خالق شرایط یا قربانی شرایط؟ - صفحه 23
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/04/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-25 08:41:142023-05-01 08:00:51خالق شرایط یا قربانی شرایط؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق زیبایی ها
روز 142 ام
در مورد حل مساله استاد واقعا هربار که من یه مساله ای رو خودم حل میکنم واقعا احساس خوبی دارم بعدش واقعا آدم حس میکنی یه چیزی درونت رشد میکنه بیشتر به خودت ایمان میاری که میتونی انجام بدی همون موقعا که این پندمیک بود اوردن نقاش تو خونه سخت بود من اتاقمو میدیدم رنگش خراب شده حالم بد میشد میگفتم خودم انجام میدم بابا و مامانم میگفتن تو نمیتونی این کار تو نیست باید بتونه بزنی سمباده بزنی گفتم انجامش میدم فقط اتاق خودم رفتم چندتا کلیپ نگاه کردم دیدم خانمام خیلیا خودشون رنگ میکنن رفتم وسایل رنگو گرفتم یه رنگی که با آب قاطی میشد اونو گرفتم که راحتر باشه برام رنگایی که خراب بود و با کاردک کندم بتونه زدم 2 روزه تمومش کردم خداروشکر بعدش چقدر حس خوبی داشتم کاری رو انجام دادم که تا حالا انجامش ندادم بعدش تازه از کارم خوششون اومد گفتن سالن و اتاق ماروهم رنگ کن فک کن کل خونه رو خودم رنگ کردم حتی درو پنجره خداروشکر میکنم که این توانایی رو به من داد که انجامش بدم هربار به دیوارای خونه نگاه میکنم خداروشکر میکنم که قدم برداشتم و اون فکر و عملیش کردم و بخاطر حرف بقیه پشیمون نشدم الان نتیجه رو میبینم خودم لذت میبرم
بنام خدا سلام استاد عزیزم
این تفکری که شما راحبش صحبت میکنید دقیقاً باور عام وحرف همه مردم عادیه ازاونجایی که ما باتلاش روی تغییر باورها سعی کردیم از بدنه جامعه جدابشیم ،دقیقا جمله معقول وراحتیه توجیه کردن ،ولی پشت این جمله کلی داستان داره اینو یه فرد قربانی میگه که تلاش نکنه ونقطه توقف همین جمله س،ومن یه بک زدم به گذشته واطرافیانم دیدم که ادمها دقیقاً ازاین نقطه متوقف شدند ودیگه تلاش نکردند،واای خدای من الان ذهنم میترکه ازشدت ضربه ای که این حرفها بهم زد،واقعا چقدر تفاوت هست بین دوتا فکر ،خدااااای من فرق بین منه مریم که الان تواین شرایطم ،بااستاد فقط باورامونه فقططططط همین ،استاد هزاران فایل درست کرده واینهمه انرژی ووقت گذاشته بگه ببین من تونستم توام بیا باوراتو تغییر بده توام شرایطط عالی میشه ولی من دیدم من فقط داشتم میگفتم وای استاد چقدر خوبه این تفکر یا تکرار میکردم حرفای شمارو بدون هیچ تغییر اساسی ،الان این لحظه بعد اون همه ضربه ای که به زمین زدم به گنج رسیدم استاد یافتم ،یافتم،یافتم گنج پیدا کردم استاد دلم میخاد دستاتو ببوسم بگم عاشقتم عاشقتم عاشقتم ،اره من میتونم ،میتونم خلق کنم من توانایی شو دارم چون پشت این باور محکم خدا ایستاده ،من خدارو دیدم اگر یک ادم به خدا وصل بشه میتونه همه این کاررو انجام بده ،هرکاری رو که اراده میکنه بدون هیچ محدودیت ،من یه تجربه بگم ،اینکه اگر تک تک حرفهارو بادقت گوش کنی توی تمام صحبتها یهو یک جمله میتونه تورومتحول کنه ،ذهنتو بترکونه ،استاد عاشقتم خدایا شکرت من اگر فقط فقط بتونم ذهنمو کنترل کنم ایمانمو به خدا نشون بدم ،ونگاهم توحیدی باشه تماااام من باید تلاش کنم اینکار ساده ای نیست ،ولی اگر بتونی تومیشی خالق این نتیجه ایمان به خداست ،استاد الگوی یک شاگرد زرنگیه که درساشو خونده فارغالتحصیل شده استاد بهت تبریک میگم به خاطر این دست اوردهای بزرگی که کسب کردی تو بی نظیری استاد ،
بنام خداوند مهربان
سلام به همه عزیزان
قربانی شرایط یا خالق شرایط ؟
استاد وقتی صحبت خودتون رو شروع کردید و از ویژگی افرادی که خودشون رو قربانی میدونند گفتید
