا هدایتی با یه پلاگین اشنا شدم که رو درایور بلوتوث همزمان نصب میشد

    یعنی هم درایور بود هم یه نرم افزار جداگانه واسه کانکت شدن

    اقا من زدم هدست و دیدم صداش داره پخش میشه

    وای

    نگم از ذوقی که تو وجودم بود

    کلی رقصیدم واسه خودم

    انقدر حالم خوب شد خدا میدونه

    و اونجا فهمیدم حل مسائل کوچیک به ما عزت نفس این رو میده که مسائل بزرگتری رو حل کنیم

    واقعا چقدر لذت بخشه

    این فایل علاوه بر توانا تر کردن ما برای حل مسئله

    به من این حس رو داد که

    من یک ابر قهرمان هستم برای زندگی و شرایط خودم

    که واقعا توانا هستم نه قربانی

    من انقدر کیف میکنم‌که این باور رو در خودم ساختم

    چون هر تضاد و مسئله ای میاد حلش میکنم

    و میگم‌این اومده تا من رو قوی تر کنه

    و درنهایت این اتفاق هم میافته

    چقدر کیف میده حس کردن این قدرت

    چقدر کیف میده خلق کردن

    مسائل زیادی رو تو یک سال‌گذشته حل کردم

    که قبلا فکر نمیکردم‌حل بشن

    من تونستم رابطه ام رو با مادرم که همیشه احساس دوری داشتم‌نسبت بهش تا حد زیادی عالی کنم

    و چقدر راضیم از این اتفاق

    همیشه راجب مسائلی که با مادرم داشتم با خالم صحبت میکردم و اون میگفت شما باید مسئلتون رو حل کنید‌ و به نظرم با پیام صحبت کنید اگر که حضوری بحث بالا میگیره

    ولی من وقتی قانون رو بهتر درک کردم

    دیگه نه بحث کردم نه گفت و گو

    نشستم نوشتم از خوبی های مادرم

    کاغذم‌خیس میشد…

    و میگفتم تو چیکار‌کردی با باور هات ….

    چطور نابینا بودی ….

    خداروشکر که تونستی ببینی

    و خدا‌ میدونه چه معجزه ای اتفاق افتاد

    البته با تکامل نمیتونم بگم از اون لحظه دیگه هیچ بحث و جدلی نبود اما به مراتب کمتر و کمتر شد

    و همه‌چیز عالی تر شد

    و باز من به این راضی نیستم‌و میخوام از این بهترش کنم

    چون همیشه جا داره عالی تر بشه همه چیز

    درست مثل گوشی های آیفون که مثلا مدل 11 اومد ادم با خودش میگفت مگه‌از این بهتر میشه ؟؟

    بعد دیدیم مدل 12 از اون خفن تر 13 از 12 خفن تر

    و الانم‌که از کیفیت خفن فایل های سایت مشخصه 14 چه کرده !

    و همه اینا تفاوت بین نوکیا و اپل هستش

    که اپل‌هیچوقت نمیگه دیگه بهبودی نیاز نیس

    و همیشه اومده مسائل رو با روش بهتری حل کرده

    زاویه دیدش رو نسبت به مسائل بارها تغییر داده تا این اتفاق‌ افتاده

    و خداروشکر که ما هم یاد گرفتیم که توانا هستیم برای حل تمامی‌ مسائل

    فقط کافیه شکل یه بازی بهش نگاه کنی

    تازه سرگرم‌کننده ام هست :)

    استاد سپاس گزارم‌ به خاطر این فایل فوق العاده

    خدا به شما و خانم شایسته عزت و نعمت روز افزون بده

    خداروشکر به خاطر بودن در فرکانس این‌‌اگاهی ها ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فرنگیس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2648 روز

    سلام استاد عزیزم

    سپاسگذارم بابت این فایل بسیار ارزشمند و بموقع

    وقتی خودم رو کنکاش میکنم میبینم که اره چقدر خودم رو قربانی شرایط آم میدونستم از مسائل کوچیکی ، مثل محل تولد بگیر تا چگونگی برخورد والدین و شغل شون و…..