کل فایل برای من بود وقتی مشکلی پیش میادهمه مقصرن الا خودم نمونه اش چند روز پیش بعداز2 سال که با کسی بحث نکرده بودم با یکی از همکارانم بحث لفظی پیش آمد و دلیلش رو گفتم چون ایشون این کار رو کرده این بحث بوجود آمد دقیقا کلام شما مشکل از دیگران هست از عوامل بیرونی کشور یا نحوه آموزش واقتصاد وفلانی مقصر اصلی هست
یکی از باورهایی که شما همیشه تاکید میکنید اینکه من خودم خالق زندگی خودم هستم وبرگی در باد نیستم من خودم زندگی خودم رو میسازم اصلا خودت خالق زندگی خودت باید باشی چون خدا اختیار رو در اختیار خود شخص گذاشته
این باور رو بارها تکرار میکنم والبته نتایجی هم حاصل شده هر چند خیلی کار دارم
من خودم خالق زندگی خودم هستم یک باور معنویه
چون خداوند اختیار زندگی رو به خودم سپرده هر آنچه بکارم درو میکنم
اما اون چیزی که باعث شد من با همکارم بحثی داشته باشم یک باور محدود کننده در من هست که هر از چند گاهی از یک جایی خودش رو نشون میده
شاید این باور که به من ظلم شده که با باوری مثل همه چیز سر جای درستش هست ،هر کس هر جا هست سر جای درسته عوض شده و نیاز به تکرار داره
چه فکر وباوری باعث شده با همکارم وارد بحث شوم ؟
شاید فکر کردم داره به من حرف زور میگه وباید جلوش رو بگیرم یا به من بی حرمتی شده و ارزش کار من رو پایین آوردند
خدا رو شکر میکنم نسبت به گذشته خودم خیلی تغییر کردم قبلا هر ماه با دیگران بحث میکردم والان دو سالی هست با کسی بحث نکردم که جای شکر داره اما این نشون میده من ریشه مشکل رو پیدا نکردم مشکل هنوز وجود داره آشغال ها رو دادم زیر فرش وبه ظاهر خانه تمیزه
حس قربانی بودن باعث شده قربانی شرایط باشم وقدرت بدم به عوامل بیرونی بجای اینکه بگویم من مشکل دارم اگر هنوز درگیر بحثهایی هستم من مشکل دارم چرا دیگران این مشکل رو ندارند خدایا شکرت تا اینجا فهمیدم وانشا الله خداوند من رو هدایت میکنه به اون باور مخفی که در نهان من هست واین مشکل رو بوجود میاره
آیامن در این دنیا تنها ورها شده ام ؟قطعا خدا هدایتم میکنه و رها شده نیستم
خداوند مواظب منه خداوند با کنه و راه حل مسایل رو بهم میگه نیاز به زور زدن ندارم
من خودم هر وقت مسئله رو حل میکنم حس میکنم بزرگتر شدم واعتماد به نفسم صدها برابر میشه پس مسایل رو حل میکنم
راه حل هر مسئله ای درون خودشه وخداوند راهش رو بهم میگه راه حل ها بهم گفته میشه
قبلا فکر میکردم برای هر کاری باید وارد بحث بشم یا حتی دعواکردن رو راه حل میدونستم بااین باور که باید زور رو سر طرف باشه تا کارت رو انجام بده البته نتیجه این باور رو میدیدم خیلی ها کارم رو انجام نمیدادند وقتی باورهای عوض شدند دنیای من هم عوض شده
دنیا پر از آدم های خوب هست که آمدهاند به من کمک کنند خدایا شکرت
از استاد عزیزم ،خانم شایسته وهمه دوستان سپاسگزارم
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
سلام و درود و سپاس بر استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی
خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم
روز 142
وقتی داشتم صحبتهای استاد را میشنیدم زنگی در وجودم بصدا درآمد که ببین استاد داره راجع به تو صحبت میکنه و یادم آمد که من کارمند یک موسسه دولتی بودم و حقوقم ثابت و مطابق با قانون خدمات کشوری بود
همواره دولت و این قانون را مقصر اصلی نداشتن درآمد عالی برای خودم میدانستم و همیشه گلهمند بودم و طبق قانون همه همکاران و اطرافیانم نیز گلهمند و ناراضی بودند
این بود که من هیچ اقدامی برای تغییر باورهایم نمیکردم چون مسئولیت صددرصد زندگیام را نپذیرفته بودم