    با تجربه ای که العان دارم میبینم که واقعا تا موقعی که خودم رو قربانی میدونستم و با وجودی که فایلها و محصولات رو خریداری میکردم و گوش میدادم تا اون مقاومته بود ،که نه من مقصر نیستم ،خانواده ،همسرم ،دهه که توش دنیا اومدم ،نوع تربیت و….مقصرن ،هیچی از سر راهم برداشته نشد همواره تمام مشکلات م دوشادوش من و همراهم بودن

    حتی وقتی که دوره عشق و و مودت در روابط رو گرفتم ،فقط به این امید بود که خب چکار کنم همسرم تغییر کنه ،بهتر از این که هست باشه ،خب من که خوبم بزار فرکانس خوب بفرستم اون بشه همون همسر دلخواه من

    و خب البته که نتایج نسبتا خوب اما موقتی گرفتم و دوباره همه چی برگشت سر جای خودش و بد تر البته از جانب من ،اصلا حاظر نبودم حتی به این که مشکل از سمت منه، حتی فک کنم ،فقط مثل روبهی بی دست و پای خودم رو قربانی باور های اشتباه پدر و مادرم در روابط میدونستم و فک میکردم نهایت مثل همه یا تحمل میکنم یا یه روز شاید جدا شم،حیف من آه و….

    وقتی اینقدر صحبت های شما رو تکرار کردم تا مقاومت‌های ذهنی ام نسبتا شکست، و بعد به سال دوباره در مداری بالاتر با درک عمیق تر این دوره روکار کردم و دوباره دوره اعتماد به نفس رو هم کار کردم تعهد دادم که خودم خالق شرایط خودم در هر زمینه ای هستم ،العان چقدر شخصیتم مستقل تر شده ،روابط ام عالی شده ،اروم ترم ،به خدای عزیزم بسیار وابسته و از بقیه کنده شدم ،خیلی رها هه هستم،البته که همه اینها نیاز به بهتر شدن داره اما وقتی استارت ش زده شد که خودم خالق دونستم ،نه قربانی شرایط ،

    یه مثال دیگه ای که برام اون موقع خیلی بیگ شات بود و تو ذهنم مونده

    وقتی سر کار قبلی دستگاه های کپی خطا میداد هر بار تماس می‌گرفتیم و کسی که باهاش قرارداد داشتیم میومد قطعات رو می‌ریخت بیرون و خطا ش رو برطرف میکرد البته با یه ساک بزرگ پر آچار

    یه روز که تایم امتحانای دانشجویان بود و کلی جزوه و کتاب برا تکثیر آماده بود ،دستگاه دوباره خطای همیشگی رو داد ،و اون آقا سفر بودن

    تو نت سرچ کردم هر چی راهکار داده بود انجام دادم برطرف نشد ،با توکل بر خدا شروع کردم همه کشوهاش رو درآوردم و قطعات اش بیرون آوردم ،باور کنید (از کل ابزار ها فقط یه پودر بچه اش) رو داشتم که می‌دیدم کشوها رو که در میاره آخر سر تو دستش پودر بچه می‌ریزه و می‌بره داخل دستگاه می‌ریزه ،هر چی دیده بودم مو به مو انجام دادم ،از نوک دماغم تا مانتو و کتونی هام سیاه شده بود ،بعدش همه قطعات رو جاگذاری کردم و زدم دستگاه روشن شد و تا چند وقت اصلا خطا نداشت بعد که دوباره خطا داشت و این دفعه نتونستم روشن کنم زنگ زدم اومدن خود تعمیر کار از تعجب چشاش گرد شده بود که چطور دست خالی اینو راه انداختی…… یادمه چقدر ذوق زده شدم ،اصلا انگار خطای استار شیب رو برطرف کرده بودم ،کلی به خودم افتخار کردم

    یا وقتی مسافرت بودیم تو ویلا بچه 3ساله یکی از اقوام دستشویی گیر کرده بود و آقایون بیرون بودن ما چند تا خانم ویلا بودیم من اول مادر بچه رو آروم کردم و متقاعد ش کردم که سمت دستشویی نیاد تا دخترش صداش رو نشنوه و بیشتر گریه اش نگیره ،بعد بچه رو آروم کردم و با یه قاشق بهش آموزش دادم چطور دستگیره که گیر کرده رو خودش درست کنه و بعد بازش کنه در حالی که بقیه میگفتن زنگ بزنیم آتش نشانی بیاد ،کار ما نیست