وضعیت نابسامان و نامطلوب اقتصادیام را به عوامل بیرونی ربط میدادم و تا زمانی که من بدنبال مقصری بیرون از خودم باشم و باور نداشتم که خودم خالق تمامی شرایط زندگیام هستم و این وضعیت را خودم با باورهایم خلق کرده و اگر ناراضی هستم میتوانم با تغییر باورهایم آن را به وضعیت مطلوب تغییر بدهم، بدنبال تغییر باورهایم نخواهم بود
مهمترین مسالهای که من باید بپذیرم این است که من باور کنم خالق تمام شرایط و وضعیت و اتفاقات زندگیام هستم و این توانایی در وجود من قرار داده شد، پس بقول استاد حالا که فهمیدم جهان به این شکل عمل میکند باید دست از مقصر دانستن عوامل بیرونی برداشته و قربانی شرایط نباشم و باور کنم که من خالق شرایط هستم
تمامی اعتبار این کامنت صرفا متعلق بخداوند است
سلام مجتبی جان
از قلم زیبای شما و از وقتی که می گذاری و این مطالب ارزشمند رو می نویسی به نوبه خودم خیلی خیلی متشکرم
من شما رو فالو دارم و وقتی کامنتی می گذارید در ایمیلم با خبر می شوم و ان را می خوانم
یک سوالی از خدمت شما داشتم و آن این که اعدادی که می گذاری بالای نوشته ها چیست؟
مثل همین روز 142
علامت خاصی است ؟ اگر میشه توضیح بدهید که اگر مفید هست من هم انجام بدهم
متشکرم مجدد از شما
به اندازه تمام شکوفه های بهاری شادمان باشی و با انرژی و توحیدی
سلام و درود خدمت مهدی جان عزیز
ممنونم از اینکه وقت میگذارید و کامنت های من را میخوانید امیدوارم مفید به فایده بوده باشه
همانگونه که میبینید من مدت زمان زیادی هست که عضو سایت هستم
نتایج عالی از آموزههای استاد گرفتم ولی بعضی مواقع احساس میکنم نتایج من ضعیف میشه یا اصلا برای اینکه خودم را متعهد بسازم که هر روز به سایت سر بزنم و کامنت بخوانم و کامنت بنویسم و بقول خانم شهریاری عزیز هر لحظه در حال صلاه باشم
شروع کردم به دیدن فایلهای مربوط به روز شمار تحول زندگی
و از فصل اول شروع کردم
و به لطف خداوند و تعهد خودم تا به امروز به روز 144 رسیدم
واقعا نتایج عالی با خود بهمراه داره و پیشنهاد میدم که شما هم شروع بفرمایید
از قسمت دانلودها و کلید روز شمار تحول زندگی میتونید به این سری از فایلها دسترسی داشته باشید
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان خوبم
ابن فایل نشونه امروزم بودوذهنم درگیریک مسئله کاربودوخداوندبااین فایل بهدمن نشون دادکه ایده هامواجراکنم وبرم تودل ترس هام ومسائل زندگبموحل کنم وتضادهاوناخواسته هاباعث شدندکه من بهترمتوجه بشم چی میخوام اززندگی وبتونم بهترحلشون کنم
این که اقدام کنم وهرروریک قدم بردارم برای بهبودزندگیم
من هنورکمالگرایی دروجودم هست وهمین بتعث شده حرکت نکنم دربعضی ازمواردزندگیم ولی خدامیگه توبروجلوبهت گفته میشه سخت نگیر
گفت اسان گیربرخودکارهارا
جهان سخت میگیردبرمردمان سخت کوش
برای شروع کارترسی نداشته باس وارام ارام حرکت کن
من میتونم مسایل زندگبموبه بهتدین نحوحل کنم واین تضادهابه خاطرباورهاوافکارخودم به وجوداومده تورندگیم وهیچ کس مقصرنیست وخودم خالق زندگی خودم هستم
وقتی احساسم خوبه یعنی درمسیردرست هستم اگه احساسم بده یعنی فاصله گرفتم ازمسیر
احساس گناه داشتن وقربانی شرایط بودن برای من نیست
چون من باوردارم که میتونم زندگیموخودم خلق کنم باکانون توجه خودم ومیتونم به راحتی مسائلم روحل کنم
خداابن قدرت روبه من داده که حلال مسائلم باشم واسمان هاوزمین رومسخرمن کرده
من بهترین مخلوق خداوندم
کمالگرایی سمه برای ماواگردرشروع کارخطاواشتباه کردیم خودمون روسرزنش نکنیم واین تجربه ودرسی هست برای اینکه متوجه بشیم دقیقاچی میخوایم وباعث پیشرفت مامیشن تضادهای زندگی
خداوندحامی وهدایتگرماست وکمکمون میکنه
خدایابهت ایده برای حل کردن مسائل زندگیم
الهی امین
شادوموفق باشید
حل مسائل زندگی
به نام رب العالمین
روز 142 ام روزشمار من
از وقتی که به این درک رسیدم که من و فقط تنها خودم خالق زندگیم هستم دست از سر دیگران برداشتم.
این دیگران هرکسی میتونست باشه. آدمی که دنبال مقصر میگرده دیگه براش مهم نیست فقط میخواد خودش را قربانی بدونه و تمام تقصیرها را گردن این و اون و حتی خدا بندازه.
اما من پذیرفتم که وقتی داشتم با این کالبد به کره خاکی پا بزارم خودم انتخاب کرده ام و متاسفانه همه چیز را فراموش کرده ام.
من توانایی خلق فقط زندگی خودم را دارم و ناتوانم از آفرینش زندگی دیگران.
هرکسی خالق تجربیات زندگی خودش است.
چجوری؟
” به هر آنچه توجه کنی حقیقت شما میشود”
حالا من باید بگردم ببینم به چی توجه میکردم.
افکار غالب ما باورهای ما میشود و باورهای ما تجربه زندگی ما میشود.
اگه الان احساسم خوبه به انرژی خدا نزدیکم .
هر وقت احساسم بد بود باید بدونم از منبع از انرژی خدا دارم دور میشم.
و با توجه نکردن به اون ناخواسته ای که حالم را بد کرده و توجه کردن به چیزهای خوب حتی کوچک که ذهن من را از احساس بد دور کنه میتونم خوبی را جذب کنم. میتونم ارتعاشم را یک کم بهتر کنم.
اگر ارتعاش من به عشق و سپاسگزاری نزدیک بشه حالم خوبه.
ما با احساساتمون متوجه همه چیز میشویم . مثلا وقتی به یک منبع حرارت مثلا بخاری نزدیک میشویم از روی حس گرما میتونیم بفهمیم بخاری روشنه و اون منبع انرزی کار میکنه.
پس با احساس خوبمون میتونیم بفهمیم به خدا نزدیک و نزدیکتر میشیم.
وقتی ما احساس قربانی بودن داریم هرچقدر هم این و اون را مقصر بدونیم حالمون خوب نمیشه.
مردم میگن مثلا با غر زدن حالمون بهتر میشه ولی اصلا اینطور نیست.
ما وقتی غر میزنیم و مثلا کشور و رئیس و مملکت و پدر و مادر و … همه را مقصر میدونیم حالمون بهتر که نمیشه هیچی بلکه احساسمون خرابتر میشه از شکرگزاری دور میشیم و نتیجه هم که معلومه.
سال ها هممون تجربه کردیم .
از وقتی اومدیم و روی خودمون و احساسمون داریم کار میکنیم میتونیم بفهمیم چه موقع نتیجه ها اومدن.
هر وقت احساسمون را خوب کردیم .
نمیتونیم خودمون را گول بزنیم و ادا در بیاریم چون این جهان به فرکانس و ارتعاش های ما پاسخ میده نه به حرفهای الکی ما.
اگه هنوز به ثروت نرسیدم علتش اینه که اینقدر باورهای مخرب ثروت دارم و تا زمانی که احساس واقعی ثروتمند بودن را درک نکنم ثروت به سمتم نمیاد.
چرا؟
چون جهان به ارتعاش من پاسخ میده.
مثلا من خونه میخوام . اما احساس من روی بی خانه بودن هست و هنوز نتونستم در تخیلاتم اون حس قشنگ خانه دار بودن را حس کنم و لذت ببرم.
اون حسه بیاد همه چیز تمومه.
من هم فرکانس میشم با خواسته ام که مثلا خانه دار شدن است نه فقدان آن.
حالا این موضوع در ارتباط با هر چیزی است.
کار خوب، ارتباط خوب، ثروت و پول و یا هر انچه خواسته های ما است.