    چند باری برنج ام که خمیری شده،یا زیاد درست کردم و دیگه استفاده نمیشد به جای اینکه نگران شم وای غذا م خراب شد یا بریزمش دور ،فوری اون با دو تا تخم مرغ ریختم مخطوط کن و وسطش با پنیر پیتزا و ژامبون ،…چیزی در آوردم که بقیه مشتاق بودن حتما آموزش ببینند که بتونن درست کنن ،یه سمبوسه جدید اختراع کردم

    العان که تضادی تو کارم یا روابط ام پیش میاد خیلی از مواقع بهم میریزم و البته بلافاصله قانون حاکم بر جهان رو یادآوری میکنم و میگم العان باید چکار کنم

    اما اگر واکنش ام همون واکنش قبلا هم باشه ،دیگه سعی میکنم کمالگرا نباشم ،عوض ش ببینم که آره تو خیلی از موارد باید بیشتر رو خودم کار کنم و انگار فکر میکردم تو این مورد بهتر شدم از واکنش م به اون مسائل متوجه میشم نه هنوز شخصیت همون شخصیت قبلیه ،و اتفاقاً از به وجود اومدن اون تضاد که آگاه ترم کرد خوشحال میشم تا ناراحت

    مرسی استاد جان که وسط کار تحقیقاتی جدید فایل هایی به زبان فارسی هم آماده میکنید

    موفق باشید ،

    خداوند کارها رو برای ما و شما آسان کند انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      ابوالحسن جعفری گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      سلام به دوست خوبم خانم محمدی عزیز تحسینت میکنم بابت دیدگاه پر انرژیت

      اینکه روی خودت کارکردی باعث تغییر زوایه نگاه خودت به زندگی شدی جای تبریک داره

      اون تضاد هایی که توی زندگی سرراهت اومدن همشون میخواستن ترو قوی تر کنن و یجور راهنماییت کنن به این مسیر و زندگی الانت

      و الان چقد پیشرفت کردی

      و با قدرت مساعلت رو خودت حل میکنی و از داخل مشکلات پیش اومده سعی میکنی با ارامش یک راه حل جدید کشف کنی و باعث حل اون مسعله بشی افرین

      منم باید با کار کردن بیشتر روی خودم و حل کردن مسعله های کوچیک اعتماد به نفس خودمو ببرم بالا و هروز به خودم بگم که من خالق شرایط و اتفاقات زندگی خودم هستم

      و با باور سازی های درست و عمل کردن باعث خوب شدن حال خودم و پیشرفت هروزه خودم بشم

      برات ارزوی بهترینارو دارم

      شادو تندرست و ثروتمند باشی بدرود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    سلام استاد عزیزم

    سپاس از شما و خانم شایسته و خدای مهربون

    جالبه که الان با شنیدن صحبت های ارزشمند شما متوجه این موضوع شدم که چقدر راحت و آسون راه ورود ثروت و برکت را به زندگیم باز کرده بودم دقیقا تضاد ها میاد ما را بزرگتر کنه و اینکه هر چه قدر مساله حل کنی به ثروت بیشتر می رسی را بارها و بارها سالیان زیاد تجربه کردم در حالیکه قانون را بلد نبودم ولی از اینکه مساله حل می کردم لذت می برم و اعتماد به نفسم بالا می رفت .این اواخر همکارام می گفتند که تو براحتی و آسونی پس مسائل مدیریت کارت برمیای

    واقعا استاد عضله حل مسائل راحت در ما شکل می گیره و هر روز بهتر و بهتر میشه .

    یادمه سال 97 من مدیر دبستان جدید تاسیسی شدم که 3 روز به مهر فقط و فقط 250 نیمکت داخل حیاط مدرسه بدون هیچی هیچی امکانات تحویل من دادند و 300 دانش آموز اول تا سوم دبستان و 15 نفر کادر مدرسه و فقط یه ساختمان خالی و گفتند بسم الله شروع کن .