پس این یعنی اینکه من خودم و تنها خودم خالق زندگیم هستم اونم فقط با احساساتم.
اگه الان زندگی خوبی دارم نشاندهنده فرکانس های قبل منه . یعنی نتیجه را الان دارم میبینم.
اگه الان احساسم را خوب کنم مطمئن باشم که آینده همه چیز خوبه.
یعنی آینده ما ارتباط مستقیمی به احساس و فرکانس الان ما دارد.
استاد نمونه و الگوی همین موضوع هستند.
وقتی حالمون خوبه خدا بهمون پاسخ میده . مساله ای داریم با حال خوب از خدا بخواهیم جواب داده میشه.
اما اگه با حال بد دنبال حل مساله بگردیم جز شیطان محاله پاسخی بگیریم.
و مسلما نتیجه حل اون مساله یه مساله دیگه است.
پس یادم باشه این احساس منه که داره در زندگیم تجلی میکنه.
پس باید حواسم به” سیستم عواطف و احساساتم ” باشم و این فقط و فقط خودم هستم که انتخاب میکنم که حالم خوب باشه یا بد.
پس من فقط خودم هستم که خالق زندگی خودم هستم.
خدایا شکرت که امروز قاطعانه دارم مینویسم که تو به من اجازه خلق زندگیم را داده ای.
خدایا شکرت بخاطر این مسیر سبز.
سپاسگزارم
دوستتون دارم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
142. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا
هدایت
بدون اینکه بدونی چرا ولی میگی چشم
چقدر دوست دارم وقتایی رو که بهش چشم میگم ،به صاحب اختیارم ،الله من
وقتی حرف میزنم میگم یه کاری کن که زود چشم بگم بهت
من امروز صبح بیدار شدم و نقاشی کشیدم تا چند تا جدیدشو ببرم جلو در مدرسه بفروشم
وقتی میخواستم برم تو فکر خودم یه مدرسه ای بود،از خونه که بیرون اومدم یه حسی آروم میگفت نرو اونجا ولی توجه نکردم و داشتم میرفتم ، روی پل عابر که رد شدم خواستم برم پایین اون صدا بیشتر و بیشتر شد گفت مگه نگفتم نرو گوش کن
وایسادم و گفتم خب پس کجا برم الان کم مونده مدارس تعطیل بشه کجا برم ، بعد تو گوشیم نوشتم مدرسه دخترانه نزدیکترینش که زود برسم رو دیدم و رفتم اونجا
وقتی رسیدم فقط 10 هزار تمن فروش داشتم و برگشتم
تو راه گفتم نمیدونم دلیلش چی بود که گفتی بیام اینجا ولی هرچی خیره برای من از تو میخوام و محتاجم
و بدون اینکه دلیل این تغییر مسیر رو بدونم ،قبول کردم و سپاسگزاری کردم که خودش مسیر رو بهم گفت
بعد من برگشتم مدرسه محله مون ، تو راه انقدر گرسنه بودم که گفتم خدایا کاش چیزی میاوردم میخوردم
وقتی رسیدم خانم دست فروش هم اومد یهویی دیدم کیک خونگی بهم داد خندیدم گفتم وای من گرسنه بودم ،ممنونم کیک آوردی و ازش تشکر کردم و گفتم خدایا ممنونم ازت گفتم و عطا کردی و خیلی خوشمزه بود و طعم خوبی داشت
بعد بچه ها که تعطیل شدن یه دختر آینه دستی و گردنبند گرفت و پولشو داد و رفت
بعد که همه بچه ها رفتن منم برگشتم خونه و یکم برای اردکی که گرفتیم غذا دادم و کارامو انجام دادم
خیلی دوست داشتم برم تو مراسم رئیس جمهور شهید ولی نمیتونستم چون شب دیر ممکن بود تموم بشه مراسم و نمیشد تنهایی برگردم ، میگفتم برم برای ادای احترام به کسی که خدا گونه بود و عمل میکرد
ولی یه حسی بهم میگفت امروز نرو ، و هی میگفتم چرا نرم دلم میخواد برم ولی باز میشنیدم نری بهتره
بعد به دوستم پیام دادم گفت اون میره و گفت فردا تشییع هست
گفتم خدا پس این بود میگفتی نرو و من خبر نداشتم که فردا هم هست ، و تو گفتی نرو و مانعم شدی و من نرفتم
و الان فهمیدم چرایی رو
فردا اگر خدا بخواد میرم ،