    بارها و بارها مسائل بیشتر از اینها با مدد و لطف خدا حل شده بود و این من نبودم اراده و توکل من بود که هر روز بهتر و بهتر شد .شروع کردم و جالبه بدون سرمایه و حساب پر مدرسه شروع شد .فقط حرکت و خدا برکت

    دقیقا یادمه همکارام صندلی نشستن نداشتند و منم که غیر از خدا روی احدی حتی در کار دولتی سعی می کردم حساب نکنم رفتم اداره درخواست لوازم و گفتند موجود نیست منم بهشون گفتم جسد صندلی دارید ؟رفتم انبار اداره 20 تا پیکر صندلی بار زدم رفتم به لطف خدا تحویل کارگاهی دادم و بهشون گفتم اول رنگ کنند و بعد روکش و دقیقا یه هفته بعد20 تا صندلی نو اومد مدرسه .بچه ها بهم می گفتند از در و دشت برات میاد در طول 3سال مدیریت من تا 1400 زمانی که با قانون آشنا شدم و مهاجرت کردم تهران ،دقیقا مدرسه با تمام تمام تجهیزات و یه حساب پر تحویل مدیر جدید داده شد و جالبه این مدیر که دوستم بود و با هم سال 97 مدیر شده بودیم می گفت مگه میشه من رفتم سر آماده و کلی مشکل ،چطور تونستی این مدرسه را بسازی

    استاد با حل مسائل زندگی هر روز آدم بزرگ و بزرگ و بزرگ تر میشه و این بزرگتر شدنه نهایت نداره و فقط برکت وارد زندگیت میشه

    استاد واقعا الان می فهمم که من ورودی آنچنان زیادی نداشتم ولی در جایگاه خود زن ثروتمندی بودم و هستم چون استاد حل مسائل زندگیم چه در کار چه در خانه و چه در جامعه بودم و الانم دارم ریشه ای کار می کنم تا در روابط هم آنچنان از بنیاد تغییر کنم که شایستگی هام را دوباره به جهان نشون بدم و از جهان جایزه و پاداش های بزرگ بزرگ بگیرم .

    خدا را بابت همه ی این توانایی ها که فقط و فقط مختص خودشه و ما از خودمون چیزی نداریم بسیار و لحظه به لحظه سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محمد یاراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1739 روز

    سلام استادقشنگم و خانم شایسته عزیزو همفرکانسیهای جانم

    یکی از اقوامم چندسال پیش درگیر بیماری سرطان خون شد ودیگه خیلی حالش وخیم شدودکترا جوابش کرده بودن .ولی این بنده خداخودشو ناامیدنکرد،هیچ ،تمرکزشو از روی این جریان ورداشت و اصلاتوجهی نمیکردبه بیماری وحال خودشوهمیشه خوب نگه میداشت(البته ازقانون اطلاعی نداشت)ولی باورش این بود این مساله روباید حلش کنم.خلاصه بادوا ودرمون وعنایت پروردگارمون شفاپیداکرد.و پارسال هم ازدواج کرد وقراره تاچندماه دیگه بابا بشه…

    خدایاشکر

    چندروز پیش پلیس راهنمایی اومدمحل کارم بنزین بزنه بهش گفتم خلافی ماشینمو بی زحمت بزن بهم بگو چقده؟خلاصه زدو یه مبلغ چندمیلیونی گفت منم خیلی تعجب کردم ولی باورکنیداصلا حال خودمو بدنکردم …بعد دوسه روز خودم رفتم پلیس+10 خلافی روگرفتم ومشخص شدکه اشتباه رخ داده (من تواین دوسه روز فرکانسامو بالانگه داشتم وتجسم میکردم وقتی میرم خلافی روبگیرم مبلغش خیلی ناچیزه)که همون جورم شدوهمون جا ازخداوند سپاسگزاری کردم

    استادتوی اون شرایط سخت بندرعباس وشرایط بدمالی حال خودشو خوب نگه داشته وگفته خودم بایدحرکت کنم تاجهان بهم پاسخ بده ومبخواسته جوراب بیاره بساط کنه ‌ولی بخاطر ایمان وباوری که داشته که خودم مسالمو حل میکنم خداوند وضعیت مالیشو ده برابر ارتقا داده وخداوند خودش میگه اگه تویک قدم ورداری من ده قدم برات ورمیدارم، و کاملا این فرضیه به استاد نشون داده میشه وبه عینیت تبدیل میشه ونتیجه اون حرکت این بود که خداوند یک رسالتی به استاد بده که اون رسالت هدایت ملیونها نفر انسان در ایران والبته سایرکشورهای کره زمینه….وازصمیم قلب برات آرزوی سعادت وموفقیت میکنم استاد بزرگ خودم