اگر مسیر هدایتم رو خودش تغییر بده هیچ حرفی ندارم
چون امروز در فکر خودم بود برم یه مدرسه دیگه که به یکباره مسیرمو گفت تغییر بده و تغییر دادم
یاد حرفای استاد عباس منش میفتم وقتی مسیر هارو بهم میگه یا یهویی تغییر میده
استاد میگفت که من میرم بیرون خودش میگه چیکار کنم
من قبلا حرفای استاد رو درک نمیکردم ولی تازه دارم درک میکنم که هدایت میکنه چجوریه و وقتی میگه نرو چجوریه
یا برو
خدایا سپاسگزارت هستم بی نهایت عشق دلم
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم
سلام عزیزان جان
روز142
فایل عالی خالق شرایط یا قربانی شرایط؟
خدایا شکرت
استاد عزیزم از وقتی که با شما همراه شده ام و در دانشگاه شما تعهد داده ام و استمرار دارم هر روز بیشتر بخودم پذیرا هستم که من خالق تمام اتفاقات زندگی ام هستم
من دیگه اون برگ در باد نیستم هر اتفاقی بیوفته میگم من چه فرکانسی داشتم که به این مسئله برخوردم ایراد کار من کجاست
دیگه دنبال ایرادات در خودم هستم
و وقتی به گذشتم نگاه میکنم بیشتر برام واضح تر میشه که من بودم اون شرایط را خلق کردم
خدایا شکرت که از دوران جاهلیت مرا نجات دادی و هر روز در حال کار کردن روی بهبود خودم هستم .
دیگه دنبال تغییر کسی نیستم
فقط تمرکزم را روی بهبود شخصیتم گذاشته ام
الان در هر شرایطی که هستم باید بگردم و ترمزها و پاشنه آشیل های خودم را پیدا کنم و باورهای درست و قدرتمند را جایگزین کنم و روی آنها هر روز کار کنم تا نتایج پررنگ تر شود برایم
هیچ بهونه ای دیگه وجود نداره
اتفاقا همین دیروز یکی از دوستان اومد پیشم و خواست در مورد نکات منفی همسرش صحبت کنه گفتم میدونی کاش ما فقط بتونیم تمرکزمون رو روی بهبود خودمون بزاریم ن هیچ کس دیگری ولی خب اون بوده خدا که از قانون بدون تغییر خداوند غافل بود منم دیگه چیزی نگفتم و نخواستم کسی رو ارشاد کنم . و رفتم سراغ کار خودم .
خداوند لطف بزرگی به من داشته که مرا به این مسیر الهی هدایت کرده وگرنه منم قبلا خیلی شرک داشتم و بدنبال مقصر و بهونه بودم .
بلطف خداوند این ذهنیت دارن یواش یواش تکامل بازهم نیاز دارم که یه ذره بهتر شده ام و خیلی جای کار دارم
استاد امروز که گلوم درد میکنه گفتم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
خواستم برم کلاس هنری ام ولی دیدم نمیتونم برم گرفتم استراحت کردم و گفتم من یه فرکانسی داشتم که به تضاد گلو درد برخوردم و قطعا این اتفاق به نفع من است . یا اصلا شاید فرکانس من نبوده خدا میخواسته امروز خونه بمونم حتما شرایط بیرون رفتن برام یه کور دیگه بوده . منم سپردم به خودش و رها کردم و گفتم امروز استراحت میکنم تا جان جانانم مرا سلامت تر و بهتر و آسانتر کند
خدایا شکرت از وقتی که بهم جرات دادی و یه ذره پا فراتر از ترسهایم گذاشتم خودت داری بهم پاداش میدهی بر اساس باورها و فرکانس و شرایطی که الان هستم خودت داری ایده ها انسانها و اوضاع و شرایط را به نفع من رقم میزنی
خدایا شکرت که هر چقدر بیشتر مسئولیت اتفاقات زندگی ام را به به عهده میگیرم خودت دست بکار میشوی و راه حل ها را بهم میگویی
خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم که زندگی بدون مسئله نیست اما توانایی من اینو نشون میده که میتونم تمام مسائل زندگی ام را حل کنم .
در هر جنبه ای از زندگی ام که مسئله ای هست باید دنبال ایرادات در خودم باشم .