    ممنونم ازوقتی که گذاشتین عزیزانم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    الهه السادات میرمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 2292 روز

    بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

    به نام تنها رب و فرمانروای جهان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته وهمه ی عزیزان در هر جای این کره ی خاکی :)

    استاد اول تحسینتون کنم بابت تناسب اندام فوق العاده تون، و ست لباستون، و کتونی های واقعا قشنگتون. اصن ادم نمیدونه چی بگه و از کدوم بگه و کدوم رو تحسین کنه.و پردایس زیبا

    و فورد زیبا

    که با اون رنگ قرمز و جذاااابش داره دلبری میکنه.

    و چه تصویر چشم نوازی.الهی شکر

    استاد من تا همین یکسال پیش، خودم رو قربانی شرایط میدیدم

    الآنم نمیگم در صد درصد موارد خودم رو خالق میبینم اما تلاشمو میکنم هر روز کمتر و کمتر خودم رو قربانی ببینم.

    تا همین چند وخت پیش من به دلیل ناراحتی هایی که داشتم گاهی به خدا میگفتم چرا من تووی این خانواده به دنیااومدم چرا توو این شهر،چرا باور اطرافیانم انقد محدوده، وخلاصه همیشه خودم رو قربانی شرایط میدیدم.

    ولی وقتی بپذیری خیلی اروم میشی

    واقعا هم پذیرش همین یه جمله که تیتر این فایله خودش یه قدرت و شجاعت زیادی میخواد.ینی میخوام بگم یه جمله است ولی خیلیه،یه جمله است ولی اگه پذیرفته بشه دنیای ادم رو تغییر میده.

    و پذیرشش خیلی قدرت میخواد خیلی شجاعت میخواد،چون تو با این کار مسئولیت همه چیز زندگی تو برعهده میگیری، همه ی همه چیز ، وبه خاطر همینه که هرکسی نمیتونه خالق باشه، یا بهتره بگم افراد کمی هستند که میپذیرند و می سازند و برعهده میگیرن.

    و از خدای بزرگ میخوام که کمکمون کنه که بپذیریم و خالق باشیم.

    در پناه خداوند

    In God we trust.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1330 روز

    أَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِی آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ (19)

    یا چون (گرفتاران در) بارانى تند از آسمانند که در آن، تاریکى ها و رعد وبرقى است که از ترس صاعقه ها وبیم مرگ، انگشتان خود را در گوشهایشان قرار مى دهند. و(لى) خداوند بر کافران احاطه دارد.

    سلام به استاد عباسمنش

    سلام به خانم شایسته

    سلام به دوستان عزیزم

    موضوع خلق شرایط زندگی یا قربانی شدن

    تجربه شخصی من دراین مورد مصداق این فایل زیبا است که الان دیدم.

    من 13 سال کارمند دانشگاه مازندران بودم و شهر بابلسر زندگی میکردم ولی حقوق دریافتی من خیلی پایین بود واین مسأله ای بود که همیشه ذهن من و همسرم را درگیر خودش کرده بود و هرجا میرفتیم صحبت از حقوق کم من بود و درآن شهر کوچک تونستی هم نمی تونستم کاری بکنم و فقط به تضاد برخورد کرده بودم و راه حلی به ذهنم نمرسید و البته اکثر کارکنان دانشگاه همین شرایط را داشتن و همیشه نالان بودن.

    ولی اون موقع که قانون را بلد نبودم ولی ناخواسته رعایت می کردم و همیشه احساس خودم را خوب نگه می‌داشتم و هرجمعه به جنگل، دریا رودخانه ها ، تله کابین ها و جاهای دیدنی مازندران و گیلان بل ماشین پراید سفر میکردم و کلی خوش می گذشت وچقدر با خانواده های مختلفی آشنا شدیم که هنوز هم رفت آمد دارم.

    یک شب من وهمسرم تصمیم گرفتم پا ردی ترسهمامون بگذاریم و مهاجرت کنیم به مشهد و به هیچ کس هم حتی خانواده‌ ها نگفتیم ، .

    سال 97 مهاجرت کردیم به مشهد من بیکار شدم مسافر کشی میکردم با 2تا بچه وخانه اجاره ای ولی 6 ماه بعد خدا هدایت کرد به یو شغل آزاد خوب که الان کلی شرایط زندگیم بهتر شده وضعیت مالی هر روز بهتر شده و باورهای من داره عوض میشه .

    و شرایط خوب را خودم خلق کردم و خودم را قربانی شرایط نکردم .

    متشکرم از کل اعضای سایت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محمد مفاخري گفته:
    مدت عضویت: 1377 روز

    حَمْدُْ سِپْٱسْ اورا،

    سلام خدای خوبم،

    سلام استاد عزیزم،

    سلام دوستان عزیزم،

    در ابتدا سپاس فراوان دارم از استاد عزیزم، به زعم من آقای عباسمنش لایق کلمه‌ی استاد هستن،هرآنچه که یک الگوی مناسب برای الگو قراردادن باید داشته رو استاد عباسمنش دارند،بی نهایت ممنونم ازت استاد،

    مطلبی که باعث شد بعد از چند ماه بیام و با شوروشوق این کامنت رو بذارم صحبت‌های استاد توی این فایل بود، مشابه این صحبت‌هارو استاد توی دوره عزت نفس بخصوص در جلسه 6، و همچنین در دوره‌های مختلف و همچنین فایلهای دانلودی که به صورت رایگان روی سایت آپلود شده، از این جهت هم از استاد عزیزم ممنونم که هرآنچه رو که قانون رو بیان میکنه رو بدون هیچ چشم داشتی میان جلوی دوربین و با عشق توضیح میدن،

    .

    مطلبی که استاد بیان کردن به عقیده من ریشه تموم موفقیتها و ناکامی های زندگی روزانه‌ای هستش که بدون شک همه آدمها هر روز باهاش مواجه میشن،

    مسئولیت‌پذیری و باور داشتن به این اصل مهم که خودمون خالق شرایط و اتفاقات زندگی خودمون هستیم بدون هیچ غید و شرطی،درصد کمی از انسانها مسئولیت تموم اتفاقات زندگی خودشون رو در همه جنبه‌ها قبول میکنن و این درصد کم و انگشت شمار انسان‌ها هستند که تجربه های والایی رو به دست میارن در حل مسائل و اتفاقات،

    کسی که باور داره خودش خالق شرایط خودش هست تصمیم میگیره که تغییر کنه و اگر ایمان داشته باشه قدم برمی‌داره،

    کسی که عوامل بیرونی رو مقصر شرایط فعلی خودش میدونه هیچ وقت حتی تصمیم نمیگیره که بخواد شرایط رو عوض کنه،چه برسه به قدم برداشتن،

    .

    من یه مثال میزنم از خودم که از زمانی که مسئولیت زندگی خودم و شرایط رو پذیرفتم چجوری اتفاقات زندگی من تغییر کرد،نکته مهمتر اینکه بعد از تغییر نگرش و قدم برداشتن و رسیدن به اون هدف و شرایطی که دلخواه خودم بود چقدر اعتماد به نفس من بیشتر و بیشتر شد و باعث شد بتونم این باور رو در خودم ایجاد کنم که منم کسی که انتخاب میکنه چه اتفاقی برام بیفته،

    در ابتدای سال چند تا هدف کوچیک و بزرگ رو توی برنامه ریزی خودم گذاشتم و تصمیم گرفتم بدون هیچ بهونه ایی عمل کنم به کارهایی که باید انجام بشه،

    اولین برنامه‌ای که برای من مهم بود ورزش هوازی و کوهنوردی بود،

    تصمیم گرفتم برای اینکه بتونم استقامت جسمی خودم رو بالا ببرم و توان بدنی بالای داشته باشم،هر روز برم کوه و هر روز صبح ورزش کنم،

    این هدف رو نوشتم، در حالی که بیدار شدن من در ابتدای صبح (ساعت 6)جزو کارهایی بود که ذهنم همیشه بهونه می‌آورد برای انجام دادنش، و همیشه هم این برنامه به دلایل مختلف کنسل میشد،