من قربانی مشکلات نیستم من قدرت کنترل زندگی ام را دارم . باید با هر مسئله ای به فکر حل کردن آن باشم ن ازش فرار کنم
استاد چند وقتی بود شیر آب ظرفشویی ما چکه میکرد و خیلی روی مخ بود و چندین بار به همسرم گفتم دیدم وقتشو نداره و چکه کردن ای داره منو اذیت میکنه دبگت منتظر کسی نموندم اول رفتم اچر آلن گرفتم اومدم بازش کردم دیدم مغزی شیر اب خرابه یه ابزار فروشی پشت خونمونه براحتی بازش کردم و بردم پیشش یه مغزی انداخت بهش و آوردم دوباره خودم بستمش و چقدر من حالم خوب شد وقتی دیگه شیر آب چکه نکرد . حالا این چند وقت پیش ها به نفری اومد که اصلا بلد نبود شیر رو باز کنه ولی بلطف خداوند و آموزش های شما چندتا ویدئو دیدم و باز کردن شیر آب رو یاد گرفتم و واقعا اعتماد به نفسم رفت بالا و گفتم اخیییش من در دل هر مسئله ای با عشق میروم و آن را به یاری خداوند حل میکنم
خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم یکی یکی مسئله های سر راهم را حل کنم و من باید از مسائل بزرگتر باشم .
خدایا شکرت که هر لحظه مرا در معرض هدایت خودت قرار دادی
خدایا شکرت که راه حل تمام مسائل در درونم هست و وقتی دست بکار بسم و جرات بخرج بدهم خودت دی بکار میشوی و بقیه کارها را برایم انجام میدهی
خدایا شکرت که مرا خالق زندگی خودم کردی و به یادم آوردی که به اصل خودم وابسته باشم
این کلام استاد وحی منزل است که هر کلمه اش تا مغز استخوان ما به دل میشیند
خدایا شکرت که تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدانم
خودت راههای درست و آسان و زیبا را بهم نشان بده
خدایا از هر خیری از تو به من برسد من سخت نیازمند وفقیرم خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام الله هدایتگربه سوی خواسته ها
سلام دوستان عزیزم
ردپای من درفایل142سفرنامه
راه حل هرمشکلی درون اونه
این باورروبپذیریم که ماتوانایی حل مسایل زندگی خودمون روداریم وماخالق شرایط خودمون هستیم نه قربانی شرایط
این که بیایم عوامل بیرونی روسرزنش کنیم به خاطرمشکلاتمون مثل نداشتن درامد
من همین چندروزپیش به مادرم میگفتم چندساله برادرم باعث شده که من درامدم زیادنباشه وشغل عوض کنم وبه حرفش گوش کردم واون باعث مشکلات من شده بعدبه خودم گفتم نه من خودم مقصراین موضوع بودم من خودم یک ایرادی دارم که این اتفاقات برای من رخ داده من بایدخودمودرست کنم همه چی راه حل داره
من به خاطرتوجه زیادبه این موضوع برادرم این شرایط روخلق کردم باافکاروکانون توجهم وهیچ کس بیرون ازمن مقصرنیست
من قربانی شرایط نیستم من نبایدمادرم برادرم خواهرم روسرزنش کنم که هنوزمشکلات مالی دارم
من تادوسال پیش رانندگی بلدنبودم وماشین نداشتم ویک دفه تصمیم گرفتم خودم ایندمسعله روحل کنم وبه راحتی یادگرفتم وهمه میگفتندچقدرزودرانندگی یادگرفتی وبلافاصله رفتم یک ماشین صفرخریدم وهرکی باشه اولش میره یک ماشین دسته دوم میخره که اگرتصادف کردناراحت نشه امامن رفتم تودل ترس هام وصفرخریدم وسریع یادگرفتم
یاهمین چندروزپیش یک مشکلی برای لبتاب من پیش اومدبعدخودم سریع حلش کردم بااین که زیادواردنیسنم ولی حلش کردم وخودموتحسین کردم واحساس خوبی داشتم
یابرای اضافه وزنم خودم کاری کردم که نزدیک20کیلوکم کردم چون به تضادبرخوردکردم وحلش کردم
تضادهای زندگی دوست ماهستندتاماخواسته هامون روبهتربشناسیم وحلش کنیم وبریم تودل ترس هامون وقدم برداریم وبعدمیبینیم کهدچقدرراحت واسون بده
باورکن که تومیتونی زندگیتوخلق کنی ومسایل زندگیتوبرطرف کنی
خداوندقدرت خلق کنندکی روبه ماداده چون ماپاره ای ازخداییم ماخودخداییم مااشرف مخلوقاتیم
خدادوندایده هاروبه ماالهام میکنه ومامیتونیم رشدکنیم وعمل کنیم وپیشرفت کنیم
شادوپیروزباشید
درود بر استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز و یکایک شما همفرکانسیهای گلم
تا جایی که یادم میاد، در بیشتر موارد بهدنبال مقصر بودهام و کمتر پیش آمده که در هر چالشی به دنبال کوتاهیهای خودم باشم.
همیشه که نه ولی در بیشتر موارد با فرافکنی، تلاش کردم تا گناه اشتباهات خود را به گردن دیگران بیاندازم.
با این حال، هرگز نتایج درستی بهدست نیاوردم.
نه در شغلم بسیار موفق بودهام، نه در کسب و کارم پول خوبی بهدست آوردم، نه روابط خوبی با خود و دیگران( خانوادهام و حتا اعضای گروهم) داشتهام.
در بیشتر موارد تلاش کردهام تا با بردن آشغالها به زیر فرش، آنها را نبینم و از حل مسائل و رفتن به دل چالشها فرار کردهام.
با اینحال، بودهاند مواردی که در عین دشواری و به دلیل ضرورتی که بوده، به آن چالش وارد شده و مسئله را حل کردهام.
– توانستهام در ریاضی یک در ترم نخست کارشناسی، با اینکه پیش از آن هیچ سابقهی موفقیتآمیزی در آن نداشتم، در یک کلاس 78 نفری، بین 12 نفری باشم که آن درس را با سربلندی پاس کنم.
– پایاننامه دکتری تخصصی که استادم هیچ کمکی به من نکرد را با یافتن اینترنتی یک استاد در دانشگاه هاروارد، بدون اینکه استاد راهنمای من بداند در طی 9 ماه به خوبی حل کنم.
– زمانی که در نخستین کسب و کارم به دلیل اینکه از پایه کاری نادرست بود ورشکسته شدم، در همان حال که طلبکاران پشت سر هم مرا تهدید میکردند و پاشنهی در خانهی ما را از جا درآورده بودند، کسب و کاری دیگر را بنا کنم که گرچه شش سال بیشتر دوام نداشت ولی، برای من راهی دیگر به سوی رویاهایم بود.
– شاید موارد دیگری هم بوده باشد که اکنون نیازی به گفتن آن نمیبینم.
امروزها، به دلیل تجربههای بدی که در کسب و کار جدیدم بهدست آمده، اختلافهای بین من و همسرم دوباره سر از خاک درآوردهاند. البته، این اختلافها سرانجام سیاستهای نادرست من هستند و بس!
همسرم میخواهد به تهران رفته تا نزد یکی از خواهرزادههایش به کار بپردازد و من هم نمیخواهم مانند همیشه منت کشی کنم.
پیش از این، بسیار وابسته بودم و حتا در مسائل مالی هم به همسرم تکیه میکردم. ولی، دیگر نمیخواهم این وابستگی جلوی رشد من را بگیرد و من را از رشد باز دارد! قطعه زمینی کوچک دارم که میخواهم آنرا بفروشم و نیمی از پولش را به همسرم بدهم و با نیم دیگر از آن، برای خودم یک سوئیت رهن کنم و با آموزش و کار کردن روی خودم و باورهایم، رشد کنم. گروهم را دوباره احیا کنم، کسب و کارم را دوباره گسترش دهم و با کار پیوسته روی شخصیتم، خود را در مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت و رشد قرار دهم تا اینکه با طی کردن مراحل تکاملی، خودم را به رویاهایم برسانم.
خدایا پروردگارا، اینک که مرا در این مسیر زیبای آگاهی و شناخت و هدایت گذاشتهای، یاریم کن تا با تکیه و توکل تنها به تو که تنها فرمانروای جهانیان هستی، در این مسیر زیبا راهبری و پشتیبانیام کن!
خدایا مرا از تردید در اهدافم بازدار و استوارم گردان تا همهی گذشتهام را جوری جبران کنم که، آیندهی من هیچ شباهتی به گذشتهام نداشته باشد!
استاد بزرگوارم جناب عباسمنش گرامی و بانو شایستهی عزیز از شما برای اینکه بهعنوان دستان خداوند ما را در راه تعالی یاری میکنید سپاسگزارم!
از همهی شما همراهان عزیزم که با نوشتن یادداشتهای زیبا و آموزنده من را در این مسیر زیبا یاری میکنید سپاسگزارم!
ارادتمند شما