    از زمانی که خودم رو مجبور کردم به اجرای قدمهای کوچیک و با خودم بستم که تحت هر شرایطی باید هر روز یک قدم برای این هدف بردارم این تجربه رو کاملا و با تمام وجودم حس کردم که هیچ بهانه‌ای نمیتونه من رو از رسیدن به هدفم دور کنه،

    من هستم که تصمیم میگیرم شب‌ها به جای اینکه تا نزدیک صبح توی فضای مجازی باشم و بعدش با کلی ورودی منفی و مخرب بخوابم و روز هم با احساس و حال بد بیدار بشم،اگر این شیوه نامناسب رو من انتخاب کردم، پس منم که میتونم جور دیگه ایی تصمیم بگیرم و عمل کنم، من همون ادم قبلی هستم با این تفاوت که تصمیم های من تغییر کرده، در نتیجه تغییر تصمیم‌های ساده اتفاقاتی که تجربه میکردم تغییر کرد،

    به محض اینکه تنظیم ساعت خواب و سحرخیز بودن رو تونستم توی برنامه‌ هام بذارم و عمل کردم به قدم های کوچکی که انجام دادنشان باعث افزایش اعتماد به نفس درونی در افکار من شد،احساس قدرت بیشتر و بیشتری در من ایجاد شد تا حرکت کنم به سمت اهداف دیگه و این باور رو داشته باشم که من خالق شرایط خودم هستم و حالا که من خالق هستم تصمیم میگیرم چه اتفاقی رو خلق کنم،

    .

    این نکته رو هم بگم که ته اولین قدم برنداریم و عمل نکنیم به اولین قدم، قدمهای بعدی اصلا گفته نمیشه و اصلا قدم بعدی مشخص نیست،

    در جهت دستیابی به اهداف لازمه که هدف رو به صورت کاملا واضح و روشن بنویسیم و بارها و بارها بخونیم تا بیشتر و بیشتر برامون جا بیفته که چی میخوایم و باید چه قدم‌هایی برداریم،

    نکته بعدی که مهم هستش باور داشته باشیم که ما توانای رسیدن به اون هدف رو داریم،

    و مهم تر از همه اینکه خودمون رو لایق اون هدف بدونیم و باور داشته باشیم که خداوند مارو هدایت میکنه در مسیر،

    وقتی ایمان داشته باشی و با باور به اینکه من به هدفم میرسم، شروع میکنیم به قدم برداشتن،

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است، اوه ایمان داریم باید بریم جلو و از خدا بخوایم که هدایتمون کنه،

    .

    .

    این چند خط چکیده‌ای بود از صحبت های استاد که با تمام وجود درک کردم و به صورت عملی تونستم اجرا کنم و به لطف خدا فیدبک های فوق‌العاده‌ای گرفتم بعد از هر قدم که برداشتم،

    دوستان عزیزم که این فایل رو گوش گوش کردند و کامنت بنده رو مطالعه کردن، این کامنت رو با عشق نوشتم و اتفاقاتی که برای من رخ داد و قدم هایی که برداشته بودم رو با عشق تقدیم نگاه مهربونتون کردم.

    دوستان عزیز برای درک بهتر این صحبت‌ها و فهم کامل میتونید چند تا فایل دیگه هم که آگاهی‌های مرتبط با این فایل رو دارن گوش کنید،

    1 فایل (قربانی کردن برای هدف)

    2فایل (نتیجه دوستان از آموزه‌های استاد عباس منش قسمت 16)

    3فایل (جلسه 6 دروه عزت نفس)

    4 فایل (باید شخصی‌تان تغییر کند نه اینکه ادا دربیاریم)

    5 فایل (جهادی اکبر برای تغییر شخصیت ‌)

    این فایل هایی که گفتم رو به صورت ترکیبی توی یک فولدر بذارید و گوش کنید، چون آگاهی های مشابهی دارند و مکمل خوبی هستند برای درک بهتر قوانین،

    .

    .

    بازهم سپاس فراوان دارم از استاد عزیزم بابت خلوص نیت و عشقی که موقع صحبت دارن،

    ممنون از دوستانی که با عشق تا انتهای کامنت رو مطالعه کردند،

    .

    از خدا میخوام در هر لحظه از زندگیتون هدایت بشید در مسیر رشد و پیشرفت،

    خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زندگی انسان ها باشد.

    زندگیتون درگیر نگاه پر مهر خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: